تخریب و انهدام محیط زیست ایران که از ابتدای حاکمیت ننگین و ضدبشری آخوندها آغاز شده است از جمله دردناکترین فصل حاکمیت آخوندها بر میهن اشغال شده میباشد چرا که هستی و حیات کنونی و آینده کشور را در معرض نابودی قرار داده است.
در نتیجه سیاستهای ضدملی و وطنفروشانه باندهای حاکم بر میهن اشغال شده امروزه بخش مهمی از میراث طبیعی چند میلیون ساله سرزمینمان را خطر نابودی تهدید میکند بهصورتیکه دریاچههای بختگان و جازموریان و هامون و... همگی خشک شده و دریاچه ارومیه نیز در حال مرگ است.
پیشینه تاریخی دریاچه ارومیه از ابتدا تا امروز:
دریاچه ارومیه، با طول 140 کیلومتر و عرض 85 کیلومتر با عمق نزدیک به 17 متر با مساحت ۵ تا ۶ هزار کیلومتر مربع، بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه بزرگ آبشور دنیا بود که توسط رودهای زرینه رود و سیمینه و تلخه رود و... سیراب میشد.
دریاچه ارومیه با داشتن بیش از یکصد جزیره کوچک صخرهای محل توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو، پلیکان، لک لک و اردک... میباشد و توسط یونسکو بهعنوان منطقه تحت حفاظت به ثبت رسیده است.
این دریاچه از اواسط دهه۱۳۸۰ شروع به خشک شدن کرد و امروزه در خطر خشک شدن کامل قرار دارد بهصورتیکه بیشتر از 80 درصد دریاچه تبدیل به کویر نمک شده است.
اگر چه رژیم ضدبشری همواره تلاش داشته و دارد که با ترفند خشکسالی خود را از گرداب نارضایتی اجتماعی پیرامون این موضوع بیرون بکشد اما تحقیقات محققان جهان نشان داد که خشکسالی تنها باعث کاهش ۵ درصدی بارش در حوزه آبریز دریاچه شده و پروژههای غارتگرانه سدسازی و حفر چاههای عمیق توسط باندها و قرارگاه موسوم به خاتم الانبیا، همراه با ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه وضعیت دریاچه را به بحران فعلی کشانده است.
کافی است در این رابطه به دست نوشتههای مطبوعات رژیم رجوع شود تا تاثیرات مخرب و منهدم کننده زیست محیطی رژیم در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه فهم شود:
-روزنامه حکومتی شهروند در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه با تأکید به خسارت ناشی از پروژه سدسازیهای رژیم نوشت: «تا سال ۲۰۱۲ بیش از 200 سد روی رودخانههای حوضه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری، یا پایان مراحل طراحی بودند. بر اساس آخرین بررسیها در آبان 1394 تراز آب دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۰۴ متر عنوان شد که نسبت به زمان مشابه سال گذشته 40 سانتیمتر کاهش نشان میدهد.
-خبرگزاری حکومتی موسوم به خبر آنلاین تحت عنوان ”ارومیه در محاصره ۸۸۰۰۰ هزار حلقه چاه ”مینویسد: «چاهها از جمله عوامل مهمی هستند که آبهای زیر زمینی را هم از دست اندازی انسانها بی نصیب نگذاشتهاند. روند افزایشی تعداد چاههای حفر شده در سطح کشور طی ۴ سال اخیر نشاندهنده افزایش قابلتوجه تعداد چاهها به رقم بالای ۷۶۰ هزار حلقه در سطح کشور است. از این تعداد چاه بیش از ۴۶ میلیارد مترمکعب آب برداشت میشود.
بر اساس آخرین آمار اعلام شده توسط وزارت نیرو تعداد چاههای غیرمجاز کشور که در سال ۱۰۳، ۱۳۸۵ هزار حلقه بود در سال ۱۳۸۹به افزون بر ۲۵۰هزار حلقه رسید. افزایش قابل ملاحظه میزان چاههای حفر شده در سطح حوضه نیز از جمله عوامل مؤثر بر افت قابل ملاحظه تراز دریاچه ارومیه بوده است.
