«… دختر کوچکی بودم که تنها قانونی که برای خودش گذاشته بود، مقاومت در برابر هر چیزی بود که من را شوکه میکرد، انزجارم را برمیانگیخت و باعث شورشم میشد. بله، اردوگاه من، مقاومت بود. برای برخی تروریست محسوب میشدم، ولی بعد از جنگ جهانی دوم مدال مقاومت گرفتم. میدانستم که مسیر زندگی من بهصورت اجتنابناپذیری به افشای هر آنچه به حیات بشر و کرامت انسان آسیب میرساند، منتهی خواهد شد».
دانیل میتران
هر جا که وجدان شریفی هست، نامی هم از مقاومت ایران هست؛ و هر جا که روح حقیقتجویی وجود دارد، تلاش برای دفاع از حقوق اشرفیان هم موج میزند. گفتن حقیقت و دفاع از مظلوم، زمان و مکان نمیشناسد. دفاع از این ارزشها نه متعلق به ملت خاصی است و نه محدود به مرزهای جغرافیایی و نه اسیر گذر زمان.
فرانسه برای یادآوری افتخاراتش در مبارزه برای آزادی از فاشیسم هیتلری، چهرههایی درخشان دارد. اما برای یادآوری افتخاراتش در نبردهای امروز، با فاشیسم مذهبی ولایتفقیه نیز چهرهای درخشان دارد. زنی که، بهرغم پایان دوران مقاومت در میهن خویش؛ و بهرغم بانوی اول بودن برای کشورش، همچنان در راه مقاومت گام برداشت. تا آن که وجدان بیدار زمان ما، فرشته مقاومت و دفاع از مقاومت کنندگان نام گرفت: «دانیل میتران».
در 17سالگی، در جریان جنگ دوم جهانی بهعنوان یک پرستار در صفوف مقاومت فرانسه به نبرد با نازیها برخاست. به علاوه، در مقاومت بود که با کاپیتان فرانسوا مورلاند، که بعدها فرانسوا میتران شد، آشنا گردید و این مبارزه را ادامه داد. البته او همسر رئیسجمهور بود و وی را در همه جا همراهی میکرد. ولی درعینحال، او یک فعال و یک رزمنده بود که روحیه مقاومت را، که از جوانی در او وجود داشت، در خود نگه داشته بود. در آنزمان که در سال 1981 بانوی اول فرانسه شد، طی دو دوره ریاستجمهوری فرانسوا میتران، او ترجیح میداد که از میهمانیهای پر زرق و برق رسمی در کاخ الیزه پرهیز کند و به جای آن به فعالیتهای حقوقبشریاش بپردازد. او پیوسته تلاشش این بود که خودش تجسمی از همان الگو و همان پیام برای مبارزه علیه ستم باشد.
دانیل میتران همواره بهای اعتقادات و آرمانهایش را با موضعگیریها و تلاشهایش میپرداخت. یکی از ارزشمندترین زمینههای این تلاش سترگ، یاری وقفهناپذیر او به مقاومت ایران بود. صحنه حضور او در دفاع از مقاومت ایران در ماجرای کودتای ننگین هفده ژوئن در سال 2003 از درخشانترین صفحات زندگی و مبارزه او بهشمار میرود. او شجاعانه و به سرعت بهعنوان همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس فرانسلیبرته در فردای 17ژوئن نخستین کسی بود که برای یاری به اور (over) سورواز شتافت و همانجا با صدای بلند برچسب فرقه و سکت و کیش شخصیت، علیه مجاهدین را تمسخرانگیز اعلام کرد و گفت: «من و همسرم هم زمانی تروریست خوانده میشدیم. ولی او بعداً رئیسجمهور فرانسه شد و به من مدال افتخار دادند».
دانیل میتران، با اندیشهای نافذ و ژرف یکبار گفته بود:
«… در دوران اشغال فرانسه از سوی نازیها، ما هزاران جوان سرکوب شده، اسیر و خاموش بودیم که رویایمان ساختن آیندهیی بود… که در آن هر کس جایگاه حقه خویش را بیابد. ما را در آن زمان تروریست مینامیدند. در همین دوران بود که من درک کردم، تنگترین و سخت و سیاهترین حصارها، دیوارهای بتونی، سنگی یا دیوارهای آهنین زندانها نیست. بلکه حصارهایی است که یک دیکتاتوری ما را به حمل آن در خودمان مجبور میکند. حصارهای تحقیر، وادادگی و فرسودگی، حصارهایی تحمیلی تا آنجا که همه چیزمان و حتی هویتمان را نفی کنیم».
