مجاهد سرفراز اشرفی عبدالعلی قنبری (ناظمی) فرزند دلیر مردم همدان، با بیش از 40سال سابقه مجاهدت برای آزادی و نبرد با دو دیکتاتوری شاه و شیخ و از رزم آوران دلیر ارتش آزادیبخش ملی، روز چهارشنبه 11شهریورماه در بیمارستان در آلبانی، بر اثر بیماری سرطان درگذشت و به جاودانه فروغهای همرزمش پیوست.
عبدالعلی قنبری، متولد سال 1327 در همدان، از دوران شاه به هواداری از مجاهدین برخاست و از زندانیان سیاسی دوران شاه بود.
پس از سرقت انقلاب مردم ایران توسط خمینی دجال به مجاهدت علیه ارتجاع و دیکتاتوری زیرپرده دین برخاست.
در مبارزه افشاگرانه سیاسی و در دوران مقاومت انقلابی به مبارزه برای آزادی مردم و میهنش ادامه داد و در صفوف ارتش آزادیبخش ملی، از جمله در نبردهای آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان و همچنین در دوران پایداری در اشرف و لیبرتی، در راه آزادی مردم و میهنش دلیرانه پیکار کرد.
مجاهد اشرفی عبدالعلی قنبری، در جریان حملات جنایتکارانه مزدوران عراقی رژیم به اشرف در 6 و 7مرداد در صحنههای حملات مجروح شد و پس از آن نیز در نبرد برای باز پس گرفتن گروگانهای اشرفی و درهم شکستن توطئههای رژیم و مزدوران ولایتفقیه در عراق دلیرانه پایداری کرد.
مصاحبه عبدالعلی قنبری (ناظمی) -درگیریها - 6 و 7مرداد:
در پایان میخوام بگم که هر چه بود آنجا مقاومت بود رژیم آمده بود که از آن طریق وارد اشرف بشه اسیر بکنه، کشت و کشتار بکنه و تعدادی رو با خودش ببره. اما با مقاومت بچهها در اون لحظه در اونجا شکست خورد. و من در اینجا یک پیامی دارم برای مزدوران رژیم خمینی و مزدوران جیره خوارش در عراق که بدانند رژیم خمینی بیش از 30ساله هیچ غلطی نتونسته در رابطه با مجاهدین بکنه. الآن هم نمیتونه کاری بکنه ما مقاومتمان با مقاومت سرتاسری ایران گره خورده و ایستادگی میکنیم و مقاومت میکنیم.
انتقال از اشرف به لیبرتی صحنه دیگری از رزم و رویارویی مجاهد سرفراز اشرفی عبدالعلی قنبری با مزدوران رژیم بود.
مصاحبه ناظمی در جریان انتقال به لیبرتی در مورد ضرب و شتم مزدوران:
ما آمدیم که جنسهامون رو بازرسی کنند، این نقیب احمد و ملازم حیدر آمدند جنسهای ما رو ریختند بیرون بهشون گفتیم چرا اینجا این کار رو میکنید، دیگه شروع کردند سربازها آمدند ما رو گرفتند زیر مشت و لگد و بردند، تعدادشون زیاد بود، بردند اونور میدان لاله. 7،8،10نفر بودند من را انداختند زیر پا با لگد و مشت میزدند میگفتند باید ببریمت.
در لیبرتی نیز بهرغم محاصره ضدانسانی لیبرتی توسط مزدوران رژیم، برای درهم شکستن اراده رزمنده مجاهدان اشرفی آنها با پایداری بزرگ و با تلاش و خلاقیتی شگفت انگیز، و با پرداخت قیمت سنگین این ایستادگی توطئههای دشمن زبون را در هم شکستند و صحنههای ماندگاری از رزم و پایداری در برابر دشمنان آزادی مردم ایران را به نمایش گذاشتند و ناظمی یکی از این قهرمانان بود.
