728 x 90

-

«ووله سویینکا» شاعر و نویسنده‌ای از نیجریه

-

 -
-
برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۶
«بزرگترین تهدید آزادی فقدان انتقاد است» ــــــ ووله سویینکا (Wole Soyinka)

شاعر ونویسنده و نمایشنامه نویس و کنشگر سیاسی نیجریه. ووله سویینکا در 13 ژوئیة 1934 در نیجریه به دنیا آمد،

 
 
ووله در سال 1954 تحصیلات مقدماتی‌اش را در کالج دولتی در آبیجان به پایان رساند. بعد به انگلستان رفت و در دانشگاه لیدز leeds به تحصیل پرداخت. در دانشگاه لیدز به‌عنوان ویراستار برای مجله‌ای به نام Eagle (عقاب) کار کرد،

او اولین آفریقایی بود که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. صدها نمونه از کارهایش شامل نمایشنامه و رمان و مقاله و شعر منتشر شده است. به‌خاطر اندیشه‌هایش، بسیاری از آموزشگاهها و دانشکده‌های دنیا به‌دنبال آن هستند تا به‌عنوان یک استاد و متفکر با او ملاقات داشته باشند.

 
در سالهای 1950 ووله سویینکا اولین نمایشنامه‌ی مهم خود به نام «رقص جنگل» را نوشت و در آن نخبگان سیاسی نیجریه را به سخره گرفت. این نمایشنامه تاحدودی غمگین بود و از جامعه‌ی نیجریه می‌خواست که اشتباهات گذشته‌اش را تکرار نکند.
ووله، از سال 1958 تا 1959 در تئاتر رویال کورت لندن به‌عنوان نویسنده‌ی داستانهای نمایشی شناخته می‌شد، در سال 1960 به نیجریه بازگشت تا نمایشنامه‌های آفریقایی را مطالعه کند. او شعر هم می‌سرود و اشعارش بیشتر از نمایشنامه‌هایش الهام می‌گرفت. برخی شعرهای او به زبان فارسی و عربی نیز ترجمه شده:
«دهمین روز روزه داری
تنم را تدهین می‌کنم
فکرها
در روغن رقیق تنهایی
تقدیس می‌شوند
همهٴ شما را به ایوانهای نور فرامی‌خوانم
بگذارید تاریکی، خود را در تاریکی پنهان کند».

 

 
هنگام بازگشتش به نیجریه او خود را وقف نمایشنامه‌ی آفریقایی کرد و سنتهای غربی و آفریقایی را با هم درآمیخت و در عین‌حال تعهدی قوی به سیاست را در آثارش راه داد. اما او همچنین بسیار تحت‌تاثیر داستانها و سنتهای گروه قومی «یوروبا» بود که خودش عضوی از آن محسوب می‌شد. «یوروبا» یکی از سه گروه قومی بزرگ نیجریه است. ادبیات و شعر و نثر، واسطه‌ای است که سویینکا از طریق آن سعی می‌کند این الهام‌های زندگی‌اش را منتقل کند.

سویینکا در مورد یک شعرش به‌نام شعر گمشده گفت: اسم این قطعه «شعر گمشده» است. زمانی که به‌خاطر از دست دادن و یا گم کردن اشعار ناتمامی، کلافه شده بودم، تصمیم گرفتم برای تسکین خودم و در انتقام از دست دادن آن اشعار، این شعر را بنویسم:
فکر می‌کنم زمانی، بعضی از اشعارم را گم کردم،
شاید گم شدن آنها به‌خاطر نجات بعضی از واژه‌ها بوده است،

با این‌حال، هنوز هم گم می‌شوند،
و من آنها را تنها زمانی به‌خاطر می‌آورم که ذره‌ی کوچکی از میان صورتحساب‌هایی که دور انداخته‌ام، پرواز می‌کند،

یا لبه‌ی سیاه و ضخیم یک نوشته‌ی «آخرین خداحافظی» و یا یک دعوت برای جشن تولد را می‌بینم،

و یا رخدادهای مهمی از این قبیل.
لحظه‌ها عذاب‌آورند، چرا؟
در ورای آن عذاب ناگهانی،
چراغ یک اتوموبیل،
خلسه‌یی ناگهانی در یک تاکسی، یک «بار» و یا یک رستوران،

انتظار در سالن فرودگاه، ...
چه نقش زودگذری، که گاه در همه‌جا می‌پیچد و صبح روز بعد محو می‌شود.

آنچه باقی می‌ماند،
تقلیدی است از چروک‌های باقی‌مانده بر روی کتابی مچاله شده.

