این مجموعه، گزارشی چند از تعدادی از مجاهدین است که سالها در شکنجهگاههای دیکتاتوری آخوندی، بهسر بردهاند. گزارشهایی از رمضان در زندان.
خواهر مجاهد «سیمین. ن» که در سالهای 62 تا 66 در زندان اوین بهسر برده، میگوید:
در یکی از شبهای ماه رمضان سال 65، بر سر نگذاشتن فلاسک چای در جای همیشگیش، بهانه لازم به دست پاسداران افتاد. با نعرههای گوشخراش فاطمه جباری، شکنجهگر و مسئول بند 216 و نجفی معاونش، یورش پاسداران آغاز شد. شکنجهگر رذل مجتبی، معاون فکور و شکنجهگران بند هفت اوین، چون گلهیی گراز به داخل بندها ریختند و همه را زیر ضربات مشت و لگد و چماق و شلاق قرار دادند و وحشیانه روسریها را از سر زنان و دختران زندانی کشیدند و تکه پاره کردند. سر انجام پس از آن که به اندازه کافی دست و پا و دندان و دندههای اسیران مجاهد را در زیر ضربات وحشیانه خود شکستند، عرق ریزان با دادن دشنامهای رکیک بند را ترک کردند. در چنین شرایطی ما سحر یکی از شبهای ماه رمضان را به صبح رساندیم. فردای آن روز نیز جیره غذایی نصف شد و طی 10روز این وضعیت همراه با تقلیل دفعات بردن زندانیان به دستشویی ادامه یافت. اما طی این 10روز، زندانیان روزه گرفتن را با شکوه بیشتری ادامه دادند.
هرگز فراموش نمیکنم که در تمام طول ماه رمضان سال 63 نغمههای دل انگیز نیایشهای زنان مجاهد خلق در غروبها و نیمه شبهای تاریک و خون گرفته اوین، دل و جان را به امید و آرامش آذین میبست، نیایشها بهطور عمده از قرآن و نهجالبلاغه و سایر کتب انتخاب شده بود و مفاهیم صبر و پایداری، امید به آینده روشن جامعه و خلق و هدفدار بودن هستی و تکامل را نوید میداد.
خواهر مجاهد «سیمین. ن» که در سالهای 62 تا 66 در زندان اوین بهسر برده، میگوید:
در یکی از شبهای ماه رمضان سال 65، بر سر نگذاشتن فلاسک چای در جای همیشگیش، بهانه لازم به دست پاسداران افتاد. با نعرههای گوشخراش فاطمه جباری، شکنجهگر و مسئول بند 216 و نجفی معاونش، یورش پاسداران آغاز شد. شکنجهگر رذل مجتبی، معاون فکور و شکنجهگران بند هفت اوین، چون گلهیی گراز به داخل بندها ریختند و همه را زیر ضربات مشت و لگد و چماق و شلاق قرار دادند و وحشیانه روسریها را از سر زنان و دختران زندانی کشیدند و تکه پاره کردند. سر انجام پس از آن که به اندازه کافی دست و پا و دندان و دندههای اسیران مجاهد را در زیر ضربات وحشیانه خود شکستند، عرق ریزان با دادن دشنامهای رکیک بند را ترک کردند. در چنین شرایطی ما سحر یکی از شبهای ماه رمضان را به صبح رساندیم. فردای آن روز نیز جیره غذایی نصف شد و طی 10روز این وضعیت همراه با تقلیل دفعات بردن زندانیان به دستشویی ادامه یافت. اما طی این 10روز، زندانیان روزه گرفتن را با شکوه بیشتری ادامه دادند.
هرگز فراموش نمیکنم که در تمام طول ماه رمضان سال 63 نغمههای دل انگیز نیایشهای زنان مجاهد خلق در غروبها و نیمه شبهای تاریک و خون گرفته اوین، دل و جان را به امید و آرامش آذین میبست، نیایشها بهطور عمده از قرآن و نهجالبلاغه و سایر کتب انتخاب شده بود و مفاهیم صبر و پایداری، امید به آینده روشن جامعه و خلق و هدفدار بودن هستی و تکامل را نوید میداد.