16آذر، روز دانشجوی امسال، صحن دانشگاهها صحنهٴ بروز دو جریان عمیقاً متضاد بود که در عینحال هر کدام وجهی از تغییر دوران در میهن ما را به نمایش میگذاشت.
یک جریان، حرکت اصیل دانشجویی بود که بهمثابه پیشتاز جنبش آزادیخواهی مردم ایران، آشتیناپذیری این جنبش با تمامیت رژیم آخوندی و همهٴ باندها و دستجات فاسد آن را با رساترین صدا، طنینانداز کرد.
جریان دیگر، یک جریان حکومتی بود که میخواست با مصادرهٴ روز دانشجو، از آن به نفع خود و جنگ قدرت خود سود جوید و جنگ اصلی ملت ایران با تمامیت رژیم را تحتالشعاع جنگ میان باندهای مافیایی حاکم قرار دهد. هر یک از این دو جریان ویژگیها و شعارهای خود را داشتند.
جریان اصیل دانشجویی با وجود آن که رژیم تلاش کرده بود با اعمال حداکثر سرکوب و کنترل، فضای ارعاب را در دانشگاهها حاکم کند، موفق شد حضور زنده، فعال و مبارز خود و آشتیناپذیریاش با فاشیسم حاکم را به نمایش بگذارد. از جمله در جلسه سخنراني علي مطهري نايب رئيس مجلس ارتجاع در دانشگاه اميرکبير يکي از دانشجويان خواستار واکاوي جعبههاي سياه تاريخ معاصر شد و از جمله قتلعام سال 67 و ادامه جنگ ايران و عراق پس از آزادي خرمشهر و قتلهاي زنجيرهيي و جنگ در سوريه شد. سخنان اين دانشجو بارها با دست زدن واستقبال جمع دانشجويان روبرو شد.
این جریان اصیل دانشجویی که امسال رشد و گسترش چشمگیری داشت، شایان یک بررسی جداگانه و تعمق و درنگ بیشتری است. اما در این مجال محدود، جا دارد نگاهی به جریان حکومتی بیندازیم. هر دو باند رژیم، از چندین روز پیش در تبلیغات دجالگرانهٴ خود، تلاش میکردند با قلب هویت آزادیخواهانهٴ روز دانشجو، آن را مصادره کنند و از آن بهعنوان حربهیی در جنگ قدرت جاری به نفع خود استفاده کنند.
باند علی خامنهای از فرصت حضور و سخنرانی حسن روحانی در دانشگاه تهران استفاده کرد تا در آستانهٴ انتخابات، شکستها و افتضاحات دولت او را برجسته کند و او را سکة یک پول نماید.
نوک تیز حملات پاسدار بسیجیهایی که به نیابت از خامنهای به صحنه آمده بودند، متوجه برجام بود؛ چرا که سرمایهٴ اصلی روحانی در کشاکشهای درون رژیم، توافق با آمریکا و برجام است و او بارها تکرار کرده است که با برجام توانسته سایهٴ جنگ و تهدید موجودیت را از سر رژیم دور کند و با برطرف کردن تحریمها، راه نفسی اقتصادی برای رژیم باز کند؛ روحانی همچنین بارها تأکید کرده است که هیچ چیز درست نمیشود مگر با برجام، اما الآن که روشن شده، امامزادهٴ برجام کور میکند که شفا نمیدهد؛ باند خامنهای هم روی آن سوار شده تا همهٴ شکستها و افتضاحات رژیم را به پای برجام بگذارد و با استفاده از ترفند اپوزیسیون نمایی و اشک تمساح ریختن برای مردم و کارگران و کارتون خوابها و غیره… خودش را در ببرد.
