در جریان جدال روزافزون سران نظام بر سرقدرت، موضوع برجام و رابطه با آمریکا برای باند خامنهای اهرمی شده است، تا باند رفسنجانی - روحانی و بهویژه دولت حسن روحانی را با آن به حاشیه برانند و نهایتاً از صحنه خارج کنند.
دلیل این امر جنگ بر سر تصاحب منصب ریاستجمهوری در انتخابات سال آینده است و این موضوعی است که به کرات رسانهها و مهرههای هر دوباند تلویحاً و یا بهطور تصریحی به آن اذعان کردهاند.
بنا براین اصل برای خامنهای جلوگیری از رسیدن روحانی به کرسی ریاستجمهوری برای دور دوم بههر قیمت است. در حالیکه تمامیت رژیم در زمینه آش برجام که با هدایت خامنهای پخته شده است، به بنبست رسیده است اما باند خامنهای میخواهد با شانه خالی کردن از زیر بار این شکست، پای روحانی در آن گیر بیندازد و مطامع خودش را پیش ببرد.
در این رابطه است که پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان 24مرداد 95 تحت عنوان ”این راه رفتنی نیست“ ضمن اشاره به نتیجه ناچیز برجام برای نظام ولایتفقیه، و مقصر دانستن دولت روحانی در این رابطه، گریزی هم به تلاش روحانی برای رابطه با آمریکا از روزهای نخستین بعد از تصدی ریاستجمهوری میزند و دست آخر روحانی را نصیحت میکند که: ”آمریکا شیطان بزرگ است و با شیطان نمیتوان دست داد! “
کیهان خامنهای در مقالة دیگری تحت عنوان ”خط قرمزها را در برجام دور زدند باز هم میگویند تصمیم نظام بود! “، اظهارات نهاوندیان رئیس دفتر آخوند حسن روحانی در این زمینه را رد میکند.
مقالهنویس کیهان سپس به عبور دولت آخوند حسن روحانی از خط قرمزهای تعیین شده توسط خامنهای میپردازد.
نتیجهگیری مقاله نیز این است که آمریکا شرکتها و بانکهای خارجی علاقهمند با همکاری رژیم را تهدید میکند بنابراین بد عهد است و نمیتوان به آن اعتماد کرد در حالی که دولت روحانی با اعتماد به آمریکا وارد قضیه برجام شده است.
آخوند مصباحی مقدم نماینده سابق مجلس ارتجاع از باند خامنهای نیز در روزنامه رسالت 24مرداد 95 به تفاوت راهبرد باند رفسنجانی- روحانی با راهبرد علی خامنهای اشاره کرده و این باند و عناصر آن را متهم به ”ضعف بینش و تحلیل“ کرده که این ضعف باعث شده است ”کسانی بگویند اگر با آمریکا گفتگو کنیم مشکلات کشور حل میشود؛ از اینرو برخی اظهار کردند که باید کدخدا را ببینیم یعنی با هر دولت و شرکتی در دولتهای غربی و شرکتهای وابسته به آنها برای ایجاد ارتباط با ایران و حل مشکلات اقتصادی گفتگو میشد آخرش منتهی میشد به جایی نمیرسیم و میگفتند آمریکا مانع است“.
به تبعیت از علی خامنهای کرهماهنگ مهرهها و رسانههای رژیم این است که آمریکا بد عهد است، دیدن ”کد خدا“ مذموم است، آمریکا تهدید کننده شرکتهای خارجی طرف معامله است و... . نتیجه اینکه با ”شیطان برزگ نمیتوان دست داد“ !
قابل توجه این است که این حرفها در حالی زده میشود که نظام ولایت در طول حاکمیت منحوس خودش هرجا که ”حفظ نظام“ایجاب میکرده وارد هر رابطهیی از جمله با ”شیطان بزرگ “شدهاند و در این زمینه هر دوباند رژیم همکاسهاند.
البته وقتی جنگ قدرت در میان است بر اساس منطق کی بود کی بود من نبودم باند ولایت فرافکنی کرده و خود را به کوچه علی چپ میزند.
معامله و زد و بند خمینی با آمریکا در مورد گروگانهای آمریکایی در لبنان و قضیه کلت و کیک و مک فارلین در سال 65 را مردم ایران فراموش نمیکنند که بهرغم شعارهای پوشالی ضداستکباری خمینی دجال، در این معامله، تسلیحات اهدایی آمریکا را به جبهه جنگ ضدمیهنی خمینی رساندند و مدتی بعد گروگانهای آمریکایی در لبنان آزاد شدند. !
همچنین موافقت خامنهای با مذاکره با آمریکا در سالهای آخر حکومت احمدینژاد از طریق یکی از ”محترمین منطقه “ !، موافقت او با ادامه مذاکرات برای زهرخوران و تأیید دستاندرکاران مذاکرات اتمی نیز بر کسی پوشیده نیست.
واقعیت این است که وقتی سمبه بالای سر نظام پر زور باشد و شرایط برای نظام در حال اضطرار، آن وقت به حکم و هدایت ولیفقیه ارتجاع مذاکره از طریق ”محترمین “و غیرمحترمین برای حفظ نظام نه تنها جایز بلکه ”نرمش قهرمانانه “خوانده میشود.
در حال حاضرکه سرانجام برجام به خنس خورده، و سرگاو ولایت! همچنان در خمره تحریمها گیر است، باند خامنهای میخواهد ولیفقیه ارتجاع را از زیربار شکست برجام در ببرد و ضمنا از نمد شکست برجام برای خود کلاهی بدوزد تا در جنگ هژمونی اگر بتواند از دور دوم ریاستجمهوری روحانی جلوگیری کند.
