رژیم آخوندی در عاشورای امسال، حجم عمدهیی از تبلیغات خود را به قیام عاشورای88 و علیه مجاهدین و تلاش برای مخدوش کردن چهرهٴ مجاهدین اختصاص داد.
البته سلسله قیامهای88، فراز مهمی در تاریخچهٴ رژیم و در تاریخچهٴ جنبش آزادیخواهانهٴ مردم ایران علیه دیکتاتوری ولایتفقیه است. واقعهیی که به اعتراف سردمداران رژیم، آن را در آستانهٴ سرنگونی برد و در این سلسله قیامها، قیام روز عاشورا در دی ماه 88 نیز، جای ویژهیی دارد؛ اما تبلیغات رژیم درباره آن، صرفاً بهمنظور یادآوری یک مناسبت و رویداد مربوط به گذشته نیست؛ رژیم خود بهتر از هر کس میداند که این آتشی نیست که خاموش شده باشد، بلکه آتشی زنده و زیر خاکستر است که با وزیدن یک باد و حتی یک نسیم مساعد، ممکن است دوباره شعلهور شود. تبلیغات خود رژیم، از جمله وحشتی که رژیم از برگزاری مسابقه فوتبال ایران و کره داشت؛ بهترین و روشنترین گواه این حقیقت است که خودشان هم به کرات به آن اعتراف میکنند. مثلاً یکی از مداحان بدنام رژیم به نام سعید حدادیان در رابطه با مسابقه فوتبال گفته بود: «اگر شب عاشورا گلی زده شود و کف بزنند و هورا بکشند و فیلم بگیرند و پخش کنند، خب 88 چه میشود؟».
میزان وحشت رژیم از اینکه مسابقه فوتبال در شب عاشورا تبدیل به جرقة قیام شود را از اظهارات آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ (23مهر) تهران میتوان دریافت که پس از بیان نگرانیها و وحشت رژیم از پیامدهای این مسابقه، با کشیدن یک نفس راحت برای از سر گذراندن آن گفت: «بحمدالله بهخیر گذشت!» اما تأکید کرد که مسئولان مربوطه بایستی از 3، 4سال قبل به فکر راه چاره باشند.
دجالگریهای سخیف رژیم که وا اسلاما که در عاشورای88 بوق ماشینها را به صدا درآوردند! و واحسینا که کف و سوت زدند و حرمت عاشورا را شکستند! و هراس از اینکه این «حرمتشکنی» ها تکرار شود، تنها میتواند یک مخاطب داشته باشد و آن، نیروهای خود رژیم هستند. رژیم میخواهد به این وسیله آنها را هوشیار و بسیج کند که نباید از این آتش زیر خاکستر و از این واقعیت غافل شوند که این بار اگر این آتش شعلهور شود، دودمان رژیم را خاکستر میکند.
معنی حرمتشکنی برای این مخاطبان هم روشن است؛ شکستن تابوی خمینی و خامنهای با فریادهای «مرگ بر اصل ولایتفقیه» و «مرگ بر خامنهای» و پاره کردن و لگدمال کردن تصاویر خمینی و خامنهای! آنها خوب میدانند که منشأ این شعارها و این حرکتهای رادیکال و انقلابی مجاهدین هستند؛ شعارهایی که بهواقع پیام امام حسین و قیام ستم ستیز و ضداستبداد و دین فروشی عاشورا را منعکس میکند.
