مهمترین عنوانهای روزنامههای حکومتی در روز شنبه 15آبان به تکرار خبرهای دو روز قبل اختصاص یافته است، عنوانهای جدیدتر به بحرانهای اجتماعی – اقتصادی اختصاص دارد:
آرمان: فرشاد مومنی: کارد به استخوان مردم رسیده است، رشد اقتصادی 95گرهی از مشکلات کشور باز نمیکند
آرمان: آموزش و پرورش اعلام کرد: 136هزار دانشآموز در معرض اعتیاد
آرمان: ساخت 40شهر بدون بیمارستان
آفتاب یزد: سود وحشتناک داروخانههای دولتی، ورشکستگی داروخانههای خصوصی!
جهان صنعت: استمداد رئیسجمهور از کارشناسان برای حل معضل بیکاری؛ چالش، زیر پوست اقتصاد
شهروند: 2میلیون و 500هزار حاشیهنشین شهر تهران کارگر هستند اما یک بیمارستان برای آنها وجود ندارد
عصر رسانه: نیمی از سدهای ایران آب ندارند
کاروکارگر: ادامه واکنشها به لایحه اصلاح قانون کار و ادغام بیمه ها- حقوق فقرا؛ آزمون سخت مجلس – طومار کارگران: لایحه اصلاح قانون کار مقدمه برده داری نوین است- این لایحه فقر و شکاف طبقاتی را تشدید میکند- ادغام بیمهها دست در جیب کارگران است
کارون: صدای ممتد سرفه از هر کوی و برزن در خوزستان
کارون: ایران دومین کشور غمگین جهان
روزنامههای باند رفسنجانی اظهارات رفسنجانی منتشر نشده دوم آبان وی را که حمله به باند رقیب در خصوص انتخابات و جامزهر اجتماعی برای رژیم است منعکس کردهاند:
آرمان: «سوال بعدی از آقای هاشمی سوالی درباره ضمانت اجرایی سیاستهای کلی انتخابات است. آقای هاشمی البته پارسال همین موقعها پاسخ این سؤال را به شکل دیگری دادند که تأکید کردند: «نه برای انتخابات نگرانم و نه برای ثمر رسیدن برجام». جالب است که هم نتیجه انتخابات و هم امضای برجام نشان داد آیتا... از روی خوشبینی پیشبینی نکرده بودند. امروز هم آقای هاشمی ضمن استقبال از تدبیر رهبری از مطالبه افکار عمومی بهعنوان مهمترین ضامن اجرای سیاستهای کلی انتخابات میگوید. که هر تفسیر به رایی از ابلاغ صریح رهبری را به کنار خواهد زد.
ضمن آنکه اینبار آقای هاشمی و مجمع با تفویض رهبری پای نظارتی کامل و صریح ایستادهاند تا «قانون» بهجای «سلیقه» در ادای کامل حق النّاس حکم براند.
سقوط اخلاقی که از سال ۸۴ فراگیر شد و هنوز هم درمانی نیافته است. پاسخ آقای هاشمی پاسخی همراه با بغض کوتاهی است. پاسخی از جنس سالها خون دل خوردن و به چشم خود دیدن فراگیر شدن فساد و بیاخلاقی. آقای هاشمی میگوید: «حرفهای زیادی دارم هم از انتخابات ۸۴ هم از بلاهایی که بر سر کشور آمد، هم از آنها که به خدا واگذارشان کردم. ولی اکنون صلاح نمیدانم بگویم. فقط یک جمله میگویم و بس. که تمام اینها درس عبرتی بود برای ما تا دیگر رأی مردم را در درجه دوم نخوانیم!»
آقای هاشمی آن روز به صراحت گفتند نتیجه بگیر و ببند و جمع کردن ماهوارهها چه شد؟ جز اینکه مردم بیشتر به آن روی آوردند. پس چرا کاری میکنیم لجاجت جای اقناع را در جامعه بگیرد.
مگر احکام امضایی پیامبر (ص) نسبت به احکام انشایی بیشتر نبود؟ یعنی آنچه را که مردم داشتند را پیامبر خدا (ص) قبول نکرده بود تا به آن شیوه زندگی کند؟ آقای هاشمی میگوید از تعزیر ویدئو و ماهواره و اینترنت تا تعطیل کنسرت و بازی فوتبال چه عایدی نصیب حوزههای علمیه و نفوذ کلام روحانیت شده که از آن دست بر نمیداریم؟ آیا واقعاً فقهشیعه در این دوران خطیر، رسالتی بزرگتر و با اهمیتتر ندارد؟
روزنامههای باند خامنهای با باز تکرار خبرهای روز پنجشنبه در جریان نمایش حکومتی موسوم به روز ملی مبارزه با استکبار، حملاتشان به باند رفسنجانی – روحانی را ادامه دادهاند:
کیهان: در روز ملی مبارزه با استکبار
مردم هرچه فریاد داشتند بر سر آمریکا کشیدند
دانشجویان، کاسته شدن از احترام پاسپورت ایرانی و پر شدن سانتریفیوژها با سیمان ، قرارداد FATF و برجام را نیز نتیجه اعتماد به کدخدا اعلام کردند.