دلیل این امر جنگ بر سر تصاحب منصب ریاستجمهوری در انتخابات سال آینده است و این موضوعی است که به کرات رسانهها و مهرههای هر دوباند تلویحاً و یا بهطور تصریحی به آن اذعان کردهاند.
بنا براین اصل برای خامنهای جلوگیری از رسیدن روحانی به کرسی ریاستجمهوری برای دور دوم بههر قیمت است. در حالیکه تمامیت رژیم در زمینه آش برجام که با هدایت خامنهای پخته شده است، به بنبست رسیده است اما باند خامنهای میخواهد با شانه خالی کردن از زیر بار این شکست، پای روحانی در آن گیر بیندازد و مطامع خودش را پیش ببرد.
در این رابطه است که پاسدار حسین شریعتمداری در کیهان 24مرداد 95 تحت عنوان ”این راه رفتنی نیست“ ضمن اشاره به نتیجه ناچیز برجام برای نظام ولایتفقیه، و مقصر دانستن دولت روحانی در این رابطه، گریزی هم به تلاش روحانی برای رابطه با آمریکا از روزهای نخستین بعد از تصدی ریاستجمهوری میزند و دست آخر روحانی را نصیحت میکند که: ”آمریکا شیطان بزرگ است و با شیطان نمیتوان دست داد! “
کیهان خامنهای در مقالة دیگری تحت عنوان ”خط قرمزها را در برجام دور زدند باز هم میگویند تصمیم نظام بود! “، اظهارات نهاوندیان رئیس دفتر آخوند حسن روحانی در این زمینه را رد میکند.
مقالهنویس کیهان سپس به عبور دولت آخوند حسن روحانی از خط قرمزهای تعیین شده توسط خامنهای میپردازد.
نتیجهگیری مقاله نیز این است که آمریکا شرکتها و بانکهای خارجی علاقهمند با همکاری رژیم را تهدید میکند بنابراین بد عهد است و نمیتوان به آن اعتماد کرد در حالی که دولت روحانی با اعتماد به آمریکا وارد قضیه برجام شده است.
آخوند مصباحی مقدم نماینده سابق مجلس ارتجاع از باند خامنهای نیز در روزنامه رسالت 24مرداد 95 به تفاوت راهبرد باند رفسنجانی- روحانی با راهبرد علی خامنهای اشاره کرده و این باند و عناصر آن را متهم به ”ضعف بینش و تحلیل“ کرده که این ضعف باعث شده است ”کسانی بگویند اگر با آمریکا گفتگو کنیم مشکلات کشور حل میشود؛ از اینرو برخی اظهار کردند که باید کدخدا را ببینیم یعنی با هر دولت و شرکتی در دولتهای غربی و شرکتهای وابسته به آنها برای ایجاد ارتباط با ایران و حل مشکلات اقتصادی گفتگو میشد آخرش منتهی میشد به جایی نمیرسیم و میگفتند آمریکا مانع است“.
به تبعیت از علی خامنهای کرهماهنگ مهرهها و رسانههای رژیم این است که آمریکا بد عهد است، دیدن ”کد خدا“ مذموم است، آمریکا تهدید کننده شرکتهای خارجی طرف معامله است و... . نتیجه اینکه با ”شیطان برزگ نمیتوان دست داد“ !
قابل توجه این است که این حرفها در حالی زده میشود که نظام ولایت در طول حاکمیت منحوس خودش هرجا که ”حفظ نظام“ایجاب میکرده وارد هر رابطهیی از جمله با ”شیطان بزرگ “شدهاند و در این زمینه هر دوباند رژیم همکاسهاند.
البته وقتی جنگ قدرت در میان است بر اساس منطق کی بود کی بود من نبودم باند ولایت فرافکنی کرده و خود را به کوچه علی چپ میزند.
معامله و زد و بند خمینی با آمریکا در مورد گروگانهای آمریکایی در لبنان و قضیه کلت و کیک و مک فارلین در سال 65 را مردم ایران فراموش نمیکنند که بهرغم شعارهای پوشالی ضداستکباری خمینی دجال، در این معامله، تسلیحات اهدایی آمریکا را به جبهه جنگ ضدمیهنی خمینی رساندند و مدتی بعد گروگانهای آمریکایی در لبنان آزاد شدند. !
همچنین موافقت خامنهای با مذاکره با آمریکا در سالهای آخر حکومت احمدینژاد از طریق یکی از ”محترمین منطقه “ !، موافقت او با ادامه مذاکرات برای زهرخوران و تأیید دستاندرکاران مذاکرات اتمی نیز بر کسی پوشیده نیست.
واقعیت این است که وقتی سمبه بالای سر نظام پر زور باشد و شرایط برای نظام در حال اضطرار، آن وقت به حکم و هدایت ولیفقیه ارتجاع مذاکره از طریق ”محترمین “و غیرمحترمین برای حفظ نظام نه تنها جایز بلکه ”نرمش قهرمانانه “خوانده میشود.
در حال حاضرکه سرانجام برجام به خنس خورده، و سرگاو ولایت! همچنان در خمره تحریمها گیر است، باند خامنهای میخواهد ولیفقیه ارتجاع را از زیربار شکست برجام در ببرد و ضمنا از نمد شکست برجام برای خود کلاهی بدوزد تا در جنگ هژمونی اگر بتواند از دور دوم ریاستجمهوری روحانی جلوگیری کند.