حرفهای روحانی در کنفرانس مطبوعاتی روز28 دی 95 دوباره روی آتش جنگ و دعوای درونی رژیم نفت ریخت و مهرهها و رسانههای باند مقابل به صحنه آمدند و جواب حرفها و طعنه و تحقیرهای روحانی را دادند.
چرا که آخوند روحانی در همهٴ زمینهها حرفهای خودش را زد و جوابهای تندی به منتقدان داخل رژیم داد که مثل موارد قبل با طعنه و تحقیر همراه بود.
مثلاً در مورد برجام که ظاهراً کانون دعواست، روحانی باز حرفها و ادعاهای قبلی خودش را در همهٴ زمینهها از اقتصادی و رکود و اشتغال و رشد و غیره تا برجام تکرار کرد و برجام را یک دستاورد ملی، یک موفقیت بزرگ و پیروزی برای ملت توصیف کرد و گفت که ما مسیر برجام را ادامه میدهیم که معنایش جامهای زهر بعدی است. خطاب به باند رقیب هم از موضع بالا گفت اینجا نمیتوانید با من مقابله کنید، چون برجام متعلق به نظام و متعلق به رهبریی است؛ یعنی دوباره پای خامنهای را وسط کشید.
روحانی خطاب به آنها که میگویند ما هیچ خیری و هیچ چیز مثبتی از این برجام و از این دولت ندیدیم، به آنها طعنه زد که بروید عینک بزنید یا چشمتون را دوا درمان کنید که البته یکی از روزنامههای آن باند هم جواب داده بود که دیدن رکود به این گندگی که عینک نمیخواهد! یکی دیگر نوشته بود، عینک که سهله ما میکروسکوپ برداشتیم و تفحص کردیم، باز هم هیچی پیدا نکردیم.
حتی روحانی در حرفهای دیروزش اگر دقت کرده باشید جواب خامنهیی را که گفته بود در کار برجام عجلهکاری شده را هم داد و گفت: ما عجولانه کار نکردیم و منافع ملی برای ما اصل هست. که البته رسانههای باند ولیفقیه این گردنکشی در برابر ولیفقیه را به روی خودشون نیاوردند.
یک تناقضات گندهٴ دیگر هم در حرفهای روحانی بود که آن باند بهخاطر منافع خودش از کنارش گذشت. مثلاً یک خبرنگار سؤال کرد در تحولاتی که بعد از قضیهٴ حلب و توافقی که بین روسیه و ترکیه صورت گرفت و منجر به مذاکرات قزاقستان شده… خلاصه مضمون سؤالش بهطور مؤدبانه این بود که چرا رژیم از بازی کنار گذاشته شده است؟ اما روحانی با مردرندی آخوندی در جواب، یک کلمه ایران هم به حرفهای خبرنگار اضافه کرد و گفت شما در سؤالتون گفتید که با تلاش ایران و روسیه و ترکیه آتشبس برقرار شد… جواب در همین سؤال شما هست. یا روحانی در توجیه اینکه بالاخره تصویب تمدید تحریمها (آیسا) از جانب آمریکا نقض برجام هست یا نه؛ با وجود همهٴ بندبازیها و لفاظیها دچار تناقضگویی آشکاری شد و نهایتاً هم تقصیر را با خنده و مسخره، به گردن تلویزیون رژیم که در تیول باند خامنهیی است انداخت و گفت سیما با حذف قسمتی از حرف من درباره نقض برجام کاری کرد که متناقض به نظر میرسید.
بعد از مرگ رفسنجانی که در واقع رهبر و پدرخواندهٴ روحانی و دولتش بود و به هر حال موجب تضعیف این باند شده، انتظار این بود که روحانی خطاب به باند رقیب و ولیفقیه قدری نرمتر و آشتی جویانهتر حرف بزند، ولی این طور نبود و روحانی دیروز زبان تند و تیزی علیه باند مقابل داشت؛ چرا؟
به نظر میرسد که روحانی آمده بود همین را بگوید که فکر نکنید رفسنجانی مرده ما ضعیف شدیم ها! چون حرفهای دیگرش اساساً تکرار همان مصاحبه زندهٴ تلویزیونی بود که همین اخیراً پخش شد. البته درست است که رفسنجانی پدرخواندهٴ روحانی بود و روحانی به او پشتگرم بود، اما واقعیت این است که روحانی بیش از رفسنجانی، پشتش به وضعیت بهشدت خراب رژیم و به ضعف و طلسمشکستگی خامنهیی گرم است و میداند که خامنهیی از ترس جر خوردن نظام پوسیدهاش و از ترس انفجار اجتماعی و قیام، جرأت و توان یک برخورد قوی با او را ندارد و مجبور است تحملش بکند.
نتیجه اینکه بحران درونی رژیم و بحرانهای رژیم با رفسنجانی، بهخاطر وجود رفسنجانی به وجود نیامده که با مرگ رفسنجانی تخفیف پیدا کند. بلکه در سراشیب سرنگونی، منطقی و قانونمند این است بحرانها روز به روز مسیر تشدید را طی کنند.
