از تک و پاتکهای دو باند حاکم علیه یکدیگر بهوضوح پیداست که ماجرای برجام پایان نیافته و شروع اجرای برجام و ادامه برچیدن سانتریفیوژها و تأسیسات هستهیی، این جنگ و جدال را متوقف نکرده است. علت آن، پوچ درآمدن وعدههای روحانی و رفسنجانی در مورد پایان تحریمهاست. باند خامنهای بهخصوص از تصویب طرح کنگره آمریکا مبنی بر تحریم سپاه پاسداران بسیار آشفته شده و آن را نقض برجام تلقی میکنند و به روحانی فشار میآورند که برجام را لغو و اجرای آن را متوقف سازد.
این واکنشها بیدلیل نیست، بسیار روشن است که سپاه پاسداران ستون اصلی نگهدارندهٴ رژیم میباشد که هم ابزار اصلی سرکوب در داخل کشور و هم اهرم اصلی پیشبرد استراتژی صدور تروریسم رژیم در خارج کشور است و طبعاً تحریم و اعمال محدودیتها علیه آن، ضربات شدیدی به این ستون و در نتیجه به کلیت رژیم وارد میآورد.
علاوه بر این در ابتدای طرح تحریم سپاه پاسداران که توسط سناتور جمهوریخواه «دوین نانز» به مجلس نمایندگان ارائه شده و به احتمال زیاد به تصویب خواهد رسید، چند جرم و جنایت بزرگ به پای رژیم و سپاه پاسداران آن نوشته شده است. سناتور نانز در ابتدای این طرح، هدف خود را «محافظت از مردم آمریکا و (مردم) ایران و همچنین اقتصاد جهانی از نقض استانداردهای جهانی در زمینه حقوقبشری و حقوق شهروندی توسط رژیم ایران و حمایت آن از تروریسم بینالمللی و تخلفات مخرب اقتصادی سپاه پاسداران» اعلام کرده است.
بنابراین طرح مزبور رژیم آخوندی را، خطری نه فقط برای مردم آمریکا، بلکه برای مردم ایران، خطری برای اقتصاد جهانی، ناقض استانداردهای جهانی حقوقبشری و حقوق شهروندی، حامی تروریسم بینالمللی دانسته و سپاه پاسداران را عامل تخلفات مخرب اقتصادی شمرده است.
به این ترتیب، با این مصوبه تنها سپاه پاسداران نیست که تحریم میشود، بلکه کلیت رژیم است که مستقیم و غیرمستقیم، دوباره آماج تحریم قرار میگیرد؛ از اینرو باند ولیفقیه مصوبات اخیر کنگره را نقض گام به گام برجام تعبیر میکنند. چرا که انتظار رژیم از مذاکرات و توافق هستهیی و از برجام، همچنان که خود خامنهای هم تصریح کرد، لغو تحریمهای خفهکننده بود؛ بنابراین با توجه به فضایی که سپاه پاسداران در اقتصاد کشور اشغال کرده، با تحریم سپاه، در واقع کل رژیم مورد تحریم قرار میگیرد! چرا که یک قلم، هر بانکی، چه داخلی و چه خارجی، در صورت مبادلات بانکی با سپاه، مشمول تحریم میشود و از آنجا که امور مالی و اقتصادی با رشتههای متعدد به هم تنیده شدهاند، با توجه به اینکه سپاه و شرکتها و بنگاههای تابعهٴ آن، حجم عظیمی از ظرفیت اقتصادی کشور را اشغال کرده، با تحریم سپاه، کل شبکهٴ بانکی و مبادلات تجاری رژیم فلج میشود. بنابراین بیجهت نیست که ایادی و رسانههای باند خامنهای با عناوین و عباراتی نظیر «گام به گام تا نقض برجام»، «دومین تحریم ایران پس از برجام» «تحریمهای پسابرجام، «سبک جدید اعمال برجام»، «آمریکاییها همچنان روی ریل مصوبات ضدایرانی»، «دور زدن برجام» و «بر باد رفتن تمام اهداف اقتصادی حاسل از لغو تحریمها» و… از این مصوبات آه و ناله میکنند.
