همزمان با آغاز اجلاس «آستانه» (در روز 4بهمن) بهمنظور برقراری صلح در سوریه، استیصال و بنبست رژیم در این کشور، در معرض دید دنیا قرار گرفته است. رژیم آخوندی در این کنفرانس در سطح معاون وزیر خارجه (جابری انصاری) حاضر شده است؛ در حالی که سایر طرفها (روسیه و ترکیه) با بالاترین مسئولان دیپلوماسی خود، در سطح وزیران خارجه شرکت کردهاند. این خود گویای حضور کمرنگ رژیم و همچنین گویای آن است که رژیم از به دست آوردن توفیقی در این کنفرانس ناامید است.
علت ایجاد چنین وضعیتی، بروز اختلاف بین رژیم و روسیه، از جمله بر سر حضور آمریکا در این کنفرانس بود که نهایتاً رژیم ناچار شد تحت این عنوان که آمریکا بهعنوان ناظر در کنفرانس حضور پیدا کند، به آن تن بدهد؛ در حالی که علی اکبر ولایتی مشاور ارشد علی خامنهای در امور بینالملل تأکید کرده بود: «اگر آمریکاییها شرکت کنند، به نظارت اکتفا نمیکنند و دیدگاه قاطع جمهوری اسلامی ایران عدم حضور آمریکا و حامیانش در اجلاس آستانه است». (1)
سخنگوی کرملین با بیان اینکه رژیم ایران در مذاکرات پیچ میاندازد (2) ناخرسندی مسکو را از موضع رژیم نشان داد و رژیم آخوندی ناچار به خواست مسکو گردن نهاد.
اما اختلاف آخوندها با متحد دیروز و مدعی امروز، ریشهدارتر از شرکت کردن یا شرکت نکردن آمریکا در اجلاس پایتخت قزاقستان است. رژیم در طرح 4مادهیی خود، تحت این عنوان که مذاکرات باید «سوری ـ سوری» باشد، تلاش میکند بشار اسد را بهعنوان طرف اصلی در قضیهٴ سوریه مطرح کند و او را تثبیت نماید؛ در حالی که در عالم واقع، دولت بشار اسد جز پوستهٴ نازکی نیست که تنها کاربردش توجیه حضور رژیم در سوریه میباشد. به هر حال در طرح کذایی رژیم، تسلیم رزمندگان تحت عنوان عفو عمومی و راهاندازی یک نمایش انتخابات که طی آن بهاصطلاح رأی دهندگان دوباره بشار اسد را انتخاب میکنند پیشبینی شده است؛ اگر اپوزیسیون و رزمندگان سوریه آن را نپذیرند (که قطعاً نمیپذیرند) این راهحل طبعاً به جنگ میانجآمد و این دقیقاً همان چیزی است که رژیم میخواهد. اگر از کلمات ظاهر فریب و دجالگرانه مانند طرح صلح، بگذریم، آنچه رژیم عرضه میکند، تسلیم یا سرکوب و نابودی کامل اپوزیسیون و رزمندگان سوری است؛ در حالی که مسکو در حال حاضر چنین خواستهیی را دنبال نمیکند و اهداف دیگری را مد نظر دارد.
به این ترتیب هدفها و منافع مسکو و حاکمان تهران کاملاً متفاوت است. رژیم خواستار حفظ بشار اسد به هر قیمت است؛ چرا که به گفته خامنهای سوریه عمق استراتژیک نظام است؛ بهویژه در حالی که دست رژیم از بمب اتمی که میتوانست سپر و تضمین بقایش باشد کوتاه شده، بیش از پیش به سوریه بهعنوان سپر حفاظتی موجودیتش نیازمند است و این، معنای حرف خامنهای است که اگر در سوریه نجنگیم، باید در داخل ایران و در تهران و سایر شهرهای کشور بجنگیم؛ به این ترتیب جنگ در سوریه برای رژیم جنگ بود و نبود است. (3)
اما هدف مسکو بهدست آوردن منطقهٴ نفوذ و جاپایی در خاورمیانه است تا در معامله با آمریکا و در تعادل قوا، موقعیت بهتری داشته باشد؛ سیاستی که مجموعه موضعگیریهای مسکو و قرار گرفتن در کنار ترکیه و نزدیکی به عربستان بهوضوح بیانگر آن است؛ در همین رابطه، مسکو برکناری بشار اسد را هم بهعنوان یک گزینه، مد نظر دارد.
