در فضای مجازی در کنار خبری چند خطی مربوط به اعدام یک زندانی در شهر جیرفت با حدود 47 قطعه عکسی که ضمیمه آن شده بود، مواجه شدم. اگر از بیان لحظات انزجارآور ناشی از دیدن آن عکسها بگذرم، اما برای روزهای متمادی این تصاویر همچنان در برابر چشمانم به همراه انبوهی سؤال در ذهنم رژه میرفتند. احساس میکردم که شان و کرامت انسانیام با دیدن این عکسها زخمی و مجروح شده و درد ناشی از آن مرا به فریاد میآورد. آخر نمایشی کردن کشتن یک زندانی دست و پا بسته با چه منطقی توجیه پذیر است؟
بیتردید آن کس که فرمان میدهد، آن کسانی که توجیه میکنند و لباس شرع و قانون برآن میپوشانند، آن کسانی که به هر توجیهی مجری و عمله این جنایت میشوند، بهنحوی در این جنایت دست دارند.
وقتی عکسها را که یکی یکی از نظر میگذرانم، متوجه شدم که به طرز تکاندهندهای تلاش شده تا ترتيب و مراحل کار یعنی چگونه گرفتن جان یک انسان به تصویر کشیده و ثبت شود..
عدهای دستاندرکار نقل و انتقال سکو و داربست مربوط به برپا کردن بساط اعدام و نصب طناب دار در بالای داربست هستند.
گلههایی از مزدوران و گزمه ها با ابزار و بیابزار و الزامات سرکوب (با لباسشخصی یا با لباس نظامی) دیده میشوند که منطقهٴ اعدام را قرق کرده و بهاصطلاح حفظ نظم را برعهده دارند.
چند دژخیم سیاهپوش که یکی از آنها نقاب برچهره دارد، یک زندانی حیرتزده را با دستبند و پابند در میان گرفته و به سمت محل اعدام میآورند.
انبوهی عکاس و فیلمبردار در صحنه بچشم میخورند که با حرکات و جست و خیزهای میمون وار خود تلاش میکنند که تمام لحظات این نمایش چندشآور و قرونوسطایی را در دوربینهایشان ثبت کرده و با استفاده از تکنولوژی و امکانات ارتباطی جدید در معرض دید عموم قرار دهند. از لحظات وارد کردن زندانی به صحنه تا هدایت و انتقال او به بالای سکو و بعد به بالای یک میز بهطوریکه سر اعدامی به حلقه طناب نزدیک شود. و بعد اقدام سنگدلانه انداختن حلقه طناب بر گردن زندانی تا کشیدن میز از زیر پای او و تصاویر جان دادن و آویخته بودنش بر طناب از زوایای مختلف و بعد... تا تصویر چگونگی پایین آوردن جسد و نقل و انتقال آن... .
راستی هدف از نمایش این قساوتها چیست. چرا خیابانی و با این همه گزمه و جلاد و طول و تفصیل؟ آیا هدفی جز ایجاد فضای رعب و وحشت و نشاندادن چنگ و دندان برای مردمی که قصد خیزش و عصیان کردهاند میتواند داشته باشد؟ آخوندهای حاکم که در تنگنای خوردن زهر اتمی که بقای رژیم شان را به آن گره زده بودند قرار گرفتهاند برای جلوگیری از فروپاشی و حفظ حاکمیت تنها را ه را در عمومی و علنی کردن هر چه بیشتر قتل و کشتار مردم دیدهاند.
دژخیمان عمامهدار حاکم که اکنون پرده از مقاصد شوم شان توسط سازمان پیشتاز مجاهدین خلق ایران کنار زده شده، بهنظر میرسد برای حفظ حاکمیت ننگینشان دیگر از ریختن خون هیچکس و به هر بهانهای ابا ندارند. و این بار اینگونه اعمال و آدم کشی را نه تنها مخفی و انکار نمیکنند بلکه آن را علنی، مشروع کرده و گسترش میدهند و در رسانههای تحت تسلط شان با آب و تاب خبر رسانی هم میکنند.
اینکه آیا اینگونه اعمال دردی از دردهای بیدرمان رژیم آخوندی را درمان میکند یا حتی میتواند در کنترل اوضاع به آنها کمک کند، خواب و خیالی بیش نیست. و این اعمال بیشتر به دست و پا زدنهای هیولای در حال احتضار شبیه است. چرا که مردم و مقاومت مردم ایران با ارتش آزادی ستان، پس از عبور از کورانها و آزمایشات سنگین و طولانی اجازه نمیدهند که این خواب و خیالهای پنبهدانهای رژیم آخوندی تعبیر شود و همچنانکه تابهحال نشان دادهاند ضربه نهایی را در زمان مناسب بر پیکر پوسیده فاشیسم مذهبی حاکم برمیهنمان فرود خواهند آورد.