حرفهای 28شهریور خامنهای باز هم زدن به نعل و به میخ بود و به همین خاطر رسانههای هر یک از دو باند بخشهای مورد نظر خودش را از اظهارات خامنهای گرفته و بهعنوان تیتر انتخاب کرده است.
اگه بخواهیم صحبتهای خامنهای را دستهبندی کنیم، میتوان آن را به 3 موضوع تقسیم کرد: اعتراف به ریزش نیروها بهویژه در سپاه، که خامنهای میگوید: «حفظ هویت سپاه، اقدامی است مهم و نیازمند هوشیاری و آسیب شناسی دائمی است» . که این حرف هم یعنی سپاه دچار آسیب هویت شده، که اسم مستعار ریزش و وارفتگی است؛ موضوع دیگر حمله به رفسنجانی بود؛ که ابتدا خامنهای با اشاره به حرفهای اخیر رفسنجانی تأکید کرد: «اگر چنین سخنانی واقعاً بیان شده باشد، حرف غلطی است» . محور سوم صحبتهایش هم، دود و دم و قدرتنمایی بود. مثلاً از لزوم «گسترش بیاعتمای مطلق به آمریکا» صحبت کرد، یا اینکه گفت آمریکاییها اصرار دارند درباره منطقه با ما مذاکره داشته باشند ولی ما نمیپذیریم.
مهم این است که طبق معمول خامنهای راهحلی برای حرفهایی که میزد نداشت و تلاش کرد به نعل و به میخ بزند. البته تفاوت این بار نعل و به میخ زدنش این بود که این کار را با مهرههای باند خودش تقسیم کرده بود. برای نمونه، از یک طرف خود خامنهای میگفت: «برخی زمزمهها برای مذاکره با آمریکا در خصوص مسائل منطقه هست اما مذاکره با آمریکا نه تنها فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد» ؛ در حالی که روز قبلش، آملی لاریجانی، رئیس قضاییهاش در همایش سرکردگان سپاه گفته بود: ما نمیگوییم «مراوده نداریم، روابط مالی و اقتصادی نداریم حتی مذاکره نداریم!» . یک روز بعد از صحبتهای وی هم، پاسدار رضایی با اشاره به حرفهای خامنهای گفت: «در موضوع منطقه میخواهند مذاکره دوجانبه داشته باشیم. [البته] اگر مجموعه بینالمللی برای حل بحران سوریه شکل بگیرد بحث دیگری است» . یعنی میگوید مذاکره دوجانبه با آمریکا نباشد، کشورهای دیگر هم باشند، مذاکره میکنیم. پس میبینید که خامنهای خیلی روشن، در یک سمفونی هماهنگ، اینطور درباره مذاکره بر سر منطقه، به نعل و به میخ میزند.
از طرف دیگر میگوید «من از آینده هیچ نگرانی ندارم» . در حالیکه وقتی صحبت میکند، جابهجا حتی نسبت به خطر تغییر هویت سپاه، که اصلیترین ابزار سرکوب و حفظ نظامش هست، ابراز نگرانی میکند. مثلاً میگوید: «به چه دلیلی باید از هویت واقعی خود دست کشید» . این حرف در کنار حرف پاسدار سلامی که خامنهای روز قبلش او را به همایش سران سپاه فرستاده بود، وضعیت بحرانی سپاه را نشان میدهد؛ سلامی گفته بود: «نگرانی که آقا همیشه به آن اشاره میکند این است که سپاه از هویت خود فاصله بگیرد... این خطرناکترین تهدید سپاه است» .
یک نکته دیگر هم که درباره حرفهای خامنهای قابلتوجه است، این است که خامنهای هیچ اشارهیی به معضلات جدی نظامش که همین حالا موضوع جنگ شدید باندی هست، مثل اف.آ.تی.اف و بیثمر بودن برجام، کمترین اشارهیی نکرد که این سکوت هم قابلتوجه بود. به جای آن در مقابل ابراز نگرانیهای دلواپسان گفت که من نسبت به آینده هیچ نگرانی ندارم.
اما اینکه خامنهای نمیتواند در هر جهتی که هست، راهحل روشن و مشخصی ارائه دهد، علتش این است که الآن بر سر دوراهی زهرخوریهای بعدی، بهویژه زهر منطقهیی قرار گرفته. همان دو راهی که خودش در اولین روز سال95 ترسیم کرد. دو راهی که یک راه آن به گفته خودش تسلیم به دشمن و خوردن زهر منطقهیی و سایر زهرها و خلاصه به تعبیر خودش، مسیر یک تنزل بیپایان است. راه دوم تن ندادن و له شدن در زیر فشارهای فزاینده است. این را هم خود خامنهای بیان کرده است.
بنابراین چرا خامنهای نمیتواند یکی از این راهها را انتخاب کند؟ چون پایان هر دو مسیر، درهٴ سرنگونی است. اگر ادامه مسیر تن ندادن به جامهای زهر را برود، معنایش خفگی بیشتر است که الآن توان تحملش را ندارد و برای همین همهٴ خبرها نشان میدهد که امضای اف آ تی اف هم با نظر خود خامنهای بوده، برای اینکه شاید راه باریکهای برای تنفس اقتصادی نظام و درآمدن از حالت خفگی باز بشود.
