در مورد شدت و حدّت جنگ قدرت در رأس رژیم، توجه به این نکته جالب است که همزمان با اظهارات خامنهای در سخنرانی عمومی روز پنجشنبه (18/6) اظهارات رفسنجانی و روحانی هم (که همان روز منتشر شد) تقریباً در تمام موارد بر ضد حرفهای خامنهای بوده و این دو مواضع او را یک به یک تخطئه کرده بودند. از جمله:
خامنهای در سخنرانی خود ضمن ابراز نگرانی از تنفر و رویگردانی جوانان از رژیم تحت این عنوان که «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند» از تحقیر بسیجیان و نیروهای در حال ریزش رژیم شکوه و شکایت کرد و گفت: «مسئولان کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را… به اسم افراطی و امثال اینها نکوبند» وی سپس به باند رقیب هشدار داد که همین بسیجیها هستند که «در هنگام خطر بهداد» رژیم میرسند.
اما رفسنجانی در دیدار با جماعتی که از آنها بهعنوان دانشجو نام برده شده، بار دیگر افراط و افراطگرایان را کوبید و گفت: «روش افراط و تفریط مقطعی، ناکارآمد و نهایتاً بیتأثیر است» (ایسنا ـ ۱۹/۶/۹۴).
درباره رابطه با غرب و بهخصوص آمریکا، خامنهای تأکید کرد که آمریکا همچنان شیطان بزرگ است، «نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند…».
خامنهای در سخنرانی خود ضمن ابراز نگرانی از تنفر و رویگردانی جوانان از رژیم تحت این عنوان که «سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند» از تحقیر بسیجیان و نیروهای در حال ریزش رژیم شکوه و شکایت کرد و گفت: «مسئولان کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را… به اسم افراطی و امثال اینها نکوبند» وی سپس به باند رقیب هشدار داد که همین بسیجیها هستند که «در هنگام خطر بهداد» رژیم میرسند.
اما رفسنجانی در دیدار با جماعتی که از آنها بهعنوان دانشجو نام برده شده، بار دیگر افراط و افراطگرایان را کوبید و گفت: «روش افراط و تفریط مقطعی، ناکارآمد و نهایتاً بیتأثیر است» (ایسنا ـ ۱۹/۶/۹۴).
درباره رابطه با غرب و بهخصوص آمریکا، خامنهای تأکید کرد که آمریکا همچنان شیطان بزرگ است، «نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند…».
وی با اشارهٴ آشکار به باند رفسنجانی روحانی گفت «چرا بعضیها اصرار دارند این شیطان بزرگ را بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند؟ دین بهکنار، انقلابیگری بهکنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه میشود؟ عقل چه میشود؟». اما در نقطهٴ مقابل این سخنان، رفسنجانی در دیدار با رئیسجمهور اتریش ابراز امیدواری کرد که آمریکا «گذشته را جبران کند و قدمهای جدیدی به سوی ایران بردارد» و بهخصوص تصریح کرد که ایران هم «آمادگی کامل دارد تا در دورهی جدید خود با همهٴ کشورهای جهان… روابط و همکاریهای سیاسی و اقتصادی گسترش دهد» (ایسنا ـ ۱۸/۶/۹۴).
روحانی هم با تأکید اینکه «تهران از حضور سرمایهگذاران و کارآفرینان خارجی استقبال میکند» (ایرنا ـ ۱۸/۶/۹۴) از استانداران نیز خواست که زمینه را برای سرمایهگذاران در همهٴ استانها فراهم کنند (تلویزیون رژیم ـ ۱۸/۶/۹۴).
در مورد انتخابات، خامنهای با ارائهٴ معنای جدیدی از «حقالناس»، توی دهن رفسنجانی زد که چند روز پیش انتخاباتهای قبلی را زیر سؤال برده بود، خامنهای تصریح کرد که همان کاری را که در سال 88 کرده و زیر بار باطل کردن انتخابات نرفته، دفاع از حق الناس بوده است.
خامنهای همچنین توی دهن روحانی هم که شورای نگهبان را زیر سؤال برده بود، زد و تأکید کرد: «بخشی از این حقّالنّاس، همین حقّ رأی شورای نگهبان است؛ همین حقّ نظارت استصوابی و مؤثّر شورای نگهبان است». اما روحانی که مخاطب این حرف بود، بدون اعتنا به آن، حرف خودش را زد و در حالی که دولتش را صاحب عله انتخابات قلمداد میکرد، از استانداران بهعنوان مجریان نمایش انتخابات، خواست: «فضای استانها را انشاالله بهتدریج آماده بکنند برای انتخابات بسیار پرشور در ماه اسفند که ما شاهد انشالله یک حماسه بزرگ در سراسر کشور باشیم». منظور روحانی از ”حماسه“ از آنجا که روی کارآمدن خودش در نمایش انتخاباتی قبلی را ”حماسه“ میخواند، روشن است.
اولین نتیجهیی که هر ناظری از این میزان تضاد و تعارض در رأس نظام میگیرد این است که تضاد بسیار جدی است! اما تهدید این است که این تکو پاتکها بهدلیل تکرار، عادی جلوه کند، در حالی که اصلاً عادی نیست. مگر در زمان خمینی، چنین رودررویی با او متصور بود، یا در قیاس با رژیم شاه که استبداد ولیفقیه صدبار خودکامهتر از دیکتاتوری شاه است، مگر متصور بود که شاه دستوری صادر کند و نخستوزیرش در همان روز حرف دیگری کاملاً معکوس آن بر زبان براند؟!