محاصره ارومیه توسط ۸۸۰۰۰ حلقه چاه تاثیر قابل ملاحظهای بر آبدهی رودخانههای حوضه داشته که منجر به کاهش قابل ملاحظه روانآب ورودی به دریاچه شده است».
عوارض خشک شدن دریاچه بر محیط پیرامون:
کارشناسان جهانی معتقدند در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و در نتیجه محیط زیست منطقه تغییر خواهد کرد و نمک بهمراه بسیاری از مواد سمی دیگر خطرات بیماریهای تنفسی برای زیستبوم و مردم منطقه بهوجود خواهد آورد که تا شعاع ۵۰۰ کیلومتری این دریاچه را تهدید خواهد کرد.
علاوه بر این در صورت خشک شدن دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استانهای همجوار خواهیم بود که در نتیجه منجر به آواره شدن 14 میلیون نفر خواهد شد.
پروژه احیای دریاچه ارومیه به کجا رسید!:
آخوند شیاد حسن روحانی که در شروع انتخابات نمایشی سال 92 با طرح احیای مجدد دریاچه ارومیه بهریاست جمهوری رژیم دست پیدا کرد در شروع انتخابات با توجه به نارضایتی گسترده مردم ارومیه از نابودی دریاچه ارومیه داد سخن داده بود و گفت: «من به شما قول میدهم که اگر بار مسئولیت اجرایی کشور را بر دوش من قرار دادید، در اولین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت. دریاچه ارومیه احیا باید گردد. در مرکز مطالعات استراتژیک مدتهاست کارگروه ویژهیی برای حل مشکل دریاچه ارومیه تشکیل دادهایم. اولین بررسیها به ما میگوید اگر خدای ناکرده دریاچه ارومیه خشک شود، زیست 14 میلیون نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت و آنوقت ریزگردهای نمک تمام زمینهای کشاورزی کشور را نابود خواهد کرد. باید آب دریاچه خزر به ارومیه منتقل شود. من به شما قول میدهم که در دولت تدبیر و امید، احیای دریاچه ارومیه، جزء اولین برنامههایمان باشد. a
اما امروز بعد از گذشت نزدیک به چهار سال از شروع کار خود به ناچار از زبان کارگزاران رژیم مجبور به اعتراف و قبول ضمنی شکست میباشد. هر چند که از همان آغاز کار کارشناسان و محققان بهخوبی میدانستند که این سرابی بیش نیست و آخوند شیاد قصد دارد از آن برای خود کلاهی بسازد.
خبرگزاری حکومتی ایلنا 26 آبانماه 95 بهنقل از مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه مینویسد: «در حال حاضر هیچ فعالیتی در دریاچه ارومیه وجود ندارد برای آبیاری نهالها که دو تا سه سال پیش کاشته شده است هیچ بودجهیی وجود ندارد، که رسانهها باید پیگیر این مسأله باشند».
این کارگزار رژیم در ادامه ضمن اشاره به مانعتراشی باندهای غارتگر رژیم چنین اضافه میکند: «500 هزار هکتار را قرق کردهایم افرادی بودند که اجازه نمیدادند کسی وارد زمینها شود و کشاورزی کند، از طرفی مناطقی را داشتیم که گیاه به کمک مردم کاشته شده بود و مانع از این میشد که گرد و غبار نمکی وارد این زمینها شود، مسالهای که با آن مواجه هستیم این است که در حال حاضر بهدلیل نبود بودجه نمیتوانیم گیاهانی که به کمک مردم کاشته شده را آبیاری کنیم، از طرفی نمیتوانیم افرادی را که مانع از دخل و تصرفها در این نواحی هستند را حمایت کنیم، اگر این افراد مناطق را ترک کنند در سال آینده باید شاهد دخل و تصرف بیشتری باشیم و حتی برنامه گیاه کاری نیز مختل میشود و مناطق بیشتری را از دست میدهیم».
