25اسفند، سالروز ترور محمد حسین نقدی عضو شورای ملی مقاومت در ایتالیاست. جنایتی که توسط حکومت آخوندی در 1371 صورت گرفت. نقدی قبلاً کاردار سفارت رژیم در ایتالیا بود، اما در اسفند 1360 به مقاومت ایران پیوست و عضو هیأت نمایندگی شورای ملی مقاومت در ایتالیا و بعد هم از سال63 نماینده مسئول شورا در این کشور شد.
آن روز میدان آلبا در شهر رم در ساعت نه و نیم صبح شاهد دو فرد با لباس مبدل و سوار بر یک موتور بود که به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک شدند و بهطرف او شلیک کردند. نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان بهشهادت رسید. سلاح مورد استفاده در قتل، بعد از ظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷.۶۵، مجهز به صداخفهکن بود و شماره سریالش پاک شده بود.
بعداز ترور، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل 140عکس بود، به همسر نقدی یعنی خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره 30 را بهعنوان فردی که در 22اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره 30 به حمید پرنده تعلق داشت.
جرم نقدی:
جرم محمد حسین نقدی پیوستن به مقاومت ایران بود. به همین دلیل هم دستورش را خود خمینی داد. حکم مرگ، تنها بهدلیل جدا شدن از رژیم و پیوستن به مقاومت!؟ بدون هیچ عملی و اقدام نظامی یا... بله! این رسم خمینی و رژیم ولایت فقیه است. رسمی که در مورد هر پشتیبان و هوادار و همراه مقاومت و هر میلیشیایی اجرا شده، و ترور نقدی بعد از دکتر کاظم رجوی از اولین ترورها بود.
چرا؟ چون نقدی از عاشقترینها به آزادی مردم ایران بود. همهٴ اعضای مقاومت هم میدیدند که او جانانه به آزادی و به مقاومت عشق میورزید. خودش از طریق یکی از شخصیتهای دوستدار مقاومت ایران در ایتالیا، خبر داد، و درخواست کرد که با او ارتباط برقرار کنند.
علت دیگر ترور نقدی این بود که او بسیار سخت کوش بود و افشاگریهای بینالمللی بسیاری علیه رژیم آخوندی داشت. پیوستن نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که خمینی هیچگاه تحملش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال61 شخصاً فتوای قتل او را صادر کرد. این موضوعی است که در پرونده قضایی شهید نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا هم مورد تأیید قرار گرفته است.
بعد از این دستور، واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. ولی پس از تشکیل وزارت اطلاعات، معاونت خارجی این وزارتخانه بهریاست آخوند حجازی برای اجرای این جنایت مأمور شد.
ده سال طراحی و اقدام برای ترور نقدی:
در سال61 شماری از مزدوران اطلاعاتی سفارت رژیم در ایتالیا، برای ترور اقدام کردند و اما عملیاتشان موفق نشد. در بهار66، خمینی یک بار دیگر تصمیم به ترور فعالان مقاومت در خارج کشور گرفت و یکی از هدفها نقدی بود. مجاهدین با پی بردن بهموقع به این موضوع توانستند با اقدامات حفاظتی و اطلاع به مقامات پلیس از وقوع جنایت جلوگیری کنند. بعد از مرگ خمینی شورای عالی امنیت رژیم که برای ادامه حیات رژیم بیش از زمان خمینی نیاز داشت مخالفینش را از سر راه بردارد، فهرستی از این مخالفان را برای ترور مشخص کرد. نامهای افرادی مانند دکتر صالح رجوی، محمدحسین نقدی، محمد محدثین، جلال گنجهای، منوچهر هزارخانی، عباس داوری، پرویز خزایی، ابوالقاسم رضایی در آن فهرست بود. طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی در دستور قرار داشت.
پس از بسته شدن تنور جنگ ضدمیهنی ایران و عراق، و در دورهی رفسنجانی این ترورها جایگزین جنگ شد. جنگ سرپوش اختناق بود و ترور زبان رژیم آخوندی برای صحبت کردن با دنیا بود. بهخصوص که سیاست مماشات با رژیم هم در جریان بود.
زبان ولایت فقیه برای تکلم با دنیا:
هر رژیمی بنا به ماهیتش با سایر دولتها صحبت میکند. زبان آخوندهای ولایت فقیه، از روز اول گروگانگیری، صدور ترور و جنگ، وحشت، آدمربایی، انفجار و این چیزها بوده و هست، و متأسفانه دنیای تجارت پیشگان هم با این رژیم مماشات کرده است. از سال 60 تا 80 یعنی در دو دهه تقریباً 450 ترور علیه مخالفان در خارج کشور انجام شده اما بر این ترورها چشمپوشی شده، و این خود عامل استمرار این بوده است.
مماشات، باعث شد که از جمله قاتلان دکتر کاظم رجوی بهجای محاکمه و مجازات، به رژیم آخوندی تحویل داده شوند.
