9بند سرکوب و اختناق مطلق را که سردژخیم قضاییه، آخوند صادق آملی لاریجانی قبل از ظهر یکشنبه 7تیر در همایش قوه قضاییه اعلام نمود، خامنهای بعدازظهر همان روز، در دیدارش با دژخیمان این دستگاه جنایت و کشتار، مهر کرد.
مضمون اظهارات خامنهای در این دیدار، در یک جمله خلاصه میشود: ادامه و تشدید سرکوب و اختناق و اعدام و بستن هر گونه شکاف در این زمینه. خامنهای خودش هم این پیام را با کلمات صریح و بیابهام بیان کرد و ضمن تأکید بر «اقتدار» قوه قضاییه تصریح نمود که قوه قضاییه باید در برابر «رودربایستی و فشار جو عمومی» بایستد. یعنی بیتوجه به جو خشم و نفرت مردم ایران و بیخیال محکومیتها توسط مراجع حقوقبشری بینالمللی، بیش از گذشته ببندید! بگیرید! اعدام کنید! و بیش از گذشته هر شکافی را ببندید!
البته صبح همان روز آخوند لاریجانی به تفصیل و در 9عنوان تکبهتک جنایتها و مواردی را که قوه قضاییه در ارتباط با آنها محکوم شده یا در داخل رژیم مورد انتقاد قرار گرفته، مطرح کرد و به دفاع از عملکرد دستگاه تحت فرمانش برخاست و در واقع هر شکافی را بست.
اولین شکافی که آخوند آملی لاریجانی بست این بود که پنبه حقوقبشر و آزادی و قانون را زد و این سنگ بنا را گذاشت که: «در نظامهای لیبرال دموکراسی… ارزشها را جوامع (مردم) تعیین میکنند… در حالی که جمهوری اسلامی بر اساس اختصاص حاکمیت و تشریع خداوند است». نیازی به توضیح ندارد که در منطق او، نمایندهٴ خداوند در روی زمین کسی جز ولیفقیه نیست.
به نظر میرسد که خطاب این بخش از اظهارات صادق لاریجانی رو به داخل رژیم بود، چرا که در همایش قوه قضاییه، هم روحانی و هم علی لاریجانی حرفهایی زدند که از نظر او چنین بوهایی میداد؛ از جمله آنجا که روحانی گفت که قضاییه باید مورد پذیرش مردم و دنیا باشد و آنجا که لاریجانی قوه قضاییه و آثار و نتایج فاجعهبار آن را با دستگاههای قضا در سایر کشورها مقایسه کرد و گفت: کشورهایی که در مسیر توسعه قرار گرفتهاند، چنین وضعیتی ندارند و پیشنهادهایی هم برای بهاصطلاح اصلاح این وضعیت مطرح کرد. آخوند لاریجانی تمام این حرفها را صراحتاً رد کرد و همهٴ این شکافها را بست و از همین رو خامنهای هم رضایت کامل خود را از او با تعریف و تمجیدی که تا کنون از کمتر کسی کرده ابراز نمود و گفت: باید در برابر رودروایسیها ایستاد! که آشکارا منظورش نق و نوقهای داخل رژیم، بهخصوص ملاحظات خانوادگی بود. از اینجا میتوان شدت بحران درونی رژیم را دریافت که صادق لاریجانی را هم در برابر علی لاریجانی قرار داده است.
سردژخیم قضاییه در مورد جرائمی که به قول خودش به امنیت کلان کشور مربوط میشود و در رژیم از آن بهعنوان «فتنه» اسم میبرند، تأکید ویژه داشت و در چند جای سخنانش تکرار کرد که ما کوتاه نمیآییم و در مورد آنچه که به امنیت نظام مربوط میشود، با کسی تعارف نداریم. در همین بحث امنیت بود که او مسألهٴ اعدامها را مطرح نمود و قاطعانه از آن دفاع کرد؛ نشانهیی از اینکه اعدامها، با هر بهانه و عنوانی که صورت گیرد، ماهیت و مضمون امنیتی دارد.
