بحران بیپولی تا آنجایی در رژیم اوج گرفته که الآن گریبان بسیجیها را هم گرفته است.
ابعاد این موضوع، در حرفهای سران و رسانههای رژیم به خوبی گویاست. برای نمونه، آقاجانی معاون وزیر بهداشت رژیم میگوید رژیم نتوانسته یکسال برای خدمات درمانی پرداختی کند. بعد هم توضیح میدهد نه تنها یکساله پرستاران و پزشکان از بیمارستانها طلب دارند، بلکه انبوه بدهیها به شرکتهای دارویی و چرخهٴ تامین، تولید و توزیع دارو، یک بحران را برای رژیم به وجود آورده است. یا دیروز رسانههای رژیم نوشتند: «اداره کل ورزش و جوانان سیستان و بلوچستان حقوق کارمندان قراردادی طرح عمران دو ماه پرداخت نکرده است». یا رزاقی یک کارشناس رژیم میگوید 80درصد حقوقبگیران زیر خط فقر هستند. یا معاون امور اقتصادی رژیم میگوید با مشکلی روبهرو هستیم به نام «ناپایداری». حاجیزاده سرکرده هوافضای رژیم هم میگوید «در عرصه اقتصادی لنگ هستیم».
درست است که موضوع عدم پرداخت حقوق در رژیم آخوندی چیز جدیدی نیست؛ اما تحول مهمی که این موضوع را وارد یک فاز بحرانی جدید و جدی برای رژیم کرده، این است که خود سران رژیم اعتراف میکنند که این بحران به اصلیترین نیروهای حافظ رژیم، یعنی بسیج کشیده شده است. 4روز پیش 2آذر پاسدار نقدی سرکرده بسیج گفت «روز به روز امتیازات بسیجیها رو کمتر کردیم». امروز هم پاسدار جعفری، سرکرده کل سپاه، در صحبت با بسیجیها گفت: «آنجایی که خطر حس نمیشود، مشکل داریم، مثل تهدیدات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی. اینجا تهدیدات خوب حس نشده، هر چند در اقتصادی بیشتر متوجه موضوع شدهایم». یعنی از موضوع «اقتصادی» بهعنوان یک «تهدید» اسم میبرد. بعد با اشاره به همین خطر میگوید: «آنچه که مهم است و ما باید از این به بعد برای آینده انقلاب و بسیج بیشتر به آن فکر کنیم، این است که بدانیم شرایط انقلاب عوض و پیچیده شده و این وضعیت دیگر مثل گذشته نیست». یعنی دیگر مثل قبل نمیتوانند بودجه کلان برای بسیج و اصلیترین نیروهایشان بپردازند و این را بهعنوان یک «خطر اقتصادی» بیان میکند.
منظورش از «خطر اقتصادی؟» بهطور مشخص پیامدهای پول ندادن به نیروهای خود رژیم است. برای نمونه، دیروز پاسدار نقدی گفت: «ما امروز با کمبود کادر لازم در برخی حوزهها مواجهیم» چرا؟ چون بسیجیها با انگیزهٴ اقتصادی است که وارد بسیج میشوند و چون رژیم پولی ندارد، اینطور دچار کمبود نیرو شده است.
بعد هم نقدی هشدار میدهد: «نباید در بسیج احساس آشفتگی کنیم... بسیجیان باید خودشان را با شرایط زمان و مکان وفق دهند». یا سایت حکومتی خبرنامه دانشجویان، امروز با اشاره به همین بحران بیپولی رژیم نوشته است: «نبض تپنده [بسیج] ، [خامنهای] است... نگذرایم خدشهای به این اتحاد (بین بسیج و خامنهای) وارد شود». یعنی خطر اقتصادی که جعفری نام میبرد، به این خاطر است که اینطور به ریزش نیروهایشان راه میبرد. نیروهایی که خامنهای 31مرداد گفت «خاکریز نظام هستن» که اگر «این خاکریز نباشد، همه چیز از دست میرود».
