سه جلسه پیاپی استماع از سه وزیر دولت اوباما طی یک هفته که به گفته تحلیلگر سی.ان.ان در آنها، قانونگذاران این سه وزیر را «کباب» کردند (سی.ان.ان ـ ۷/۵/۹۴) از یک سو و همزمان با آن، بالا گرفتن جنگ و جدال در مجلس ارتجاع بهرغم دستور خلیفة ارتجاع مبنی بر انتقاد نکردن از توافق هستهیی، تا آنجا که به گفته علی لاریجانی، برخی نمایندگان گفتهاند: «سگ مشایی و احمدینژاد بر لاریجانی شرف دارد. من که اشهد خود را گفتهام چطور میشود سگ بر مسلمانی شرف داشته باشد» (ایرنا ـ ۷/۵/۹۴).
کشیده شدن دامنهٴ تضادها به این سطوح نشانهٴ چیست؟ آیا این موضعگیریها و تحولات در داخل رژیم و در آمریکا ارتباطی با هم دارند؟ و آیا این هر دو، با تحولات منطقه که بیش از پیش علیه رژیم سمت و سو یافته و در هفته گذشته شاهد موضعگیری قاطع عربستان و دولت بحرین در قبال کشف و خنثی شدن توطئه تروریستی رژیم در بحرین؛ دارند؟
و اینها چطور روی هم تأثیر میگذارند؟
روشن است که در حال حاضر یک جنگ سیاسی گسترده در سطح بینالمللی جریان دارد که نمونههای مورد اشاره، در واقع عناصر تشکیل دهندهٴ این جنگ هستند و دو جبههیی را که بر سر توافق هستهیی را در روی هم صفآرایی کردهاند، بهنمایش میگذارند. یک طرف و یک جبهه، کسانی هستند که این توافقنامه را بهاصطلاح عمل آوردند و آشپزی کردند و از آن دفاع میکنند که در طرف رژیم، دولت روحانی و تیم مذاکره هستند و در طرف آمریکا هم دولت اوباما؛ در این آش هفتجوش، سایر اعضای 5+1 و اتحادیه اروپا هم نقش کمک آشپز را به عهده داشتند.
یک طرف هم، جبههیی است متشکل از کسانی که به هر دلیل با این توافق مخالفند؛ که اجزای تشکیل دهندهٴ آن در آمریکا عمدتاً جمهوریخواهان هستند که شماری از سناتورها و نمایندگان دموکرات هم به آن پیوستهاند. در ایران و در داخل رژیم هم دلواپسان در این جبهه قرار میگیرند؛ کما اینکه کشورهای منطقه، بهخصوص اعضای ائتلاف از عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس تا مصر و ترکیه در این جبهه حضور دارند.
روشن است که اعضای هر جبهه، بهرغم این همسویی، خاستگاه، ماهیت، انگیزه و دلایل کاملاً متفاوت و حتی متعارضی با هم دارند. مثلاً دلواپسان باند ولیفقیه، با این توافق مخالفند و تلاش میکنند جلو آن را بگیرند، چون امکان بمبسازی را حداقل برای 10سال از رژیم سلب میکند، اما در کنگرهٴ آمریکا به این دلیل با این توافقنامه مخالفند که چرا این توافق، امکان بمبسازی را بهکلی از این رژیم خطرناک و حامی تروریسم سلب نکرده؟ چرا موضوع حقوقبشر و تروریسم و دخالتهای رژیم در منطقه مورد توجه قرار نداده است؟ این موضوع بهخصوص توسط نمایندگان حامی مقاومت ایران مورد تأکید قرار گرفته است.
کشورهای منطقه هم برای مخالفت خود، دلایل مشابهی دارند و از ریشهکن نشدن توان بمبسازی رژیمی که تروریسم و صدور ارتجاع، ویژگی ماهوی آن است؛ نگرانند.
این جبهه و گستردگی آن، گویای اهمیت موضوع هستهیی رژیم و خطر و تهدیدی است که دنیا از امکان دستیابی پدرخواندهٴ تروریسم، به بمب اتمی احساس میکند؛ آنچنانکه حتی مردم آمریکا در آن طرف دنیا هم از این بابت احساس تهدید میکنند و در ارتباط با مباحث آن در کنگره، بالا پایین میشود. کمااینکه بر اساس یک نظرسنجی، مخالفت رأیدهندگان آمریکایی با توافق اتمی، پس از شنیدن مباحث اخیر (استماع سنا و مجلس نمایندگان) به 65درصد رسیده است» ( «هیل» نشریه کنگرهٴ آمریکا- 7مرداد 94).
معنی موضع و واکنش افکار عمومی آمریکا به توافق هستهیی این است که این موضوع، به یک عامل تعیینکننده در انتخابات آیندهٴ آمریکا نیز تبدیل شده و کارزاری که بین کاخ سفید و کنگره جریان دارد و طی دو ماه آینده تعیینتکلیف میشود؛ تا حدود زیادی نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را هم تعیین میکند؛ اگر مخالفان توافق در کنگره بتوانند دو سوم آرا، یعنی حداقل 67رأی را به دست بیاورند و راه وتو رئیسجمهور را ببندند، توافق بهطور جدی زیر سؤال میرود و چه بسا منتفی شود و در آن صورت نه تنها اوباما و دولت اوکه سرنوشت سیاسی خود را به این توافق گره زدهاند، شکست سختی خواهند خورد، بلکه حزب دموکرات نیز یک ضربه کمرشکن دریافت خواهد کرد و به احتمال بسیار انتخابات را هم به حریف خواهد باخت.
رد توافق توسط کنگرهٴ آمریکا و منتفی شدن آن، بر رژیم هم، به اضعاف اثر خواهد گذاشت. اما حتی اگر دوسوم آرا هم حاصل نشود و توافق تثبیت گرد، باز هم در ماهیت زهر هستهیی و تأثیرات آن تغییری حاصل نخواهد شد و در هر حال شکاف در رژیم عمیقتر خواهد گردید و چیزی جز باخت و شکست و آثار و عواقب مرگبار آن، در انتظار خلیفة ارتجاع نیست.
کشیده شدن دامنهٴ تضادها به این سطوح نشانهٴ چیست؟ آیا این موضعگیریها و تحولات در داخل رژیم و در آمریکا ارتباطی با هم دارند؟ و آیا این هر دو، با تحولات منطقه که بیش از پیش علیه رژیم سمت و سو یافته و در هفته گذشته شاهد موضعگیری قاطع عربستان و دولت بحرین در قبال کشف و خنثی شدن توطئه تروریستی رژیم در بحرین؛ دارند؟
و اینها چطور روی هم تأثیر میگذارند؟
روشن است که در حال حاضر یک جنگ سیاسی گسترده در سطح بینالمللی جریان دارد که نمونههای مورد اشاره، در واقع عناصر تشکیل دهندهٴ این جنگ هستند و دو جبههیی را که بر سر توافق هستهیی را در روی هم صفآرایی کردهاند، بهنمایش میگذارند. یک طرف و یک جبهه، کسانی هستند که این توافقنامه را بهاصطلاح عمل آوردند و آشپزی کردند و از آن دفاع میکنند که در طرف رژیم، دولت روحانی و تیم مذاکره هستند و در طرف آمریکا هم دولت اوباما؛ در این آش هفتجوش، سایر اعضای 5+1 و اتحادیه اروپا هم نقش کمک آشپز را به عهده داشتند.
یک طرف هم، جبههیی است متشکل از کسانی که به هر دلیل با این توافق مخالفند؛ که اجزای تشکیل دهندهٴ آن در آمریکا عمدتاً جمهوریخواهان هستند که شماری از سناتورها و نمایندگان دموکرات هم به آن پیوستهاند. در ایران و در داخل رژیم هم دلواپسان در این جبهه قرار میگیرند؛ کما اینکه کشورهای منطقه، بهخصوص اعضای ائتلاف از عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس تا مصر و ترکیه در این جبهه حضور دارند.
روشن است که اعضای هر جبهه، بهرغم این همسویی، خاستگاه، ماهیت، انگیزه و دلایل کاملاً متفاوت و حتی متعارضی با هم دارند. مثلاً دلواپسان باند ولیفقیه، با این توافق مخالفند و تلاش میکنند جلو آن را بگیرند، چون امکان بمبسازی را حداقل برای 10سال از رژیم سلب میکند، اما در کنگرهٴ آمریکا به این دلیل با این توافقنامه مخالفند که چرا این توافق، امکان بمبسازی را بهکلی از این رژیم خطرناک و حامی تروریسم سلب نکرده؟ چرا موضوع حقوقبشر و تروریسم و دخالتهای رژیم در منطقه مورد توجه قرار نداده است؟ این موضوع بهخصوص توسط نمایندگان حامی مقاومت ایران مورد تأکید قرار گرفته است.
کشورهای منطقه هم برای مخالفت خود، دلایل مشابهی دارند و از ریشهکن نشدن توان بمبسازی رژیمی که تروریسم و صدور ارتجاع، ویژگی ماهوی آن است؛ نگرانند.
این جبهه و گستردگی آن، گویای اهمیت موضوع هستهیی رژیم و خطر و تهدیدی است که دنیا از امکان دستیابی پدرخواندهٴ تروریسم، به بمب اتمی احساس میکند؛ آنچنانکه حتی مردم آمریکا در آن طرف دنیا هم از این بابت احساس تهدید میکنند و در ارتباط با مباحث آن در کنگره، بالا پایین میشود. کمااینکه بر اساس یک نظرسنجی، مخالفت رأیدهندگان آمریکایی با توافق اتمی، پس از شنیدن مباحث اخیر (استماع سنا و مجلس نمایندگان) به 65درصد رسیده است» ( «هیل» نشریه کنگرهٴ آمریکا- 7مرداد 94).
معنی موضع و واکنش افکار عمومی آمریکا به توافق هستهیی این است که این موضوع، به یک عامل تعیینکننده در انتخابات آیندهٴ آمریکا نیز تبدیل شده و کارزاری که بین کاخ سفید و کنگره جریان دارد و طی دو ماه آینده تعیینتکلیف میشود؛ تا حدود زیادی نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را هم تعیین میکند؛ اگر مخالفان توافق در کنگره بتوانند دو سوم آرا، یعنی حداقل 67رأی را به دست بیاورند و راه وتو رئیسجمهور را ببندند، توافق بهطور جدی زیر سؤال میرود و چه بسا منتفی شود و در آن صورت نه تنها اوباما و دولت اوکه سرنوشت سیاسی خود را به این توافق گره زدهاند، شکست سختی خواهند خورد، بلکه حزب دموکرات نیز یک ضربه کمرشکن دریافت خواهد کرد و به احتمال بسیار انتخابات را هم به حریف خواهد باخت.
رد توافق توسط کنگرهٴ آمریکا و منتفی شدن آن، بر رژیم هم، به اضعاف اثر خواهد گذاشت. اما حتی اگر دوسوم آرا هم حاصل نشود و توافق تثبیت گرد، باز هم در ماهیت زهر هستهیی و تأثیرات آن تغییری حاصل نخواهد شد و در هر حال شکاف در رژیم عمیقتر خواهد گردید و چیزی جز باخت و شکست و آثار و عواقب مرگبار آن، در انتظار خلیفة ارتجاع نیست.