این کارگزار رژیم با اشاره به تهدیدات گسترده این موضوع و پیامدهای اجتماعی آن به سران رژیم چنین هشدار داد که: «اگر اقدامی صورت نگیرد سال آینده غبارهای نمکی میتواند تا گستره بالای 300 کیلومتر حرکت کند و زندگی مردم آن مناطق را تحت تاثیر قرار دهد و اگر بادهای شدید داشته باشیم میتواند بالای 500 کیلومتر نیز حرکت کند. تا الآن با غبارهایی از طرف شبه جزیره عربستان، سوریه و عراق مواجه بودیم؛ اما باید منتظر غبارهای نمکی از جانب دریاچه ارومیه و مختل شدن زندگی در استانهای اطراف ارومیه نیز باشیم».
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 29آبانماه 95 بهنقل از نماینده ستاد احیای دریاچه ارومیه نوشت: «اگر تا پایان سال اعتبارات تخصیص نیابد عملیات اجرایی متوقف میشود».
این کارگزار رژیم نیز در ادامه ضمن اشاره به ناتوانی و ورشکستگی دولت آخوند روحانی در تأمین بودجه پروژه چنین ادامه داد: «یکهزار و 700 میلیارد تومان اعتبار مورد نیاز در سال 95 از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه درخواست شده بود که با بررسی در هیأت دولت 300 میلیارد تومان تصویب شد که متأسفانه تا به امروز این اعتبار تخصیص نیافته است و در حال حاضر برخی از ارگانهای دخیل در احیای دریاچه ارومیه از محل اعتبار سال گذشته که تا تیرماه 95 تعریف شده بود، برای احیای دریاچه ارومیه هزینه میکنند ولی در صورتی که اعتبار سال 95 تخصیص نیابد عملیات احیا متوقف میشود».
خبرگزاری حکومتی ایسنا 21 آبانماه 95 بهنقل از مسعود تجریشی تحت عنوان هشدار یک عضو ستاد احیای دریاچه ارومیه نوشت: «هنوز تأمین اعتبار ستاد احیای دریاچه ارومیه صورت نگرفته است. با سازمان برنامه و بودجه در این باره رایزنی کردهایم مسئولان این سازمان قول دادهاند که این وضعیت را پیگیری کنند ولی نیاز است که رسانهها بیش از پیش به این مسأله بپردازند و تأمین بودجه ستاد را هم از طریق مسئولان سازمان برنامه و بودجه و هم مسئولان ستاد احیای دریاچه پیگیری کنند تا ستاد بتواند برنامههای خود را عملیاتی کند».
همین منبع در ادامه مینویسد: «طی سه سال گذشته تعدادی از گیاهان در منطقه کاشته شدهاند که ستاد احیای دریاچه ارومیه برای آبیاری این گیاهان احتیاج به پول دارد که بتواند قراردادهای خود را تمدید کند. امسال تنها سالی است که نتوانستهایم تاکنون به دستگاهها منابع مالی بدهیم تا کارهای جاری خود را انجام بدهند. در حال حاضر موضوع گشت و بازرسی بسیار مهم است و نباید بهخاطر نبود اعتبارات با وقفه مواجه شود. ممکن است تعویق در تأمین اعتبار، وقفهای در اجرای برخی برنامهها و امور جاری احیای دریاچه ارومیه ایجاد کند که در صورت تداوم این شرایط، به احیای دریاچه ارومیه لطمه خواهد زد».
این کارگزار رژیم در انتها برای هشدار دوباره به آخوند روحانی که با فریب تبلیغاتی قصد داشت خود را مبتکر طرح احیا دریاچه وانمود نماید چنین میگوید: «برخی برنامههای ستاد احیای دریاچه ارومیه پیوسته هستند برای مثال برنامه گشت و پایش چیزی نیست که یک ماه انجام شود و یک ماه تعطیل شود یا نمیتوانیم گیاهانی را که کاشته میشود یک سال بکاریم و سال دیگر بهخاطر نبود اعتبارات متوقف کنیم بنابراین پیوستگی اقدامات در احیای دریاچه ارومیه بسیار اهمیت دارد».