عاملان ترور:
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال71 دو تروریست رژیم، با دلارهای تقلبی و مجموعهیی از مدارک در ایتالیا دستگیر شده و اخراج شدند. یکی از آنها اکبر خوشکوش مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) بود. تروریست دیگر منصور آهنی، عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات بود. رژیم این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.
یکی از دستاندرکاران این ترور حمید پرنده بود که سه سال مسئول رمز در سفارت رژیم در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از ترور به رم رفته بود. حمید پرنده در روز 18دیماه71 با پاسپورت دیپلوماتیک شماره 010236 وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.
در 18اسفند 71 دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی و هجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو تروریست در تاریخ 27اسفند 71 یعنی 2روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی 35 - 40ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد سبزعلی (محسن) رضایی بود.
جوشش خون شهیدان:
اکنون از آن ترور 24سال میگذرد. و این سؤال مطرح است که امروز آیا آن ترور و 450 ترور دیگر به فراموشی سپرده شده است؟
پاسخ این است که رژیم بعد از جنگ به تروریسم بینالمللی نیاز پیدا کرد. در داخل هم به قتلعام و بعد قتلهای زنجیرهیی. بعد هم با استفاده از سیاست کثیف مماشات وقتی ترورها به دهنش مزه کرد، به عراق و یمن و سوریه و کشورهای دیگر دست اندازی کرد. بهرغم اینکه خانم رجوی هشدار داده بود که دخالت در منطقه صدبار خطرناکتر از بمب اتمی است. اما امروز بعد از آنهمه جنایت، دیگر ذخائر رژیم ته کشیده. همة آنچه از تجاوزگریها و دخالتها که در ظاهر عمق استراتژیکش بود طناب گردنش شده. الآن دورهای رسیده که باید جواب همهٴ این خونها را پس بدهد. اما چرا چنین شده است؟ به این علت که سیاست مماشات به گل نشسته، و در منطقه یک سیاست اتحاد عربی علیه رژیم راه افتاده است. علت رسیدن رژیم به این وضعیت بحرانی نیز، نه در اساس بهدلیل اقدامات بزرگ مقاومت ایران است. مقاومتی که رژیم را به این نقطه رسانده کلان برنامهی اتمیش و ماهیت دخالتهایش را افشا کرده است و دنیا را به این دید نسبت به رژیم رسانده. هم دنیای عرب و دنیای غرب را به این نتیجه رسانده است که این رژیم بحران زاست. البته این کار با همان پرداخت بها صورت گرفته که از جمله آنها، نثار خون جان شیدا و شیفتهیی چون شهید نقدی است. یکی دیگرش شهید زهرا رجبی است. یکی دیگرش دکتر کاظم رجوی است. پس آن خون نقدی که در رم ریخته شد، امروز نتیجه داده و امروز روان نقدی شاد است که میبیند رژیم در مرحلهی سقوط قرار گرفتهاست.
آن روز میدان آلبا در شهر رم در ساعت نه و نیم صبح شاهد دو فرد با لباس مبدل و سوار بر یک موتور بود که به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک شدند و بهطرف او شلیک کردند. نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان بهشهادت رسید. سلاح مورد استفاده در قتل، بعد از ظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷.۶۵، مجهز به صداخفهکن بود و شماره سریالش پاک شده بود.
بعداز ترور، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل 140عکس بود، به همسر نقدی یعنی خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره 30 را بهعنوان فردی که در 22اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره 30 به حمید پرنده تعلق داشت.
جرم نقدی:
جرم محمد حسین نقدی پیوستن به مقاومت ایران بود. به همین دلیل هم دستورش را خود خمینی داد. حکم مرگ، تنها بهدلیل جدا شدن از رژیم و پیوستن به مقاومت!؟ بدون هیچ عملی و اقدام نظامی یا... بله! این رسم خمینی و رژیم ولایت فقیه است. رسمی که در مورد هر پشتیبان و هوادار و همراه مقاومت و هر میلیشیایی اجرا شده، و ترور نقدی بعد از دکتر کاظم رجوی از اولین ترورها بود.
چرا؟ چون نقدی از عاشقترینها به آزادی مردم ایران بود. همهٴ اعضای مقاومت هم میدیدند که او جانانه به آزادی و به مقاومت عشق میورزید. خودش از طریق یکی از شخصیتهای دوستدار مقاومت ایران در ایتالیا، خبر داد، و درخواست کرد که با او ارتباط برقرار کنند.
علت دیگر ترور نقدی این بود که او بسیار سخت کوش بود و افشاگریهای بینالمللی بسیاری علیه رژیم آخوندی داشت. پیوستن نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که خمینی هیچگاه تحملش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال61 شخصاً فتوای قتل او را صادر کرد. این موضوعی است که در پرونده قضایی شهید نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا هم مورد تأیید قرار گرفته است.
بعد از این دستور، واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. ولی پس از تشکیل وزارت اطلاعات، معاونت خارجی این وزارتخانه بهریاست آخوند حجازی برای اجرای این جنایت مأمور شد.
