حفظ خود و صیانت نفس از اصلیترین ویژگیهای موجودات زنده است، اما در کشور آخوند زده ایران آمار خودکشیها و خود سوزیها بهطور نگرانکنندهای رشد پیدا کرده است، راستی یک انسان باید به کجا رسید باشد که دست به خودکشی بزند؟ به موارد زیر توجه کنید:
-خودکشی دختری 13ساله که خود را از پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و جان سپرد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۱ساله، در اشنویه که جلو آینه خود را دار زد و جان سپرد.
- خودکشی یک دختر دانشآموز سال پنجم ابتدایی در تهران که خودش را با روسری حلقآویز کرد و جان سپرد.
- خودکشی و مرگ دانش آموزی ۱۴ساله در «رستم کلا» که خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۶ساله در زیر کوه که خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۵ساله در روستایی در کهنه جلگه مانه و سملقان که خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۳ساله در بافق یزد، که خود را به میلة بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد.
- خودکشی و مرگ دردناک پسری ۱۱ساله در تهران، که خود را با روسری مادرش از بالکن حلقآویز کرد.
- خودکشی و مرگ دانشآموز دختری در یزد که خود را از آخرین طبقه آپارتمان به پایین پرتاب کرد.
یک زن هموطن کرد خود را به آتش کشید و جان سپرد
-یک دستفروش محروم در اعتراض به جمع کردن بساطش در شیراز خود را به آتش کشید
-یک زن هموطن در کامیاران خودسوزی کرد
-یک جوان اهوازی به نام علی سنجری (باوی) 21ساله بهخاطر إخراجش از شرکت نفت مارون، اقدام به خودسوزی در مقابل شرکت کرد.
-زنی 30ساله با ریختن بنزین به روی خود در ملأعام در بلوار کشاورز خودسوزی کرد
-یک زن باردار درپارک شهر فسا خود را به آتش کشید
-تقریباً روزی نیست که در رسانهها خبر دردناک خودکشی و خودسوزی هموطنانمان را نشویم، خودسوزی یکی از فجیعترین راههای خودکشی است که در میان زنان و دختران محروم کشورمان رواج پیدا کرده است، بر اساس آمارها، زنان ایرانی بالاترین رتبهٴ خودکشی را در خاورمیانه و رتبهٴ سوم درجهان را دارند،
بیتردید موج فزاینده خودکشیها و خودسوزیها در اثر فقر، تحقیر و ناامیدی است. حکومتی که به هر گونه نیاز و مطالبه شهروندی و رفاهی و تفریحی با سرکوب و خشونت پاسخ میدهد، مسئول مطلق این زخم پلشت بر پیکر جامعه ایران است.
فاجعه آنقدر گسترش یافته که کارگزاران رژیم آن را «سونامی خودکشی» مینامند. رژیم هیچ آمار و تحقیق درستی در مورد فاجعه خودکشی ارائه نمیدهد، اما منابع حکومتی بهطور پراکنده اذغان دارند که «هر روز دستکم ۷۰، ۸۰مورد خودکشی به اورژانس بیمارستان لقمان در تهران ارجاع میشود» و «به ازای هر خودکشی موفق، ۶۰ خودکشی ناموفق رخ میدهد» و بهطور خاص «در شهرستانها، بسیاری از خودکشیها پنهان میماند».
درباره یک نمونه تکاندهنده، کانون صنفی معلمان ایران مینویسد: «سیزدهمین خودکشی دانشآموزان سال1394 در سوم بهمن ماه و به نام محمد پارسا ثبت شد؛ دانشآموز 13ساله کرمانشاهی، که به گفته مدیر مدرسه بسیار درسخوان، منضبط و مورد احترام معلمان و دانشآموزان مدرسه بود. گویی سال 1394 را باید در صدر اندوهگینترین سالها از جهت وفور خودکشی در میان دانشآموزان قلمداد کنیم» (تلگرام 5بهمن1394).