این اختلاف مواضع، اختلافنظر دو شریک یا متحد همسطح و برابر نیست. در حال حاضر، قدرت برتر و تعیینکننده، هم بهلحاظ سیاسی و هم بهلحاظ نظامی، از آن روسیه است و رژیم، همچنان که تاکنون شاهد بودهایم، چارهیی جز تبعیت و تمکین نداشته است. اخیراً لاوروف وزیر خارجه روسیه گفت: «اگر دخالت نظامی ما نبود دمشق طی دو یا سه هفته به دست تروریستها سقوط میکرد». (4) مخاطب لاوروف رژیم ایران بود و مشخصاً در شرایطی که رژیم تلاش میکرد در مسیر مذاکرات آستانه سنگاندازی کند، حاوی این هشدار به رژیم بود که اگر ما از سوریه خارج شویم؛ شما تنها دو سه هفته میتوانید دوام بیاورید.
به این ترتیب فاشیسم مذهبی حاکم، در برابر روند صلح که کنفرانس ”آستانه“ یک فراز و یک ایستگاه مهم آن است، در برابر یک دو راهی مرگبار و انتخابی بس دشوار قرار گرفته است: یا تلاش کند با نقض آتشبس توسط شبهنظامیان مزدور خود مانند حزبالله لبنان، این روند را به شکست بکشاند و دوباره آتش جنگ را شعلهور کند که به فرض حتی اگر چنین توان و امکانی داشته باشد، بایستی خطر رویارویی با روسیه را به جان بخرد که سرانجام آن پیشاپیش مشخص است. یا خود را همراه این جریان کند و با مدل برجام، جامزهر منطقهیی را سر بکشد..
بخشی از رژیم با یادآوری دو شوک و دو تجربه زهر آتشبس و زهر اتمی، آشکارا جامزهر سوم را به ولیفقیه ارتجاع توصیه میکنند که تا دیر نشده تدبیری بیندیشد؛ تا «نتایج بحران سوریه» برای رژیم «غیرمترقبه و همراه با شوک نگردد». این بخش از رژیم به ولیفقیه هشدار میدهند که «سوریه فقط از آن ما نیست. بخش مهمی از بدنه بستر اجتماعی سوریه، علیه ماست». (5)
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روزنامه جوان ـ 30دی 95
2 ـ تلویزیون الجزیره- 2بهمن 95
3 ـ پاسدار اسماعیل قاآنی جانشین سرکرده نیروی تروریستی قدس، طی یک سخنرانی در دانشگاه سپاه پاسداران ـ 15آبان 95: «"جنگ سوریه، جنگ بسیار اساسی و نیازمند انسانهای محکمی است که در صحنهٴ نبرد حضور داشته باشند و تمام حیثیت خود را بر سر این جنگ بگذارند».
4 ـ روزنامه العرب- لندن- 2بهمن
5 ـ نگاه کنید به مقاله روزنامه حکومتی آرمان ـ 3بهمن ـ با عنوان «سوریه و شوک سوم».
علت ایجاد چنین وضعیتی، بروز اختلاف بین رژیم و روسیه، از جمله بر سر حضور آمریکا در این کنفرانس بود که نهایتاً رژیم ناچار شد تحت این عنوان که آمریکا بهعنوان ناظر در کنفرانس حضور پیدا کند، به آن تن بدهد؛ در حالی که علی اکبر ولایتی مشاور ارشد علی خامنهای در امور بینالملل تأکید کرده بود: «اگر آمریکاییها شرکت کنند، به نظارت اکتفا نمیکنند و دیدگاه قاطع جمهوری اسلامی ایران عدم حضور آمریکا و حامیانش در اجلاس آستانه است». (1)
سخنگوی کرملین با بیان اینکه رژیم ایران در مذاکرات پیچ میاندازد (2) ناخرسندی مسکو را از موضع رژیم نشان داد و رژیم آخوندی ناچار به خواست مسکو گردن نهاد.
اما اختلاف آخوندها با متحد دیروز و مدعی امروز، ریشهدارتر از شرکت کردن یا شرکت نکردن آمریکا در اجلاس پایتخت قزاقستان است. رژیم در طرح 4مادهیی خود، تحت این عنوان که مذاکرات باید «سوری ـ سوری» باشد، تلاش میکند بشار اسد را بهعنوان طرف اصلی در قضیهٴ سوریه مطرح کند و او را تثبیت نماید؛ در حالی که در عالم واقع، دولت بشار اسد جز پوستهٴ نازکی نیست که تنها کاربردش توجیه حضور رژیم در سوریه میباشد. به هر حال در طرح کذایی رژیم، تسلیم رزمندگان تحت عنوان عفو عمومی و راهاندازی یک نمایش انتخابات که طی آن بهاصطلاح رأی دهندگان دوباره بشار اسد را انتخاب میکنند پیشبینی شده است؛ اگر اپوزیسیون و رزمندگان سوریه آن را نپذیرند (که قطعاً نمیپذیرند) این راهحل طبعاً به جنگ میانجآمد و این دقیقاً همان چیزی است که رژیم میخواهد. اگر از کلمات ظاهر فریب و دجالگرانه مانند طرح صلح، بگذریم، آنچه رژیم عرضه میکند، تسلیم یا سرکوب و نابودی کامل اپوزیسیون و رزمندگان سوری است؛ در حالی که مسکو در حال حاضر چنین خواستهیی را دنبال نمیکند و اهداف دیگری را مد نظر دارد.
