روز 21خرداد امسال (95) خبر ورشکستگی کارخانهٴ قند ورامین اعلام شد، اگر روی نقشه نگاه کنید کمی دورتر از محلی که کارخانهٴ قند ورامین قرار گرفته، مکان دیگری را مییابید به اسم کهریزک که اسم زندان مخوفش خیلی معروف است. اما همین کهریزک در زمان ناصرالدین شاه محل تأسیس یکی از اولین کارخانههای تولید داخلی یعنی کارخانهٴ قند کهریزک بوده.
کارخانهیی که با ورود اولین محصولاتش به بازار و به خطر انداختن بازار فروش قند وارداتی روسی (که آنزمان تنها قند موجود در بازار ایران بود)، با کینهٴ دولت و تجار روسی روبهرو شد و به فاصلهٴ کوتاهی ورشکست گردید. روسها با سرازیرکردن قند بسیار بسیار ارزان و زیر قیمت تولید شده! (قیمتی نزدیک به مفت!) کاری کردند که محصولات کارخانهٴ قند کهریزک، آنقدر در انبار، بیمشتری ماند تا صاحب کارخانه ورشکست شد و مجبور شد در و دروازهٴ کارخانهاش را تخته کند! در آن داستان، برخی آخوندها نیز با دادن فتوای تحریم خرید قند کهریزک، پادویی روسیه را کردند که از مزایای گمرکی ویژه برخوردار بود و توانست با وارد کردن سریع، بدون مالیات گمرکی و ارزان قند به تهران، کار تولید داخلی قند ایران را یکسره کند!
مشابه همین کار را روسها با کارخانهٴ کبریت سازی تهران و تبریز هم کردند.
با نگاهی به کتابهای مربوطه در این زمینه میتوان فهرست بالا بلندی از این قبیل کارها که در اقتصاد امروزی به ”دامپینگ“ معروف است را یافت و افسوس خورد که هنوز و پس از گذشت نزدیک به دو قرن، باز هم آخوندها و دولتهای خارجی، به ویرانی تولید داخلی آنچنان میکوشند که هیچ آرام و قراری برای تولید ملی باقی نمانده. و در این میان، آنچه که بیشتر از هر چیز، چشم بیننده را میگیرد، نقش خائنانهٴ آخوندهاست که به تنهایی هم نقش خود را در این بازی خیانتبار به عهده گرفتهاند و هم نقش دولت استعمار گر را!
سایت مجاهد در تاریخ 21 تا 24خرداد 95 فهرست بالا بلندی از کارخانههای تعطیل شده ایرانی را فهرست کرده که دیدن آن، خون به دل هر ایرانی با غیرتی میکند. فهرستی که نشان میدهد نابود کردن تولید داخلی و ورشکستگی کارخانههای ایرانی، یک جریان منظم و برنامهریزی شده است که با سرعتی روزافزون به پیش میرود. فاجعهای که اگر در زمان ناصرالدین شاه گناهش را باید به پای استعمار و ارتجاع داخلی نوشت اما آنچه که امروزه در جریان است، خیانتی است که تنها و تنها باید به پای نظام پلید ولایتفقیه و حکومت آخوندها نوشت.
در پایان این یادداشت و برای اینکه نظامی که عامل نابودی تولید داخلی است را بهتر بشناسید دو نکته کوتاه از دو شخصیت نمادین در این ماجرا، پیوست میشود:
اولی چند جمله از پاسدار عزیز جعفری سرکرده جنایتکار سپاه است که از نقش سپاه پاسداران در اقتصاد کشور و واردات میگوید.
و دومی یک جمله از یکی از سران باند بازاریهای وابسته به خامنهای موسوم به باند رسالت.
پاسدار عزیز جعفری فرمانده سپاه در روز 25آذر93 در مصاحبه با یک رسانهٴ حکومتی به اسم ”خبرگزاری دانا “ نکاتی دربارهٴ فعالیتهای اقتصادی پاسداران گفته بود که شنیدن دوبارهٴ آنها امروزه معنی و مفهوم دیگری دارد، چند جملهٴ گلچین! از مصاحبه آنروز پاسدار جعفری از این قرار است:
چون بیش از 10 گروه مهندسی با هزاران دستگاه و ماشینآلات که در طول جنگ تهیه شده بود (همگی) در اختیار سپاه قرار داشت و این توان عظیم برای سازندگی کشور نمیتوانست در انبارها خاک بخورند و کاری انجام ندهند.
لذا وارد عرصههای اقتصادی (شدیم)
(البته) برخی واردکنندگان، مخالف سپاه بودند.
(اما ما) بخش خصوصی را به کار گرفتیم. (یک قلم چهار هزار شرکت خصوصی را!)
(الان هم دنبال) اجرای طرح هایی در کشورهای دیگر (هستیم).
پیوست دوم، مطلبی مربوط به اسدالله عسگراولادی از سران باند غارتگر بازار معروف به ”رسالت“ است که یک سایت حکومتی به اسم آفتاب در 15اسفند 1393 نوشته بود:
این مرد هیونداسوار بهعنوان هفتمین ثروتمند ایران شهرت یافته است. اسدالله عسگراولادی چندی پیش در گفتگویی اعلام کرده بود از او ٥ یا ٦ نفر ثروتمندتر نیز هستند! اسدالله عسگراولادی، سال 89 در نشست هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران گفته بود: «اگر هیاترئیسه اجازه بدهد این تاجر خرده (پا) !؟ یکجا چک خرید نمایشگاه بینالمللی تهران را میکشم... !» عسگراولادی پیشتر، بنزسوار بود.