روحانی هم در سخنرانی خود در دانشگاه تهران، اگر چه باز هم از برجام و بهاصطلاح دستاوردهای برجام صحبت کرد، اما خیلی روی آن نایستاد، بلکه گفت: «ما هیچ قدمی در مسألهٴ برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم». البته او این سخن را پیش از این نیز گفته بود؛ اما این بار وارد جزییات بیشتری شد و افزود: «ایشان نامههای مکتوب دارند به من خطاب کرده و دستوری که من روی نامههای ایشان دادم. هیچ نامهیی نبوده که ایشان بنویسد و من دستور قاطع ندهم. در مقام عمل جایی کم و کسر آوردیم اما مبنا براین بوده که دستورات ایشان عملی شود… تصمیماتی که راجع به مذاکرات اتخاذ میشد ساعتها در خدمت مقام معظم رهبری تشکیل میشد».
حسن روحانی همچنین با لحنی تهدیدآمیز هشدار داد: «مطلع باشید، روند کار در تاریخ و در زمان خودش منتشر خواهد شد». این حرف در شرایط کنونی، اهمیت زیادی دارد و خامنهای را که پیوسته با فریبکاری و دودوزه بازی خواسته است از مسئولیت برجام شانه خالی کند و خود را مبرا جلوه دهد، خلعسلاح میسازد.
آنچه که در صحنهٴ رویارویی دو باند در دانشگاه تهران در برابر همگان قرار گرفت، جنگ و جدال باندی را یک درجه دیگر، اوج داد. مشتی از خروار فساد در دستگاه دولت و فقر و فلاکت گسترده در سراسر جامعه که پاسدار بسیجیها تحت عنوان دانشجو، روی دایرهٴ جنگ باندی ریختند، فراتر از حملاتی بود که در رسانههای باند خامنهای علیه دولت مداوماً منعکس میشود؛ چرا که این بار این فاشگوییها رو در روی روحانی و در یک مراسم رسمی بیان میشد و سطح جدیدی از شدت تضادها و مهارناپذیری آن را بیان میکرد.
اگر چه مقصود از این حملات، از دور خارج کردن حریف در جنگ انتخاباتی رژیم است و همهٴ بسیجیها هم در پایان اظهارات خود نتیجهگیری و به روحانی توصیه میکردند که در انتخابات آتی کاندیدا نشود و برود به آخرت خود برسد؛ اما این اظهارات، مفهومی فراتر از یک جدال و کشمکش انتخاباتی داشت، چرا که بیانگر شکست قطعی یک خط است. خط و پروژه روحانی که با شعار اعتدال و تعامل و پس از شکست قطعی خطی که احمدینژاد شاخص آن بود، به میدان آمده بود تا به گمان خود برای رژیم راه باز کند و فرجه بقا بخرد. معنی شکست چنین خطی آن است که رژیم ولایتفقیه در یک بنبست استراتژیکی گرفتار آمده که به قول خودشان در آن «نه راه پس دارند و نه راه پیش!». به گل نشستن کشتی برجام و بهخصوص پایان دورهٴ 8ساله اوباما یا در واقع پایان دورهٴ 16سال مماشات با رژیم عامل دیگری است که خبر از تغییر دوران میدهد. چند روز پیش شاهد تمدید تحریمهای رژیم به مدت 10سال دیگر بودیم که با اتفاق آرای دو حزبی در هر دو مجلس آمریکا به تصویب رسید و نشان داد که این دوران جدید از هماکنون و پیش از شروع کار رئیسجمهور منتخب آمریکا آغاز شده است؛ روحانی در سخنرانی خود وحشتش از این تحول را با بیان معکوس و با تکرار حرف خامنهای که «ما از این اتفاق (انتخاب ترامپ) نه خوشحالیم و نه غم زدهایم» بیان کرد.
به این ترتیب در روز دانشجو شاهد 3شاخص مهم از تغییر دوران بودیم، یکی تغییر شرایط بینالمللی که در شکست برجام و اذعان علنی رژیم به آن خود را نشان داد؛ شاخص دوم وجه داخلی و اجتماعی است که با حضور فعال و گسترده دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور و در طنین شعارهای آنها به منصهٴ ظهور رسید و شاخص سوم، تلاطم بیسابقه درون رژیم است که برآیند دو وجه دیگر است. این سه عامل، در پرتو حضور فعال مقاومت سازمانیافته مردم ایران سمت و سویی را نشان میدهد که آثار آن را در وحشت بیسابقهیی که مهرهها و رسانههای رژیم بروز میدهند، بهوضوح میتوان مشاهده کرد.