از سوی دیگر، دلواپسان به دولت روحانی فشار میآورند که مقابله به مثل» کند و اجرای برجام را متوقف سازد و… در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا طرحها و مصوبات اخیر دولت و کنگرهٴ آمریکا، نقض برجام است؟ و آیا خواستههای تهدیدآمیز این باند امکان عملی دارد؟
البته با قرائت باند خامنهای و از آنجا که تنها کارکرد و موضوعیت برجام، لغو تحریمهاست؛ مصوبات اخیر، نقض برجام تلقی میشود؛ اما از منظری دیگر، این طرحها و مصوبات در واقع ادامه برجام است و از آنجا که هدف برجام، کشیدن دندان اتمی رژیم است، بنابراین برجام منطقاً بایستی به چنین نقاطی میرسید و این از ابتدا هم بر رژیم پوشیده نبود، به یاد داریم که ولیفقیه و باندش بارها چه آه و نالهها میکردند که ما از اتمی هم کوتاه بیاییم، در قدم بعد حساب حمایت از رژیم سوریه و صدور تروریسم به کشورهای دیگر را باید پس بدهیم و به دنبالش باید در زمینه حقوقبشر کوتاه بیاییم و از اعدام دست برداریم و…
اما تهدیدهای توقف اجرای برجام، یا بازگشت از برجام و از این قبیل، مطلقاً بیارزش بوده و مصرفش عمدتاً در جنگ انتخابات و بهمنظور تحت فشار قرار دادن روحانی و باند اوست؛ وگرنه دلواپسان هم میدانند که زهر اتمی برگشتناپذیر است؛ سانتریفوژهایی که جمع کردهاند، قلب نیروگاه اراک که خارج شده، دستگاههایی که اوراق گردیده، هیچکدام قابل برگشت نیست. اگر هم رژیم کار جمعآوری را متوقف کند، تنها به پای خودش شلیک کرده و اثرش برگشت تحریمها و اعمال تنبیهات توسط شورای امنیت است. بهویژه که قرارداد 2231 این شورا با تعبیة مکانیسم ماشه در آن؛ هر گونه تمرد و تخلف جدی رژیم را میتواند با اقدام نظامی توسط جامعه بینالمللی پاسخ دهد. بنابراین گمان نمیرود که دیکتاتوری طلسم شکستهٴ ولایتفقیه از تهدیدهای توخالی لفظی فراتر رفته و دست از پا خطا کند.
این واکنشها بیدلیل نیست، بسیار روشن است که سپاه پاسداران ستون اصلی نگهدارندهٴ رژیم میباشد که هم ابزار اصلی سرکوب در داخل کشور و هم اهرم اصلی پیشبرد استراتژی صدور تروریسم رژیم در خارج کشور است و طبعاً تحریم و اعمال محدودیتها علیه آن، ضربات شدیدی به این ستون و در نتیجه به کلیت رژیم وارد میآورد.
علاوه بر این در ابتدای طرح تحریم سپاه پاسداران که توسط سناتور جمهوریخواه «دوین نانز» به مجلس نمایندگان ارائه شده و به احتمال زیاد به تصویب خواهد رسید، چند جرم و جنایت بزرگ به پای رژیم و سپاه پاسداران آن نوشته شده است. سناتور نانز در ابتدای این طرح، هدف خود را «محافظت از مردم آمریکا و (مردم) ایران و همچنین اقتصاد جهانی از نقض استانداردهای جهانی در زمینه حقوقبشری و حقوق شهروندی توسط رژیم ایران و حمایت آن از تروریسم بینالمللی و تخلفات مخرب اقتصادی سپاه پاسداران» اعلام کرده است.
بنابراین طرح مزبور رژیم آخوندی را، خطری نه فقط برای مردم آمریکا، بلکه برای مردم ایران، خطری برای اقتصاد جهانی، ناقض استانداردهای جهانی حقوقبشری و حقوق شهروندی، حامی تروریسم بینالمللی دانسته و سپاه پاسداران را عامل تخلفات مخرب اقتصادی شمرده است.