-خبرگزاری ایلنا 17 آبانماه 95 نوشت: مدیر برنامهریزی احیای دریاچه ارومیه با تأکید به اینکه وضعیت خیلی امیدوارکننده نیست گفت: «با توجه به شرایط اقتصادی دولت مجبور شدهایم؛ سال گذشته، بودجه ستاد احیا دریاچه ارومیه را در ۳ مرحله کاهش بدهیم و به ۱۷۰۰ میلیارد تومان برسانیم. این ۱۷۰۰ میلیارد تومان بودجه باید از ۳ منبع مالی تأمین شود اما در نهایت مقرر شد حدود ۳۰۰ میلیارد تومان از آن در اختیار ستاد احیا قرار بگیرد و همین امر باعث شد که «تعدادی از پروژههایمان را در این مرحله حذف کنیم و پروژههایی که نیاز به زمان و مبالغ کمتری نیاز دارند و از اثربخشی بیشتری برخوردار هستند را بهعنوان اولویت اول برای تخصیص قرار دهیم که متأسفانه تاکنون هیچ منبع مالی از این بخش تزریق نشده است» و در نتیجه «ما نتوانستهایم؛ هنوز هیچ پولی را به این سازمان بدهیم که آنها هزینه پیمانکاران را پرداخت کنند، برخی پروژهها نیز مانند کنترل غبار هنوز هیچ هزینهای برای آنها نشده است، پروژههای لایروبی هم هنوز به اتمام نرسیدهاند».
-خبرگزاری ایلنا 5 آبانماه 95 بهنقل از عیسی کلانتری دبیر و مجری ستاد احیای دریاچه ارومیه نوشت: «ضرر خشک شدن دریاچه ارومیه ۱۰۰۰ میلیارد دلار است در حالی که هزینه احیای آن بین ۶ تا ٧ میلیارد دلار تخمین زده شده است. این اعداد نشان میدهد که احیای دریاچه ارومیه بسیار مقرون به صرفتر است».
وی در ادامه افزود: «در دهه ٧٠ ارتفاع آب دریاچه بسیار بالا بود و راهآهن صوفیان به ترکیه را تهدید میکرد. همان موقع هم برخی صاحبنظران اعلام کردند.. برداشتهای آزادانه از حوضه آبریز دریاچه آینده آن را تهدید میکند. اما سازمانها و نهادهای مرتبط گفتند اتفاقی نخواهد افتاد اما به مرور، وضع بدتر شد و برداشتهای بیرویه از منابع آبی و افتتاح سد یکی پس از دیگری در حوضه آبریز دریاچه و تجاوز کشاورزان به منابع آبی بهصورت آشکار اوضاع دریاچه را وخیم کرد تا «به هر حال دریاچه خشک شد».
-خبرگزاری حکومتی ایلنا 16 آبانماه 95 بهنقل از محمد حضرت پور شهردار رژیم در ارومیه نوشت: «عواملی مانند برداشت بیرویه و غیراصولی از آبهای زیرزمینی، برداشت غیرمجاز از بالادستهای رودخانهها، مدیریت غیرصحیح آب در سدها، تغییر الگوی کشت از کم آب به پرآب و تغییرات اقلیمی از جمله کاهش بارندگی در کشور از جمله این دلایل است که با بررسی این عوامل به غیر از عامل کاهش بارندگی متوجه میشویم، که 70 درصد عامل خشک شدن دریاچه انسانی است».
وی در پایان ضمن اشاره به ممانعت باندهای غارتگر رژیم از مسدود کردن چاههای عمیق اضافه کرد: «چاههای غیرمجاز در محدوده دریاچه باید تعیین تکلیف شوند» و در ارتباط با شکست «طرح تجمیع و ساماندهی سالانه 3 هزار حلقه چاه از 44 هزار و جایگزینی آبیاری قطرهای از طریق چاههای مجاز گفت: این طرح در اجرا به موفقیت نرسید».
بنابراین پروژه احیای دریاچه ارومیه، نیز مانند تمامی وعدههای روحانی شیاد، پوچ از آب درآمد و از آنجا که خانه از پای بست ویران است و هیچ جای آبادی در این کشور به یمن حاکمیت ولایتفقیه باقی نمانده است، تنها راهی که باقی میماند، برکناری تمامیت این رژیم ضدمردمی است. هدف مقدسی که مردم و مقاومت مردم ایران تحقق آن را اراده کردهاند.
