728 x 90

-

ابراز وحشت از جایگاه «مخالفان نظام در دانشگاه»، چرا؟

-

سخن روز
سخن روز
هر بار نظام ولایت در چنبرهٴ بحرانها و چالشها دچار تکانهای شدید می‌شود، خامنه‌ای ولی‌فقیه ارتجاع به صحنه می‌آید. روز 29خرداد95 نیز، شاهد بودیم که خامنه‌ای به صحنه آمد و در حالی‌که عده‌یی را که نام «اساتید دانشگاهی» یدک می‌کشیدند، دور خودش جمع کرد، درباره دانشگاه حرفهایی زد.

اما مهمترین حرف خامنه‌ای در این صحبتها چه بود؟
ولی‌فقیه ارتجاع در این سخنرانی، نکات مختلفی را بیان کرد. از خطر بریدگی نیروهای وادادهٴ نظام با این عنوان که «هر نوع احساس حقارت و واگرایی در دانشجویان، خیانت محسوب می‌شود»، تا این‌که «اگر در دانشگاهها به شاخصهای» نظام ولایت «اهمیت داده نشود» نظام با خطر «گسستهای اجتماعی و قومی و مذهبی و سیاسی» دچار خواهد شد.

اما خامنه‌ای حرف اصلی را در آخر این طور بیان کرد. آنجا که گفت: «اشکال آنجاست که از این محیط (دانشگاه) برای مخالفت با انقلاب و ارزشهای انقلابی بهره‌برداری شود… به هیچ‌وجه نباید از گرایش‌های مخالف انقلاب حمایت شود» . ولی‌فقیه ارتجاع حتی در این دیدار، نسبت به «برخی گزارشها مبنی بر گرایش به سوی جانبداری از جریانهای مخالف نظام، در برخی دانشگاهها» هشدار داد.

بنابراین، حرف و نگرانی اصلی خامنه‌ای، گرایش به مخالفان نظام است. ضمن این‌که وقتی خود خامنه‌ای وارد صحنه شده و نسبت به موضوعی هشدار می‌دهد، روشن است که آن موضوع برای نظام، چه میزان جدی و فوری است.

این یک روش خامنه‌ای‌ست که وقتی نسبت به ضرورت نیازهای نظام یا جنگ باندی، حرفی دارد، عده‌یی را با عناوین مختلف گرد آورده، به اسم صحبت با آنها حرفهایش را می‌زند. برای نمونه، همین دیدار با به‌اصطلاح اساتید دانشگاهها، درست همان صبح دیدار توسط رسانه‌های رژیم اعلام شد و هیچ برنامه از پیش اعلام شده‌ای وجود نداشت. بنابراین روشن است که خامنه‌ای، به‌خاطر تهدیدهایی که از سوی دانشگاه احساس می‌کرده، مزدورانش را با عنوان اساتید دانشگاه گرد آورد و حرفهایش را در پوش دیدار با آنها مطرح کرد.

خامنه‌ای پیش از این هم بارها نسبت به نفوذ در دانشگاهها و مخالفت با ارزشهای نظام آخوندی هشدار داده بود اما آنچه در این سخنرانی مهم وتازه بود وحشت او به‌خاطر «گرایش به سوی جانبداری از جریانهای مخالف نظام» بود، مسأله‌ای که تابه‌حال به این صراحت بیان نکرده بود.

اما چه چیز باعث شد که ولی‌فقیه ارتجاع به این شکل پای بیان این حرف بیاید؟

پاسخ را باید در شرایط خفه‌کننده اقتصادی- اجتماعی، همچنین باتلاق برجامی که تمامیت نظام در آن دست و پا می‌زند، جستجو کرد. پاسخ در همان «دوراهیست» که «دشمن نشان می‌دهد... می‌گوید یا بیایید تسلیم» شوید و «یا فشار و تحریم ادامه پیدا می‌کند» . (خامنه‌ای-1فروردین95) آری، تا کنون خامنه‌ای بر سر یک دوراهی ایستاده بود و تمامی محاسبات را انجام می‌داد تا در جبرِ انتخاب میان بد و بدتر، کدام را انتخاب کند. آیا مسیر فشار را برود، یعنی ادامه رویارویی با جامعه جهانی، که انتهای آن بازگشت و افزایش تمامی تحریمهاست، همچنین قرار گرفتن تیغ بند هفتم شورای امنیت بالای سرش، یعنی «اقدام نظامی» ؛ یا مسیر تسلیم که همان «تنزل بی‌پایان‌ » است که «همان‌گونه که اکنون بعد از موضوع هسته‌ای، موضوع موشکی را پیش کشیده‌اند، بعد از موشک، نوبت به حقوق‌بشر می‌رسد، بعد از حقوق‌بشر، موضوع شورای نگهبان، سپس موضوع ولایت فقیه و در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام مطرح خواهد شد» . (خامنه‌ای-25خرداد95)