یک جریان، حرکت اصیل دانشجویی بود که بهمثابه پیشتاز جنبش آزادیخواهی مردم ایران، آشتیناپذیری این جنبش با تمامیت رژیم آخوندی و همهٴ باندها و دستجات فاسد آن را با رساترین صدا، طنینانداز کرد.
جریان دیگر، یک جریان حکومتی بود که میخواست با مصادرهٴ روز دانشجو، از آن به نفع خود و جنگ قدرت خود سود جوید و جنگ اصلی ملت ایران با تمامیت رژیم را تحتالشعاع جنگ میان باندهای مافیایی حاکم قرار دهد. هر یک از این دو جریان ویژگیها و شعارهای خود را داشتند.
جریان اصیل دانشجویی با وجود آن که رژیم تلاش کرده بود با اعمال حداکثر سرکوب و کنترل، فضای ارعاب را در دانشگاهها حاکم کند، موفق شد حضور زنده، فعال و مبارز خود و آشتیناپذیریاش با فاشیسم حاکم را به نمایش بگذارد. از جمله در جلسه سخنراني علي مطهري نايب رئيس مجلس ارتجاع در دانشگاه اميرکبير يکي از دانشجويان خواستار واکاوي جعبههاي سياه تاريخ معاصر شد و از جمله قتلعام سال 67 و ادامه جنگ ايران و عراق پس از آزادي خرمشهر و قتلهاي زنجيرهيي و جنگ در سوريه شد. سخنان اين دانشجو بارها با دست زدن واستقبال جمع دانشجويان روبرو شد.
این جریان اصیل دانشجویی که امسال رشد و گسترش چشمگیری داشت، شایان یک بررسی جداگانه و تعمق و درنگ بیشتری است. اما در این مجال محدود، جا دارد نگاهی به جریان حکومتی بیندازیم. هر دو باند رژیم، از چندین روز پیش در تبلیغات دجالگرانهٴ خود، تلاش میکردند با قلب هویت آزادیخواهانهٴ روز دانشجو، آن را مصادره کنند و از آن بهعنوان حربهیی در جنگ قدرت جاری به نفع خود استفاده کنند.
باند علی خامنهای از فرصت حضور و سخنرانی حسن روحانی در دانشگاه تهران استفاده کرد تا در آستانهٴ انتخابات، شکستها و افتضاحات دولت او را برجسته کند و او را سکة یک پول نماید.
نوک تیز حملات پاسدار بسیجیهایی که به نیابت از خامنهای به صحنه آمده بودند، متوجه برجام بود؛ چرا که سرمایهٴ اصلی روحانی در کشاکشهای درون رژیم، توافق با آمریکا و برجام است و او بارها تکرار کرده است که با برجام توانسته سایهٴ جنگ و تهدید موجودیت را از سر رژیم دور کند و با برطرف کردن تحریمها، راه نفسی اقتصادی برای رژیم باز کند؛ روحانی همچنین بارها تأکید کرده است که هیچ چیز درست نمیشود مگر با برجام، اما الآن که روشن شده، امامزادهٴ برجام کور میکند که شفا نمیدهد؛ باند خامنهای هم روی آن سوار شده تا همهٴ شکستها و افتضاحات رژیم را به پای برجام بگذارد و با استفاده از ترفند اپوزیسیون نمایی و اشک تمساح ریختن برای مردم و کارگران و کارتون خوابها و غیره… خودش را در ببرد.
روحانی هم در سخنرانی خود در دانشگاه تهران، اگر چه باز هم از برجام و بهاصطلاح دستاوردهای برجام صحبت کرد، اما خیلی روی آن نایستاد، بلکه گفت: «ما هیچ قدمی در مسألهٴ برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم». البته او این سخن را پیش از این نیز گفته بود؛ اما این بار وارد جزییات بیشتری شد و افزود: «ایشان نامههای مکتوب دارند به من خطاب کرده و دستوری که من روی نامههای ایشان دادم. هیچ نامهیی نبوده که ایشان بنویسد و من دستور قاطع ندهم. در مقام عمل جایی کم و کسر آوردیم اما مبنا براین بوده که دستورات ایشان عملی شود… تصمیماتی که راجع به مذاکرات اتخاذ میشد ساعتها در خدمت مقام معظم رهبری تشکیل میشد».