مصاحبه ناظمی ، احداث زمین فوتبال لیبرتی :
اینجا که میبینید زمین فوتبال لیبرتی هستش. ابتدا که شروع کردیم، اینجا برای زیرسازیش بچهها با دست ماهها انرژی گذاشتند با فرغون و ارابانههایی که درست کردیم با دست خودشان خاک میآوردند میریختند. هرچه مراجعه میکردیم که گریدر و لودر بگیریم برای این کار چون کارش با ماشینآلات بود موافقت نمیکردند که بعد از پیگیریهای زیاد، موفق شدیم که لودر و گریدر وارد کنیم که بعد از وارد شدن لودر و گریدر، توانستیم به این وضعیتی که میبینید در بیاوریم. و از اونجایی هم که خاک خودش مرغوب نیستش چمن خوب در نمیآد مجبور شدیم از بیرون با هزینه کلان، اینجا ده ماشین خاک تمیز بیارند که این هزینهاش فوقالعاده گرونه. بعد از اون طرف هم ما اینجا محاصره هستیم با ما هم بیشتر حساب میکنند. که به این شکل درآمده که انشاء الله بتونیم یک فضایی ایجاد کنیم برای اینکه بچهها بتونند اینجا بازی بکنند. ... ...
بعد از جابهجایی مجاهدان اشرفی در لیبرتی، بهرغم بیماری و بهویژه شدت گرفتن آن در لیبرتی بهدلیل محاصره جنایتکارانه پزشکی، و فشارهای طاقتفرسایی که مزدوران رژیم در کمیته سرکوب در نخستوزیری عراق بر مجاهدان اشرفی وارد میکردند، همراه با همرزمانش مقاومت تا به آخر را برگزید.
چهار تن از پزشکان مجاهدین در لیبرتی در 21دسامبر 2012 (اول دی1391) در یک نامه مشترک به معاون یونامی با اشاره به اعمال فشارها و کارشکنیهای نیروهای عراقی در معالجه بیماران لیبرتی، از خطراتی که بهخاطر این محاصره متوجه برخی از بیماران صعبالعلاج از جمله عبدالعلی قنبری است، ابراز نگرانی کردند.
مشاور حقوقی لیبرتی طی دو نامه در 21 و 24ژوئن 2014 به کمیساریای عالی پناهندگان در بغداد اسامی شماری از بیماران حاد که بیش از دو هفته از مراجعه آنها به بیمارستان جلوگیری شده بود را ذکر کرده و خواستار مداخله جهت انتقال این بیماران به بیمارستان شده بود. سومین اسم در هر دو نامه عبدالعلی قنبری است و قید شده است که او باید توسط پزشک متخصص ویزیت شده و شیمی درمانی شود.
ناظمی:
من عبدالعلی قنبری، اشرفی ساکن لیبرتی هستم مبتلا به سرطان. در مدتی که در اشرف بودم بهعلت محاصره ضدانسانی نیروهای نخستوزیری نتوانستم به پزشک متخصص مراجعه کنم. در اثر همین محاصره و جنایتهایی که در حق ما اعمال شد، حدود 20نفر از خواهران و برادران من بهشهادت رسیدند... ... .
در این مدت هر وقت که برای مراجعه به پزشک اقدام کردم توسط نیروهای نخستوزیری مستقر در کمپ ممانعت کردند و نگذاشتند که من به بیمارستان مراجعه کنم و تحت درمان قرار بگیرم متأسفانه در این مدت همیشه با کارشکنیها و سنگاندازیهای نیروهای نخستوزیری مستقر در کمپ مواجه هستم. . مثلاً در سی ژولای قرار شیمی درمانی داشتم این نیروهای نخستوزیری مانع از این شدند که قرار شیمی درمانی من انجام شود. همچنین چون وضعیت جسمی من تابهحال چند بار مورد عمل جراحی قرار گرفتم و کیسه یوروستومی دارم، پرستارهای خاص خودم باید رسیدگی کنند. در هر نوبت که ما خواستیم پرستار برای شیمی درمانی بیاد نیروهای نخستوزیری ممانعت کردند. مثلاً در تاریخ، ششم، هفتم، شانزده جولای و 27 اوت نیروهای نخستوزیری مانع از این شدند که پرستار شخصی من همراهم بیاید. به همین دلیل کار شیمی درمانی من بهدرستی طبق ریلی که دکتر میخواهد انجام نشد.