در نتیجه سیاستهای ضدملی و وطنفروشانه باندهای حاکم بر میهن اشغال شده امروزه بخش مهمی از میراث طبیعی چند میلیون ساله سرزمینمان را خطر نابودی تهدید میکند بهصورتیکه دریاچههای بختگان و جازموریان و هامون و... همگی خشک شده و دریاچه ارومیه نیز در حال مرگ است.
پیشینه تاریخی دریاچه ارومیه از ابتدا تا امروز:
دریاچه ارومیه، با طول 140 کیلومتر و عرض 85 کیلومتر با عمق نزدیک به 17 متر با مساحت ۵ تا ۶ هزار کیلومتر مربع، بزرگترین دریاچه داخلی ایران و دومین دریاچه بزرگ آبشور دنیا بود که توسط رودهای زرینه رود و سیمینه و تلخه رود و... سیراب میشد.
دریاچه ارومیه با داشتن بیش از یکصد جزیره کوچک صخرهای محل توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو، پلیکان، لک لک و اردک... میباشد و توسط یونسکو بهعنوان منطقه تحت حفاظت به ثبت رسیده است.
این دریاچه از اواسط دهه۱۳۸۰ شروع به خشک شدن کرد و امروزه در خطر خشک شدن کامل قرار دارد بهصورتیکه بیشتر از 80 درصد دریاچه تبدیل به کویر نمک شده است.
اگر چه رژیم ضدبشری همواره تلاش داشته و دارد که با ترفند خشکسالی خود را از گرداب نارضایتی اجتماعی پیرامون این موضوع بیرون بکشد اما تحقیقات محققان جهان نشان داد که خشکسالی تنها باعث کاهش ۵ درصدی بارش در حوزه آبریز دریاچه شده و پروژههای غارتگرانه سدسازی و حفر چاههای عمیق توسط باندها و قرارگاه موسوم به خاتم الانبیا، همراه با ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه وضعیت دریاچه را به بحران فعلی کشانده است.
کافی است در این رابطه به دست نوشتههای مطبوعات رژیم رجوع شود تا تاثیرات مخرب و منهدم کننده زیست محیطی رژیم در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه فهم شود:
-روزنامه حکومتی شهروند در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه با تأکید به خسارت ناشی از پروژه سدسازیهای رژیم نوشت: «تا سال ۲۰۱۲ بیش از 200 سد روی رودخانههای حوضه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری، یا پایان مراحل طراحی بودند. بر اساس آخرین بررسیها در آبان 1394 تراز آب دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۰۴ متر عنوان شد که نسبت به زمان مشابه سال گذشته 40 سانتیمتر کاهش نشان میدهد.
-خبرگزاری حکومتی موسوم به خبر آنلاین تحت عنوان ”ارومیه در محاصره ۸۸۰۰۰ هزار حلقه چاه ”مینویسد: «چاهها از جمله عوامل مهمی هستند که آبهای زیر زمینی را هم از دست اندازی انسانها بی نصیب نگذاشتهاند. روند افزایشی تعداد چاههای حفر شده در سطح کشور طی ۴ سال اخیر نشاندهنده افزایش قابلتوجه تعداد چاهها به رقم بالای ۷۶۰ هزار حلقه در سطح کشور است. از این تعداد چاه بیش از ۴۶ میلیارد مترمکعب آب برداشت میشود.
بر اساس آخرین آمار اعلام شده توسط وزارت نیرو تعداد چاههای غیرمجاز کشور که در سال ۱۰۳، ۱۳۸۵ هزار حلقه بود در سال ۱۳۸۹به افزون بر ۲۵۰هزار حلقه رسید. افزایش قابل ملاحظه میزان چاههای حفر شده در سطح حوضه نیز از جمله عوامل مؤثر بر افت قابل ملاحظه تراز دریاچه ارومیه بوده است.
محاصره ارومیه توسط ۸۸۰۰۰ حلقه چاه تاثیر قابل ملاحظهای بر آبدهی رودخانههای حوضه داشته که منجر به کاهش قابل ملاحظه روانآب ورودی به دریاچه شده است».