برخی مسئولان کشورمان از جمله دانش آشتیانی وزیر جدید آموزش و پرورش نیز در راهپیمایی روز 13آبان حضور داشتند.
سلامی خاطرنشان کرد: دولت جمهوری اسلامی ایران فقط در مقابل آمریکا و 5+1 در برجام متعهد نیست بلکه در مقابل ملت ایران هم متعهد است. تعهد او به ملت ایران تعهدی ذاتی، ماندگار، عمیق، مستحکم و ریشهدار است. او به ملت ایران تعهد داده است که اگر آمریکاییها به تعهداتشان عمل نکنند برجام را از اعتبار ساقط خواهد کرد و دوباره جریان چرخه هستهیی بهطور کامل در این کشور فعال خواهد شد.
در یکی از بندهای قطعنامه پایانی راهپیمایی 13آبان آمده است:
و با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه کسی حق ندارد دست دوستی به سوی آمریکا دراز کند ، هر گونه اقدام خلاف را مردود دانسته و با بصیرت و چشمان باز تمامی زمینههای نفوذ شیطان را سدّ کرده و دشمنان را آرام نخواهیم گذاشت.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه در پاسخ به این سؤال که چرا تاکنون اسناد جاسوسی سفارت آمریکا در کتابها درج نشده است اظهار داشت: به نظر من علت اصلی این قضیه آن است که هیچ کدام از دولتهای ما دولت واقعاً ضداستکباری نبودهاند.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی تأکید کرد مجموعه کسانی که در محتوای کتب درسی نیز نقش داشتند با ملاحظه شرایط و اقتدار آمریکا سعی کردهاند که از پرداختن به این مسأله بپرهیزند.
محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها نیز در حاشیه راهپیمایی باشکوه 13آبانماه با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری در خصوص عدم استفاده از اسناد لانه جاسوسی در کتب درسی گفت: متأسفانه این غفلتی است که اتفاق افتاده است.
فساد و وابستگی، سوژههای دیگر روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع برای حمله به باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در روز شنبه 15آبان است:
وطن امروز: سرمقاله: اخلاص با فرنگی اختلاس از فرهنگی، وقتی رئیس قوه مجریه، یک روز مدعی میشود دولت اعتدال در مواجهه با فساد، حتی به نزدیکان خود هم رحم ندارد و دگر روز، شاهد شکایت رسمی مقامات ارشد قضایی از عدم برخورد دولت اعتدال با مقوله فساد هستیم، وقتی به بهانه خالی بودن خزانه، اینگونه وانمود میشود که ما در جریان مذاکره، ناچاریم مدام به دشمن امتیاز بیشتر بدهیم و اندکی بعد معلوم میشود خزانه آنقدر پر هست که حتی از صندوق متعلق به گچ و تخته معلم زحمتکش هم میتوان در مقوله فساد رکوردشکنی کرد،
اینک اما مردم را حواله به افق میدهند، وقتی جیب مردم، هیچ کدام از آمارهای اقتصادی را تأیید نمیکند، وقتی نه چرخ سانتریفیوژها میچرخد و نه چرخ بسیاری از کارگاهها و کارخانهها، وقتی کارگر بیکار منباب آن دستور کذا، باید شکر کند که متأثر از تدابیر دولت محترم، به کاروان افراد بیکار اضافه شده، وقتی معلوم شد که مشکلات اقتصادی را بیخود گردن صنعت هستهیی انداخته بودند و فیالواقع مشکل از ناحیه خود حضرات است، وقتی هستهیی را دادند لیکن لغو تحریم را نگرفتند، وقتی در برخورد با دشمن، دوستانه عمل میکنند اما از تیغزدن جیب زائر اربعین، آن هم با خندهدارترین بهانهها اندک ابایی ندارند،
وقتی اختلاس را بلدند معوقه بنامند اما اقتصاد را حتی در سال چهارم دولت خود، آگاه نیستند که مسأله اول کشور است، وقتی برای وام ازدواج، بانکهایشان، ولو یک آه در بساط ندارند اما همان بانکها وقتی به دردانههای بنفش که میرسند، سر کیسه را همچین شل میکنند که بیا و ببین، دقیقاً چه باید گفت در وصف این بساط که حق مطلب ادا شود؟! دولت راستگویان؟! دولت تدبیر و امید؟! دولت اعتدال؟! اگر «اعتدال» یعنی اینکه بگذاری «فرنگی» در قرارداد فلان، سر تو را کلاه بگذارد و تو هم در عوض، «فرهنگی» ملت خود را در بزرگترین تخلف ممکن بچاپی، آری! نام این دولت، «دولت اعتدال» است! اگر «تدبیر و امید» یعنی اینکه با تدبیر حضرتعالی و شرکا، در قلب رآکتور خودکفایی «سیمان» ریخته شود لیکن امید به لغو تحریمها درجه آخر ختم شود به وعده سیب و افق گلابی، آری! نام دیگر این دولت، «دولت تدبیر و امید» است!
مسأله اینجاست؛ دولت راستگوی اعتدالی مدبر سرشار از امید و گلابی، خودش برای ملت کدام عایدی را داشته که متوقع باشیم عایدی توافقش با دشمن، چیزی بیش از «تقریبا هیچ» باشد؟! نهایتاً رونمایی میکنم از مدل جدید دولتمردی؛ با «فرنگی» از سر «اخلاص» و با «فرهنگی» از در «اختلاس»!