ده سال طراحی و اقدام برای ترور نقدی:
در سال61 شماری از مزدوران اطلاعاتی سفارت رژیم در ایتالیا، برای ترور اقدام کردند و اما عملیاتشان موفق نشد. در بهار66، خمینی یک بار دیگر تصمیم به ترور فعالان مقاومت در خارج کشور گرفت و یکی از هدفها نقدی بود. مجاهدین با پی بردن بهموقع به این موضوع توانستند با اقدامات حفاظتی و اطلاع به مقامات پلیس از وقوع جنایت جلوگیری کنند. بعد از مرگ خمینی شورای عالی امنیت رژیم که برای ادامه حیات رژیم بیش از زمان خمینی نیاز داشت مخالفینش را از سر راه بردارد، فهرستی از این مخالفان را برای ترور مشخص کرد. نامهای افرادی مانند دکتر صالح رجوی، محمدحسین نقدی، محمد محدثین، جلال گنجهای، منوچهر هزارخانی، عباس داوری، پرویز خزایی، ابوالقاسم رضایی در آن فهرست بود. طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی در دستور قرار داشت.
پس از بسته شدن تنور جنگ ضدمیهنی ایران و عراق، و در دورهی رفسنجانی این ترورها جایگزین جنگ شد. جنگ سرپوش اختناق بود و ترور زبان رژیم آخوندی برای صحبت کردن با دنیا بود. بهخصوص که سیاست مماشات با رژیم هم در جریان بود.
زبان ولایت فقیه برای تکلم با دنیا:
هر رژیمی بنا به ماهیتش با سایر دولتها صحبت میکند. زبان آخوندهای ولایت فقیه، از روز اول گروگانگیری، صدور ترور و جنگ، وحشت، آدمربایی، انفجار و این چیزها بوده و هست، و متأسفانه دنیای تجارت پیشگان هم با این رژیم مماشات کرده است. از سال 60 تا 80 یعنی در دو دهه تقریباً 450 ترور علیه مخالفان در خارج کشور انجام شده اما بر این ترورها چشمپوشی شده، و این خود عامل استمرار این بوده است.
مماشات، باعث شد که از جمله قاتلان دکتر کاظم رجوی بهجای محاکمه و مجازات، به رژیم آخوندی تحویل داده شوند.
عاملان ترور:
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال71 دو تروریست رژیم، با دلارهای تقلبی و مجموعهیی از مدارک در ایتالیا دستگیر شده و اخراج شدند. یکی از آنها اکبر خوشکوش مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) بود. تروریست دیگر منصور آهنی، عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات بود. رژیم این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.
یکی از دستاندرکاران این ترور حمید پرنده بود که سه سال مسئول رمز در سفارت رژیم در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از ترور به رم رفته بود. حمید پرنده در روز 18دیماه71 با پاسپورت دیپلوماتیک شماره 010236 وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.
در 18اسفند 71 دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی و هجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو تروریست در تاریخ 27اسفند 71 یعنی 2روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی 35 - 40ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد سبزعلی (محسن) رضایی بود.
جوشش خون شهیدان:
اکنون از آن ترور 24سال میگذرد. و این سؤال مطرح است که امروز آیا آن ترور و 450 ترور دیگر به فراموشی سپرده شده است؟
پاسخ این است که رژیم بعد از جنگ به تروریسم بینالمللی نیاز پیدا کرد. در داخل هم به قتلعام و بعد قتلهای زنجیرهیی. بعد هم با استفاده از سیاست کثیف مماشات وقتی ترورها به دهنش مزه کرد، به عراق و یمن و سوریه و کشورهای دیگر دست اندازی کرد. بهرغم اینکه خانم رجوی هشدار داده بود که دخالت در منطقه صدبار خطرناکتر از بمب اتمی است. اما امروز بعد از آنهمه جنایت، دیگر ذخائر رژیم ته کشیده. همة آنچه از تجاوزگریها و دخالتها که در ظاهر عمق استراتژیکش بود طناب گردنش شده. الآن دورهای رسیده که باید جواب همهٴ این خونها را پس بدهد. اما چرا چنین شده است؟ به این علت که سیاست مماشات به گل نشسته، و در منطقه یک سیاست اتحاد عربی علیه رژیم راه افتاده است. علت رسیدن رژیم به این وضعیت بحرانی نیز، نه در اساس بهدلیل اقدامات بزرگ مقاومت ایران است. مقاومتی که رژیم را به این نقطه رسانده کلان برنامهی اتمیش و ماهیت دخالتهایش را افشا کرده است و دنیا را به این دید نسبت به رژیم رسانده. هم دنیای عرب و دنیای غرب را به این نتیجه رسانده است که این رژیم بحران زاست. البته این کار با همان پرداخت بها صورت گرفته که از جمله آنها، نثار خون جان شیدا و شیفتهیی چون شهید نقدی است. یکی دیگرش شهید زهرا رجبی است. یکی دیگرش دکتر کاظم رجوی است. پس آن خون نقدی که در رم ریخته شد، امروز نتیجه داده و امروز روان نقدی شاد است که میبیند رژیم در مرحلهی سقوط قرار گرفتهاست.