عوارض خشک شدن دریاچه بر محیط پیرامون:
کارشناسان جهانی معتقدند در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه هوای معتدل منطقه تبدیل به هوای گرمسیری با بادهای نمکی خواهد شد و در نتیجه محیط زیست منطقه تغییر خواهد کرد و نمک بهمراه بسیاری از مواد سمی دیگر خطرات بیماریهای تنفسی برای زیستبوم و مردم منطقه بهوجود خواهد آورد که تا شعاع ۵۰۰ کیلومتری این دریاچه را تهدید خواهد کرد.
علاوه بر این در صورت خشک شدن دریاچه شاهد بارش باران نمک در بسیاری از استانهای همجوار خواهیم بود که در نتیجه منجر به آواره شدن 14 میلیون نفر خواهد شد.
پروژه احیای دریاچه ارومیه به کجا رسید!:
آخوند شیاد حسن روحانی که در شروع انتخابات نمایشی سال 92 با طرح احیای مجدد دریاچه ارومیه بهریاست جمهوری رژیم دست پیدا کرد در شروع انتخابات با توجه به نارضایتی گسترده مردم ارومیه از نابودی دریاچه ارومیه داد سخن داده بود و گفت: «من به شما قول میدهم که اگر بار مسئولیت اجرایی کشور را بر دوش من قرار دادید، در اولین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت. دریاچه ارومیه احیا باید گردد. در مرکز مطالعات استراتژیک مدتهاست کارگروه ویژهیی برای حل مشکل دریاچه ارومیه تشکیل دادهایم. اولین بررسیها به ما میگوید اگر خدای ناکرده دریاچه ارومیه خشک شود، زیست 14 میلیون نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت و آنوقت ریزگردهای نمک تمام زمینهای کشاورزی کشور را نابود خواهد کرد. باید آب دریاچه خزر به ارومیه منتقل شود. من به شما قول میدهم که در دولت تدبیر و امید، احیای دریاچه ارومیه، جزء اولین برنامههایمان باشد. a
اما امروز بعد از گذشت نزدیک به چهار سال از شروع کار خود به ناچار از زبان کارگزاران رژیم مجبور به اعتراف و قبول ضمنی شکست میباشد. هر چند که از همان آغاز کار کارشناسان و محققان بهخوبی میدانستند که این سرابی بیش نیست و آخوند شیاد قصد دارد از آن برای خود کلاهی بسازد.
خبرگزاری حکومتی ایلنا 26 آبانماه 95 بهنقل از مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه مینویسد: «در حال حاضر هیچ فعالیتی در دریاچه ارومیه وجود ندارد برای آبیاری نهالها که دو تا سه سال پیش کاشته شده است هیچ بودجهیی وجود ندارد، که رسانهها باید پیگیر این مسأله باشند».
این کارگزار رژیم در ادامه ضمن اشاره به مانعتراشی باندهای غارتگر رژیم چنین اضافه میکند: «500 هزار هکتار را قرق کردهایم افرادی بودند که اجازه نمیدادند کسی وارد زمینها شود و کشاورزی کند، از طرفی مناطقی را داشتیم که گیاه به کمک مردم کاشته شده بود و مانع از این میشد که گرد و غبار نمکی وارد این زمینها شود، مسالهای که با آن مواجه هستیم این است که در حال حاضر بهدلیل نبود بودجه نمیتوانیم گیاهانی که به کمک مردم کاشته شده را آبیاری کنیم، از طرفی نمیتوانیم افرادی را که مانع از دخل و تصرفها در این نواحی هستند را حمایت کنیم، اگر این افراد مناطق را ترک کنند در سال آینده باید شاهد دخل و تصرف بیشتری باشیم و حتی برنامه گیاه کاری نیز مختل میشود و مناطق بیشتری را از دست میدهیم».
