در ایامی به نام ”دهه فجر “که ملت نآمد آن را دهه زجر
همان ایام که دجال تبهکار درآمد همچو دیوی از ته غار
بشد آلوده یکسر خاک ایران ز انفاس پلید روح شیطان
بقایای امام پیر کفتار سران این نظام آدمیخوار
برای سهم افزون از ولایت شدند اندر جدالی بینهایت
یکی زینهاکه مغلوب است اینک زمانی داشت عنوان ملیجک
به صحنه آمده نالان و مفلوک کند غر غر بسان زوزة غوک
نشانده ”سیدحسن “را در کنارش شده اینک رفیق و یار غارش
شده سر شاخ با عظما دوباره نموده اندکی افسار پاره
در این بحران و جنگ انتخابات کند از باند عظما این سؤالات
بگویید از کجا آورده بودید مقامی که سزاوارش نبودید
شما را این همه کرسی حساس چه کس داد و نشاند بر منصب خاص
بگویید ای جناح بیمروت که هستید صاحب بیت ولایت
چرا این سید حسن را رد نمودید جفا کردید کار بد نمودید
نمیدانید فرزند امام است؟ فقیه و عالم تام و تمام است
به جدش رفته و ”اشبه “همین است خمینی گونهٴ روی زمین است
شما اعمالتان دارد خسارت بود اسباب آشوب و شرارت
چو شیخ اکبر چنین پرتوپلا گفت نگو پرتوپلا بلکه بلا گفت
ز جیغ و داد و خشم باند غالب جدال گرگها گردید جالب
یکی گفتا که اعدامش نمایید به زندان افکنید رامش نمایید
یکی گوید که مفسد گشته فیالارض به شیطان داده عقل خویش را قرض
دگر همسوی استکبار گشته ز عظما دوریاش بسیار گشته
تمام کارهایش فتنه پرور وجودش گشته دیگر مایهٴ شر
تمام داستان در این حکایت بود دعوای کرسی ولایت
جدال گرگهای وحشی هار نگنجد در چنین گفتار و اشعار
نظام با انتخابات کذایش گرفته اوج جنگ باندهایش
گودرز.
همان ایام که دجال تبهکار درآمد همچو دیوی از ته غار
بشد آلوده یکسر خاک ایران ز انفاس پلید روح شیطان
بقایای امام پیر کفتار سران این نظام آدمیخوار
برای سهم افزون از ولایت شدند اندر جدالی بینهایت
یکی زینهاکه مغلوب است اینک زمانی داشت عنوان ملیجک
به صحنه آمده نالان و مفلوک کند غر غر بسان زوزة غوک
نشانده ”سیدحسن “را در کنارش شده اینک رفیق و یار غارش
شده سر شاخ با عظما دوباره نموده اندکی افسار پاره
در این بحران و جنگ انتخابات کند از باند عظما این سؤالات
بگویید از کجا آورده بودید مقامی که سزاوارش نبودید
شما را این همه کرسی حساس چه کس داد و نشاند بر منصب خاص
بگویید ای جناح بیمروت که هستید صاحب بیت ولایت
چرا این سید حسن را رد نمودید جفا کردید کار بد نمودید
نمیدانید فرزند امام است؟ فقیه و عالم تام و تمام است
به جدش رفته و ”اشبه “همین است خمینی گونهٴ روی زمین است
شما اعمالتان دارد خسارت بود اسباب آشوب و شرارت
چو شیخ اکبر چنین پرتوپلا گفت نگو پرتوپلا بلکه بلا گفت
ز جیغ و داد و خشم باند غالب جدال گرگها گردید جالب
یکی گفتا که اعدامش نمایید به زندان افکنید رامش نمایید
یکی گوید که مفسد گشته فیالارض به شیطان داده عقل خویش را قرض
دگر همسوی استکبار گشته ز عظما دوریاش بسیار گشته
تمام کارهایش فتنه پرور وجودش گشته دیگر مایهٴ شر
تمام داستان در این حکایت بود دعوای کرسی ولایت
جدال گرگهای وحشی هار نگنجد در چنین گفتار و اشعار
نظام با انتخابات کذایش گرفته اوج جنگ باندهایش
گودرز.