حسن روحانی همچنین با لحنی تهدیدآمیز هشدار داد: «مطلع باشید، روند کار در تاریخ و در زمان خودش منتشر خواهد شد». این حرف در شرایط کنونی، اهمیت زیادی دارد و خامنهای را که پیوسته با فریبکاری و دودوزه بازی خواسته است از مسئولیت برجام شانه خالی کند و خود را مبرا جلوه دهد، خلعسلاح میسازد.
آنچه که در صحنهٴ رویارویی دو باند در دانشگاه تهران در برابر همگان قرار گرفت، جنگ و جدال باندی را یک درجه دیگر، اوج داد. مشتی از خروار فساد در دستگاه دولت و فقر و فلاکت گسترده در سراسر جامعه که پاسدار بسیجیها تحت عنوان دانشجو، روی دایرهٴ جنگ باندی ریختند، فراتر از حملاتی بود که در رسانههای باند خامنهای علیه دولت مداوماً منعکس میشود؛ چرا که این بار این فاشگوییها رو در روی روحانی و در یک مراسم رسمی بیان میشد و سطح جدیدی از شدت تضادها و مهارناپذیری آن را بیان میکرد.
اگر چه مقصود از این حملات، از دور خارج کردن حریف در جنگ انتخاباتی رژیم است و همهٴ بسیجیها هم در پایان اظهارات خود نتیجهگیری و به روحانی توصیه میکردند که در انتخابات آتی کاندیدا نشود و برود به آخرت خود برسد؛ اما این اظهارات، مفهومی فراتر از یک جدال و کشمکش انتخاباتی داشت، چرا که بیانگر شکست قطعی یک خط است. خط و پروژه روحانی که با شعار اعتدال و تعامل و پس از شکست قطعی خطی که احمدینژاد شاخص آن بود، به میدان آمده بود تا به گمان خود برای رژیم راه باز کند و فرجه بقا بخرد. معنی شکست چنین خطی آن است که رژیم ولایتفقیه در یک بنبست استراتژیکی گرفتار آمده که به قول خودشان در آن «نه راه پس دارند و نه راه پیش!». به گل نشستن کشتی برجام و بهخصوص پایان دورهٴ 8ساله اوباما یا در واقع پایان دورهٴ 16سال مماشات با رژیم عامل دیگری است که خبر از تغییر دوران میدهد. چند روز پیش شاهد تمدید تحریمهای رژیم به مدت 10سال دیگر بودیم که با اتفاق آرای دو حزبی در هر دو مجلس آمریکا به تصویب رسید و نشان داد که این دوران جدید از هماکنون و پیش از شروع کار رئیسجمهور منتخب آمریکا آغاز شده است؛ روحانی در سخنرانی خود وحشتش از این تحول را با بیان معکوس و با تکرار حرف خامنهای که «ما از این اتفاق (انتخاب ترامپ) نه خوشحالیم و نه غم زدهایم» بیان کرد.
به این ترتیب در روز دانشجو شاهد 3شاخص مهم از تغییر دوران بودیم، یکی تغییر شرایط بینالمللی که در شکست برجام و اذعان علنی رژیم به آن خود را نشان داد؛ شاخص دوم وجه داخلی و اجتماعی است که با حضور فعال و گسترده دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور و در طنین شعارهای آنها به منصهٴ ظهور رسید و شاخص سوم، تلاطم بیسابقه درون رژیم است که برآیند دو وجه دیگر است. این سه عامل، در پرتو حضور فعال مقاومت سازمانیافته مردم ایران سمت و سویی را نشان میدهد که آثار آن را در وحشت بیسابقهیی که مهرهها و رسانههای رژیم بروز میدهند، بهوضوح میتوان مشاهده کرد.