یکشنبه شب گذشته (5اردیبهشت) عباس عراقچی معاون وزارتخارجه رژیم، در یک برنامه تلویزیونی بر خصومت پایدار میان رژیم و آمریکا تأکید کرد و گفت: «اقدام آمریکا در مصادره داراییهای ایران خصومتآمیز است… خصومتهای ایران و آمریکا برطرف نشده است. برجام قرار نبود خصومتها را تمام کند و دوستی برقرار شود و این اراده ما و آمریکاییها نبوده و ماهیت روابط دو کشور تغییر نکرده است».
با اینکه رئیس عراقچی، محمدجواد ظریف نیز از اینگونه سخنان بر زبان رانده و حرفهای تندی در رابطه با آمریکا گفته، اما دلواپسان و باند ولیفقیه، جواد ظریف و دولت حسن روحانی را بهخاطر مواضع و نحوه برخوردشان با آمریکا بر سر موضوع برجام و اجرای آن، زیر رگباری از حملات قرار داده و آنها را به «دیپلوماسی التماسی» متهم میکنند.
صرفنظر از دعواها و جدلهای دو باند علیه یکدیگر، حرفهای دلواپسان صرفاً خردهگیری و بهانهجویی نیست. چرا که هم لحن و هم مواضع ظریف و قبل از او سیف، مدیرکل بانک مرکزی رژیم که به آمریکا رفته بود، واقعاً ملتمسانه و با این مضمون بود که آمریکا، کمی حلقه طناب تحریمها را بر گردن رژیم شلتر کند.
کیهان خامنهای (5اردیبهشت 95) تحت عنوان «ژست غیرت! نتیجه کدخدا انگاری آمریکا» نوشت: «در حالی که مانعتراشی آمریکاییها در اجرای تعهدات برجام کار دیپلوماسی دولت یازدهم را به خواهش و التماس کشانده، رئیسجمهور، منتقدان برجام را به غیرت دینی و ایرانی فرا میخواند!»
کیهان خامنهای، کلمه «غیرت» را از خود حسن روحانی گرفته است که در سخنرانیاش در سمنان، با دجالگری آخوندی به رقیب تاخت که چرا میگویید در برجام ما باختیم و آمریکا برد؟ پس تعصب ملی چی شد؟ غیرت دینی کجا رفته؟! و حالا این باند رقیب است که همین را به خود او برمیگرداند!
مذاکراتی که جواد ظریف طی سفر اخیرش در آمریکا انجام داد، بیتردید با اجازه و زیر نظر خود علی خامنهای است؛ از همین روست که جلو این «دیپلوماسی التماسی» را نمیگیرد. کمااین که همین برجام که دلواپسان آن را بر سر حسن روحانی میکوبند نیز، تماماً و از اول تا آخر زیر نظر خود علی خامنهای صورت گرفت و خط قرمزهایی هم که او تعیین کرده بود، به گفته خودش (در سخنرانی اول فروردین) با اطلاع و اجازهٴ خودش در جریان مذاکرات یک به یک زیر پا گذاشته شد. وانگهی خود علی خامنهای بود که وقتی دریافت جز سرکشیدن جام زهر هستهیی چارهیی ندارد، اسم آن را «نرمش قهرمانانه» گذاشت. «نرمش قهرمانانه» بیان دجالگرانهٴ همین «دیپلوماسی التماسی با ژست غیرت» است. کمااین که در خود رژیم اذعان میکردند که ما بر روی زانوان خونین پای میز مذاکرات هستهیی حاضر شدیم.
اینکه چرا و چگونه رژیمی که سرمایهاش عربدهکشی و شاخ و شانه کشیدن بوده، کارش به دیپلوماسی التماسی کشیده را بایستی در وضعیت بنبست و درماندگی رژیم جستجو کرد. یکی از مهرههای باند حسن روحانی اخیراً در دفاع از برجام گفته بود که اگر خود سعید جلیلی هم این بار طرف مذاکرات بود، برجام را امضا میکرد و چارهیی جز این نداشت. این حرف، کاملاً درست است! چرا که علی خامنهای تا آنجا که امکان داشت موضوع را کش داد و تا آنجا که امکان داشت تلاش کرد، ظرفیت بمبسازی را حفظ کند، اما امکان نداشت! این معنا، این روزها در جریان تک و پاتکهایی که دو طرف علیه یکدیگر میکنند، بیش از پیش نمایان میشود؛ از جمله زاکانی یکی از دلواپسهای مجلس ارتجاع در سخنرانی پیش از نمایش جمعه تهران (3اردیبهشت) در مورد برجام به روحانی تاخت و او را سکة یک پول کرد. اما بلافاصله روز بعد یکی از مهرههای باند رفسنجانی روحانی به نام صادق زیباکلام در نامهیی جواب او را داد و از جمله با بیان طعنهآمیزی نوشت: «شما که میگویید ایکاش تیم مذاکرهکننده از موضع قدرت، عزت و اقتدار مذاکره میکرد! شما که بلدید از موضع قدرت با آمریکاییها مذاکره کنید و آنها را مثل موش بکنید! چرا در آن 6سالی که جلیلی مسئول مذاکره بود، این کارها را نکردید؟ چرا هر بار که رفتید با خانم اشتون مذاکره کردید، با تحریمها و مصیبتهای بیشتر برگشتید؟ چرا گذاشتید این همه بلا و بدبختی بر سر مملکت نازل بشود؟».