در بررسیهای انجام شده فقر تنگدستی و بیکاری اصلیترین عامل خودکشیها و خودسوزیها بوده است، از هر 15 مورد خودکشی به هر شیوهای 11 مورد آن به دلایل فقر مالی بوده است.
بهعنوان مثال اسفندماه 93 یونس عساکره دستفروش خرمشهری بهدلیل مصادره تمام وسایل دستفروشیاش خود را به آتش کشید و جان سپرد که بهدنبال آن سلسلهای از تظاهراتها و در شهرهای جنوبی کشور رخ داد.
در استان سیستان وبلوچستان هم 60 مورد خود سوزی گزارش شده است که 80 درصد این خودسوزیها منجر به مرگ شده است.
در مورد آمار خودکشیها هم رژیم با تمام قوا لاپوشانی میکند وبا جابهجایی نهادهایی که مسئولیت این کار را دارند مانع انتشار آمار واقعی میشود. در سالیان اخیر این آمارها رشد بسیاری کرده است، نگاهی به اخبار روزانه رسانهها اثبات گر این امر است.
بر اساس آمار از هر 100هزار نفر جمعیت بیش از 120 مورد خودکشی میکنند که 6 مورد آن به مرگ منجر میشود که خودسوزی سهم قابل توجهی از این میزان را دارد.
همچنین سن خودکشی در ایران بین 15 تا 24سال رسیده است، یعنی دقیقاً در پر جنب وجوش ترین سالهای عمر و عنفوان جوانی.
بر اساس آمار رئیس سازمان پزشک قانونی کشور، در سال 1392، ۴۰۵۵ نفر بر اثر خودکشی در ایران فوت کردهاند، در 9ماهه اول سال 91 هم 2740تن در اثرخودکشی جان باختهاند.
با گسترش بحران اقتصادی و رانده شدن مردم بیشتری به زیر خط فقر، خودکشی وخودسوزی گسترش پیدا کرده است و تا این رژیم ضدمردمی بر میهن ما حاکم است این وضعیت ادامه خواهد داشت.
-خودکشی دختری 13ساله که خود را از پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و جان سپرد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۱ساله، در اشنویه که جلو آینه خود را دار زد و جان سپرد.
- خودکشی یک دختر دانشآموز سال پنجم ابتدایی در تهران که خودش را با روسری حلقآویز کرد و جان سپرد.
- خودکشی و مرگ دانش آموزی ۱۴ساله در «رستم کلا» که خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۶ساله در زیر کوه که خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۵ساله در روستایی در کهنه جلگه مانه و سملقان که خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
- خودکشی دانش آموزی ۱۳ساله در بافق یزد، که خود را به میلة بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد.
- خودکشی و مرگ دردناک پسری ۱۱ساله در تهران، که خود را با روسری مادرش از بالکن حلقآویز کرد.
- خودکشی و مرگ دانشآموز دختری در یزد که خود را از آخرین طبقه آپارتمان به پایین پرتاب کرد.
یک زن هموطن کرد خود را به آتش کشید و جان سپرد
-یک دستفروش محروم در اعتراض به جمع کردن بساطش در شیراز خود را به آتش کشید
-یک زن هموطن در کامیاران خودسوزی کرد
-یک جوان اهوازی به نام علی سنجری (باوی) 21ساله بهخاطر إخراجش از شرکت نفت مارون، اقدام به خودسوزی در مقابل شرکت کرد.
