هیل نشریه کنگره آمریکا روز شنبه ششم شهریور طی مقالهیی به قلم حمید یزدان پناه خواستار تحقیق درباره قتلعام سی هزار زندانی سیاسی در سال 67 توسط خمینی جلاد و محاکمه عاملان این جنایت توسط دادگاههای بینالمللی شد.
در قسمتی از این مقاله آمده است: «در تابستان 1988هزاران نفر از زندانیان سیاسی در ایران بهطور سیستماتیک ظرف یکی دو ماه اعدام شدند. این کشتار نه تنها در ابعاد، وحشتناک بود بلکه با بلوکه کردن همه تلاشهای تحقیق در ابعاد این قتلعام, بهصورتی مرموز باقی مانده است. خیلی از قربانیان اعدامها, در اماکن نامعلوم دفن شدند... دستور این اعدامها مستقیماً توسط خود خمینی بهصورت فتوا صادر میشد. قصد خمینی پاکسازی هر گونه اپوزیسیون و بهطور خاص سازمان اصلی مخالف یعنی مجاهدین خلق ایران بود. با فتوای خمینی بود که کمیته مرگ تشکیل شد که برای تعیین موضع عقیدتی زندانیان کار میکرد. کسانی که نمیپذیرفتند وابستگیشان به سازمان مجاهدین خلق ایران را رد کنند به پای چوبهدار فرستاده میشدند... طنز قضیه این است که حالا 28 سال بعد, این رژیم نه مشروعتر شده و نه باثباتتر و حتی در حذف سازمان مجاهدین خلق ایران شکست خورده است. این اظهارات منتظری در این نوار صوتی بار دیگر یادآور میشود که گذشته و ماهیت این رژیم چه بوده است. آنها که در این قتلعام دست داشتند همچون مصطفی پورمحمدی کماکان مواضع ارشد در این رژیم را اشغال میکنند...».
در ادامه مقاله مندرج در هیل نشریه کنگره آمریکا آمده است: «نزدیک به 2700 نفر در دوران رژیم روحانی اعدام شدهاند و 4500نفر دیگر بنا به گفته مقامات رژیم در صف اعدام هستند... زمان آن است که جهان برای قربانیان قتلعام 1988 دادخواهی کند و این رژیم را بهخاطر نقض قانون بینالملل و جنایت علیه بشریت, به پای حساب بیاورد. بنا به گزارش جفری رابرتسون وکیل حقوقبشر, این کشتار بلحاظ بیدفاع بودن قربانیان, با قتلعام 1995 صربرنیتسا قابل مقایسه است... وی افزود کنوانسیون نسلکشی 1948 موظف میکند که مقوله قتلعام باید مورد تحقیق قرار گیرد. شورای امنیت سازمان مللمتحد باید فراخوان رابرتسون را توجه کند تا بنا به منشور هفتم، اختیارات یک دادگاه بینالمللی ترتیب بدهد تا بهطور کامل این قتلعام را مورد تحقیق قرار بدهد و مسببین را به پای میز عدالت بیاورد».
در قسمتی از این مقاله آمده است: «در تابستان 1988هزاران نفر از زندانیان سیاسی در ایران بهطور سیستماتیک ظرف یکی دو ماه اعدام شدند. این کشتار نه تنها در ابعاد، وحشتناک بود بلکه با بلوکه کردن همه تلاشهای تحقیق در ابعاد این قتلعام, بهصورتی مرموز باقی مانده است. خیلی از قربانیان اعدامها, در اماکن نامعلوم دفن شدند... دستور این اعدامها مستقیماً توسط خود خمینی بهصورت فتوا صادر میشد. قصد خمینی پاکسازی هر گونه اپوزیسیون و بهطور خاص سازمان اصلی مخالف یعنی مجاهدین خلق ایران بود. با فتوای خمینی بود که کمیته مرگ تشکیل شد که برای تعیین موضع عقیدتی زندانیان کار میکرد. کسانی که نمیپذیرفتند وابستگیشان به سازمان مجاهدین خلق ایران را رد کنند به پای چوبهدار فرستاده میشدند... طنز قضیه این است که حالا 28 سال بعد, این رژیم نه مشروعتر شده و نه باثباتتر و حتی در حذف سازمان مجاهدین خلق ایران شکست خورده است. این اظهارات منتظری در این نوار صوتی بار دیگر یادآور میشود که گذشته و ماهیت این رژیم چه بوده است. آنها که در این قتلعام دست داشتند همچون مصطفی پورمحمدی کماکان مواضع ارشد در این رژیم را اشغال میکنند...».
در ادامه مقاله مندرج در هیل نشریه کنگره آمریکا آمده است: «نزدیک به 2700 نفر در دوران رژیم روحانی اعدام شدهاند و 4500نفر دیگر بنا به گفته مقامات رژیم در صف اعدام هستند... زمان آن است که جهان برای قربانیان قتلعام 1988 دادخواهی کند و این رژیم را بهخاطر نقض قانون بینالملل و جنایت علیه بشریت, به پای حساب بیاورد. بنا به گزارش جفری رابرتسون وکیل حقوقبشر, این کشتار بلحاظ بیدفاع بودن قربانیان, با قتلعام 1995 صربرنیتسا قابل مقایسه است... وی افزود کنوانسیون نسلکشی 1948 موظف میکند که مقوله قتلعام باید مورد تحقیق قرار گیرد. شورای امنیت سازمان مللمتحد باید فراخوان رابرتسون را توجه کند تا بنا به منشور هفتم، اختیارات یک دادگاه بینالمللی ترتیب بدهد تا بهطور کامل این قتلعام را مورد تحقیق قرار بدهد و مسببین را به پای میز عدالت بیاورد».