آخوند روحانی سهشنبه شب 1 تير 95 سفرهٴ افطاری پهن کرد و عدهیی را تحت عنوان اساتید دانشگاه و پزشک دور خودش جمع کرد. روحانی در این جلسه حرفهای قابل توجهی زد مثلاً گفت نباید «به دانشگاه و دانشجو با عینک امنیتی نگریست» یا اینکه گفت «نمیتوان درهای کشور را بست و انتظار پیشرفت علمی و اقتصادی داشت» . در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که حرفهای خیلی خوبی زده و خیر دانشجویان را میخواهد اما وقتی این حرفها را در کنار حرفهای شنبه 29خرداد خامنهای بگذاریم منظور آخوند روحانی از این حرفها بهتر روشن میشود. خامنهای در آن سخنرانی در مورد نفوذ از طریق طرح های علمی در دانشگاهها چنین حرفی زد:
”بله از دانشمند استفاده کنیم دانشمند خارجی بنده بارها گفتم تو جمع دانشجویان ما از شاگردی کردن خجالت نمیکشیم, ما شاگردی میکنیم, اما حواسمان باید جمع باشه که در ارتباط علمی و در فراگیری و یادگیری علمی و ارتباطات علمی سوراخی و منفذی و دریچهای برای نفوذ امنیتی پیدا نکنیم, اینها از همه چیزی استفاده میکنند در نفوذ امنیتی حتی از علم اینکار اتفاق افتاده قبلاً هم شده, امروز هم متأسفانه دارد میشود در یک جاهایی“.
اما هنوز سه روز نگذشته آخوند روحانی که در همان جلسه هم حضور داشت تاب نیاورد و اینطور جوابش را داد: ”میگویند اگر اساتید ما با اساتید دیگر کشورها و اگر فناوری ما با فناوری خارج از کشور در ارتباط باشد, ممکن است خطراتی کشور را تهدید کند و باید این رابطه را قطع کرد و این در حالی است که نمیتوان درهای کشور را بست و انتظار پیشرفت علمی و اقتصادی داشت'.
پس معلوم شد که حرفهای دجالگرانهٴ روحانی برای چه بوده؟ برای پشت پا زدن به ولیفقیهش. خامنهای هشدار میدهد که از طریق پروژههای علمی نفوذ میکنند و روحانی صاف صاف جواب ولیفقیه را میدهد که نمیشود درهای کشور را بست و انتظار پیشرفت علمی داشت.
اینجا چند سؤال مطرح میشود، اول اینکه چطور است که رئیسجمهور همین نظام به این روشنی جلوی خامنهای یعنی ولیفقیه میایستد؟ دومین سؤال هم این است که آیا آخوند روحانی به فکر پیشرفت علمی و اقتصادی است یا هدفش از این حرف چیز دیگری است؟
واقعیت این است که دل آخوند روحانی برای پیشرفت علمی و اقتصادی نسوخته. این درگیریهای آخوند روحانی با ولیفقیه ارتجاع در راستای جنگ قدرت در نظام است. جنگ قدرتی که این روزها بالا و بالاتر گرفته. و اما علت این زبان درازی روحانی در برابر ولیفقیه چیست؟ علت چیزی نیست جز طلسمشکستگی ولیفقیه ارتجاع. حالا طوری شده که رئیسجمهور ارتجاع نه تنها حرفهای خامنهای را اجرا نمیکند بلکه به این روشنی رو در روی او میایستد. اما این رو در رویی آخوند روحانی یک مرز سرخ دارد، و آن این است که مبادا این وسط منجر به قیام و انفجار اجتماعی بشود. انفجاری که چه بخواهند و چه نخواهند! در تقدیر است. البته این تنها جوابی نبود که روحانی به خامنهای داد.
”بله از دانشمند استفاده کنیم دانشمند خارجی بنده بارها گفتم تو جمع دانشجویان ما از شاگردی کردن خجالت نمیکشیم, ما شاگردی میکنیم, اما حواسمان باید جمع باشه که در ارتباط علمی و در فراگیری و یادگیری علمی و ارتباطات علمی سوراخی و منفذی و دریچهای برای نفوذ امنیتی پیدا نکنیم, اینها از همه چیزی استفاده میکنند در نفوذ امنیتی حتی از علم اینکار اتفاق افتاده قبلاً هم شده, امروز هم متأسفانه دارد میشود در یک جاهایی“.
اما هنوز سه روز نگذشته آخوند روحانی که در همان جلسه هم حضور داشت تاب نیاورد و اینطور جوابش را داد: ”میگویند اگر اساتید ما با اساتید دیگر کشورها و اگر فناوری ما با فناوری خارج از کشور در ارتباط باشد, ممکن است خطراتی کشور را تهدید کند و باید این رابطه را قطع کرد و این در حالی است که نمیتوان درهای کشور را بست و انتظار پیشرفت علمی و اقتصادی داشت'.
پس معلوم شد که حرفهای دجالگرانهٴ روحانی برای چه بوده؟ برای پشت پا زدن به ولیفقیهش. خامنهای هشدار میدهد که از طریق پروژههای علمی نفوذ میکنند و روحانی صاف صاف جواب ولیفقیه را میدهد که نمیشود درهای کشور را بست و انتظار پیشرفت علمی داشت.
اینجا چند سؤال مطرح میشود، اول اینکه چطور است که رئیسجمهور همین نظام به این روشنی جلوی خامنهای یعنی ولیفقیه میایستد؟ دومین سؤال هم این است که آیا آخوند روحانی به فکر پیشرفت علمی و اقتصادی است یا هدفش از این حرف چیز دیگری است؟
واقعیت این است که دل آخوند روحانی برای پیشرفت علمی و اقتصادی نسوخته. این درگیریهای آخوند روحانی با ولیفقیه ارتجاع در راستای جنگ قدرت در نظام است. جنگ قدرتی که این روزها بالا و بالاتر گرفته. و اما علت این زبان درازی روحانی در برابر ولیفقیه چیست؟ علت چیزی نیست جز طلسمشکستگی ولیفقیه ارتجاع. حالا طوری شده که رئیسجمهور ارتجاع نه تنها حرفهای خامنهای را اجرا نمیکند بلکه به این روشنی رو در روی او میایستد. اما این رو در رویی آخوند روحانی یک مرز سرخ دارد، و آن این است که مبادا این وسط منجر به قیام و انفجار اجتماعی بشود. انفجاری که چه بخواهند و چه نخواهند! در تقدیر است. البته این تنها جوابی نبود که روحانی به خامنهای داد.