این کارگزار رژیم با اشاره به تهدیدات گسترده این موضوع و پیامدهای اجتماعی آن به سران رژیم چنین هشدار داد که: «اگر اقدامی صورت نگیرد سال آینده غبارهای نمکی میتواند تا گستره بالای 300 کیلومتر حرکت کند و زندگی مردم آن مناطق را تحت تاثیر قرار دهد و اگر بادهای شدید داشته باشیم میتواند بالای 500 کیلومتر نیز حرکت کند. تا الآن با غبارهایی از طرف شبه جزیره عربستان، سوریه و عراق مواجه بودیم؛ اما باید منتظر غبارهای نمکی از جانب دریاچه ارومیه و مختل شدن زندگی در استانهای اطراف ارومیه نیز باشیم».
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 29آبانماه 95 بهنقل از نماینده ستاد احیای دریاچه ارومیه نوشت: «اگر تا پایان سال اعتبارات تخصیص نیابد عملیات اجرایی متوقف میشود».
این کارگزار رژیم نیز در ادامه ضمن اشاره به ناتوانی و ورشکستگی دولت آخوند روحانی در تأمین بودجه پروژه چنین ادامه داد: «یکهزار و 700 میلیارد تومان اعتبار مورد نیاز در سال 95 از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه درخواست شده بود که با بررسی در هیأت دولت 300 میلیارد تومان تصویب شد که متأسفانه تا به امروز این اعتبار تخصیص نیافته است و در حال حاضر برخی از ارگانهای دخیل در احیای دریاچه ارومیه از محل اعتبار سال گذشته که تا تیرماه 95 تعریف شده بود، برای احیای دریاچه ارومیه هزینه میکنند ولی در صورتی که اعتبار سال 95 تخصیص نیابد عملیات احیا متوقف میشود».
خبرگزاری حکومتی ایسنا 21 آبانماه 95 بهنقل از مسعود تجریشی تحت عنوان هشدار یک عضو ستاد احیای دریاچه ارومیه نوشت: «هنوز تأمین اعتبار ستاد احیای دریاچه ارومیه صورت نگرفته است. با سازمان برنامه و بودجه در این باره رایزنی کردهایم مسئولان این سازمان قول دادهاند که این وضعیت را پیگیری کنند ولی نیاز است که رسانهها بیش از پیش به این مسأله بپردازند و تأمین بودجه ستاد را هم از طریق مسئولان سازمان برنامه و بودجه و هم مسئولان ستاد احیای دریاچه پیگیری کنند تا ستاد بتواند برنامههای خود را عملیاتی کند».
همین منبع در ادامه مینویسد: «طی سه سال گذشته تعدادی از گیاهان در منطقه کاشته شدهاند که ستاد احیای دریاچه ارومیه برای آبیاری این گیاهان احتیاج به پول دارد که بتواند قراردادهای خود را تمدید کند. امسال تنها سالی است که نتوانستهایم تاکنون به دستگاهها منابع مالی بدهیم تا کارهای جاری خود را انجام بدهند. در حال حاضر موضوع گشت و بازرسی بسیار مهم است و نباید بهخاطر نبود اعتبارات با وقفه مواجه شود. ممکن است تعویق در تأمین اعتبار، وقفهای در اجرای برخی برنامهها و امور جاری احیای دریاچه ارومیه ایجاد کند که در صورت تداوم این شرایط، به احیای دریاچه ارومیه لطمه خواهد زد».
این کارگزار رژیم در انتها برای هشدار دوباره به آخوند روحانی که با فریب تبلیغاتی قصد داشت خود را مبتکر طرح احیا دریاچه وانمود نماید چنین میگوید: «برخی برنامههای ستاد احیای دریاچه ارومیه پیوسته هستند برای مثال برنامه گشت و پایش چیزی نیست که یک ماه انجام شود و یک ماه تعطیل شود یا نمیتوانیم گیاهانی را که کاشته میشود یک سال بکاریم و سال دیگر بهخاطر نبود اعتبارات متوقف کنیم بنابراین پیوستگی اقدامات در احیای دریاچه ارومیه بسیار اهمیت دارد».