کیهان: معاون وزیر اقتصاد: حقوق نجومی وجود نداشته!
اظهارات معاون طیبنیا و تلاش او برای تقلیل حقوقهای «نجومی و نامشروع» مدیران دولت به «دریافتیهای نامتعارف» در حالی مطرح میشود که چندی پیش سخنگوی دولت از مردم بابت حقوقهای نجومی برخی مدیران در دولت تدبیر و امید عذرخواهی کرد
در روزنامههای شنبه، تمدید وضعیت فوقالعاده علیه رژیم توسط اوباما موضوع سوز و گداز و حمله باند علی خامنهای به باند رقیب است:
رسالت: اوباما در سالروز یوم الله 13آبان با اینکه چند روز بیشتر در کاخ سفید مهمان نیست، وضعیت فوقالعاده علیه ملت ایران را به مدت یکسال بهعنوان نماد خصومت ورزی با ملت و بدعهدی و نقض عهد با دولت جمهوری اسلامی ایران را امضا کرد
متأسفانه مقامات دولتی و مسئولان دیپلوماتیک ما این بدمستی اوباما را بیپاسخ گذاشتهاند.
«آقای جهانگیری»، درست در زمانی که مردم ایران در سراسر کشور مشغول راهپیمایی استکبارستیزی بودند، مشغول افتتاح پروژهیی در اصفهان بودند
آقای جهانگیری بهعنوان دومین مقام دولتی جمهوری اسلامی پس از روحانی، نباید حداقل بهعنوان یک پاسخ نمادین به بدعهدی آمریکا و کار زشت اوباما، افتتاح را موقتاً رها میکردند و در راهپیمایی دشمن شکن مردم اصفهان شرکت مینمودند؟
البته، موضوع، فقط «آقای جهانگیری» نیست، و جای اغلب نخبگان در غالب فستیوالهای ملی از این دست خالی است.
جوان: آخرین لگد اوباما به طرفداران سازش با آمریکا؛ قانون وضعیت اضطراری برای سیوهشتمین بار تمدید شد
رئیسجمهور بهاصطلاح اهل تعامل فعلی آمریکا با امضای تمدید قانون فرمان اجرایی برقراری وضعیت اضطراری ملی در مورد ایران به مدت یک سال دیگر نشان داد که مقامات آمریکا با این و آن گرایش مصداق سگ زرد برادر شغال هستند.
روزنامههای باندهای حاکم نسبت به تاثیر انتخابات آمریکا بر وضعیت رژیم تناقض کردهاند:
کیهان: 18آبان، چه ترامپ روی کار بیاید چه کلینتون، دشمنیهای آمریکا با ایران کمافیالسابق ادامه خواهد یافت. کلینتون میگوید با حفظ برجام و تکرار برجامهای بعدی باید «ایران را مهار کرد»، ترامپ اما معتقد است باید با پاره کردن برجام و گزینههای دیگر «ایران را مهار کرد.» با این وجود اینکه چطور عدهیی در داخل دل خوش کردهاند که در صورت پیروزی نامزد حامی برجام، دشمنیهای آمریکا با ایران تمام میشود معمایی است که حقیر از درک آن ناتوان است.
داستان ترامپ و کلینتون داستان «سگ زرد» و «شغال» است؛ اما، داستان ارادت لیبرالهای وطنی به نامزدهای انتخاباتی آمریکا چیزی نیست جز داستان «دوستی خاله خرسه».
جهان صنعت: هم کلینتون و هم ترامپ نوع نگرش و چیستی سیاست خود را بهویژه نسبت به ایران در طول مبارزات انتخاباتی اعلام کردهاند. بنابراین با توجه به اعلام مواضع این دو نامزد میتوان تا میزانی از سود و زیان انتخاب یکی از آن دو را نسبت به ایران ارزیابی کرد...
نوع سیاستها و مواضع اعلامی ترامپ قادر خواهد بود عواید و بهرهای را نصیب برخی کشورها از جمله ایران کند. این عواید را میتوان با ارزیابی از مواضع او مشخص کرد و همین ارزیابی مشخص میکند که چرا انتخاب او برای ایران بهتر از انتخاب کلینتون است. اولین ادله بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران با مواضع جریان رادیکال و تندروها در ایران ارتباط مییابد. تندروها در ایران که تمایل بیشتری به تقابل با غرب دارند، بهطور کلی از مخالفت ترامپ با توافق هستهیی که توسط دولت اوباما به نتیجه رسیده، سر شوق میآیند
از نگاه آنها ترامپ گرچه در مجموعهیی از امور یک دیوانه و احمق سیاسی است اما وقتی صحبت از توافق هستهیی به میان میآید آنها یک دشمن متخاصم مجنون را بر حریف ظریفتری چون کلینتون ترجیح خواهند داد. دومین دلیل بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران ناشی از منش غیرسیاسی اوست.