من نمونهای از دهها و صدها نفری هستم که در کمپ لیبرتی باید مستمراً تحت نظر پزشک و دکتر باشیم. باید مراجعه به بغداد و دکتر داشته باشیم اما نیروهای نخستوزیری نمیگذارند. ... ...
در اینجا من از مجامع بینالمللی و مدافعان حقوقبشر میخوام که در برابر این جنایت و این محاصره ضدانسانی نیروهای تحتامر مالکی سکوت نکنند از آنها میخوام که این محاصره پزشکی برچیده بشه.
بهدنبال کارشکنیهای ضدانسانی کمیته سرکوب در نخستوزیری عراق وابسته به دیکتاتوری آخوندی، نمایندگان ساکنان لیبرتی، نام عبدالعلی قنبری را بهمنظور اقدام هرچه سریعتر برای معالجه او در لیستهای مختلف قرارداده و بر فوریت انتقال او تأکید کرده بودند.
اما بهدلیل کارشکنیهای جنایتکارانه عوامل رژیم در دولت عراق، با تأخیر زیاد در آبان ماه1393 به آلبانی منتقل شد و بر اثر محاصره ضدانسانی، از معالجات مؤثر و درمان به موقع محروم ماند.
مجاهد اشرفی عبدالعلی قنبری (ناظمی)، در آبانماه سال93 در لیبرتی و تجدید عهدی در آستانهٴ فروغ جاویدان حسینی، نوشت:
عبدالعلی قنبری، متولد سال 1327 در همدان، از دوران شاه به هواداری از مجاهدین برخاست و از زندانیان سیاسی دوران شاه بود.
پس از سرقت انقلاب مردم ایران توسط خمینی دجال به مجاهدت علیه ارتجاع و دیکتاتوری زیرپرده دین برخاست.
در مبارزه افشاگرانه سیاسی و در دوران مقاومت انقلابی به مبارزه برای آزادی مردم و میهنش ادامه داد و در صفوف ارتش آزادیبخش ملی، از جمله در نبردهای آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان و همچنین در دوران پایداری در اشرف و لیبرتی، در راه آزادی مردم و میهنش دلیرانه پیکار کرد.
مجاهد اشرفی عبدالعلی قنبری، در جریان حملات جنایتکارانه مزدوران عراقی رژیم به اشرف در 6 و 7مرداد در صحنههای حملات مجروح شد و پس از آن نیز در نبرد برای باز پس گرفتن گروگانهای اشرفی و درهم شکستن توطئههای رژیم و مزدوران ولایتفقیه در عراق دلیرانه پایداری کرد.
مصاحبه عبدالعلی قنبری (ناظمی) -درگیریها - 6 و 7مرداد:
در پایان میخوام بگم که هر چه بود آنجا مقاومت بود رژیم آمده بود که از آن طریق وارد اشرف بشه اسیر بکنه، کشت و کشتار بکنه و تعدادی رو با خودش ببره. اما با مقاومت بچهها در اون لحظه در اونجا شکست خورد. و من در اینجا یک پیامی دارم برای مزدوران رژیم خمینی و مزدوران جیره خوارش در عراق که بدانند رژیم خمینی بیش از 30ساله هیچ غلطی نتونسته در رابطه با مجاهدین بکنه. الآن هم نمیتونه کاری بکنه ما مقاومتمان با مقاومت سرتاسری ایران گره خورده و ایستادگی میکنیم و مقاومت میکنیم.
انتقال از اشرف به لیبرتی صحنه دیگری از رزم و رویارویی مجاهد سرفراز اشرفی عبدالعلی قنبری با مزدوران رژیم بود.