-خبرگزاری ایلنا 17 آبانماه 95 نوشت: مدیر برنامهریزی احیای دریاچه ارومیه با تأکید به اینکه وضعیت خیلی امیدوارکننده نیست گفت: «با توجه به شرایط اقتصادی دولت مجبور شدهایم؛ سال گذشته، بودجه ستاد احیا دریاچه ارومیه را در ۳ مرحله کاهش بدهیم و به ۱۷۰۰ میلیارد تومان برسانیم. این ۱۷۰۰ میلیارد تومان بودجه باید از ۳ منبع مالی تأمین شود اما در نهایت مقرر شد حدود ۳۰۰ میلیارد تومان از آن در اختیار ستاد احیا قرار بگیرد و همین امر باعث شد که «تعدادی از پروژههایمان را در این مرحله حذف کنیم و پروژههایی که نیاز به زمان و مبالغ کمتری نیاز دارند و از اثربخشی بیشتری برخوردار هستند را بهعنوان اولویت اول برای تخصیص قرار دهیم که متأسفانه تاکنون هیچ منبع مالی از این بخش تزریق نشده است» و در نتیجه «ما نتوانستهایم؛ هنوز هیچ پولی را به این سازمان بدهیم که آنها هزینه پیمانکاران را پرداخت کنند، برخی پروژهها نیز مانند کنترل غبار هنوز هیچ هزینهای برای آنها نشده است، پروژههای لایروبی هم هنوز به اتمام نرسیدهاند».
-خبرگزاری ایلنا 5 آبانماه 95 بهنقل از عیسی کلانتری دبیر و مجری ستاد احیای دریاچه ارومیه نوشت: «ضرر خشک شدن دریاچه ارومیه ۱۰۰۰ میلیارد دلار است در حالی که هزینه احیای آن بین ۶ تا ٧ میلیارد دلار تخمین زده شده است. این اعداد نشان میدهد که احیای دریاچه ارومیه بسیار مقرون به صرفتر است».
وی در ادامه افزود: «در دهه ٧٠ ارتفاع آب دریاچه بسیار بالا بود و راهآهن صوفیان به ترکیه را تهدید میکرد. همان موقع هم برخی صاحبنظران اعلام کردند.. برداشتهای آزادانه از حوضه آبریز دریاچه آینده آن را تهدید میکند. اما سازمانها و نهادهای مرتبط گفتند اتفاقی نخواهد افتاد اما به مرور، وضع بدتر شد و برداشتهای بیرویه از منابع آبی و افتتاح سد یکی پس از دیگری در حوضه آبریز دریاچه و تجاوز کشاورزان به منابع آبی بهصورت آشکار اوضاع دریاچه را وخیم کرد تا «به هر حال دریاچه خشک شد».
-خبرگزاری حکومتی ایلنا 16 آبانماه 95 بهنقل از محمد حضرت پور شهردار رژیم در ارومیه نوشت: «عواملی مانند برداشت بیرویه و غیراصولی از آبهای زیرزمینی، برداشت غیرمجاز از بالادستهای رودخانهها، مدیریت غیرصحیح آب در سدها، تغییر الگوی کشت از کم آب به پرآب و تغییرات اقلیمی از جمله کاهش بارندگی در کشور از جمله این دلایل است که با بررسی این عوامل به غیر از عامل کاهش بارندگی متوجه میشویم، که 70 درصد عامل خشک شدن دریاچه انسانی است».
وی در پایان ضمن اشاره به ممانعت باندهای غارتگر رژیم از مسدود کردن چاههای عمیق اضافه کرد: «چاههای غیرمجاز در محدوده دریاچه باید تعیین تکلیف شوند» و در ارتباط با شکست «طرح تجمیع و ساماندهی سالانه 3 هزار حلقه چاه از 44 هزار و جایگزینی آبیاری قطرهای از طریق چاههای مجاز گفت: این طرح در اجرا به موفقیت نرسید».
بنابراین پروژه احیای دریاچه ارومیه، نیز مانند تمامی وعدههای روحانی شیاد، پوچ از آب درآمد و از آنجا که خانه از پای بست ویران است و هیچ جای آبادی در این کشور به یمن حاکمیت ولایتفقیه باقی نمانده است، تنها راهی که باقی میماند، برکناری تمامیت این رژیم ضدمردمی است. هدف مقدسی که مردم و مقاومت مردم ایران تحقق آن را اراده کردهاند.