شاید این سؤال به ذهن بزند که با توجه به اینکه بعد از برجام، دستکم تحریمهای نفتی رژیم برداشته شده است، پس چرا رژیم تا این حد با بحران نداشتن پول روبهرو است؟
در پاسخ باید گفت که درست است که تحریمهای نفتی برداشته شده، اما آنچه که در عمل لغو نشده، موضوع تحریمهای بانکی است که کماکان برقرار است. روز 2آذر، صالحی در تلویزیون رژیم گفت: «در بحث تحریم، کندیهایی از طرف مقابل مشاهده میشود که در ارتباط با عملکرد بانکهای بزرگ است». برای همین، رژیم نفت را هم که میفروشد، اما پولش در کشورهای دیگر، مثل هند و چین و... گیر میکند. خود خامنهای هم دیروز گفت: قرار نبود «برجام به وسیلهای برای فشار به ما تبدیل شود» اما «برجام رو به وسیلهای برای فشار مجدد» به نظام تبدیل کردند.
باز هم سوالی که میتواند مطرح شود این است که بهرحال رژیم در حاکمیت است؛ آیا به واقع نمیتواند راهحلی برای مقابله با این مشکل پیدا کند؟
پاسخ این سؤال را خامنهای در صحبتهای 3آذر95 خود در صحبت با بسیجیها داد، آنجا که باز هم راهحل را «اقتصاد مقاومتی» عنوان کرد: «بسیج وارد عرصه اقتصاد مقاومتی شود»، اما خودش درباره نتیجه این راهحل که 2ساله مستمر میگوید، چند جمله بعد اعتراف کرد که: «دیروز مسئولان دولت، گزارشی از اقدامات انجام شده، از ابتدای امسال برای تحقق اقتصاد مقاومتی ارائه کردند که در آن آمار و ارقام کارهای انجام گرفته بیان شده بود، اما مهم آن است که نتیجه این اقدامات، در صحنه عمل دیده شود»،
بیان این حرف بعد از 2سال یعنی اینکه اقتصاد مقاومتی هم کشکی بیش نیست، پس آیا رژیم جز بنبست راه دیگهیی در چشمانداز دارد؟.
ابعاد این موضوع، در حرفهای سران و رسانههای رژیم به خوبی گویاست. برای نمونه، آقاجانی معاون وزیر بهداشت رژیم میگوید رژیم نتوانسته یکسال برای خدمات درمانی پرداختی کند. بعد هم توضیح میدهد نه تنها یکساله پرستاران و پزشکان از بیمارستانها طلب دارند، بلکه انبوه بدهیها به شرکتهای دارویی و چرخهٴ تامین، تولید و توزیع دارو، یک بحران را برای رژیم به وجود آورده است. یا دیروز رسانههای رژیم نوشتند: «اداره کل ورزش و جوانان سیستان و بلوچستان حقوق کارمندان قراردادی طرح عمران دو ماه پرداخت نکرده است». یا رزاقی یک کارشناس رژیم میگوید 80درصد حقوقبگیران زیر خط فقر هستند. یا معاون امور اقتصادی رژیم میگوید با مشکلی روبهرو هستیم به نام «ناپایداری». حاجیزاده سرکرده هوافضای رژیم هم میگوید «در عرصه اقتصادی لنگ هستیم».
درست است که موضوع عدم پرداخت حقوق در رژیم آخوندی چیز جدیدی نیست؛ اما تحول مهمی که این موضوع را وارد یک فاز بحرانی جدید و جدی برای رژیم کرده، این است که خود سران رژیم اعتراف میکنند که این بحران به اصلیترین نیروهای حافظ رژیم، یعنی بسیج کشیده شده است. 4روز پیش 2آذر پاسدار نقدی سرکرده بسیج گفت «روز به روز امتیازات بسیجیها رو کمتر کردیم». امروز هم پاسدار جعفری، سرکرده کل سپاه، در صحبت با بسیجیها گفت: «آنجایی که خطر حس نمیشود، مشکل داریم، مثل تهدیدات فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی. اینجا تهدیدات خوب حس نشده، هر چند در اقتصادی بیشتر متوجه موضوع شدهایم». یعنی از موضوع «اقتصادی» بهعنوان یک «تهدید» اسم میبرد. بعد با اشاره به همین خطر میگوید: «آنچه که مهم است و ما باید از این به بعد برای آینده انقلاب و بسیج بیشتر به آن فکر کنیم، این است که بدانیم شرایط انقلاب عوض و پیچیده شده و این وضعیت دیگر مثل گذشته نیست». یعنی دیگر مثل قبل نمیتوانند بودجه کلان برای بسیج و اصلیترین نیروهایشان بپردازند و این را بهعنوان یک «خطر اقتصادی» بیان میکند.