حرف زیبا کلام بهطور خلاصه این است که این مسیری که طی شده و البته تمامش هم با کارگردانی علی خامنهای بوده، به جایی که ناچار باید میرسید، رسیده و چارهیی هم نیست. این ریل و سراشیبی است که ولیفقیه در آن افتاده و هیچ راه گریزی از آن ندارد.
با اینکه رئیس عراقچی، محمدجواد ظریف نیز از اینگونه سخنان بر زبان رانده و حرفهای تندی در رابطه با آمریکا گفته، اما دلواپسان و باند ولیفقیه، جواد ظریف و دولت حسن روحانی را بهخاطر مواضع و نحوه برخوردشان با آمریکا بر سر موضوع برجام و اجرای آن، زیر رگباری از حملات قرار داده و آنها را به «دیپلوماسی التماسی» متهم میکنند.
صرفنظر از دعواها و جدلهای دو باند علیه یکدیگر، حرفهای دلواپسان صرفاً خردهگیری و بهانهجویی نیست. چرا که هم لحن و هم مواضع ظریف و قبل از او سیف، مدیرکل بانک مرکزی رژیم که به آمریکا رفته بود، واقعاً ملتمسانه و با این مضمون بود که آمریکا، کمی حلقه طناب تحریمها را بر گردن رژیم شلتر کند.
کیهان خامنهای (5اردیبهشت 95) تحت عنوان «ژست غیرت! نتیجه کدخدا انگاری آمریکا» نوشت: «در حالی که مانعتراشی آمریکاییها در اجرای تعهدات برجام کار دیپلوماسی دولت یازدهم را به خواهش و التماس کشانده، رئیسجمهور، منتقدان برجام را به غیرت دینی و ایرانی فرا میخواند!»
کیهان خامنهای، کلمه «غیرت» را از خود حسن روحانی گرفته است که در سخنرانیاش در سمنان، با دجالگری آخوندی به رقیب تاخت که چرا میگویید در برجام ما باختیم و آمریکا برد؟ پس تعصب ملی چی شد؟ غیرت دینی کجا رفته؟! و حالا این باند رقیب است که همین را به خود او برمیگرداند!
مذاکراتی که جواد ظریف طی سفر اخیرش در آمریکا انجام داد، بیتردید با اجازه و زیر نظر خود علی خامنهای است؛ از همین روست که جلو این «دیپلوماسی التماسی» را نمیگیرد. کمااین که همین برجام که دلواپسان آن را بر سر حسن روحانی میکوبند نیز، تماماً و از اول تا آخر زیر نظر خود علی خامنهای صورت گرفت و خط قرمزهایی هم که او تعیین کرده بود، به گفته خودش (در سخنرانی اول فروردین) با اطلاع و اجازهٴ خودش در جریان مذاکرات یک به یک زیر پا گذاشته شد. وانگهی خود علی خامنهای بود که وقتی دریافت جز سرکشیدن جام زهر هستهیی چارهیی ندارد، اسم آن را «نرمش قهرمانانه» گذاشت. «نرمش قهرمانانه» بیان دجالگرانهٴ همین «دیپلوماسی التماسی با ژست غیرت» است. کمااین که در خود رژیم اذعان میکردند که ما بر روی زانوان خونین پای میز مذاکرات هستهیی حاضر شدیم.
اینکه چرا و چگونه رژیمی که سرمایهاش عربدهکشی و شاخ و شانه کشیدن بوده، کارش به دیپلوماسی التماسی کشیده را بایستی در وضعیت بنبست و درماندگی رژیم جستجو کرد. یکی از مهرههای باند حسن روحانی اخیراً در دفاع از برجام گفته بود که اگر خود سعید جلیلی هم این بار طرف مذاکرات بود، برجام را امضا میکرد و چارهیی جز این نداشت. این حرف، کاملاً درست است! چرا که علی خامنهای تا آنجا که امکان داشت موضوع را کش داد و تا آنجا که امکان داشت تلاش کرد، ظرفیت بمبسازی را حفظ کند، اما امکان نداشت! این معنا، این روزها در جریان تک و پاتکهایی که دو طرف علیه یکدیگر میکنند، بیش از پیش نمایان میشود؛ از جمله زاکانی یکی از دلواپسهای مجلس ارتجاع در سخنرانی پیش از نمایش جمعه تهران (3اردیبهشت) در مورد برجام به روحانی تاخت و او را سکة یک پول کرد. اما بلافاصله روز بعد یکی از مهرههای باند رفسنجانی روحانی به نام صادق زیباکلام در نامهیی جواب او را داد و از جمله با بیان طعنهآمیزی نوشت: «شما که میگویید ایکاش تیم مذاکرهکننده از موضع قدرت، عزت و اقتدار مذاکره میکرد! شما که بلدید از موضع قدرت با آمریکاییها مذاکره کنید و آنها را مثل موش بکنید! چرا در آن 6سالی که جلیلی مسئول مذاکره بود، این کارها را نکردید؟ چرا هر بار که رفتید با خانم اشتون مذاکره کردید، با تحریمها و مصیبتهای بیشتر برگشتید؟ چرا گذاشتید این همه بلا و بدبختی بر سر مملکت نازل بشود؟».
حرف زیبا کلام بهطور خلاصه این است که این مسیری که طی شده و البته تمامش هم با کارگردانی علی خامنهای بوده، به جایی که ناچار باید میرسید، رسیده و چارهیی هم نیست. این ریل و سراشیبی است که ولیفقیه در آن افتاده و هیچ راه گریزی از آن ندارد.