چهبسا که در سایه همین شخصیت پوپولیستی، غیرپراتیک، غیرقابل پیشبینی، مضحک، زنستیز و فاقد تعقل سیاسی بیش از آن که بخواهد خارچشم رقبا و استخوان در گلوی مخالفان و منتقدان سیاسیاش در آمریکا باشد به عادیسازی روابط با ایران روی بیاورد و دست دوستی به سوی ایران دراز کند. هر چند ایران از این دوستی مستغنی و بینیاز است. دلیل سوم بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران در گرایش و تمایلی وجود دارد که او آن را به کرات در کمپینهای انتخاباتی خود اعلام کرده است. در این ارتباط ترامپ بارها گرایش خود را نسبت به روسیه، رقیب سنتی آمریکا اعلام کرده و در فرصتهای مختلف از ولادیمیر پوتین تعریف و تمجید کرده است. به واقع ترامپ از دشمنی تعریف میکند که در روزگاران اخیر دوست ایران بوده است و مناسبات آنها در عرصههای مختلف در حال گسترش است. بنابراین غیرمنتظره نیست که ترامپ با ورود و حضورش در کاخ سفید روی روسیه در دوستی، کاهش تنش و عادیسازی روابط با ایران حساب باز کند.
کلینتون آنچنان که در برنامههای انتخاباتیاش اعلام کرده است، تلاش دارد در صورت پیروزی و ورود به کاخ سفید، روابط آمریکا با متحدان سنتی آن یعنی عربستان و رژیم صهیونیستی را عادی کند. طبیعی است که اجراییسازی این برنامه از طرف کلینتون بهمعنای محدودسازی استراتژیک علیه ایران در سیاست خارجی و مناسبات خاورمیانه خواهد بود و ایران را گرفتار سیکل باطلی از تنشها میسازد. ضمن آن که ایرانیان باید بدانند که ترامپ یک تاجر است و نگاه ایدئولوژیک ندارد. بنابراین کار کردن با او برای ایرانیها به مراتب راحتتر از سیاستمداری چون کلینتون است که نگاهی ایدئولوژیک دارد.
رابطه با آمریکا و برجام سوژه دیگر روزنامههای باند خامنهای علیه رقیب است:
سیاست روز: همچنان هستند آنهایی که در زمان حیات بت شکن زمان، ساز ناکوک مینواختند، اکنون هم مینوازند، یا وابستهاند یا از نفس افتاده، وابسته باشند گونهیی دیگر با آنها باید رفتار کرد، از نفس افتاده که اگر اینگونه باشد خود را کنار بکشند بهتر است تا راه باز شود.
سد کردهاند راه انقلاب را و نمیگذارند تازه نفسهای انقلابی راه را طی کنند. اگر اینگونه ادامه یابد تخریبچیهای انقلابی به امر رهبری این از نفس افتادهها را باید خنثی کنند و از سر راه بردارند.
اگر برجام آفتاب تابان است، این آفتاب تابان ثابت میکند بر همه، آمریکا کعبه آمال نیست پس امید بستن به آن سراب است.
این از نفس افتادهها که میپنداریم وابسته نیستند و نباشد، نفس بگیرند از نفس حق دانای خردورزمان. نفس تازه کنند آنگاه جان میگیرند.
اذعان به اوضاع پر مخاطره اقتصادی اجتماعی و هشدار نسبت به پیامدهای آن در روز روزنامههای هر دو باند حاکم به چشم میخورد:
جهان صنعت: عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بیکاری را خطرناکترین بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سالهای آینده عنوان کرد و گفت: اشتغال باید بهعنوان اولویت اول نظام سیاسی کشور برگزیده شود ... باید در نظر داشت که شرط لازم برای بهبود بازار کار «ضرورت ایجاد اجماع در مورد معضل بیکاری» است و اصولاً اگر معتقدیم بحران بیکاری مهمترین و خطرناکترین بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در سالهای آینده است، در رتبهبندی اهداف ملی، «حل چالش بیکاری» باید بهعنوان اولویت نظام سیاسی یعنی تمام قوای کشور برگزیده شود
آرمان: فرشاد مومنی: در سطح عمومی و کنونی در جامعه، با بحران بیاعتمادی وسیع روبهرو هستیم که این بحران طبیعتاً دامن سازمانهای بینالمللی را هم میگیرد. از سویی سازمانهای بینالمللی خود بهطور مستقیم به خلق آمار و اطلاعات برای کشورهای خاص نمیپردازند بلکه از همان گزارشهای رسمی دولتهای عضو آن سازمانها استفاده کرده و آن را با یک پردازش مختصر به قالب و مضمون مورد نظر یا مورد پذیرش آن سازمان در آورده و سپس منتشر میکنند... واقعیت این است که رشد اقتصادی مورد نظر بهغایت بیکیفیت است و این همان مسالهای بود که حتی دستگاههای ذیربط داخلی نیز بارها به آن اشاره کردهاند. زیرا رشد بیکیفیت بنا بر تعریف رشد مبتنی بر خام فروشی، دلالی، سوداگری و ترویج تجارت پول است... طی ۱۰ سال اخیر، خانوارهای ایرانی صرفهجوییهای خود را به مصرف مواد پروتئینی، لبنی، حتی میوه و مواد نشاستهای مانند برنج و نان معطوف کردهاند؛ این بدین مفهوم است که برای بخش بزرگی از جمعیت در ایران کارد به استخوان رسیده است...