مصاحبه ناظمی در جریان انتقال به لیبرتی در مورد ضرب و شتم مزدوران:
ما آمدیم که جنسهامون رو بازرسی کنند، این نقیب احمد و ملازم حیدر آمدند جنسهای ما رو ریختند بیرون بهشون گفتیم چرا اینجا این کار رو میکنید، دیگه شروع کردند سربازها آمدند ما رو گرفتند زیر مشت و لگد و بردند، تعدادشون زیاد بود، بردند اونور میدان لاله. 7،8،10نفر بودند من را انداختند زیر پا با لگد و مشت میزدند میگفتند باید ببریمت.
در لیبرتی نیز بهرغم محاصره ضدانسانی لیبرتی توسط مزدوران رژیم، برای درهم شکستن اراده رزمنده مجاهدان اشرفی آنها با پایداری بزرگ و با تلاش و خلاقیتی شگفت انگیز، و با پرداخت قیمت سنگین این ایستادگی توطئههای دشمن زبون را در هم شکستند و صحنههای ماندگاری از رزم و پایداری در برابر دشمنان آزادی مردم ایران را به نمایش گذاشتند و ناظمی یکی از این قهرمانان بود.
مصاحبه ناظمی ، احداث زمین فوتبال لیبرتی :
اینجا که میبینید زمین فوتبال لیبرتی هستش. ابتدا که شروع کردیم، اینجا برای زیرسازیش بچهها با دست ماهها انرژی گذاشتند با فرغون و ارابانههایی که درست کردیم با دست خودشان خاک میآوردند میریختند. هرچه مراجعه میکردیم که گریدر و لودر بگیریم برای این کار چون کارش با ماشینآلات بود موافقت نمیکردند که بعد از پیگیریهای زیاد، موفق شدیم که لودر و گریدر وارد کنیم که بعد از وارد شدن لودر و گریدر، توانستیم به این وضعیتی که میبینید در بیاوریم. و از اونجایی هم که خاک خودش مرغوب نیستش چمن خوب در نمیآد مجبور شدیم از بیرون با هزینه کلان، اینجا ده ماشین خاک تمیز بیارند که این هزینهاش فوقالعاده گرونه. بعد از اون طرف هم ما اینجا محاصره هستیم با ما هم بیشتر حساب میکنند. که به این شکل درآمده که انشاء الله بتونیم یک فضایی ایجاد کنیم برای اینکه بچهها بتونند اینجا بازی بکنند. ... ...
بعد از جابهجایی مجاهدان اشرفی در لیبرتی، بهرغم بیماری و بهویژه شدت گرفتن آن در لیبرتی بهدلیل محاصره جنایتکارانه پزشکی، و فشارهای طاقتفرسایی که مزدوران رژیم در کمیته سرکوب در نخستوزیری عراق بر مجاهدان اشرفی وارد میکردند، همراه با همرزمانش مقاومت تا به آخر را برگزید.
چهار تن از پزشکان مجاهدین در لیبرتی در 21دسامبر 2012 (اول دی1391) در یک نامه مشترک به معاون یونامی با اشاره به اعمال فشارها و کارشکنیهای نیروهای عراقی در معالجه بیماران لیبرتی، از خطراتی که بهخاطر این محاصره متوجه برخی از بیماران صعبالعلاج از جمله عبدالعلی قنبری است، ابراز نگرانی کردند.
مشاور حقوقی لیبرتی طی دو نامه در 21 و 24ژوئن 2014 به کمیساریای عالی پناهندگان در بغداد اسامی شماری از بیماران حاد که بیش از دو هفته از مراجعه آنها به بیمارستان جلوگیری شده بود را ذکر کرده و خواستار مداخله جهت انتقال این بیماران به بیمارستان شده بود. سومین اسم در هر دو نامه عبدالعلی قنبری است و قید شده است که او باید توسط پزشک متخصص ویزیت شده و شیمی درمانی شود.
