افشای حقوقهای نجومی سران و کارگزاران رژیم، هر روز در جنگ باندی آخوندها اوج تازهیی میگیرد. طبیعی است که هیچکدام از سردمداران رژیم ابعاد واقعی این فساد نجومی را به زبان نمیآورند. اما همین میزان هم که در اعتراف سردمداران و کارگزارن رژیم دیده میشود، تکاندهندهست. برای نمونه پزشکیان عضو مجلس ارتجاع گفت: «حقوق مدیران باید ۷ برابر باشد، نه ۷۰ برابر» ؛ یا زاکانی گردانندهٴ ارگان چماقداری موسوم به رهپویان گفت: بدهکاران بانکی با فشار «حسین فریدون» ۴۰۰ میلیون درهم وام با کارمزد صفر درصد گرفتند» . محمدی عضو مجلس ارتجاع هم صحبت از 950 مدیر دولتی میکند که حقوقهای نجومی میگیرند. صفایی فراهانی، یک عضو دیگر مجلس ارتجاع تنها درباره مدیران تعدادی از بانکها گفت که در سال بیش از یک میلیارد، فقط پاداش دریافت میکنند. یا امروز سایت حکومتی صاحبنیوز، از حقوق ماهانهٴ 57 میلیونی صفدر حسینی، رئیس توسعهٴ ملی رژیم و معاونینش خبر داد. جالب است خود این سایت رژیم میگوید، وقتی از صفدر حسینی پرسیدند چرا باید این حقوق را بگیری، گفته: «نه سهام دارم نه کار اقتصادی میکنم؛ باید حقوق نجومی بگیرم» . روزنامه حکومتی وطن امروز هم نوشت: «افشای فیشهای حقوقی میلیاردی همانند بمب خوشهای سطح وسیعی را تحت پوشش قرار داده» . تازه اینها نوک کوه یخ است. روزنامه حکومتی آرمان امروز به یک نمونه اشاره کرد که نشان میدهد این همه که درباره فیشهای نجومی در جریان جنگ باندی افشا شده، تازه درباره تنها بخشهایی از این رژیم است. وی میگوید: «چرا فیشهایی که در دهها شرکت تابعه شهرداری تهران به فعالیت میپردازند، افشا نمیشود؟» . پس این موضوع تک نمود نیست. در تمام تار و پود رژیم وجود دارد و تا این حد گستردهست.
البته ابعاد اینقدرها هم روشن نیست. چون تقریباً تمامی سردمداران اصلی رژیم، مثل خامنهای، روحانی، آملی لاریجانی گفتند که فیشهای نجومی استثنا بوده. اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که این استثنا تبدیل به یک موضوع خندهدار شده و تناقض در تناقض که در دو زمینه به چشم میخورد: اول اینکه همان کسی که میگوید استثنا، خودش در همان اظهارات زیرآب استثنا را میزند. یعنی حرفهایش متناقض است. برای نمونه، احمد خاتمی 11تیر گفت: این حقوقها استثنا هستند، نه قاعده. اما چند جمله بعد تناقض بیرون زد؛ آنجا که درباره این موضوع گفت: «دولت گزارش برخورد را به مردم بدهد» . بهواقع اگر این موضوع استثناست دیگر چه نیازی هست دولت برود گزارش بدهد؟
این تناقض هم در حرفهای سران رژیم دیده میشود، هم بین حرفهای کارگزاران و رسانههای مختلف با هم. برای نمونه سایت حکومتی دولت بهار امروز نوشت: «دزدی و غارت بیتالمال تعبیر درستی است، نه حقوقهای نجومی»، یعنی میخواهد وانمود کنه یک تعدادی بودند که دستبرد زدند؛ اما چند جمله بعد، زیرآب همین حرفش را میزند. آنجا که میگوید: «این نشاندهنده یک انحراف جدی در وضعیت حکومتداری کشور است» . پس چپاول در بستر حکومتداری است، نه مربوط به چند مورد محدود.
در همین رابطه عذرخواهی روحانی در بیانیهیی که روز 13تیر داد و در رژیم کمتر سابقه دارد قابلتوجه است و از آن تناقض استثنا و قاعده خیلی خندهدارتر است. آخوند روحانی میگوید: «دولت در جایی که احیاناً غفلتی شده باشد در عذرخواهی از مردم لکنت زبان نخواهد داشت» . یعنی اول یک «احیاناً » میگذارد، یعنی قطعی نیست و احتمال ضعیف است. دوم میگوید غفلت، یعنی آگاهانه نبوده، سهوی بوده. بعد میگوید اگر این دو شرط محقق شد دولت در عذرخواهی لکنت زبان نخواهد داشت. حالا احیاناً را در غفلت ضرب کنید، ببینید چی به دست میآید؟ آیا لکنتی بیشتر از خود این جمله پیدا میشود؟ ضمن اینکه وقتی فسادی در این ابعاد افشا میشود، آنچنان که در عرف جهانی وجود دارد معذرتخواهی یعنی استعفا.
