حسن روحانی همراه با تعدادی از وزیران دولت خود و در رأس یک هیأت 60نفره در روز 6فروردین عازم اسلامآباد پایتخت پاکستان شد. رسانهها و تلویزیون رژیم، بر خلاف روزنامههای پاکستان که چندان اعتنایی به این سفر نکردند، تأکید خاصی روی تشریفات این سفر داشتند و با طول و تفصیل درباره شلیک 21گلوله توپ و تزئینات مسیر فرودگاه تا هتل به قلمفرسایی پرداختند. خود حسن روحانی هم در فرودگاه و پیش از سفر، امیدواری زیادی در مورد نتایج این سفر نشان داد.
اما جالب آنجا است که این سفر بیشتر به دید و بازدید و مهمانی مانند دیدار با علمای دینی پاکستان اختصاص پیدا کرد و عجیب آن که حتی یک قرارداد رسمی در این سفر به امضا نرسید و آنچه امضا شد تنها 6تفاهمنامه بود. تلویزیون رژیم در این رابطه گفت: «دست آخر هم 6سند همکاری در زمینههای اقتصادی، تجاری، علمی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی در حضور روحانی و نخستوزیر پاکستان، بین دو کشور امضا شد» (تلویزیون رژیم- 6اسفند 95).
علت پوچ درآمدن امیدواریهای حسن روحانی در مورد نتایج این سفر را باید در این واقعیت دید که اگرچه پاکستان منافع اقتصادی قابل توجهی از رابطه با رژیم دارد، اما منافع کلانتری با طرفهای دیگر دارد که آن منافع با رابطه با رژیم تضاد دارد.
اولین تضاد بر سر راه همکاریهای اقتصادی میان رژیم و پاکستان، تحریمهاست. وزیر نفت پاکستان در جریان سفر روحانی صراحتاً گفت: «بهدلیل وجود برخی تحریمها، نمیتوان برای پروژه خط لوله گاز ایران - پاکستان کاری انجام داد». وزیر اقتصاد پاکستان نیز گفت که مبادلات تجاری با ایران از طریق دلار امکانپذیر نیست.
مهمترین پروژه مشترک ایران و پاکستان پروژه ناتمام احداث خط لوله گاز از ایران به پاکستان و امتداد آن تا هند است که بهرغم آن که رژیم تا کنون میلیاردها دلار صرف آن کرده، به هیچجا نرسیده و در این سفر نیز مذاکرات حول آن، بهدلیل بیمیلی پاکستان به نتیجه ملموسی دست نیافت، چرا که علاوه بر مشکلات و مسائل ناشی از تحریم، نیاز پاکستان به گاز، در حال حاضر از تاجیکستان و از طریق خط لولهیی که گاز را از تاجیکستان به افغانستان و از آنجا به پاکستان و سپس به هند انتقال میدهد، بهطور عمده تأمین میشود.
اما مهمتر، بهلحاظ سیاسی است؛ پاکستان متحد عربستان در ائتلاف منطقهیی است و منافعی که از رابطه با عربستان میبرد بسا بیشتر از رابطه با رژیم آخوندی است. اخیراً عربستان یک و نیم میلیارد دلار کمک به پاکستان اعطا کرده و نفت را نیز با تخفیف قابل ملاحظهیی در اختیار پاکستان قرار میدهد که این کشور را از نفت رژیم بینیاز میسازد.
علاوه بر اینها، چین با یک سرمایهگذاری 46میلیارد دلاری در پاکستان در زمینه انرژی و در اختیار قرار گرفتن عمده بازار پاکستان، جایی برای عرض اندام رژیم ایران چه بهلحاظ تأمین انرژی و چه بهلحاظ تجاری برای رژیم باقی نگذاشته است.
افزون بر دلایل فوق که نتیجه آن، اکراه پاکستان به برقراری رابطه نزدیک با رژیم میباشد، بایستی احساس نگرانی پاکستان از رژیم ایران و تحریکهای مذهبی که رژیم در برانگیختن تعصبات مذهبی در پاکستان و دامن زدن به تضادهای شیعه و سنی در این کشور دارد را نیز در نظر داشت. مجموعه این عوامل موجب میشود پاکستان ترجیح دهد جز روابط تعارفآمیز، رابطه نزدیکی با رژیم ایران نداشته باشد. نتیجه آن که، روحانی در اولین سفر خارجی خود در سال 95، با دستان خالی بازگشت.
وضعیتی که حسن روحانی در پاکستان با آن روبهرو شد، نه یک پدیده منفرد، بلکه حلقهیی از حلقات زنجیرهٴ انزوای منطقهیی و بینالمللی رژیم است.
اما جالب آنجا است که این سفر بیشتر به دید و بازدید و مهمانی مانند دیدار با علمای دینی پاکستان اختصاص پیدا کرد و عجیب آن که حتی یک قرارداد رسمی در این سفر به امضا نرسید و آنچه امضا شد تنها 6تفاهمنامه بود. تلویزیون رژیم در این رابطه گفت: «دست آخر هم 6سند همکاری در زمینههای اقتصادی، تجاری، علمی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی در حضور روحانی و نخستوزیر پاکستان، بین دو کشور امضا شد» (تلویزیون رژیم- 6اسفند 95).
علت پوچ درآمدن امیدواریهای حسن روحانی در مورد نتایج این سفر را باید در این واقعیت دید که اگرچه پاکستان منافع اقتصادی قابل توجهی از رابطه با رژیم دارد، اما منافع کلانتری با طرفهای دیگر دارد که آن منافع با رابطه با رژیم تضاد دارد.
اولین تضاد بر سر راه همکاریهای اقتصادی میان رژیم و پاکستان، تحریمهاست. وزیر نفت پاکستان در جریان سفر روحانی صراحتاً گفت: «بهدلیل وجود برخی تحریمها، نمیتوان برای پروژه خط لوله گاز ایران - پاکستان کاری انجام داد». وزیر اقتصاد پاکستان نیز گفت که مبادلات تجاری با ایران از طریق دلار امکانپذیر نیست.
مهمترین پروژه مشترک ایران و پاکستان پروژه ناتمام احداث خط لوله گاز از ایران به پاکستان و امتداد آن تا هند است که بهرغم آن که رژیم تا کنون میلیاردها دلار صرف آن کرده، به هیچجا نرسیده و در این سفر نیز مذاکرات حول آن، بهدلیل بیمیلی پاکستان به نتیجه ملموسی دست نیافت، چرا که علاوه بر مشکلات و مسائل ناشی از تحریم، نیاز پاکستان به گاز، در حال حاضر از تاجیکستان و از طریق خط لولهیی که گاز را از تاجیکستان به افغانستان و از آنجا به پاکستان و سپس به هند انتقال میدهد، بهطور عمده تأمین میشود.
اما مهمتر، بهلحاظ سیاسی است؛ پاکستان متحد عربستان در ائتلاف منطقهیی است و منافعی که از رابطه با عربستان میبرد بسا بیشتر از رابطه با رژیم آخوندی است. اخیراً عربستان یک و نیم میلیارد دلار کمک به پاکستان اعطا کرده و نفت را نیز با تخفیف قابل ملاحظهیی در اختیار پاکستان قرار میدهد که این کشور را از نفت رژیم بینیاز میسازد.
علاوه بر اینها، چین با یک سرمایهگذاری 46میلیارد دلاری در پاکستان در زمینه انرژی و در اختیار قرار گرفتن عمده بازار پاکستان، جایی برای عرض اندام رژیم ایران چه بهلحاظ تأمین انرژی و چه بهلحاظ تجاری برای رژیم باقی نگذاشته است.
افزون بر دلایل فوق که نتیجه آن، اکراه پاکستان به برقراری رابطه نزدیک با رژیم میباشد، بایستی احساس نگرانی پاکستان از رژیم ایران و تحریکهای مذهبی که رژیم در برانگیختن تعصبات مذهبی در پاکستان و دامن زدن به تضادهای شیعه و سنی در این کشور دارد را نیز در نظر داشت. مجموعه این عوامل موجب میشود پاکستان ترجیح دهد جز روابط تعارفآمیز، رابطه نزدیکی با رژیم ایران نداشته باشد. نتیجه آن که، روحانی در اولین سفر خارجی خود در سال 95، با دستان خالی بازگشت.
وضعیتی که حسن روحانی در پاکستان با آن روبهرو شد، نه یک پدیده منفرد، بلکه حلقهیی از حلقات زنجیرهٴ انزوای منطقهیی و بینالمللی رژیم است.