ناظمی:
من عبدالعلی قنبری، اشرفی ساکن لیبرتی هستم مبتلا به سرطان. در مدتی که در اشرف بودم بهعلت محاصره ضدانسانی نیروهای نخستوزیری نتوانستم به پزشک متخصص مراجعه کنم. در اثر همین محاصره و جنایتهایی که در حق ما اعمال شد، حدود 20نفر از خواهران و برادران من بهشهادت رسیدند... ... .
در این مدت هر وقت که برای مراجعه به پزشک اقدام کردم توسط نیروهای نخستوزیری مستقر در کمپ ممانعت کردند و نگذاشتند که من به بیمارستان مراجعه کنم و تحت درمان قرار بگیرم متأسفانه در این مدت همیشه با کارشکنیها و سنگاندازیهای نیروهای نخستوزیری مستقر در کمپ مواجه هستم. . مثلاً در سی ژولای قرار شیمی درمانی داشتم این نیروهای نخستوزیری مانع از این شدند که قرار شیمی درمانی من انجام شود. همچنین چون وضعیت جسمی من تابهحال چند بار مورد عمل جراحی قرار گرفتم و کیسه یوروستومی دارم، پرستارهای خاص خودم باید رسیدگی کنند. در هر نوبت که ما خواستیم پرستار برای شیمی درمانی بیاد نیروهای نخستوزیری ممانعت کردند. مثلاً در تاریخ، ششم، هفتم، شانزده جولای و 27 اوت نیروهای نخستوزیری مانع از این شدند که پرستار شخصی من همراهم بیاید. به همین دلیل کار شیمی درمانی من بهدرستی طبق ریلی که دکتر میخواهد انجام نشد.
من نمونهای از دهها و صدها نفری هستم که در کمپ لیبرتی باید مستمراً تحت نظر پزشک و دکتر باشیم. باید مراجعه به بغداد و دکتر داشته باشیم اما نیروهای نخستوزیری نمیگذارند. ... ...
در اینجا من از مجامع بینالمللی و مدافعان حقوقبشر میخوام که در برابر این جنایت و این محاصره ضدانسانی نیروهای تحتامر مالکی سکوت نکنند از آنها میخوام که این محاصره پزشکی برچیده بشه.
بهدنبال کارشکنیهای ضدانسانی کمیته سرکوب در نخستوزیری عراق وابسته به دیکتاتوری آخوندی، نمایندگان ساکنان لیبرتی، نام عبدالعلی قنبری را بهمنظور اقدام هرچه سریعتر برای معالجه او در لیستهای مختلف قرارداده و بر فوریت انتقال او تأکید کرده بودند.
اما بهدلیل کارشکنیهای جنایتکارانه عوامل رژیم در دولت عراق، با تأخیر زیاد در آبان ماه1393 به آلبانی منتقل شد و بر اثر محاصره ضدانسانی، از معالجات مؤثر و درمان به موقع محروم ماند.
مجاهد اشرفی عبدالعلی قنبری (ناظمی)، در آبانماه سال93 در لیبرتی و تجدید عهدی در آستانهٴ فروغ جاویدان حسینی، نوشت:
السلام علیک یا حجته الخصام، السلام علیک یا سفینه النجاة. ای مولا و ای حسین فرمانده مجاهدین. با نام و پرچم و خون بهناحق ریخته تو بود که سازمان مجاهدین را شناختم و برای گرفتن انتقام خون شهدای عاشورا و 120000 مجاهد خلق پرچم فروغ جاویدان تو را برگرفتم و سازمان مجاهدین را انتخاب کردم و در جنگ هستم با هر کس که با تو در جنگ است تا روز قیامت. در این سرفصل تاریخی عاشورا و انتخاب شورای مرکزی سازمان، احساس غرور میکنم که عضو کوچکی از این سازمان و ارتش آزادیبخش ملی ایران برای سرنگونی هستم. یک بار دیگر در زندان لیبرتی جنگ هزار برابر با دشمن خدا و خلق (رژیم ولایتفقیه) را انتخاب میکنم و در راستای این جنگ و سرنگونی رژیم هر گونه سستی، ضعف و ذلت را حرام و مرز سرخ میدانم. با تکیه بر انقلاب خواهر مریم این بالاترین سلاح ایدئولوژیکی، با جنگ هزار برابر، پرچم فروغ که همان پرچم حسین است را هرچه افراشتهتر خواهم کرد و خطاب به ولایتفقیه بیچاره باید بگویم: منتظر باش که بهزودی سرنگونی خواهی شد بهدست ارتش آزادیبخش.