به این ترتیب، با این مصوبه تنها سپاه پاسداران نیست که تحریم میشود، بلکه کلیت رژیم است که مستقیم و غیرمستقیم، دوباره آماج تحریم قرار میگیرد؛ از اینرو باند ولیفقیه مصوبات اخیر کنگره را نقض گام به گام برجام تعبیر میکنند. چرا که انتظار رژیم از مذاکرات و توافق هستهیی و از برجام، همچنان که خود خامنهای هم تصریح کرد، لغو تحریمهای خفهکننده بود؛ بنابراین با توجه به فضایی که سپاه پاسداران در اقتصاد کشور اشغال کرده، با تحریم سپاه، در واقع کل رژیم مورد تحریم قرار میگیرد! چرا که یک قلم، هر بانکی، چه داخلی و چه خارجی، در صورت مبادلات بانکی با سپاه، مشمول تحریم میشود و از آنجا که امور مالی و اقتصادی با رشتههای متعدد به هم تنیده شدهاند، با توجه به اینکه سپاه و شرکتها و بنگاههای تابعهٴ آن، حجم عظیمی از ظرفیت اقتصادی کشور را اشغال کرده، با تحریم سپاه، کل شبکهٴ بانکی و مبادلات تجاری رژیم فلج میشود. بنابراین بیجهت نیست که ایادی و رسانههای باند خامنهای با عناوین و عباراتی نظیر «گام به گام تا نقض برجام»، «دومین تحریم ایران پس از برجام» «تحریمهای پسابرجام، «سبک جدید اعمال برجام»، «آمریکاییها همچنان روی ریل مصوبات ضدایرانی»، «دور زدن برجام» و «بر باد رفتن تمام اهداف اقتصادی حاسل از لغو تحریمها» و… از این مصوبات آه و ناله میکنند.
از سوی دیگر، دلواپسان به دولت روحانی فشار میآورند که مقابله به مثل» کند و اجرای برجام را متوقف سازد و… در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا طرحها و مصوبات اخیر دولت و کنگرهٴ آمریکا، نقض برجام است؟ و آیا خواستههای تهدیدآمیز این باند امکان عملی دارد؟
البته با قرائت باند خامنهای و از آنجا که تنها کارکرد و موضوعیت برجام، لغو تحریمهاست؛ مصوبات اخیر، نقض برجام تلقی میشود؛ اما از منظری دیگر، این طرحها و مصوبات در واقع ادامه برجام است و از آنجا که هدف برجام، کشیدن دندان اتمی رژیم است، بنابراین برجام منطقاً بایستی به چنین نقاطی میرسید و این از ابتدا هم بر رژیم پوشیده نبود، به یاد داریم که ولیفقیه و باندش بارها چه آه و نالهها میکردند که ما از اتمی هم کوتاه بیاییم، در قدم بعد حساب حمایت از رژیم سوریه و صدور تروریسم به کشورهای دیگر را باید پس بدهیم و به دنبالش باید در زمینه حقوقبشر کوتاه بیاییم و از اعدام دست برداریم و…
اما تهدیدهای توقف اجرای برجام، یا بازگشت از برجام و از این قبیل، مطلقاً بیارزش بوده و مصرفش عمدتاً در جنگ انتخابات و بهمنظور تحت فشار قرار دادن روحانی و باند اوست؛ وگرنه دلواپسان هم میدانند که زهر اتمی برگشتناپذیر است؛ سانتریفوژهایی که جمع کردهاند، قلب نیروگاه اراک که خارج شده، دستگاههایی که اوراق گردیده، هیچکدام قابل برگشت نیست. اگر هم رژیم کار جمعآوری را متوقف کند، تنها به پای خودش شلیک کرده و اثرش برگشت تحریمها و اعمال تنبیهات توسط شورای امنیت است. بهویژه که قرارداد 2231 این شورا با تعبیة مکانیسم ماشه در آن؛ هر گونه تمرد و تخلف جدی رژیم را میتواند با اقدام نظامی توسط جامعه بینالمللی پاسخ دهد. بنابراین گمان نمیرود که دیکتاتوری طلسم شکستهٴ ولایتفقیه از تهدیدهای توخالی لفظی فراتر رفته و دست از پا خطا کند.