اما چرا رژیم خودش این همه مجاهدین و نقش آن در عاشورای88 را مطرح میکند؟ در حالی که تمام تلاش رژیم طی این سالها القای این بوده که مجاهدین جایی در جامعه ایران ندارند؛ آیا به این ترتیب مهر ابطال بر همه تبلیغات قبلی خود نمیزند؟
پاسخ این است که مدتهاست این مرحله سپری شده و کاملاً پیداست که اکنون رژیم و وزارت اطلاعات آن، به این نتیجه رسیدهاند که با شیوه سر در برف فرو کردن، بیشتر ضرر میکنند، این را در واکنشهای رژیم در قبال انتشار عکس خانم مریم رجوی در ویژهنامه دانشگاه شریف بهروشنی دیدیم؛ خودشان گفتند که اگر واکنش نشان ندهیم، این خط سیر ادامه پیدا خواهد کرد (1). رسانههای حکومتی، «ادامه خط سیر» را معنی کردند: «چنین رویهیی ممکن است به تحرکات انحرافی و عادی شدن این موارد در دانشگاهها بیانجآمد که زمینه فتنه و آشوب را در فضای علمی کشور فراهم میسازد» (3). رژیم واضحتر از این نمیتواند وحشتش از شعلهور شدن قیام را به نمایش بگذارد.
هدف بعدی این تبلیغات آن است که به نیروهای اجتماعی که آزادی و عدالت اجتماعی را طلب میکنند و علیه ولایتفقیه و علیه جنایت و آدمکشی رژیم در سوریه و عراق و غیره برمیشورند، پیام بدهد که این حرفها و این مواضع، حرفها و مواضع مجاهدین است و با هر کس که آنها را تکرار کند، در عداد مجاهدین برخورد خواهد شد.
اما در این جا هم رژیم، واپس افتادگی خود را به نمایش میگذارد. این تبلیغات به جای ترساندن مردم و جوانان، آنها را بیش از پیش مجذوب مجاهدین و راهحل انقلابی مقاومت ایران، یعنی نفی و سرنگونی رژیم ولایتفقیه میسازد.
پانویس: ـــــــــــــ
1. حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد رژیم در گفتگو با خبرگزاری فارس ـ 15مهر: «به نظر میرسد کسانی که دستاندرکار هستند، بیحساب تیری در تاریکی رها نکردند بلکه میخواستند حساسیت در جامعه را بسنجند و مظلومنمایی مجاهدین را نشان دهند… اگر موضعگیری در قبال چنین رفتارهایی نشود خط سیر ادامه دارد».
2. سایت حکومتی مشرق نیوز 14مهر 95.
البته سلسله قیامهای88، فراز مهمی در تاریخچهٴ رژیم و در تاریخچهٴ جنبش آزادیخواهانهٴ مردم ایران علیه دیکتاتوری ولایتفقیه است. واقعهیی که به اعتراف سردمداران رژیم، آن را در آستانهٴ سرنگونی برد و در این سلسله قیامها، قیام روز عاشورا در دی ماه 88 نیز، جای ویژهیی دارد؛ اما تبلیغات رژیم درباره آن، صرفاً بهمنظور یادآوری یک مناسبت و رویداد مربوط به گذشته نیست؛ رژیم خود بهتر از هر کس میداند که این آتشی نیست که خاموش شده باشد، بلکه آتشی زنده و زیر خاکستر است که با وزیدن یک باد و حتی یک نسیم مساعد، ممکن است دوباره شعلهور شود. تبلیغات خود رژیم، از جمله وحشتی که رژیم از برگزاری مسابقه فوتبال ایران و کره داشت؛ بهترین و روشنترین گواه این حقیقت است که خودشان هم به کرات به آن اعتراف میکنند. مثلاً یکی از مداحان بدنام رژیم به نام سعید حدادیان در رابطه با مسابقه فوتبال گفته بود: «اگر شب عاشورا گلی زده شود و کف بزنند و هورا بکشند و فیلم بگیرند و پخش کنند، خب 88 چه میشود؟».
میزان وحشت رژیم از اینکه مسابقه فوتبال در شب عاشورا تبدیل به جرقة قیام شود را از اظهارات آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ (23مهر) تهران میتوان دریافت که پس از بیان نگرانیها و وحشت رژیم از پیامدهای این مسابقه، با کشیدن یک نفس راحت برای از سر گذراندن آن گفت: «بحمدالله بهخیر گذشت!» اما تأکید کرد که مسئولان مربوطه بایستی از 3، 4سال قبل به فکر راه چاره باشند.