پس اولین نتیجه اینکه این وضعیت، آن هم در یک استبداد مطلقه اصلاً عادی نیست، وضعیت رژیم بهشدت بحرانی است، طلسمشکستگی ولیفقیه بسیار واقعی است، جنگ هژمونی در رأس نظام بسیار جدی است و روز به روز هم جدیتر میشود و اختلاف و تضاد شامل تمام زمینههاست، از سیاسی تا اقتصادی و اجتماعی و منطقهیی و سیاست خارجی…
تنها فصلمشترک آنها در برابر جبهه مقاومت، در برابر مردم ایران و در جنایت و سرکوب و چپاول علیه مردم ایران است، اما از اینکه بگذریم، در اظهارات این هر سه سران نظام، یک حرف مشترک هم دیده میشود و آن، اهمیت شرایط پس از برجام است و این خود گواهی دیگر بر این واقعیت است که مرحله پس از زهر هستهیی که خودشان آن را مرحله «پسا توافق» و «پسا برجام» مینامند نیز، بسیار جدی و واقعی است. وجه مشترک دیگر آنها تأکید بر اهمیت و حساسیت نمایش انتخابات پیش روست. هر دو باند نمایش انتخابات آتی را جنگ سرنوشت و جنگ بود و نبود خود تلقی میکنند. این از قضا نقطهیی است که مردم و مقاومت ایران هم، البته در منتهیالیه طیف، همین نظر را دارند؛ آری، از نظر مقاومت ایران هم این مرحله بسیار مهم و سرنوشتساز است و نشانهها همه حاکی از آن است که فاتح و پیروز این مرحله، بیتردید مردم و مقاومت ایران هستند.
روحانی هم با تأکید اینکه «تهران از حضور سرمایهگذاران و کارآفرینان خارجی استقبال میکند» (ایرنا ـ ۱۸/۶/۹۴) از استانداران نیز خواست که زمینه را برای سرمایهگذاران در همهٴ استانها فراهم کنند (تلویزیون رژیم ـ ۱۸/۶/۹۴).
در مورد انتخابات، خامنهای با ارائهٴ معنای جدیدی از «حقالناس»، توی دهن رفسنجانی زد که چند روز پیش انتخاباتهای قبلی را زیر سؤال برده بود، خامنهای تصریح کرد که همان کاری را که در سال 88 کرده و زیر بار باطل کردن انتخابات نرفته، دفاع از حق الناس بوده است.
خامنهای همچنین توی دهن روحانی هم که شورای نگهبان را زیر سؤال برده بود، زد و تأکید کرد: «بخشی از این حقّالنّاس، همین حقّ رأی شورای نگهبان است؛ همین حقّ نظارت استصوابی و مؤثّر شورای نگهبان است». اما روحانی که مخاطب این حرف بود، بدون اعتنا به آن، حرف خودش را زد و در حالی که دولتش را صاحب عله انتخابات قلمداد میکرد، از استانداران بهعنوان مجریان نمایش انتخابات، خواست: «فضای استانها را انشاالله بهتدریج آماده بکنند برای انتخابات بسیار پرشور در ماه اسفند که ما شاهد انشالله یک حماسه بزرگ در سراسر کشور باشیم». منظور روحانی از ”حماسه“ از آنجا که روی کارآمدن خودش در نمایش انتخاباتی قبلی را ”حماسه“ میخواند، روشن است.
اولین نتیجهیی که هر ناظری از این میزان تضاد و تعارض در رأس نظام میگیرد این است که تضاد بسیار جدی است! اما تهدید این است که این تکو پاتکها بهدلیل تکرار، عادی جلوه کند، در حالی که اصلاً عادی نیست. مگر در زمان خمینی، چنین رودررویی با او متصور بود، یا در قیاس با رژیم شاه که استبداد ولیفقیه صدبار خودکامهتر از دیکتاتوری شاه است، مگر متصور بود که شاه دستوری صادر کند و نخستوزیرش در همان روز حرف دیگری کاملاً معکوس آن بر زبان براند؟!
پس اولین نتیجه اینکه این وضعیت، آن هم در یک استبداد مطلقه اصلاً عادی نیست، وضعیت رژیم بهشدت بحرانی است، طلسمشکستگی ولیفقیه بسیار واقعی است، جنگ هژمونی در رأس نظام بسیار جدی است و روز به روز هم جدیتر میشود و اختلاف و تضاد شامل تمام زمینههاست، از سیاسی تا اقتصادی و اجتماعی و منطقهیی و سیاست خارجی…
تنها فصلمشترک آنها در برابر جبهه مقاومت، در برابر مردم ایران و در جنایت و سرکوب و چپاول علیه مردم ایران است، اما از اینکه بگذریم، در اظهارات این هر سه سران نظام، یک حرف مشترک هم دیده میشود و آن، اهمیت شرایط پس از برجام است و این خود گواهی دیگر بر این واقعیت است که مرحله پس از زهر هستهیی که خودشان آن را مرحله «پسا توافق» و «پسا برجام» مینامند نیز، بسیار جدی و واقعی است. وجه مشترک دیگر آنها تأکید بر اهمیت و حساسیت نمایش انتخابات پیش روست. هر دو باند نمایش انتخابات آتی را جنگ سرنوشت و جنگ بود و نبود خود تلقی میکنند. این از قضا نقطهیی است که مردم و مقاومت ایران هم، البته در منتهیالیه طیف، همین نظر را دارند؛ آری، از نظر مقاومت ایران هم این مرحله بسیار مهم و سرنوشتساز است و نشانهها همه حاکی از آن است که فاتح و پیروز این مرحله، بیتردید مردم و مقاومت ایران هستند.