به این ترتیب هدفها و منافع مسکو و حاکمان تهران کاملاً متفاوت است. رژیم خواستار حفظ بشار اسد به هر قیمت است؛ چرا که به گفته خامنهای سوریه عمق استراتژیک نظام است؛ بهویژه در حالی که دست رژیم از بمب اتمی که میتوانست سپر و تضمین بقایش باشد کوتاه شده، بیش از پیش به سوریه بهعنوان سپر حفاظتی موجودیتش نیازمند است و این، معنای حرف خامنهای است که اگر در سوریه نجنگیم، باید در داخل ایران و در تهران و سایر شهرهای کشور بجنگیم؛ به این ترتیب جنگ در سوریه برای رژیم جنگ بود و نبود است. (3)
اما هدف مسکو بهدست آوردن منطقهٴ نفوذ و جاپایی در خاورمیانه است تا در معامله با آمریکا و در تعادل قوا، موقعیت بهتری داشته باشد؛ سیاستی که مجموعه موضعگیریهای مسکو و قرار گرفتن در کنار ترکیه و نزدیکی به عربستان بهوضوح بیانگر آن است؛ در همین رابطه، مسکو برکناری بشار اسد را هم بهعنوان یک گزینه، مد نظر دارد.
این اختلاف مواضع، اختلافنظر دو شریک یا متحد همسطح و برابر نیست. در حال حاضر، قدرت برتر و تعیینکننده، هم بهلحاظ سیاسی و هم بهلحاظ نظامی، از آن روسیه است و رژیم، همچنان که تاکنون شاهد بودهایم، چارهیی جز تبعیت و تمکین نداشته است. اخیراً لاوروف وزیر خارجه روسیه گفت: «اگر دخالت نظامی ما نبود دمشق طی دو یا سه هفته به دست تروریستها سقوط میکرد». (4) مخاطب لاوروف رژیم ایران بود و مشخصاً در شرایطی که رژیم تلاش میکرد در مسیر مذاکرات آستانه سنگاندازی کند، حاوی این هشدار به رژیم بود که اگر ما از سوریه خارج شویم؛ شما تنها دو سه هفته میتوانید دوام بیاورید.
به این ترتیب فاشیسم مذهبی حاکم، در برابر روند صلح که کنفرانس ”آستانه“ یک فراز و یک ایستگاه مهم آن است، در برابر یک دو راهی مرگبار و انتخابی بس دشوار قرار گرفته است: یا تلاش کند با نقض آتشبس توسط شبهنظامیان مزدور خود مانند حزبالله لبنان، این روند را به شکست بکشاند و دوباره آتش جنگ را شعلهور کند که به فرض حتی اگر چنین توان و امکانی داشته باشد، بایستی خطر رویارویی با روسیه را به جان بخرد که سرانجام آن پیشاپیش مشخص است. یا خود را همراه این جریان کند و با مدل برجام، جامزهر منطقهیی را سر بکشد..
بخشی از رژیم با یادآوری دو شوک و دو تجربه زهر آتشبس و زهر اتمی، آشکارا جامزهر سوم را به ولیفقیه ارتجاع توصیه میکنند که تا دیر نشده تدبیری بیندیشد؛ تا «نتایج بحران سوریه» برای رژیم «غیرمترقبه و همراه با شوک نگردد». این بخش از رژیم به ولیفقیه هشدار میدهند که «سوریه فقط از آن ما نیست. بخش مهمی از بدنه بستر اجتماعی سوریه، علیه ماست». (5)
پانویس: ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ روزنامه جوان ـ 30دی 95
2 ـ تلویزیون الجزیره- 2بهمن 95
3 ـ پاسدار اسماعیل قاآنی جانشین سرکرده نیروی تروریستی قدس، طی یک سخنرانی در دانشگاه سپاه پاسداران ـ 15آبان 95: «"جنگ سوریه، جنگ بسیار اساسی و نیازمند انسانهای محکمی است که در صحنهٴ نبرد حضور داشته باشند و تمام حیثیت خود را بر سر این جنگ بگذارند».
4 ـ روزنامه العرب- لندن- 2بهمن
5 ـ نگاه کنید به مقاله روزنامه حکومتی آرمان ـ 3بهمن ـ با عنوان «سوریه و شوک سوم».