آرمان: فرشاد مومنی: کارد به استخوان مردم رسیده است، رشد اقتصادی 95گرهی از مشکلات کشور باز نمیکند
آرمان: آموزش و پرورش اعلام کرد: 136هزار دانشآموز در معرض اعتیاد
آرمان: ساخت 40شهر بدون بیمارستان
آفتاب یزد: سود وحشتناک داروخانههای دولتی، ورشکستگی داروخانههای خصوصی!
جهان صنعت: استمداد رئیسجمهور از کارشناسان برای حل معضل بیکاری؛ چالش، زیر پوست اقتصاد
شهروند: 2میلیون و 500هزار حاشیهنشین شهر تهران کارگر هستند اما یک بیمارستان برای آنها وجود ندارد
عصر رسانه: نیمی از سدهای ایران آب ندارند
کاروکارگر: ادامه واکنشها به لایحه اصلاح قانون کار و ادغام بیمه ها- حقوق فقرا؛ آزمون سخت مجلس – طومار کارگران: لایحه اصلاح قانون کار مقدمه برده داری نوین است- این لایحه فقر و شکاف طبقاتی را تشدید میکند- ادغام بیمهها دست در جیب کارگران است
کارون: صدای ممتد سرفه از هر کوی و برزن در خوزستان
کارون: ایران دومین کشور غمگین جهان
روزنامههای باند رفسنجانی اظهارات رفسنجانی منتشر نشده دوم آبان وی را که حمله به باند رقیب در خصوص انتخابات و جامزهر اجتماعی برای رژیم است منعکس کردهاند:
آرمان: «سوال بعدی از آقای هاشمی سوالی درباره ضمانت اجرایی سیاستهای کلی انتخابات است. آقای هاشمی البته پارسال همین موقعها پاسخ این سؤال را به شکل دیگری دادند که تأکید کردند: «نه برای انتخابات نگرانم و نه برای ثمر رسیدن برجام». جالب است که هم نتیجه انتخابات و هم امضای برجام نشان داد آیتا... از روی خوشبینی پیشبینی نکرده بودند. امروز هم آقای هاشمی ضمن استقبال از تدبیر رهبری از مطالبه افکار عمومی بهعنوان مهمترین ضامن اجرای سیاستهای کلی انتخابات میگوید. که هر تفسیر به رایی از ابلاغ صریح رهبری را به کنار خواهد زد.
ضمن آنکه اینبار آقای هاشمی و مجمع با تفویض رهبری پای نظارتی کامل و صریح ایستادهاند تا «قانون» بهجای «سلیقه» در ادای کامل حق النّاس حکم براند.
سقوط اخلاقی که از سال ۸۴ فراگیر شد و هنوز هم درمانی نیافته است. پاسخ آقای هاشمی پاسخی همراه با بغض کوتاهی است. پاسخی از جنس سالها خون دل خوردن و به چشم خود دیدن فراگیر شدن فساد و بیاخلاقی. آقای هاشمی میگوید: «حرفهای زیادی دارم هم از انتخابات ۸۴ هم از بلاهایی که بر سر کشور آمد، هم از آنها که به خدا واگذارشان کردم. ولی اکنون صلاح نمیدانم بگویم. فقط یک جمله میگویم و بس. که تمام اینها درس عبرتی بود برای ما تا دیگر رأی مردم را در درجه دوم نخوانیم!»
آقای هاشمی آن روز به صراحت گفتند نتیجه بگیر و ببند و جمع کردن ماهوارهها چه شد؟ جز اینکه مردم بیشتر به آن روی آوردند. پس چرا کاری میکنیم لجاجت جای اقناع را در جامعه بگیرد.
مگر احکام امضایی پیامبر (ص) نسبت به احکام انشایی بیشتر نبود؟ یعنی آنچه را که مردم داشتند را پیامبر خدا (ص) قبول نکرده بود تا به آن شیوه زندگی کند؟ آقای هاشمی میگوید از تعزیر ویدئو و ماهواره و اینترنت تا تعطیل کنسرت و بازی فوتبال چه عایدی نصیب حوزههای علمیه و نفوذ کلام روحانیت شده که از آن دست بر نمیداریم؟ آیا واقعاً فقهشیعه در این دوران خطیر، رسالتی بزرگتر و با اهمیتتر ندارد؟
روزنامههای باند خامنهای با باز تکرار خبرهای روز پنجشنبه در جریان نمایش حکومتی موسوم به روز ملی مبارزه با استکبار، حملاتشان به باند رفسنجانی – روحانی را ادامه دادهاند:
کیهان: در روز ملی مبارزه با استکبار
مردم هرچه فریاد داشتند بر سر آمریکا کشیدند
دانشجویان، کاسته شدن از احترام پاسپورت ایرانی و پر شدن سانتریفیوژها با سیمان ، قرارداد FATF و برجام را نیز نتیجه اعتماد به کدخدا اعلام کردند.
برخی مسئولان کشورمان از جمله دانش آشتیانی وزیر جدید آموزش و پرورش نیز در راهپیمایی روز 13آبان حضور داشتند.