اگه بخواهیم صحبتهای خامنهای را دستهبندی کنیم، میتوان آن را به 3 موضوع تقسیم کرد: اعتراف به ریزش نیروها بهویژه در سپاه، که خامنهای میگوید: «حفظ هویت سپاه، اقدامی است مهم و نیازمند هوشیاری و آسیب شناسی دائمی است» . که این حرف هم یعنی سپاه دچار آسیب هویت شده، که اسم مستعار ریزش و وارفتگی است؛ موضوع دیگر حمله به رفسنجانی بود؛ که ابتدا خامنهای با اشاره به حرفهای اخیر رفسنجانی تأکید کرد: «اگر چنین سخنانی واقعاً بیان شده باشد، حرف غلطی است» . محور سوم صحبتهایش هم، دود و دم و قدرتنمایی بود. مثلاً از لزوم «گسترش بیاعتمای مطلق به آمریکا» صحبت کرد، یا اینکه گفت آمریکاییها اصرار دارند درباره منطقه با ما مذاکره داشته باشند ولی ما نمیپذیریم.
مهم این است که طبق معمول خامنهای راهحلی برای حرفهایی که میزد نداشت و تلاش کرد به نعل و به میخ بزند. البته تفاوت این بار نعل و به میخ زدنش این بود که این کار را با مهرههای باند خودش تقسیم کرده بود. برای نمونه، از یک طرف خود خامنهای میگفت: «برخی زمزمهها برای مذاکره با آمریکا در خصوص مسائل منطقه هست اما مذاکره با آمریکا نه تنها فایده ندارد، بلکه ضرر هم دارد» ؛ در حالی که روز قبلش، آملی لاریجانی، رئیس قضاییهاش در همایش سرکردگان سپاه گفته بود: ما نمیگوییم «مراوده نداریم، روابط مالی و اقتصادی نداریم حتی مذاکره نداریم!» . یک روز بعد از صحبتهای وی هم، پاسدار رضایی با اشاره به حرفهای خامنهای گفت: «در موضوع منطقه میخواهند مذاکره دوجانبه داشته باشیم. [البته] اگر مجموعه بینالمللی برای حل بحران سوریه شکل بگیرد بحث دیگری است» . یعنی میگوید مذاکره دوجانبه با آمریکا نباشد، کشورهای دیگر هم باشند، مذاکره میکنیم. پس میبینید که خامنهای خیلی روشن، در یک سمفونی هماهنگ، اینطور درباره مذاکره بر سر منطقه، به نعل و به میخ میزند.
از طرف دیگر میگوید «من از آینده هیچ نگرانی ندارم» . در حالیکه وقتی صحبت میکند، جابهجا حتی نسبت به خطر تغییر هویت سپاه، که اصلیترین ابزار سرکوب و حفظ نظامش هست، ابراز نگرانی میکند. مثلاً میگوید: «به چه دلیلی باید از هویت واقعی خود دست کشید» . این حرف در کنار حرف پاسدار سلامی که خامنهای روز قبلش او را به همایش سران سپاه فرستاده بود، وضعیت بحرانی سپاه را نشان میدهد؛ سلامی گفته بود: «نگرانی که آقا همیشه به آن اشاره میکند این است که سپاه از هویت خود فاصله بگیرد... این خطرناکترین تهدید سپاه است» .
یک نکته دیگر هم که درباره حرفهای خامنهای قابلتوجه است، این است که خامنهای هیچ اشارهیی به معضلات جدی نظامش که همین حالا موضوع جنگ شدید باندی هست، مثل اف.آ.تی.اف و بیثمر بودن برجام، کمترین اشارهیی نکرد که این سکوت هم قابلتوجه بود. به جای آن در مقابل ابراز نگرانیهای دلواپسان گفت که من نسبت به آینده هیچ نگرانی ندارم.
اما اینکه خامنهای نمیتواند در هر جهتی که هست، راهحل روشن و مشخصی ارائه دهد، علتش این است که الآن بر سر دوراهی زهرخوریهای بعدی، بهویژه زهر منطقهیی قرار گرفته. همان دو راهی که خودش در اولین روز سال95 ترسیم کرد. دو راهی که یک راه آن به گفته خودش تسلیم به دشمن و خوردن زهر منطقهیی و سایر زهرها و خلاصه به تعبیر خودش، مسیر یک تنزل بیپایان است. راه دوم تن ندادن و له شدن در زیر فشارهای فزاینده است. این را هم خود خامنهای بیان کرده است.
بنابراین چرا خامنهای نمیتواند یکی از این راهها را انتخاب کند؟ چون پایان هر دو مسیر، درهٴ سرنگونی است. اگر ادامه مسیر تن ندادن به جامهای زهر را برود، معنایش خفگی بیشتر است که الآن توان تحملش را ندارد و برای همین همهٴ خبرها نشان میدهد که امضای اف آ تی اف هم با نظر خود خامنهای بوده، برای اینکه شاید راه باریکهای برای تنفس اقتصادی نظام و درآمدن از حالت خفگی باز بشود.