چرا که آخوند روحانی در همهٴ زمینهها حرفهای خودش را زد و جوابهای تندی به منتقدان داخل رژیم داد که مثل موارد قبل با طعنه و تحقیر همراه بود.
مثلاً در مورد برجام که ظاهراً کانون دعواست، روحانی باز حرفها و ادعاهای قبلی خودش را در همهٴ زمینهها از اقتصادی و رکود و اشتغال و رشد و غیره تا برجام تکرار کرد و برجام را یک دستاورد ملی، یک موفقیت بزرگ و پیروزی برای ملت توصیف کرد و گفت که ما مسیر برجام را ادامه میدهیم که معنایش جامهای زهر بعدی است. خطاب به باند رقیب هم از موضع بالا گفت اینجا نمیتوانید با من مقابله کنید، چون برجام متعلق به نظام و متعلق به رهبریی است؛ یعنی دوباره پای خامنهای را وسط کشید.
روحانی خطاب به آنها که میگویند ما هیچ خیری و هیچ چیز مثبتی از این برجام و از این دولت ندیدیم، به آنها طعنه زد که بروید عینک بزنید یا چشمتون را دوا درمان کنید که البته یکی از روزنامههای آن باند هم جواب داده بود که دیدن رکود به این گندگی که عینک نمیخواهد! یکی دیگر نوشته بود، عینک که سهله ما میکروسکوپ برداشتیم و تفحص کردیم، باز هم هیچی پیدا نکردیم.
حتی روحانی در حرفهای دیروزش اگر دقت کرده باشید جواب خامنهیی را که گفته بود در کار برجام عجلهکاری شده را هم داد و گفت: ما عجولانه کار نکردیم و منافع ملی برای ما اصل هست. که البته رسانههای باند ولیفقیه این گردنکشی در برابر ولیفقیه را به روی خودشون نیاوردند.
یک تناقضات گندهٴ دیگر هم در حرفهای روحانی بود که آن باند بهخاطر منافع خودش از کنارش گذشت. مثلاً یک خبرنگار سؤال کرد در تحولاتی که بعد از قضیهٴ حلب و توافقی که بین روسیه و ترکیه صورت گرفت و منجر به مذاکرات قزاقستان شده… خلاصه مضمون سؤالش بهطور مؤدبانه این بود که چرا رژیم از بازی کنار گذاشته شده است؟ اما روحانی با مردرندی آخوندی در جواب، یک کلمه ایران هم به حرفهای خبرنگار اضافه کرد و گفت شما در سؤالتون گفتید که با تلاش ایران و روسیه و ترکیه آتشبس برقرار شد… جواب در همین سؤال شما هست. یا روحانی در توجیه اینکه بالاخره تصویب تمدید تحریمها (آیسا) از جانب آمریکا نقض برجام هست یا نه؛ با وجود همهٴ بندبازیها و لفاظیها دچار تناقضگویی آشکاری شد و نهایتاً هم تقصیر را با خنده و مسخره، به گردن تلویزیون رژیم که در تیول باند خامنهیی است انداخت و گفت سیما با حذف قسمتی از حرف من درباره نقض برجام کاری کرد که متناقض به نظر میرسید.
بعد از مرگ رفسنجانی که در واقع رهبر و پدرخواندهٴ روحانی و دولتش بود و به هر حال موجب تضعیف این باند شده، انتظار این بود که روحانی خطاب به باند رقیب و ولیفقیه قدری نرمتر و آشتی جویانهتر حرف بزند، ولی این طور نبود و روحانی دیروز زبان تند و تیزی علیه باند مقابل داشت؛ چرا؟
به نظر میرسد که روحانی آمده بود همین را بگوید که فکر نکنید رفسنجانی مرده ما ضعیف شدیم ها! چون حرفهای دیگرش اساساً تکرار همان مصاحبه زندهٴ تلویزیونی بود که همین اخیراً پخش شد. البته درست است که رفسنجانی پدرخواندهٴ روحانی بود و روحانی به او پشتگرم بود، اما واقعیت این است که روحانی بیش از رفسنجانی، پشتش به وضعیت بهشدت خراب رژیم و به ضعف و طلسمشکستگی خامنهیی گرم است و میداند که خامنهیی از ترس جر خوردن نظام پوسیدهاش و از ترس انفجار اجتماعی و قیام، جرأت و توان یک برخورد قوی با او را ندارد و مجبور است تحملش بکند.
نتیجه اینکه بحران درونی رژیم و بحرانهای رژیم با رفسنجانی، بهخاطر وجود رفسنجانی به وجود نیامده که با مرگ رفسنجانی تخفیف پیدا کند. بلکه در سراشیب سرنگونی، منطقی و قانونمند این است بحرانها روز به روز مسیر تشدید را طی کنند.