خامنه‌ای می‌داند ورود به مسیر اول، به هیچ عنوان برایش امکان‌پذیر نیست. چرا که با دست خود، در سریع‌ترین زمان سرنگونی نظام را از قوه به فعل درمی‌آورد. اما این را هم می‌داند که ورود به مسیر دوم، یعنی «تسلیم» و «تنزل بی‌پایان» نیز، تمامی نظامش را دچار تکانها و تنشهای بسیار سختی خواهد کرد و دشمن اصلی نظام، بیشترین استفاده را از آن خواهند برد. چرا که «(مجاهدین)... نگاه می‌کنند تا ببینند نقطه ضعف جامعه (بخوانید نظام) کجاست تا همان جا عمل کنند... آنها از هر فرصتی برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کنند» . (سایت حکومتی شفاف-30خرداد95) پس خامنه‌ای برای ورود به مسیر توفانی تسلیم، باید تا جایی که می‌تواند، این دشمن را خنثی کند. از این‌رو دست می‌گذارد روی مهمترین پایگاه اجتماعی این دشمن، یعنی دانشگاه؛ دشمنی که «با ابزار ارتباطی، جوانان ما را به رگبار... انحرافات بسته است» (پاسدار نقدی-17خرداد95) و «نقشه‌اش» نفوذ فرهنگی با هدف «نسل جوان و دین دار است» . (امام جمعهٴ اصفهان-27خرداد) اهمیت شرایط و خطیر بودن اوضاع نیز ایجاب می‌کند که خامنه‌ای هشدارش را بسیار بی‌پرده‌تر بگوید. برای نمونه، به جای «دشمنان» و پیچاندن آن میان «استکبار» و... روشن می‌گوید «مخالفان نظام!» .

این موضوع که وقتی خامنه‌ای مجبور به اتخاذ تصمیمی می‌شود که نظامش را وارد فازی پرتنش و خطرناک می‌کند، ابتدا تلاش می‌کند این دشمن را خنثی کند، تازگی ندارد. برای نمونه 25خرداد92 در جریان نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری نظام، خامنه‌ای هنگامی‌که دید تقلب کردن علیه باند رقیب می‌تواند شکافی مانند سال 88 باز کرده و فتیلة قیامی دیگر را روشن کند، تصمیم تقلب را تنها به کلیت آرا و درصد شرکت کننده محدود کرد، در برابر باند رفسنجانی کوتاه آمد و به روحانی و دوسرگی نظام، تن داد. اما در این نقطه برای خنثی کردن خطر دشمن اصلی نظام، درست هنگام اعلام نتایج نمایش انتخابات، دست به موشک‌باران مجاهدین در لیبرتی زد. اقدامی که بسیاری از ناظران آن را نشان‌دادن آدرس آلترناتیو اصلی رژیم، تعبیر کردند. یا 10شهریور92 درست در آستانهٴ سفر آخوند روحانی به نیویورک که آغاز روند زهرخوران رژیم بود، دیکتاتوری آخوندی، دست به قتل‌عام جنایتکارانه در اشرف زد. البته خامنه‌ای این شگرد را از امام دجالش به ارث برده بود. چرا که این خمینی بود که در آستانهٴ سرکشیدن جام‌زهر آتش‌بس، 30هزار مجاهد و مبارز را قتل‌عام کرد.

اما اکنون که از بخش پایانی زهرخوران اتمی، یعنی اجرای برجام، 5ماه گذشته، چرا الآن خامنه‌ای با صحبتهایش در مورد دانشگاه، به دشمن اصلی‌اش حمله می‌کند؟

واقعیت این است که اکنون فراتر از زهرخوران اتمی، زهر منطقه‌یی در برابر رژیم قرار دارد. این روزها، نشانه‌هایی از این‌که به‌خاطر شکستهای پی‌درپی در سوریه، خامنه‌ای مجبور به آغاز روند سرکشیدن جام‌زهر منطقه‌یی شده، وجود دارد. رفتن وزرای دفاع سوریه و روسیه به تهران؛ تعیین شمخانی به‌عنوان هماهنگ‌کننده سیاستهای رژیم در سوریه به جای پاسدار قاسم سلیمانی؛ سفرهای زنجیره‌یی جواد ظریف و اعلام این خبر از طرف او که رژیم «آماده نشان‌دادن انعطاف‌پذیری بیشتر درباره نحوه پرداختن به مسأله (بشار اسد) است» . (المانیتور-29خرداد95) اینها نشانه‌هایی از تصمیم خامنه‌ای برای ورود به جادهٴ سرکشیدن زهر منطقه‌یی است.

اما آیا خامنه‌ای می‌تواند اینگونه، خطرات و تهدیدات جدی مسیر زهر منطقه‌یی را کاهش دهد؟

پاسخ را می‌توان از تجربه پس از برجام دریافت. برجامی که با موشک‌باران مجاهدین در لیبرتی آغاز شد، اکنون برای نظام جز «بن‌بست»، «باتلاق» و «تیربار» چیز دیگری نیست. البته مسیر زهر منطقه‌یی بسا فراتر از زهر اتمی، تار و پود نظام ولایت را در می‌نوردد. چرا که پیآمد عقب‌نشینی از سوریه چنان جدیست که خامنه‌ای آن را ترسیم کرد و روز 18بهمن94، با اشاره به کشته‌های نظام در سوریه گفت: «اگر اینها مبارزه نمی‌کردند... دشمن می‌آمد داخل کشور... و ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه‌ی استانها... می‌جنگیدیم» .
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c4af7654-170b-4af1-a711-5b0275af6a34"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات