با تشدید تهاجمات نظامی رژیم اسد و روسیه به غوطه شرقی اهالی این شهر اقدام به حفر پناهگاههای زیر زمینی در زیر منازلشان کردند... آنها با وسایل ابتدایی و تلاشهای فراوان میخواهند تا در زمان بمبارانهای مستمر، محلی امن را برای حفاظت از کودکان و خانوادهشان ایجاد کنند.
این اماکن تاریک برای کودکان ترس آور نیست. بلکه برعکس وقتی که صدای هواپیماهای رژیم اسد را میشنوند، به سوی آن پناه میبرند.
تمرکز رژیم اسد بر بمباران مناطق مسکونی شهر غوطه شرقی، بعضی اهالی را وادار کرد که برای خانوادههایشان پناهگاه زیر زمینی بسازند.
ابو عمر یکی از این افراد است. او در زیر زمین خانهاش یک پناهگاه حفر کرده تا بتواند کودکانش را از مرگ و ویرانی حفظ کند.
ابوعمر: «بمباران و گلوله بارانها که شبانه روز ادامه داشت باعث شد به این فکر بیفتم. بهطور خاص که ما در محل خودمان پناهگاه نداشتیم.
مجبور شدیم یک سنگر کوچک یا زیر زمین یا پناهگاه بزرگ حفر کنیم.
هر کسی بر اساس توانی که داشت این کار را کرد.
تا وقتی که هواپیما میآید بچهها بتوانند به پناهگاه بروند. کودکان ما احساس امنیت نمیکردند... این یکی از دلایلی است که ساختن این پناهگاه را شروع کردیم».
باوجود سختیهایی که وجود داشت او با تلاشهای فردی و ابزار کار ابتدایی چند ماه کار کرد تا این پناهگاه را در زیر اتاقهای خانه کوچکش حفر کند.
این پناهگاه که شبیه به زیر زمین است دو خروجی دارد و دیوارههایش با ورقهای فلزی حفاظتشده است.
وقتی که صدای هواپیماهای جنگی در آسمان شنیده میشود افراد خانواده او به سرعت به این پناهگاه میروند. بعضی اوقات چندین ساعت در این پناهگاه باقی میمانند و در طول این مدت در فضایی نیمه روشن یا درسهایشان را میخوانند و یا بازی میکنند.
کودک سوری:
«وقتی که هواپیما میاد ما به این پناهگاه میریم،
بعضی وقتها که خواب هستیم بمباران میشه
ولی وقتی که توی پناهگاه هستیم مشق مینویسیم و نقاشی میکشیم».
مردم در این شهر سوریه با تمام توان تلاش میکنند.
همگی دوست دارند که زنده بمانند.
هر خانه و کوچهای در غوطه شرقی قصه و حکایتی از زندگی دارد.
آنها میخواهند به جای ترک خانههایشان و زندگی در غربت در همین زیر زمینها و پناهگاهها به مقاومت ادامه دهند. مقاومت برای ادامه حیات.
این اماکن تاریک برای کودکان ترس آور نیست. بلکه برعکس وقتی که صدای هواپیماهای رژیم اسد را میشنوند، به سوی آن پناه میبرند.
تمرکز رژیم اسد بر بمباران مناطق مسکونی شهر غوطه شرقی، بعضی اهالی را وادار کرد که برای خانوادههایشان پناهگاه زیر زمینی بسازند.
ابو عمر یکی از این افراد است. او در زیر زمین خانهاش یک پناهگاه حفر کرده تا بتواند کودکانش را از مرگ و ویرانی حفظ کند.
ابوعمر: «بمباران و گلوله بارانها که شبانه روز ادامه داشت باعث شد به این فکر بیفتم. بهطور خاص که ما در محل خودمان پناهگاه نداشتیم.
مجبور شدیم یک سنگر کوچک یا زیر زمین یا پناهگاه بزرگ حفر کنیم.
هر کسی بر اساس توانی که داشت این کار را کرد.
تا وقتی که هواپیما میآید بچهها بتوانند به پناهگاه بروند. کودکان ما احساس امنیت نمیکردند... این یکی از دلایلی است که ساختن این پناهگاه را شروع کردیم».
باوجود سختیهایی که وجود داشت او با تلاشهای فردی و ابزار کار ابتدایی چند ماه کار کرد تا این پناهگاه را در زیر اتاقهای خانه کوچکش حفر کند.
این پناهگاه که شبیه به زیر زمین است دو خروجی دارد و دیوارههایش با ورقهای فلزی حفاظتشده است.
وقتی که صدای هواپیماهای جنگی در آسمان شنیده میشود افراد خانواده او به سرعت به این پناهگاه میروند. بعضی اوقات چندین ساعت در این پناهگاه باقی میمانند و در طول این مدت در فضایی نیمه روشن یا درسهایشان را میخوانند و یا بازی میکنند.
کودک سوری:
«وقتی که هواپیما میاد ما به این پناهگاه میریم،
بعضی وقتها که خواب هستیم بمباران میشه
ولی وقتی که توی پناهگاه هستیم مشق مینویسیم و نقاشی میکشیم».
مردم در این شهر سوریه با تمام توان تلاش میکنند.
همگی دوست دارند که زنده بمانند.
هر خانه و کوچهای در غوطه شرقی قصه و حکایتی از زندگی دارد.
آنها میخواهند به جای ترک خانههایشان و زندگی در غربت در همین زیر زمینها و پناهگاهها به مقاومت ادامه دهند. مقاومت برای ادامه حیات.