سلامی خاطرنشان کرد: دولت جمهوری اسلامی ایران فقط در مقابل آمریکا و 5+1 در برجام متعهد نیست بلکه در مقابل ملت ایران هم متعهد است. تعهد او به ملت ایران تعهدی ذاتی، ماندگار، عمیق، مستحکم و ریشهدار است. او به ملت ایران تعهد داده است که اگر آمریکاییها به تعهداتشان عمل نکنند برجام را از اعتبار ساقط خواهد کرد و دوباره جریان چرخه هستهیی بهطور کامل در این کشور فعال خواهد شد.
در یکی از بندهای قطعنامه پایانی راهپیمایی 13آبان آمده است:
و با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه کسی حق ندارد دست دوستی به سوی آمریکا دراز کند ، هر گونه اقدام خلاف را مردود دانسته و با بصیرت و چشمان باز تمامی زمینههای نفوذ شیطان را سدّ کرده و دشمنان را آرام نخواهیم گذاشت.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه در پاسخ به این سؤال که چرا تاکنون اسناد جاسوسی سفارت آمریکا در کتابها درج نشده است اظهار داشت: به نظر من علت اصلی این قضیه آن است که هیچ کدام از دولتهای ما دولت واقعاً ضداستکباری نبودهاند.
عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی تأکید کرد مجموعه کسانی که در محتوای کتب درسی نیز نقش داشتند با ملاحظه شرایط و اقتدار آمریکا سعی کردهاند که از پرداختن به این مسأله بپرهیزند.
محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها نیز در حاشیه راهپیمایی باشکوه 13آبانماه با اشاره به سخنان اخیر مقام معظم رهبری در خصوص عدم استفاده از اسناد لانه جاسوسی در کتب درسی گفت: متأسفانه این غفلتی است که اتفاق افتاده است.
فساد و وابستگی، سوژههای دیگر روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع برای حمله به باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در روز شنبه 15آبان است:
وطن امروز: سرمقاله: اخلاص با فرنگی اختلاس از فرهنگی، وقتی رئیس قوه مجریه، یک روز مدعی میشود دولت اعتدال در مواجهه با فساد، حتی به نزدیکان خود هم رحم ندارد و دگر روز، شاهد شکایت رسمی مقامات ارشد قضایی از عدم برخورد دولت اعتدال با مقوله فساد هستیم، وقتی به بهانه خالی بودن خزانه، اینگونه وانمود میشود که ما در جریان مذاکره، ناچاریم مدام به دشمن امتیاز بیشتر بدهیم و اندکی بعد معلوم میشود خزانه آنقدر پر هست که حتی از صندوق متعلق به گچ و تخته معلم زحمتکش هم میتوان در مقوله فساد رکوردشکنی کرد،
اینک اما مردم را حواله به افق میدهند، وقتی جیب مردم، هیچ کدام از آمارهای اقتصادی را تأیید نمیکند، وقتی نه چرخ سانتریفیوژها میچرخد و نه چرخ بسیاری از کارگاهها و کارخانهها، وقتی کارگر بیکار منباب آن دستور کذا، باید شکر کند که متأثر از تدابیر دولت محترم، به کاروان افراد بیکار اضافه شده، وقتی معلوم شد که مشکلات اقتصادی را بیخود گردن صنعت هستهیی انداخته بودند و فیالواقع مشکل از ناحیه خود حضرات است، وقتی هستهیی را دادند لیکن لغو تحریم را نگرفتند، وقتی در برخورد با دشمن، دوستانه عمل میکنند اما از تیغزدن جیب زائر اربعین، آن هم با خندهدارترین بهانهها اندک ابایی ندارند،
وقتی اختلاس را بلدند معوقه بنامند اما اقتصاد را حتی در سال چهارم دولت خود، آگاه نیستند که مسأله اول کشور است، وقتی برای وام ازدواج، بانکهایشان، ولو یک آه در بساط ندارند اما همان بانکها وقتی به دردانههای بنفش که میرسند، سر کیسه را همچین شل میکنند که بیا و ببین، دقیقاً چه باید گفت در وصف این بساط که حق مطلب ادا شود؟! دولت راستگویان؟! دولت تدبیر و امید؟! دولت اعتدال؟! اگر «اعتدال» یعنی اینکه بگذاری «فرنگی» در قرارداد فلان، سر تو را کلاه بگذارد و تو هم در عوض، «فرهنگی» ملت خود را در بزرگترین تخلف ممکن بچاپی، آری! نام این دولت، «دولت اعتدال» است! اگر «تدبیر و امید» یعنی اینکه با تدبیر حضرتعالی و شرکا، در قلب رآکتور خودکفایی «سیمان» ریخته شود لیکن امید به لغو تحریمها درجه آخر ختم شود به وعده سیب و افق گلابی، آری! نام دیگر این دولت، «دولت تدبیر و امید» است!
مسأله اینجاست؛ دولت راستگوی اعتدالی مدبر سرشار از امید و گلابی، خودش برای ملت کدام عایدی را داشته که متوقع باشیم عایدی توافقش با دشمن، چیزی بیش از «تقریبا هیچ» باشد؟! نهایتاً رونمایی میکنم از مدل جدید دولتمردی؛ با «فرنگی» از سر «اخلاص» و با «فرهنگی» از در «اختلاس»!
کیهان: معاون وزیر اقتصاد: حقوق نجومی وجود نداشته!
اظهارات معاون طیبنیا و تلاش او برای تقلیل حقوقهای «نجومی و نامشروع» مدیران دولت به «دریافتیهای نامتعارف» در حالی مطرح میشود که چندی پیش سخنگوی دولت از مردم بابت حقوقهای نجومی برخی مدیران در دولت تدبیر و امید عذرخواهی کرد
در روزنامههای شنبه، تمدید وضعیت فوقالعاده علیه رژیم توسط اوباما موضوع سوز و گداز و حمله باند علی خامنهای به باند رقیب است:
رسالت: اوباما در سالروز یوم الله 13آبان با اینکه چند روز بیشتر در کاخ سفید مهمان نیست، وضعیت فوقالعاده علیه ملت ایران را به مدت یکسال بهعنوان نماد خصومت ورزی با ملت و بدعهدی و نقض عهد با دولت جمهوری اسلامی ایران را امضا کرد
متأسفانه مقامات دولتی و مسئولان دیپلوماتیک ما این بدمستی اوباما را بیپاسخ گذاشتهاند.
«آقای جهانگیری»، درست در زمانی که مردم ایران در سراسر کشور مشغول راهپیمایی استکبارستیزی بودند، مشغول افتتاح پروژهیی در اصفهان بودند
آقای جهانگیری بهعنوان دومین مقام دولتی جمهوری اسلامی پس از روحانی، نباید حداقل بهعنوان یک پاسخ نمادین به بدعهدی آمریکا و کار زشت اوباما، افتتاح را موقتاً رها میکردند و در راهپیمایی دشمن شکن مردم اصفهان شرکت مینمودند؟
البته، موضوع، فقط «آقای جهانگیری» نیست، و جای اغلب نخبگان در غالب فستیوالهای ملی از این دست خالی است.
جوان: آخرین لگد اوباما به طرفداران سازش با آمریکا؛ قانون وضعیت اضطراری برای سیوهشتمین بار تمدید شد
رئیسجمهور بهاصطلاح اهل تعامل فعلی آمریکا با امضای تمدید قانون فرمان اجرایی برقراری وضعیت اضطراری ملی در مورد ایران به مدت یک سال دیگر نشان داد که مقامات آمریکا با این و آن گرایش مصداق سگ زرد برادر شغال هستند.
روزنامههای باندهای حاکم نسبت به تاثیر انتخابات آمریکا بر وضعیت رژیم تناقض کردهاند:
کیهان: 18آبان، چه ترامپ روی کار بیاید چه کلینتون، دشمنیهای آمریکا با ایران کمافیالسابق ادامه خواهد یافت. کلینتون میگوید با حفظ برجام و تکرار برجامهای بعدی باید «ایران را مهار کرد»، ترامپ اما معتقد است باید با پاره کردن برجام و گزینههای دیگر «ایران را مهار کرد.» با این وجود اینکه چطور عدهیی در داخل دل خوش کردهاند که در صورت پیروزی نامزد حامی برجام، دشمنیهای آمریکا با ایران تمام میشود معمایی است که حقیر از درک آن ناتوان است.
داستان ترامپ و کلینتون داستان «سگ زرد» و «شغال» است؛ اما، داستان ارادت لیبرالهای وطنی به نامزدهای انتخاباتی آمریکا چیزی نیست جز داستان «دوستی خاله خرسه».
جهان صنعت: هم کلینتون و هم ترامپ نوع نگرش و چیستی سیاست خود را بهویژه نسبت به ایران در طول مبارزات انتخاباتی اعلام کردهاند. بنابراین با توجه به اعلام مواضع این دو نامزد میتوان تا میزانی از سود و زیان انتخاب یکی از آن دو را نسبت به ایران ارزیابی کرد...
نوع سیاستها و مواضع اعلامی ترامپ قادر خواهد بود عواید و بهرهای را نصیب برخی کشورها از جمله ایران کند. این عواید را میتوان با ارزیابی از مواضع او مشخص کرد و همین ارزیابی مشخص میکند که چرا انتخاب او برای ایران بهتر از انتخاب کلینتون است. اولین ادله بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران با مواضع جریان رادیکال و تندروها در ایران ارتباط مییابد. تندروها در ایران که تمایل بیشتری به تقابل با غرب دارند، بهطور کلی از مخالفت ترامپ با توافق هستهیی که توسط دولت اوباما به نتیجه رسیده، سر شوق میآیند
از نگاه آنها ترامپ گرچه در مجموعهیی از امور یک دیوانه و احمق سیاسی است اما وقتی صحبت از توافق هستهیی به میان میآید آنها یک دشمن متخاصم مجنون را بر حریف ظریفتری چون کلینتون ترجیح خواهند داد. دومین دلیل بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران ناشی از منش غیرسیاسی اوست.
چهبسا که در سایه همین شخصیت پوپولیستی، غیرپراتیک، غیرقابل پیشبینی، مضحک، زنستیز و فاقد تعقل سیاسی بیش از آن که بخواهد خارچشم رقبا و استخوان در گلوی مخالفان و منتقدان سیاسیاش در آمریکا باشد به عادیسازی روابط با ایران روی بیاورد و دست دوستی به سوی ایران دراز کند. هر چند ایران از این دوستی مستغنی و بینیاز است. دلیل سوم بهتر بودن انتخاب ترامپ برای ایران در گرایش و تمایلی وجود دارد که او آن را به کرات در کمپینهای انتخاباتی خود اعلام کرده است. در این ارتباط ترامپ بارها گرایش خود را نسبت به روسیه، رقیب سنتی آمریکا اعلام کرده و در فرصتهای مختلف از ولادیمیر پوتین تعریف و تمجید کرده است. به واقع ترامپ از دشمنی تعریف میکند که در روزگاران اخیر دوست ایران بوده است و مناسبات آنها در عرصههای مختلف در حال گسترش است. بنابراین غیرمنتظره نیست که ترامپ با ورود و حضورش در کاخ سفید روی روسیه در دوستی، کاهش تنش و عادیسازی روابط با ایران حساب باز کند.
کلینتون آنچنان که در برنامههای انتخاباتیاش اعلام کرده است، تلاش دارد در صورت پیروزی و ورود به کاخ سفید، روابط آمریکا با متحدان سنتی آن یعنی عربستان و رژیم صهیونیستی را عادی کند. طبیعی است که اجراییسازی این برنامه از طرف کلینتون بهمعنای محدودسازی استراتژیک علیه ایران در سیاست خارجی و مناسبات خاورمیانه خواهد بود و ایران را گرفتار سیکل باطلی از تنشها میسازد. ضمن آن که ایرانیان باید بدانند که ترامپ یک تاجر است و نگاه ایدئولوژیک ندارد. بنابراین کار کردن با او برای ایرانیها به مراتب راحتتر از سیاستمداری چون کلینتون است که نگاهی ایدئولوژیک دارد.
رابطه با آمریکا و برجام سوژه دیگر روزنامههای باند خامنهای علیه رقیب است:
سیاست روز: همچنان هستند آنهایی که در زمان حیات بت شکن زمان، ساز ناکوک مینواختند، اکنون هم مینوازند، یا وابستهاند یا از نفس افتاده، وابسته باشند گونهیی دیگر با آنها باید رفتار کرد، از نفس افتاده که اگر اینگونه باشد خود را کنار بکشند بهتر است تا راه باز شود.
سد کردهاند راه انقلاب را و نمیگذارند تازه نفسهای انقلابی راه را طی کنند. اگر اینگونه ادامه یابد تخریبچیهای انقلابی به امر رهبری این از نفس افتادهها را باید خنثی کنند و از سر راه بردارند.
اگر برجام آفتاب تابان است، این آفتاب تابان ثابت میکند بر همه، آمریکا کعبه آمال نیست پس امید بستن به آن سراب است.
این از نفس افتادهها که میپنداریم وابسته نیستند و نباشد، نفس بگیرند از نفس حق دانای خردورزمان. نفس تازه کنند آنگاه جان میگیرند.
اذعان به اوضاع پر مخاطره اقتصادی اجتماعی و هشدار نسبت به پیامدهای آن در روز روزنامههای هر دو باند حاکم به چشم میخورد:
جهان صنعت: عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بیکاری را خطرناکترین بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سالهای آینده عنوان کرد و گفت: اشتغال باید بهعنوان اولویت اول نظام سیاسی کشور برگزیده شود ... باید در نظر داشت که شرط لازم برای بهبود بازار کار «ضرورت ایجاد اجماع در مورد معضل بیکاری» است و اصولاً اگر معتقدیم بحران بیکاری مهمترین و خطرناکترین بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در سالهای آینده است، در رتبهبندی اهداف ملی، «حل چالش بیکاری» باید بهعنوان اولویت نظام سیاسی یعنی تمام قوای کشور برگزیده شود
آرمان: فرشاد مومنی: در سطح عمومی و کنونی در جامعه، با بحران بیاعتمادی وسیع روبهرو هستیم که این بحران طبیعتاً دامن سازمانهای بینالمللی را هم میگیرد. از سویی سازمانهای بینالمللی خود بهطور مستقیم به خلق آمار و اطلاعات برای کشورهای خاص نمیپردازند بلکه از همان گزارشهای رسمی دولتهای عضو آن سازمانها استفاده کرده و آن را با یک پردازش مختصر به قالب و مضمون مورد نظر یا مورد پذیرش آن سازمان در آورده و سپس منتشر میکنند... واقعیت این است که رشد اقتصادی مورد نظر بهغایت بیکیفیت است و این همان مسالهای بود که حتی دستگاههای ذیربط داخلی نیز بارها به آن اشاره کردهاند. زیرا رشد بیکیفیت بنا بر تعریف رشد مبتنی بر خام فروشی، دلالی، سوداگری و ترویج تجارت پول است... طی ۱۰ سال اخیر، خانوارهای ایرانی صرفهجوییهای خود را به مصرف مواد پروتئینی، لبنی، حتی میوه و مواد نشاستهای مانند برنج و نان معطوف کردهاند؛ این بدین مفهوم است که برای بخش بزرگی از جمعیت در ایران کارد به استخوان رسیده است...