برگی که از درخت می‌افتاد، به‌سادگی در دام آفتابی که می‌گذشت، گرفتار آمد،

و برگی تاریک از خاطرات مرا
که پر از اتهام‌های ممنوعه بود، روشن کرد.
دیگر دیر است.
احیای آن ممکن نیست.
کتاب بسته شده و لحظات پر دغدغه در رودی از شراب غوطه می‌خورند،

و در آفتاب واژه‌های بزرگتری چروکیده می‌شوند.
من کتاب این خاطرات محبوس را برای فرستنده‌اش پس می‌فرستم،

... فکر می‌کنم صدایی که گم کرده‌ام، و هما ن احساس،
همه‌ی چیزهای ناگفته...
باز هم عمیق‌تر و عمیق‌تر به هم پیوند می‌خورند،
و بهترین عشق‌ها رخ می‌نمایانند.

 

 
سویینکا همچنین یک کنشگر بسیار تند سیاسی است، در طول مدت جنگ داخلی نیجریه او به آتش‌بس تشویق می‌کرد و خواستار صلح بین طرفهای درگیر شد و به همین دلیل در سال 1967 به اتهام خیانت دستگیر شد و 22ماه را در زندان گذراند،

 
از زمانی که کشور نیجریه مشکل بنیادگراهای بوکو حرام روبه‌رو شد، او از دولتمردان نیجریه می‌خواهد که در این زمینه کاری بکنند و امید را به کشورش بازگردانند.

از یک مصاحبه‌ی سویینکا:
«به نظر من این یک بحران بین‌المللی است و مهم نیست چه کسی اول در آن درگیر می‌شود. شبه‌نظامیان تحت حمایت القاعده در آفریقا، کشور مالی را به خطر انداختند، فرانسه برای مقابله با آنها وارد شد و بعد هم نیجریه و کشورهای اتحادیه‌ی آفریقا. چنین رخدادهایی باید به‌مثابه‌ی یک سیلی به‌صورت بشریت و همه ملتها تلقی شود، فارغ از این‌که در کجا و علیه کدام ملت باشد. بنابراین برای مبارزه با چنین پدیده‌یی، هر کشوری می‌تواند پیشقدم شود.

در حال حاضر جهان در حال جنگ با پدیده‌یی است که نه کشور می‌شناسد و نه وطنی دارد و در همه‌ی کشورهای جهان نفوذ می‌کند، تا عملیات و مأموریتهای ویژه‌ی خودش را انجام دهد. کارهایی که با انگیزه‌ی به‌دست آوردن «زندگی جاودان» در جهانی دیگر در حال انجام هستند، آن هم تحت نام خدا. چنین دخالتهایی در زندگی مردم و در عقاید مردم، آن هم با خشونت، چیزی است که توسط سازمان ملل به‌عنوان عمل تروریستی شناخته شده است.

آنچه که در نیجریه اتفاق افتاد، مشابه همان است که چندین سال پیش در الجزایر رخ داد. عده‌یی بنیادگرا می‌خواستند همه‌ی کشور را به تصرف خود در آورند. اما مردم مقاومت کردند. در آنجا این جنگ خیلی به‌طول انجامید، اما سرانجام به پیروزی یک مجتمع سکولار انجامید.

ووله سویینکا، علاوه بر شعر و نمایشنامه دو رمان هم نوشته است، رمان «مترجمان» در سال 1965 و رمان «فصل بی‌هنجاری» در سال 1973. قسمتی از نوشته‌های سویینکا خاطراتش می‌باشد، کتاب «مرد مرده» خاطرات زندان او می‌باشد و همچنین «آکه: akeسالهای کودکی»، و «آیسرا: سفر در سراسر مقاله» از دیگر خاطرات او می‌باشد.

او در سال 1971 در اعتراض به وضعیت سیاسی از همه‌ی مسؤلیتهایش در دانشگاه آبیجان استعفا داد و داوطلبانه به تبعید به پاریس رفت. در سال 1972 دانشگاه لیدز به او دکترای افتخاری داد، اما همیشه محرک آثار او، مردم وطنش بودند.

از یک مصاحبه سویینکا: «در مقابل غریزه و شعور منطقی، من باور دارم که ما این‌جا یک وضعیت خالص دموکراسی دوباره به دنیا آمده داریم. و نهایتاً قهرمانان واقعی این تمرین دموکراسی مردم نیجریه می‌باشند که محرک من می‌باشند»

ووله سویینکا نویسنده‌ای است که همواره در آثارش علیه دیکتاتوری نوشته است، او معتقد است که باید از نیروی مردم علیه دیکتاتوری به‌کار گرفته شود. او دربارهٴ دیکتاتورها گفته بود «یک ببر دنائت ذاتی خودش را اعلان نمی‌کند، بلکه با پنجه‌هایش حمله می‌کند». سویینکا در کشور خود برای صحبتهای رک و صادقانه و برانگیزنده‌اش مورد ستایش است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c15cdbf8-4a2f-46b8-8376-d76ae6538430"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات