هر ساله ماه محرم این حماسهٴ پر رمز و راز، برای هر انسان آگاه و نه فقط مسلمان درسی دارد. درسی برای قیام به مسئولیت، انقلاب و فدا و قربانی در راه آن. درسی به ما و نسلهای پیاپی تاریخ. آموزگار این درس تکرار شونده، کسی است که برخلاف هم مسلکان و معاصرانش زیارت خانهٴ خدا در مکه را ناتمام گذاشت و در مسیری نامحدود در مکان و زمان سفرش را امتداد داد. و شاید بهتر است بگوییم آن زیارت کعبه نه در صحرای منا و نه در صحرای کربلا محدود نشد و به اتمام نرسید، بلکه با فدا و قربانی کردن خود و خاندانش در راه آرمان، اوج یافت و تا همهٴ مکانها و زمانهایی که بشری در روی زمین زندگی میکند ادامه یافت.
زیارتی که همچنان میآموزد و به حرکت در میآورد. حجتی که ابتدای راه است و مسیرش به صاحب زمین و صاحب زمان یعنی برقرار کننده قسط و جامعه بیطبقه توحیدی میرسد.
حماسهای که هر سال که به آن رجوع میکنیم مفهوم و سمت و سوی عمیقتری از آن پیدا میکنیم. و بارها این سؤال از ذهن عبور میکند که: در هر زمان چه کسی و چه کسانی این آرمان را بهخوبی درک کرده و تلاش میکنند با الگو قرار دادن آن، آن رسالت را دنبال کنند. و بهویژه در زمان ما چه کسی و کسانی هستند که در پاسخ آن ندای متواتر 1400ساله یعنی «هل من ناصر» حسین، خود را مسئول و پاسخگو مییابند و بهای آن را میپردازند؟
سالهاست که حاکمیت آخوندی با جنایاتی صدچندان بدتر از یزید، هر کسی را به تعیین موضع و اعلام حضور در برابر این ستمها فرا میخواند ظلم بیحد به تمامی اقشار مردم، اعدامهای پیاپی، ارتکاب فجایع عریان همچون اسیدپاشی بر چهره و پیکر زنان و سرکوب و غارت بیحد، مردم ایران را از زندگی ساقط کرده است.
بدون شک انسانهای شریف و آگاه جامعه میدانند که سکوت و بیتفاوتی در این میان، عین همراهی با همان ناقضان حرمت انسان است. از همین رو پیوسته جوشش خون عاشورا موتور محرک و نقطهی آغاز عصیان و اعتراض به ظلم و حق پوشیها میگردد و حماسه در شکلی نوین تکرار میشود.
اکنون در ایران ما هم قریب سی و پنج سال است که این رویارویی ادامه دارد. ملت ایران با پدیدهای سر برآورده از اعماق تاریخ چنگ در چنگ شدهاند که با دجالگری و سوءاستفاده از اسلام، نظام بینظامی خود را حفظ میکند. و جای آن دارد که هر کس به آن هل من ناصر حسین پاسخ بدهد که مسئولیت شوریدن بر این ظلم بر دوش کیست؟
آری، هل من ناصر حسین علیهالسلام، همچنان طنینانداز است.
زیارتی که همچنان میآموزد و به حرکت در میآورد. حجتی که ابتدای راه است و مسیرش به صاحب زمین و صاحب زمان یعنی برقرار کننده قسط و جامعه بیطبقه توحیدی میرسد.
حماسهای که هر سال که به آن رجوع میکنیم مفهوم و سمت و سوی عمیقتری از آن پیدا میکنیم. و بارها این سؤال از ذهن عبور میکند که: در هر زمان چه کسی و چه کسانی این آرمان را بهخوبی درک کرده و تلاش میکنند با الگو قرار دادن آن، آن رسالت را دنبال کنند. و بهویژه در زمان ما چه کسی و کسانی هستند که در پاسخ آن ندای متواتر 1400ساله یعنی «هل من ناصر» حسین، خود را مسئول و پاسخگو مییابند و بهای آن را میپردازند؟
سالهاست که حاکمیت آخوندی با جنایاتی صدچندان بدتر از یزید، هر کسی را به تعیین موضع و اعلام حضور در برابر این ستمها فرا میخواند ظلم بیحد به تمامی اقشار مردم، اعدامهای پیاپی، ارتکاب فجایع عریان همچون اسیدپاشی بر چهره و پیکر زنان و سرکوب و غارت بیحد، مردم ایران را از زندگی ساقط کرده است.
بدون شک انسانهای شریف و آگاه جامعه میدانند که سکوت و بیتفاوتی در این میان، عین همراهی با همان ناقضان حرمت انسان است. از همین رو پیوسته جوشش خون عاشورا موتور محرک و نقطهی آغاز عصیان و اعتراض به ظلم و حق پوشیها میگردد و حماسه در شکلی نوین تکرار میشود.
اکنون در ایران ما هم قریب سی و پنج سال است که این رویارویی ادامه دارد. ملت ایران با پدیدهای سر برآورده از اعماق تاریخ چنگ در چنگ شدهاند که با دجالگری و سوءاستفاده از اسلام، نظام بینظامی خود را حفظ میکند. و جای آن دارد که هر کس به آن هل من ناصر حسین پاسخ بدهد که مسئولیت شوریدن بر این ظلم بر دوش کیست؟
آری، هل من ناصر حسین علیهالسلام، همچنان طنینانداز است.