دجالگریهای سخیف رژیم که وا اسلاما که در عاشورای88 بوق ماشینها را به صدا درآوردند! و واحسینا که کف و سوت زدند و حرمت عاشورا را شکستند! و هراس از اینکه این «حرمتشکنی» ها تکرار شود، تنها میتواند یک مخاطب داشته باشد و آن، نیروهای خود رژیم هستند. رژیم میخواهد به این وسیله آنها را هوشیار و بسیج کند که نباید از این آتش زیر خاکستر و از این واقعیت غافل شوند که این بار اگر این آتش شعلهور شود، دودمان رژیم را خاکستر میکند.
معنی حرمتشکنی برای این مخاطبان هم روشن است؛ شکستن تابوی خمینی و خامنهای با فریادهای «مرگ بر اصل ولایتفقیه» و «مرگ بر خامنهای» و پاره کردن و لگدمال کردن تصاویر خمینی و خامنهای! آنها خوب میدانند که منشأ این شعارها و این حرکتهای رادیکال و انقلابی مجاهدین هستند؛ شعارهایی که بهواقع پیام امام حسین و قیام ستم ستیز و ضداستبداد و دین فروشی عاشورا را منعکس میکند.
اما چرا رژیم خودش این همه مجاهدین و نقش آن در عاشورای88 را مطرح میکند؟ در حالی که تمام تلاش رژیم طی این سالها القای این بوده که مجاهدین جایی در جامعه ایران ندارند؛ آیا به این ترتیب مهر ابطال بر همه تبلیغات قبلی خود نمیزند؟
پاسخ این است که مدتهاست این مرحله سپری شده و کاملاً پیداست که اکنون رژیم و وزارت اطلاعات آن، به این نتیجه رسیدهاند که با شیوه سر در برف فرو کردن، بیشتر ضرر میکنند، این را در واکنشهای رژیم در قبال انتشار عکس خانم مریم رجوی در ویژهنامه دانشگاه شریف بهروشنی دیدیم؛ خودشان گفتند که اگر واکنش نشان ندهیم، این خط سیر ادامه پیدا خواهد کرد (1). رسانههای حکومتی، «ادامه خط سیر» را معنی کردند: «چنین رویهیی ممکن است به تحرکات انحرافی و عادی شدن این موارد در دانشگاهها بیانجآمد که زمینه فتنه و آشوب را در فضای علمی کشور فراهم میسازد» (3). رژیم واضحتر از این نمیتواند وحشتش از شعلهور شدن قیام را به نمایش بگذارد.
هدف بعدی این تبلیغات آن است که به نیروهای اجتماعی که آزادی و عدالت اجتماعی را طلب میکنند و علیه ولایتفقیه و علیه جنایت و آدمکشی رژیم در سوریه و عراق و غیره برمیشورند، پیام بدهد که این حرفها و این مواضع، حرفها و مواضع مجاهدین است و با هر کس که آنها را تکرار کند، در عداد مجاهدین برخورد خواهد شد.
اما در این جا هم رژیم، واپس افتادگی خود را به نمایش میگذارد. این تبلیغات به جای ترساندن مردم و جوانان، آنها را بیش از پیش مجذوب مجاهدین و راهحل انقلابی مقاومت ایران، یعنی نفی و سرنگونی رژیم ولایتفقیه میسازد.
پانویس: ـــــــــــــ
1. حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد رژیم در گفتگو با خبرگزاری فارس ـ 15مهر: «به نظر میرسد کسانی که دستاندرکار هستند، بیحساب تیری در تاریکی رها نکردند بلکه میخواستند حساسیت در جامعه را بسنجند و مظلومنمایی مجاهدین را نشان دهند… اگر موضعگیری در قبال چنین رفتارهایی نشود خط سیر ادامه دارد».
2. سایت حکومتی مشرق نیوز 14مهر 95.