-زنی 30ساله با ریختن بنزین به روی خود در ملأعام در بلوار کشاورز خودسوزی کرد
-یک زن باردار درپارک شهر فسا خود را به آتش کشید
-تقریباً روزی نیست که در رسانهها خبر دردناک خودکشی و خودسوزی هموطنانمان را نشویم، خودسوزی یکی از فجیعترین راههای خودکشی است که در میان زنان و دختران محروم کشورمان رواج پیدا کرده است، بر اساس آمارها، زنان ایرانی بالاترین رتبهٴ خودکشی را در خاورمیانه و رتبهٴ سوم درجهان را دارند،
بیتردید موج فزاینده خودکشیها و خودسوزیها در اثر فقر، تحقیر و ناامیدی است. حکومتی که به هر گونه نیاز و مطالبه شهروندی و رفاهی و تفریحی با سرکوب و خشونت پاسخ میدهد، مسئول مطلق این زخم پلشت بر پیکر جامعه ایران است.
فاجعه آنقدر گسترش یافته که کارگزاران رژیم آن را «سونامی خودکشی» مینامند. رژیم هیچ آمار و تحقیق درستی در مورد فاجعه خودکشی ارائه نمیدهد، اما منابع حکومتی بهطور پراکنده اذغان دارند که «هر روز دستکم ۷۰، ۸۰مورد خودکشی به اورژانس بیمارستان لقمان در تهران ارجاع میشود» و «به ازای هر خودکشی موفق، ۶۰ خودکشی ناموفق رخ میدهد» و بهطور خاص «در شهرستانها، بسیاری از خودکشیها پنهان میماند».
درباره یک نمونه تکاندهنده، کانون صنفی معلمان ایران مینویسد: «سیزدهمین خودکشی دانشآموزان سال1394 در سوم بهمن ماه و به نام محمد پارسا ثبت شد؛ دانشآموز 13ساله کرمانشاهی، که به گفته مدیر مدرسه بسیار درسخوان، منضبط و مورد احترام معلمان و دانشآموزان مدرسه بود. گویی سال 1394 را باید در صدر اندوهگینترین سالها از جهت وفور خودکشی در میان دانشآموزان قلمداد کنیم» (تلگرام 5بهمن1394).
در بررسیهای انجام شده فقر تنگدستی و بیکاری اصلیترین عامل خودکشیها و خودسوزیها بوده است، از هر 15 مورد خودکشی به هر شیوهای 11 مورد آن به دلایل فقر مالی بوده است.
بهعنوان مثال اسفندماه 93 یونس عساکره دستفروش خرمشهری بهدلیل مصادره تمام وسایل دستفروشیاش خود را به آتش کشید و جان سپرد که بهدنبال آن سلسلهای از تظاهراتها و در شهرهای جنوبی کشور رخ داد.
در استان سیستان وبلوچستان هم 60 مورد خود سوزی گزارش شده است که 80 درصد این خودسوزیها منجر به مرگ شده است.
در مورد آمار خودکشیها هم رژیم با تمام قوا لاپوشانی میکند وبا جابهجایی نهادهایی که مسئولیت این کار را دارند مانع انتشار آمار واقعی میشود. در سالیان اخیر این آمارها رشد بسیاری کرده است، نگاهی به اخبار روزانه رسانهها اثبات گر این امر است.
بر اساس آمار از هر 100هزار نفر جمعیت بیش از 120 مورد خودکشی میکنند که 6 مورد آن به مرگ منجر میشود که خودسوزی سهم قابل توجهی از این میزان را دارد.
همچنین سن خودکشی در ایران بین 15 تا 24سال رسیده است، یعنی دقیقاً در پر جنب وجوش ترین سالهای عمر و عنفوان جوانی.
بر اساس آمار رئیس سازمان پزشک قانونی کشور، در سال 1392، ۴۰۵۵ نفر بر اثر خودکشی در ایران فوت کردهاند، در 9ماهه اول سال 91 هم 2740تن در اثرخودکشی جان باختهاند.
با گسترش بحران اقتصادی و رانده شدن مردم بیشتری به زیر خط فقر، خودکشی وخودسوزی گسترش پیدا کرده است و تا این رژیم ضدمردمی بر میهن ما حاکم است این وضعیت ادامه خواهد داشت.