مرگ بر اصل ولایتفقیه، زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران، درود بر رجوی
عبدالعلی قنبری
زندان لیبرتی 11آبان 93
درد و رنجهای ناشی از بیماری و فشارهای محاصره ضدانسانی پزشکی در اشرف و لیبرتی اما کمترین خللی در اراده رزمنده و در اخلاص و پاکبازی مجاهد قهرمان عبدالعلی قنبری در راه خدا و خلق ایجاد نکرد، بلکه روان سرشار و رزمندهاش را تا آخرین لحظه حیات بیش از پیش صیقل زد و آبدیده کرد.
مرگ بر اصل ولایتفقیه، زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران، درود بر رجوی
عبدالعلی قنبری
زندان لیبرتی 11آبان 93
درد و رنجهای ناشی از بیماری و فشارهای محاصره ضدانسانی پزشکی در اشرف و لیبرتی اما کمترین خللی در اراده رزمنده و در اخلاص و پاکبازی مجاهد قهرمان عبدالعلی قنبری در راه خدا و خلق ایجاد نکرد، بلکه روان سرشار و رزمندهاش را تا آخرین لحظه حیات بیش از پیش صیقل زد و آبدیده کرد.
او در نامهای در آخرین روزهای زندگیاش نوشت:
اگر بخواهم لحظهام را در رابطه با مریضیام بگویم به بحث برادر اشاره میکنم که در ماه رمضان از قول قران گفت: فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم.
با انتخابی که کردم و تعهدی که به برادر مسعود دارم و با انقلاب خواهر مریم که همه چیز و بود و نبودم نه از نظر فیزیکی بلکه ایدئولوژیک و تکاملی است، طمع زندگی و جذابیت آن را از بیخ و بن کندهام چون به تکامل و غیب ایمان دارم. هرچه هست خدا خودش گفته احیاء است. مرگی در کار نیست. اگر دشمن فکر میکند مریضی در تعهد سرنگونی تاثیر میگذارد، کور خوانده. یک لحظهی آن را مرز سرخ و حرام میدانم
ناظمی 11تیر 94
رئیسجمهور برگزیده مقاومت، با درود به روان پرفتوح این مجاهد والا بهعنوان بیست و هفتمین شهید محاصره ضدانسانی، دلاوری و اخلاص و ایستادگی و وفای به عهد او را در سختترین شرایط، نمونهیی از ارادهٴ استوار مردم ایران برای نیل به آزادی و برچیدن بساط دیکتاتوری در ایرانزمین توصیف کرد و گفت:
در پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری مجاهدین خلق ایران، شهادت مجاهد خلق عبدالعلی قنبری، فدیه دیگری از جانب ملت و مقاومت ایران برای کسب آزادی و نمونه دیگری از نتائج محاصره جنایتبار اشرف و لیبرتی توسط فاشیسم دینی و همدستانش در عراق و تعهدات خیانتشده ایالات متحده و مللمتحد در قبال امنیت و سلامت مجاهدان آزادی است.
شهادت این مجاهد صدیق را به همرزمانش در رزمگاه لیبرتی و در آلبانی، به خانواده او و مردم شهر زادگاهش، همدان، تسلیت میگویم.
مجاهد خلق عبدالعلی قنبری از زندانهای شاه، از رویارویی با هیولای ارتجاع، خمینی دجال، از نبردهای ارتش آزادیبخش ملی در آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان و مروارید سرفرازانه عبور کرد، در دوران پایداری اشرف و لیبرتی که از افتخارآمیزترین دورانهای تاریخ آزادی ایران است، از مظاهر شکیبایی و استواری بود و در نبرد آخرین با بیماری گوهر مجاهدت و ایمان خود را به نحو درخشانی بارز کرد... ..
مطمئنم که یاران و همرزمان او و نسل جوانی که در سراسر ایران شیفته ارزشهای انسانی و مبارزاتی است، جای مجاهد صدیق عبدالعلی قنبری را پر خواهند کرد.
با درود به روان پاک مجاهد خلق عبدالعلی قنبری و دلاوری و اخلاص و وفای به عهد او، دولت آمریکا، یونامی، کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق را به اقدام فوری برای پایان دادن به زندانسازی و محاصره ضدانسانی لیبرتی که از مصادق جنایت علیه بشریت است فرامیخوانم.
اگر بخواهم لحظهام را در رابطه با مریضیام بگویم به بحث برادر اشاره میکنم که در ماه رمضان از قول قران گفت: فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم.
با انتخابی که کردم و تعهدی که به برادر مسعود دارم و با انقلاب خواهر مریم که همه چیز و بود و نبودم نه از نظر فیزیکی بلکه ایدئولوژیک و تکاملی است، طمع زندگی و جذابیت آن را از بیخ و بن کندهام چون به تکامل و غیب ایمان دارم. هرچه هست خدا خودش گفته احیاء است. مرگی در کار نیست. اگر دشمن فکر میکند مریضی در تعهد سرنگونی تاثیر میگذارد، کور خوانده. یک لحظهی آن را مرز سرخ و حرام میدانم
ناظمی 11تیر 94
رئیسجمهور برگزیده مقاومت، با درود به روان پرفتوح این مجاهد والا بهعنوان بیست و هفتمین شهید محاصره ضدانسانی، دلاوری و اخلاص و ایستادگی و وفای به عهد او را در سختترین شرایط، نمونهیی از ارادهٴ استوار مردم ایران برای نیل به آزادی و برچیدن بساط دیکتاتوری در ایرانزمین توصیف کرد و گفت:
در پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری مجاهدین خلق ایران، شهادت مجاهد خلق عبدالعلی قنبری، فدیه دیگری از جانب ملت و مقاومت ایران برای کسب آزادی و نمونه دیگری از نتائج محاصره جنایتبار اشرف و لیبرتی توسط فاشیسم دینی و همدستانش در عراق و تعهدات خیانتشده ایالات متحده و مللمتحد در قبال امنیت و سلامت مجاهدان آزادی است.
شهادت این مجاهد صدیق را به همرزمانش در رزمگاه لیبرتی و در آلبانی، به خانواده او و مردم شهر زادگاهش، همدان، تسلیت میگویم.
مجاهد خلق عبدالعلی قنبری از زندانهای شاه، از رویارویی با هیولای ارتجاع، خمینی دجال، از نبردهای ارتش آزادیبخش ملی در آفتاب و چلچراغ و فروغ جاویدان و مروارید سرفرازانه عبور کرد، در دوران پایداری اشرف و لیبرتی که از افتخارآمیزترین دورانهای تاریخ آزادی ایران است، از مظاهر شکیبایی و استواری بود و در نبرد آخرین با بیماری گوهر مجاهدت و ایمان خود را به نحو درخشانی بارز کرد... ..
مطمئنم که یاران و همرزمان او و نسل جوانی که در سراسر ایران شیفته ارزشهای انسانی و مبارزاتی است، جای مجاهد صدیق عبدالعلی قنبری را پر خواهند کرد.
با درود به روان پاک مجاهد خلق عبدالعلی قنبری و دلاوری و اخلاص و وفای به عهد او، دولت آمریکا، یونامی، کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق را به اقدام فوری برای پایان دادن به زندانسازی و محاصره ضدانسانی لیبرتی که از مصادق جنایت علیه بشریت است فرامیخوانم.