حالا این سؤال پیش میآید که پس رژیم چه راهکاری برای مهار پیامدهای موضوع حقوقهای نجومی دارد؟
در پاسخ میتوان گفت که یک وقت هست شما درباره یک حکومت کلاسیک و برآمده از رأی مردم صحبت میکنید که در آن یک فسادی رخ داده، روشن است، وقتی فسادی ثابت میشود، دولت استعفا میدهد یا چند نفری که مسئولیت آن فساد را به عهده دارند. و به این ترتیب کل حاکمیت در آن کشور از بحران عبور میکند. اما اینجا ما با دیکتاتوری ولایتفقیه روبهرو هستیم. رژیمی که از روز اول تار و پودش با فساد تنیده شده. و حالا هم که جنگ قدرت همه چیز رژیم را تحتتاثیر قرار داده، این فساد ضریب میخورد و از پرده بیرون میافتد.
بهویژه که امروز موضوع جنگ قدرت نمایش انتخابات 96 هست. بنابراین سردمداران رژیم نه توان پوشاندن این افتضاحات را دارند، نه توان به عهده گرفتن و پایین آمدن از کرسی را. در نتیجه باید گفت راه برونرفتی وجود ندارد. امروز مدیر مسئول روزنامه شرق با اشاره به نمایش انتخابات 96 گفت: «رو کردن حقوق های نجومی هم یکی از پازلهای تخریب دولت است که اتفاقاً دست روی نکته درستی گذاشتهاند» . یعنی هم تأیید میکند که این چپاول هست، هم میگوید حملات بهخاطر نمایش انتخابات 96 است.
البته ابعاد اینقدرها هم روشن نیست. چون تقریباً تمامی سردمداران اصلی رژیم، مثل خامنهای، روحانی، آملی لاریجانی گفتند که فیشهای نجومی استثنا بوده. اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که این استثنا تبدیل به یک موضوع خندهدار شده و تناقض در تناقض که در دو زمینه به چشم میخورد: اول اینکه همان کسی که میگوید استثنا، خودش در همان اظهارات زیرآب استثنا را میزند. یعنی حرفهایش متناقض است. برای نمونه، احمد خاتمی 11تیر گفت: این حقوقها استثنا هستند، نه قاعده. اما چند جمله بعد تناقض بیرون زد؛ آنجا که درباره این موضوع گفت: «دولت گزارش برخورد را به مردم بدهد» . بهواقع اگر این موضوع استثناست دیگر چه نیازی هست دولت برود گزارش بدهد؟
این تناقض هم در حرفهای سران رژیم دیده میشود، هم بین حرفهای کارگزاران و رسانههای مختلف با هم. برای نمونه سایت حکومتی دولت بهار امروز نوشت: «دزدی و غارت بیتالمال تعبیر درستی است، نه حقوقهای نجومی»، یعنی میخواهد وانمود کنه یک تعدادی بودند که دستبرد زدند؛ اما چند جمله بعد، زیرآب همین حرفش را میزند. آنجا که میگوید: «این نشاندهنده یک انحراف جدی در وضعیت حکومتداری کشور است» . پس چپاول در بستر حکومتداری است، نه مربوط به چند مورد محدود.
در همین رابطه عذرخواهی روحانی در بیانیهیی که روز 13تیر داد و در رژیم کمتر سابقه دارد قابلتوجه است و از آن تناقض استثنا و قاعده خیلی خندهدارتر است. آخوند روحانی میگوید: «دولت در جایی که احیاناً غفلتی شده باشد در عذرخواهی از مردم لکنت زبان نخواهد داشت» . یعنی اول یک «احیاناً » میگذارد، یعنی قطعی نیست و احتمال ضعیف است. دوم میگوید غفلت، یعنی آگاهانه نبوده، سهوی بوده. بعد میگوید اگر این دو شرط محقق شد دولت در عذرخواهی لکنت زبان نخواهد داشت. حالا احیاناً را در غفلت ضرب کنید، ببینید چی به دست میآید؟ آیا لکنتی بیشتر از خود این جمله پیدا میشود؟ ضمن اینکه وقتی فسادی در این ابعاد افشا میشود، آنچنان که در عرف جهانی وجود دارد معذرتخواهی یعنی استعفا.
حالا این سؤال پیش میآید که پس رژیم چه راهکاری برای مهار پیامدهای موضوع حقوقهای نجومی دارد؟
در پاسخ میتوان گفت که یک وقت هست شما درباره یک حکومت کلاسیک و برآمده از رأی مردم صحبت میکنید که در آن یک فسادی رخ داده، روشن است، وقتی فسادی ثابت میشود، دولت استعفا میدهد یا چند نفری که مسئولیت آن فساد را به عهده دارند. و به این ترتیب کل حاکمیت در آن کشور از بحران عبور میکند. اما اینجا ما با دیکتاتوری ولایتفقیه روبهرو هستیم. رژیمی که از روز اول تار و پودش با فساد تنیده شده. و حالا هم که جنگ قدرت همه چیز رژیم را تحتتاثیر قرار داده، این فساد ضریب میخورد و از پرده بیرون میافتد.
بهویژه که امروز موضوع جنگ قدرت نمایش انتخابات 96 هست. بنابراین سردمداران رژیم نه توان پوشاندن این افتضاحات را دارند، نه توان به عهده گرفتن و پایین آمدن از کرسی را. در نتیجه باید گفت راه برونرفتی وجود ندارد. امروز مدیر مسئول روزنامه شرق با اشاره به نمایش انتخابات 96 گفت: «رو کردن حقوق های نجومی هم یکی از پازلهای تخریب دولت است که اتفاقاً دست روی نکته درستی گذاشتهاند» . یعنی هم تأیید میکند که این چپاول هست، هم میگوید حملات بهخاطر نمایش انتخابات 96 است.