کارخانهیی که با ورود اولین محصولاتش به بازار و به خطر انداختن بازار فروش قند وارداتی روسی (که آنزمان تنها قند موجود در بازار ایران بود)، با کینهٴ دولت و تجار روسی روبهرو شد و به فاصلهٴ کوتاهی ورشکست گردید. روسها با سرازیرکردن قند بسیار بسیار ارزان و زیر قیمت تولید شده! (قیمتی نزدیک به مفت!) کاری کردند که محصولات کارخانهٴ قند کهریزک، آنقدر در انبار، بیمشتری ماند تا صاحب کارخانه ورشکست شد و مجبور شد در و دروازهٴ کارخانهاش را تخته کند! در آن داستان، برخی آخوندها نیز با دادن فتوای تحریم خرید قند کهریزک، پادویی روسیه را کردند که از مزایای گمرکی ویژه برخوردار بود و توانست با وارد کردن سریع، بدون مالیات گمرکی و ارزان قند به تهران، کار تولید داخلی قند ایران را یکسره کند!
مشابه همین کار را روسها با کارخانهٴ کبریت سازی تهران و تبریز هم کردند.
با نگاهی به کتابهای مربوطه در این زمینه میتوان فهرست بالا بلندی از این قبیل کارها که در اقتصاد امروزی به ”دامپینگ“ معروف است را یافت و افسوس خورد که هنوز و پس از گذشت نزدیک به دو قرن، باز هم آخوندها و دولتهای خارجی، به ویرانی تولید داخلی آنچنان میکوشند که هیچ آرام و قراری برای تولید ملی باقی نمانده. و در این میان، آنچه که بیشتر از هر چیز، چشم بیننده را میگیرد، نقش خائنانهٴ آخوندهاست که به تنهایی هم نقش خود را در این بازی خیانتبار به عهده گرفتهاند و هم نقش دولت استعمار گر را!
سایت مجاهد در تاریخ 21 تا 24خرداد 95 فهرست بالا بلندی از کارخانههای تعطیل شده ایرانی را فهرست کرده که دیدن آن، خون به دل هر ایرانی با غیرتی میکند. فهرستی که نشان میدهد نابود کردن تولید داخلی و ورشکستگی کارخانههای ایرانی، یک جریان منظم و برنامهریزی شده است که با سرعتی روزافزون به پیش میرود. فاجعهای که اگر در زمان ناصرالدین شاه گناهش را باید به پای استعمار و ارتجاع داخلی نوشت اما آنچه که امروزه در جریان است، خیانتی است که تنها و تنها باید به پای نظام پلید ولایتفقیه و حکومت آخوندها نوشت.
در پایان این یادداشت و برای اینکه نظامی که عامل نابودی تولید داخلی است را بهتر بشناسید دو نکته کوتاه از دو شخصیت نمادین در این ماجرا، پیوست میشود:
اولی چند جمله از پاسدار عزیز جعفری سرکرده جنایتکار سپاه است که از نقش سپاه پاسداران در اقتصاد کشور و واردات میگوید.
و دومی یک جمله از یکی از سران باند بازاریهای وابسته به خامنهای موسوم به باند رسالت.
پاسدار عزیز جعفری فرمانده سپاه در روز 25آذر93 در مصاحبه با یک رسانهٴ حکومتی به اسم ”خبرگزاری دانا “ نکاتی دربارهٴ فعالیتهای اقتصادی پاسداران گفته بود که شنیدن دوبارهٴ آنها امروزه معنی و مفهوم دیگری دارد، چند جملهٴ گلچین! از مصاحبه آنروز پاسدار جعفری از این قرار است:
چون بیش از 10 گروه مهندسی با هزاران دستگاه و ماشینآلات که در طول جنگ تهیه شده بود (همگی) در اختیار سپاه قرار داشت و این توان عظیم برای سازندگی کشور نمیتوانست در انبارها خاک بخورند و کاری انجام ندهند.
لذا وارد عرصههای اقتصادی (شدیم)
(البته) برخی واردکنندگان، مخالف سپاه بودند.
(اما ما) بخش خصوصی را به کار گرفتیم. (یک قلم چهار هزار شرکت خصوصی را!)
(الان هم دنبال) اجرای طرح هایی در کشورهای دیگر (هستیم).
پیوست دوم، مطلبی مربوط به اسدالله عسگراولادی از سران باند غارتگر بازار معروف به ”رسالت“ است که یک سایت حکومتی به اسم آفتاب در 15اسفند 1393 نوشته بود:
این مرد هیونداسوار بهعنوان هفتمین ثروتمند ایران شهرت یافته است. اسدالله عسگراولادی چندی پیش در گفتگویی اعلام کرده بود از او ٥ یا ٦ نفر ثروتمندتر نیز هستند! اسدالله عسگراولادی، سال 89 در نشست هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران گفته بود: «اگر هیاترئیسه اجازه بدهد این تاجر خرده (پا) !؟ یکجا چک خرید نمایشگاه بینالمللی تهران را میکشم... !» عسگراولادی پیشتر، بنزسوار بود.