یکی دیگر از شکافهایی که آخوند لاریجانی بست، مقولاتی مانند کنسرت بود که روحانی و وزارت ارشاد او سنگش را به سینه میزنند. به یاد داریم که روحانی در کنفرانس مطبوعاتی اخیر خود (23خرداد) از کسانی که بر خلاف مجوز وزارت ارشاد جلو کنسرتها و جلو شادی مردم را میگیرند، گلایه کرد. آخوند آملی لاریجانی در این مورد حق روحانی را کف دستش گذاشت و با لحن تحقیرآمیزی گفت: «شنیدم در یک مجلسی یک روحانی بلند شده گفته لغو این کنسرتها خلاف حقوق مردم هست واقعاً تعجب است!». او سپس تأکید کرد که ما هر حرام آشکاری را (که منظور حرام در شرع ناپاک خمینی است) هر جا که باشد و به هر اندازه که باشد از کنارش نمیگذریم و مجازات میکنیم! این، شامل همهٴ مواردی میشود که نیروهای سرکوبگر رژیم به بهانه آنها مردم را مورد اذیت و سرکوب قرار میدهند.
شکی نیست که این خط انقباضی و اختناق مطلق، بهدلیل آن است که رژیم با آنچه خودش آن را «یک پیچ خطرناک و حساس تاریخی» میداند، مواجه است که هر اشتباهی به سقوط ماشین نظام به درهٴ سرنگونی منجر میشود. توافق یا عدم توافق، زهر خوردن یا امتناع از آن و واژگون کردن میز مذاکره، هر دو تقریباً به یک اندازه برای رژیم خطرناک است؛ بنابراین ولیفقیه تصمیم گرفته هر شکافی را ببندد و رژیمش را از این نظر و توسط گماشتهها و جلادان مطیع و گوش بهفرمانی همچون آخوند لاریجانی آببندی کند و در این مورد گوشش بدهکار مصلحتاندیشیهای امثال رفسنجانی و روحانی و علی لاریجانی که مرتب در مورد انفجار این دیگ بخار هشدار میدهند، نیست. آینده نشان خواهد داد که در این زمینه کدام یک اشتباه میکردند.
مضمون اظهارات خامنهای در این دیدار، در یک جمله خلاصه میشود: ادامه و تشدید سرکوب و اختناق و اعدام و بستن هر گونه شکاف در این زمینه. خامنهای خودش هم این پیام را با کلمات صریح و بیابهام بیان کرد و ضمن تأکید بر «اقتدار» قوه قضاییه تصریح نمود که قوه قضاییه باید در برابر «رودربایستی و فشار جو عمومی» بایستد. یعنی بیتوجه به جو خشم و نفرت مردم ایران و بیخیال محکومیتها توسط مراجع حقوقبشری بینالمللی، بیش از گذشته ببندید! بگیرید! اعدام کنید! و بیش از گذشته هر شکافی را ببندید!
البته صبح همان روز آخوند لاریجانی به تفصیل و در 9عنوان تکبهتک جنایتها و مواردی را که قوه قضاییه در ارتباط با آنها محکوم شده یا در داخل رژیم مورد انتقاد قرار گرفته، مطرح کرد و به دفاع از عملکرد دستگاه تحت فرمانش برخاست و در واقع هر شکافی را بست.
اولین شکافی که آخوند آملی لاریجانی بست این بود که پنبه حقوقبشر و آزادی و قانون را زد و این سنگ بنا را گذاشت که: «در نظامهای لیبرال دموکراسی… ارزشها را جوامع (مردم) تعیین میکنند… در حالی که جمهوری اسلامی بر اساس اختصاص حاکمیت و تشریع خداوند است». نیازی به توضیح ندارد که در منطق او، نمایندهٴ خداوند در روی زمین کسی جز ولیفقیه نیست.