منظورش از «خطر اقتصادی؟» بهطور مشخص پیامدهای پول ندادن به نیروهای خود رژیم است. برای نمونه، دیروز پاسدار نقدی گفت: «ما امروز با کمبود کادر لازم در برخی حوزهها مواجهیم» چرا؟ چون بسیجیها با انگیزهٴ اقتصادی است که وارد بسیج میشوند و چون رژیم پولی ندارد، اینطور دچار کمبود نیرو شده است.
بعد هم نقدی هشدار میدهد: «نباید در بسیج احساس آشفتگی کنیم... بسیجیان باید خودشان را با شرایط زمان و مکان وفق دهند». یا سایت حکومتی خبرنامه دانشجویان، امروز با اشاره به همین بحران بیپولی رژیم نوشته است: «نبض تپنده [بسیج] ، [خامنهای] است... نگذرایم خدشهای به این اتحاد (بین بسیج و خامنهای) وارد شود». یعنی خطر اقتصادی که جعفری نام میبرد، به این خاطر است که اینطور به ریزش نیروهایشان راه میبرد. نیروهایی که خامنهای 31مرداد گفت «خاکریز نظام هستن» که اگر «این خاکریز نباشد، همه چیز از دست میرود».
شاید این سؤال به ذهن بزند که با توجه به اینکه بعد از برجام، دستکم تحریمهای نفتی رژیم برداشته شده است، پس چرا رژیم تا این حد با بحران نداشتن پول روبهرو است؟
در پاسخ باید گفت که درست است که تحریمهای نفتی برداشته شده، اما آنچه که در عمل لغو نشده، موضوع تحریمهای بانکی است که کماکان برقرار است. روز 2آذر، صالحی در تلویزیون رژیم گفت: «در بحث تحریم، کندیهایی از طرف مقابل مشاهده میشود که در ارتباط با عملکرد بانکهای بزرگ است». برای همین، رژیم نفت را هم که میفروشد، اما پولش در کشورهای دیگر، مثل هند و چین و... گیر میکند. خود خامنهای هم دیروز گفت: قرار نبود «برجام به وسیلهای برای فشار به ما تبدیل شود» اما «برجام رو به وسیلهای برای فشار مجدد» به نظام تبدیل کردند.
باز هم سوالی که میتواند مطرح شود این است که بهرحال رژیم در حاکمیت است؛ آیا به واقع نمیتواند راهحلی برای مقابله با این مشکل پیدا کند؟
پاسخ این سؤال را خامنهای در صحبتهای 3آذر95 خود در صحبت با بسیجیها داد، آنجا که باز هم راهحل را «اقتصاد مقاومتی» عنوان کرد: «بسیج وارد عرصه اقتصاد مقاومتی شود»، اما خودش درباره نتیجه این راهحل که 2ساله مستمر میگوید، چند جمله بعد اعتراف کرد که: «دیروز مسئولان دولت، گزارشی از اقدامات انجام شده، از ابتدای امسال برای تحقق اقتصاد مقاومتی ارائه کردند که در آن آمار و ارقام کارهای انجام گرفته بیان شده بود، اما مهم آن است که نتیجه این اقدامات، در صحنه عمل دیده شود»،
بیان این حرف بعد از 2سال یعنی اینکه اقتصاد مقاومتی هم کشکی بیش نیست، پس آیا رژیم جز بنبست راه دیگهیی در چشمانداز دارد؟.