و سپس دربارهٴ اشرفیان چنین ادامه داد:
«… برای اشرفیان همه گونه حصارهای تازه مجازی یا نامریی اختراع کردهاند. ابتدا حصار فراموشی، سپس حصار دروغ، بعد سکوت و بعد حصار ممنوعیت غذایی و بهداشتی و نهایتاً حصارهای صوتی و دکلهای شنود و اخلال الکترونیک… تصور میکردند، میتوانند به مقاومت یک خلق پایان دهند. اما در اشرفیان، امید به فوریت باز میگردد…».
دانیل، که به زبان عبری یعنی: «خدا بر من حاکم است»، سرانجام در روز 21نوامبر 2011، پس از هشت دهه تلاش و پیکار برای احیا و حاکم کردن ارزشهای خدایی و مردمی، چشم از جهان فرو بست. اما همانطور که فرزندش، ژیلبرت، گفت، او هرگز نمیمیرد:
… بله! دانیل نمیمیرد. زیرا مقاومت برای آزادی ادامه دارد و همچنان تا شکست همهٴ دیکتاتورها و ناقضان حقوق انسان پیش میرود. چرا که مقاومت کنندگان، اشرفیان و اشرفنشانان، همچنان با عزم مقاومت به پیش میروند و دانیل در قلب و خاطر آنها تا ابد زنده است.
یادش گرامی باد.
ب. بهمنی، 27-آبان-1394
دانیل میتران همواره بهای اعتقادات و آرمانهایش را با موضعگیریها و تلاشهایش میپرداخت. یکی از ارزشمندترین زمینههای این تلاش سترگ، یاری وقفهناپذیر او به مقاومت ایران بود. صحنه حضور او در دفاع از مقاومت ایران در ماجرای کودتای ننگین هفده ژوئن در سال 2003 از درخشانترین صفحات زندگی و مبارزه او بهشمار میرود. او شجاعانه و به سرعت بهعنوان همسر رئیسجمهور فقید فرانسه و رئیس فرانسلیبرته در فردای 17ژوئن نخستین کسی بود که برای یاری به اور (over) سورواز شتافت و همانجا با صدای بلند برچسب فرقه و سکت و کیش شخصیت، علیه مجاهدین را تمسخرانگیز اعلام کرد و گفت: «من و همسرم هم زمانی تروریست خوانده میشدیم. ولی او بعداً رئیسجمهور فرانسه شد و به من مدال افتخار دادند».
دانیل میتران، با اندیشهای نافذ و ژرف یکبار گفته بود:
«… در دوران اشغال فرانسه از سوی نازیها، ما هزاران جوان سرکوب شده، اسیر و خاموش بودیم که رویایمان ساختن آیندهیی بود… که در آن هر کس جایگاه حقه خویش را بیابد. ما را در آن زمان تروریست مینامیدند. در همین دوران بود که من درک کردم، تنگترین و سخت و سیاهترین حصارها، دیوارهای بتونی، سنگی یا دیوارهای آهنین زندانها نیست. بلکه حصارهایی است که یک دیکتاتوری ما را به حمل آن در خودمان مجبور میکند. حصارهای تحقیر، وادادگی و فرسودگی، حصارهایی تحمیلی تا آنجا که همه چیزمان و حتی هویتمان را نفی کنیم».
و سپس دربارهٴ اشرفیان چنین ادامه داد:
«… برای اشرفیان همه گونه حصارهای تازه مجازی یا نامریی اختراع کردهاند. ابتدا حصار فراموشی، سپس حصار دروغ، بعد سکوت و بعد حصار ممنوعیت غذایی و بهداشتی و نهایتاً حصارهای صوتی و دکلهای شنود و اخلال الکترونیک… تصور میکردند، میتوانند به مقاومت یک خلق پایان دهند. اما در اشرفیان، امید به فوریت باز میگردد…».
دانیل، که به زبان عبری یعنی: «خدا بر من حاکم است»، سرانجام در روز 21نوامبر 2011، پس از هشت دهه تلاش و پیکار برای احیا و حاکم کردن ارزشهای خدایی و مردمی، چشم از جهان فرو بست. اما همانطور که فرزندش، ژیلبرت، گفت، او هرگز نمیمیرد:
… بله! دانیل نمیمیرد. زیرا مقاومت برای آزادی ادامه دارد و همچنان تا شکست همهٴ دیکتاتورها و ناقضان حقوق انسان پیش میرود. چرا که مقاومت کنندگان، اشرفیان و اشرفنشانان، همچنان با عزم مقاومت به پیش میروند و دانیل در قلب و خاطر آنها تا ابد زنده است.
یادش گرامی باد.
ب. بهمنی، 27-آبان-1394