وزیر کار و تعاون دولت آخوند حسن روحانی در همایشی در آذربایجان شرقی در مورد وضعیت فقر در کشور گفته است ”سفرهها تهیتر شدهاند“. (روزنامه شرق29تیر95)
معاون وزیر اطلاعات و مهره جاسوسی و سرکوب در دولتهای هاشمی رفسنجانی و آخوند محمد خاتمی، اشک تمساح برای سفره مردم میریزد، اما به علت اصلی این فقر فراگیر یعنی چپاولگری نجومی سران و ایادی رژیم از جمله فیشهای نجومی حقوقی و فیش حقوقی خودش هیچ اشارهیی نمیکند.
بر اساس آمارهای رسمی 14 تا 15 میلیون نفر از مردم زیر خط فقر زندگی میکنند اما اقتصاددانان وابسته به رژیم اعلام میکنند بین 30 تا 40 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
فقر مردم رابطه مستقیمی با کاهش درآمد، کاهش قدرت خرید و تأمین مایحتاج عمومی زندگی دارد.
در حال حاضر کاهش درآمد خانوارها به حدی است که خانوارهای با درآمد متوسط نیز در تامین مخارج خود با مشکل جدی مواجه هستند.
وقتی وضعیت خانوارهای متوسط این چنین باشد، وضعیت خانوارهای فقیر و جمعیت 40 میلیونی فقیر مشخص است.
بعضی از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی وابسته به رژیم، اعلام میکنند اساساً طبقه متوسطی وجود ندارد و جامعه به اقلیت محدود دارا و اکثریت فقیر و نادار تقسیم شده است.
سایت حکومتی سلامت نیوز در مورد شکاف طبقاتی در حاکمیت آخوندی مینویسد: ”به گفته کارشناسان اقتصادی، جامعه ایرانی طبقه متوسط را از دست داده و به دو مرز دارا و ندار تقسیم شده است“.
این سایت حکومتی از قول حسین راغفر یکی از مهرههای حکومتی که رسانههای رژیم از او بهعنوان کارشناس اقتصادی نام میبرند مرز دارا و ندار در حاکمیت آخوندی چنین توصیف میکند: ”جامعه به سوی سائوپولو شدن میرود. سائوپولو جامعهای است که گروه خیلی ثروتمندی در آن وجود داشته که در مناطق خصوصی با امکانات فراوان زندگی میکنند و بقیه جامعه هم دوزخیان زمین هستند و بهحال خود رها شدهاند“. (سایت سلامت نیوز 5بهمن 1394)
بطور معمول مهرههای حکومت دولت آخوند روحانی و عناصر وابسته به باند رفسنجانی- روحانی این وضعیت را به سوء مدیریت و بیدرایتی کارگزاران دولت پاسدار احمدینژاد نسبت میدهند.
اگر چه بیکفایتی مدیران اقتصادی دولت احمدینژاد همچون گردانندگان دولتهای قبلی رژیم امری واقعی است، اما هدف روحانی و باند وی در مصادره علت فقر اکثریت مردم ایران به بیکفایتی این مدیر یا آن مدیر حکومتی در دولتهای گذشته، لاپوشانی ویرانگریها و دزدیهای نجومی عناصر باند خود است.
واقعیت این است که فقر در طی سالهای حکومت او نیز با شتاب فزایندهیی گسترش یافته است.
یکی دیگر از دلایل این وضعیت وجود رکود و بحران اقتصادی است که اتفاقاً معلول چپاول نجومی سران و مهرههای رژیم است. حاصل این رکود تعطیلی و توقف کارخانهها، اخراج و بیکاری کارگران و سوق دادن شمار هر چه بیشتری از اقشار مختلف مردم به دامان فقر و گرسنگی است.
چندی پیش آخوند روحانی مدعی پایان رکود اقتصادی بود، اما با افزایش موج نارضایتی عمومی نسبت به وضعیت بحرانی اقتصادی ناگزیر شد ادعاهای توخالی و وقیحانه خود را بهطور موقت هم که شده کنار بگذارد و از جمله درکرمانشاه به وضعیت رکود اقتصادی اعتراف کرد.
بر اساس تعریفی که کارشناسان اجتماعی و اقتصادی رژیم از خط فقر مطلق میکنند، خط فقر مطلق نتیجه عدم تأمین حداقل نیازهای تغذیهای، بهداشتی، آموزشی، مسکن و حمل و نقل یک خانواده است. حداقل غذای مورد نیاز یک خانوار ایرانی دو هزار کالری در روز است و این رقم مبنای محاسبه خط فقر در نظر گرفته شده است.
بر اساس این تعریف و بر اساس آمارهای رسانههای حکومتی که طبعاً کوچکنمایی شده است، در حال حاضر 40 درصد مردم زیر خط فقر مطلق هستند که محصول آن رشد و گسترش آسیبهای اجتماعی نظیر افسردگی، طلاق، جرایم، فساد و... است
وضعیت فقر و فاقه مردم آن روی سکه چپاولهای نجومی سران و کارگزاران حکومتی است که فیشهای حقوقی نجومی بخش ناچیزی از این چپاولگری است.
معاون وزیر اطلاعات و مهره جاسوسی و سرکوب در دولتهای هاشمی رفسنجانی و آخوند محمد خاتمی، اشک تمساح برای سفره مردم میریزد، اما به علت اصلی این فقر فراگیر یعنی چپاولگری نجومی سران و ایادی رژیم از جمله فیشهای نجومی حقوقی و فیش حقوقی خودش هیچ اشارهیی نمیکند.
بر اساس آمارهای رسمی 14 تا 15 میلیون نفر از مردم زیر خط فقر زندگی میکنند اما اقتصاددانان وابسته به رژیم اعلام میکنند بین 30 تا 40 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند.
فقر مردم رابطه مستقیمی با کاهش درآمد، کاهش قدرت خرید و تأمین مایحتاج عمومی زندگی دارد.
در حال حاضر کاهش درآمد خانوارها به حدی است که خانوارهای با درآمد متوسط نیز در تامین مخارج خود با مشکل جدی مواجه هستند.
وقتی وضعیت خانوارهای متوسط این چنین باشد، وضعیت خانوارهای فقیر و جمعیت 40 میلیونی فقیر مشخص است.
بعضی از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی وابسته به رژیم، اعلام میکنند اساساً طبقه متوسطی وجود ندارد و جامعه به اقلیت محدود دارا و اکثریت فقیر و نادار تقسیم شده است.
سایت حکومتی سلامت نیوز در مورد شکاف طبقاتی در حاکمیت آخوندی مینویسد: ”به گفته کارشناسان اقتصادی، جامعه ایرانی طبقه متوسط را از دست داده و به دو مرز دارا و ندار تقسیم شده است“.
این سایت حکومتی از قول حسین راغفر یکی از مهرههای حکومتی که رسانههای رژیم از او بهعنوان کارشناس اقتصادی نام میبرند مرز دارا و ندار در حاکمیت آخوندی چنین توصیف میکند: ”جامعه به سوی سائوپولو شدن میرود. سائوپولو جامعهای است که گروه خیلی ثروتمندی در آن وجود داشته که در مناطق خصوصی با امکانات فراوان زندگی میکنند و بقیه جامعه هم دوزخیان زمین هستند و بهحال خود رها شدهاند“. (سایت سلامت نیوز 5بهمن 1394)
بطور معمول مهرههای حکومت دولت آخوند روحانی و عناصر وابسته به باند رفسنجانی- روحانی این وضعیت را به سوء مدیریت و بیدرایتی کارگزاران دولت پاسدار احمدینژاد نسبت میدهند.
اگر چه بیکفایتی مدیران اقتصادی دولت احمدینژاد همچون گردانندگان دولتهای قبلی رژیم امری واقعی است، اما هدف روحانی و باند وی در مصادره علت فقر اکثریت مردم ایران به بیکفایتی این مدیر یا آن مدیر حکومتی در دولتهای گذشته، لاپوشانی ویرانگریها و دزدیهای نجومی عناصر باند خود است.
واقعیت این است که فقر در طی سالهای حکومت او نیز با شتاب فزایندهیی گسترش یافته است.
یکی دیگر از دلایل این وضعیت وجود رکود و بحران اقتصادی است که اتفاقاً معلول چپاول نجومی سران و مهرههای رژیم است. حاصل این رکود تعطیلی و توقف کارخانهها، اخراج و بیکاری کارگران و سوق دادن شمار هر چه بیشتری از اقشار مختلف مردم به دامان فقر و گرسنگی است.
چندی پیش آخوند روحانی مدعی پایان رکود اقتصادی بود، اما با افزایش موج نارضایتی عمومی نسبت به وضعیت بحرانی اقتصادی ناگزیر شد ادعاهای توخالی و وقیحانه خود را بهطور موقت هم که شده کنار بگذارد و از جمله درکرمانشاه به وضعیت رکود اقتصادی اعتراف کرد.
بر اساس تعریفی که کارشناسان اجتماعی و اقتصادی رژیم از خط فقر مطلق میکنند، خط فقر مطلق نتیجه عدم تأمین حداقل نیازهای تغذیهای، بهداشتی، آموزشی، مسکن و حمل و نقل یک خانواده است. حداقل غذای مورد نیاز یک خانوار ایرانی دو هزار کالری در روز است و این رقم مبنای محاسبه خط فقر در نظر گرفته شده است.
بر اساس این تعریف و بر اساس آمارهای رسانههای حکومتی که طبعاً کوچکنمایی شده است، در حال حاضر 40 درصد مردم زیر خط فقر مطلق هستند که محصول آن رشد و گسترش آسیبهای اجتماعی نظیر افسردگی، طلاق، جرایم، فساد و... است
وضعیت فقر و فاقه مردم آن روی سکه چپاولهای نجومی سران و کارگزاران حکومتی است که فیشهای حقوقی نجومی بخش ناچیزی از این چپاولگری است.