به نظر میرسد که خطاب این بخش از اظهارات صادق لاریجانی رو به داخل رژیم بود، چرا که در همایش قوه قضاییه، هم روحانی و هم علی لاریجانی حرفهایی زدند که از نظر او چنین بوهایی میداد؛ از جمله آنجا که روحانی گفت که قضاییه باید مورد پذیرش مردم و دنیا باشد و آنجا که لاریجانی قوه قضاییه و آثار و نتایج فاجعهبار آن را با دستگاههای قضا در سایر کشورها مقایسه کرد و گفت: کشورهایی که در مسیر توسعه قرار گرفتهاند، چنین وضعیتی ندارند و پیشنهادهایی هم برای بهاصطلاح اصلاح این وضعیت مطرح کرد. آخوند لاریجانی تمام این حرفها را صراحتاً رد کرد و همهٴ این شکافها را بست و از همین رو خامنهای هم رضایت کامل خود را از او با تعریف و تمجیدی که تا کنون از کمتر کسی کرده ابراز نمود و گفت: باید در برابر رودروایسیها ایستاد! که آشکارا منظورش نق و نوقهای داخل رژیم، بهخصوص ملاحظات خانوادگی بود. از اینجا میتوان شدت بحران درونی رژیم را دریافت که صادق لاریجانی را هم در برابر علی لاریجانی قرار داده است.
سردژخیم قضاییه در مورد جرائمی که به قول خودش به امنیت کلان کشور مربوط میشود و در رژیم از آن بهعنوان «فتنه» اسم میبرند، تأکید ویژه داشت و در چند جای سخنانش تکرار کرد که ما کوتاه نمیآییم و در مورد آنچه که به امنیت نظام مربوط میشود، با کسی تعارف نداریم. در همین بحث امنیت بود که او مسألهٴ اعدامها را مطرح نمود و قاطعانه از آن دفاع کرد؛ نشانهیی از اینکه اعدامها، با هر بهانه و عنوانی که صورت گیرد، ماهیت و مضمون امنیتی دارد.
یکی دیگر از شکافهایی که آخوند لاریجانی بست، مقولاتی مانند کنسرت بود که روحانی و وزارت ارشاد او سنگش را به سینه میزنند. به یاد داریم که روحانی در کنفرانس مطبوعاتی اخیر خود (23خرداد) از کسانی که بر خلاف مجوز وزارت ارشاد جلو کنسرتها و جلو شادی مردم را میگیرند، گلایه کرد. آخوند آملی لاریجانی در این مورد حق روحانی را کف دستش گذاشت و با لحن تحقیرآمیزی گفت: «شنیدم در یک مجلسی یک روحانی بلند شده گفته لغو این کنسرتها خلاف حقوق مردم هست واقعاً تعجب است!». او سپس تأکید کرد که ما هر حرام آشکاری را (که منظور حرام در شرع ناپاک خمینی است) هر جا که باشد و به هر اندازه که باشد از کنارش نمیگذریم و مجازات میکنیم! این، شامل همهٴ مواردی میشود که نیروهای سرکوبگر رژیم به بهانه آنها مردم را مورد اذیت و سرکوب قرار میدهند.
شکی نیست که این خط انقباضی و اختناق مطلق، بهدلیل آن است که رژیم با آنچه خودش آن را «یک پیچ خطرناک و حساس تاریخی» میداند، مواجه است که هر اشتباهی به سقوط ماشین نظام به درهٴ سرنگونی منجر میشود. توافق یا عدم توافق، زهر خوردن یا امتناع از آن و واژگون کردن میز مذاکره، هر دو تقریباً به یک اندازه برای رژیم خطرناک است؛ بنابراین ولیفقیه تصمیم گرفته هر شکافی را ببندد و رژیمش را از این نظر و توسط گماشتهها و جلادان مطیع و گوش بهفرمانی همچون آخوند لاریجانی آببندی کند و در این مورد گوشش بدهکار مصلحتاندیشیهای امثال رفسنجانی و روحانی و علی لاریجانی که مرتب در مورد انفجار این دیگ بخار هشدار میدهند، نیست. آینده نشان خواهد داد که در این زمینه کدام یک اشتباه میکردند.