هموطنی از آلمان: چرا رژیم با این وضعیت بحرانی که دارد، هنوز میتواند برخی سیاستهایش را ادامه دهد؟
مهدی ابریشمچی: درود میفرستم به خواهرم مریم از آلمان. اگر رژیم هنوز میتواند به سیاستهای جنایتکارانهاش ادامه بدهد، هیچ عاملی جز افزایش اختناق نیست. از جمله در دوران رئیسجمهور ارتجاع روحانی که 1700نفر را اعدام کرده و هر روز بهنحو تکاندهندهیی آمار اعدام بالا میرود. بهویژه فشار و سرکوب بر روی زنان آزاده میهنمان در این رژیم ابعاد گستردهیی دارد. البته این خودش بنوعی از عوامل ضعف رژیم هست که برای مهار و کنترل خشم جامعه ناچار میشود به سرکوب رو بیاورد. امیدوارم که انجمن زنان آلمان در کارشان موفق باشند.
غلام از آلمان: ... به نظرم من، میهن ما در شرایط بسیار حساسی هست. نباید این شرایط را که نقطه عطف است، از دست بدهیم. باید همه چیز را برای سرنگونی رژیم، سمت و سو بدهیم...
مهدی ابريشمچی: غلام روی نکتهیی تأکید کرد که من مایلم زیر آن خط بکشم. وی گفت این نقطه عطف یعنی شرایط و تحولات سیاسی را نباید از دست بدهیم. یعنی شرایطی که فعلاً بهدلیل وضعیت رژیم از یکطرف و بهدلیل اعتلا و پا برجایی و ایستادگیاشرفیها و اشرفنشانها از طرف دیگر، ما را در نقطه عطف قرار داده است. نباید تردید داشت که ما باید از این سرفصل استفاده کنیم. نباید اجازه بدهیم زمان بگذارد و ما باید تأثیر خودمان را روی این شرایط بگذاریم. از ضعف و بحرانی که رژیم را فراگرفته و حتی در معرض تعیین تکلیف توسط جامعه جهانی است، نباید بسادگی بگذریم.
من توضیح دادم که نقطه کانونی در این مقطع زمانی چیست. رژیم آخوندی دو انتخاب را پیش روی جهانیان قرار داده است. یا پذیرش حکومت آخوندی و یا راهحل نظامی. در حالیکه ما برعکس، میگوییم راهحل سوم وجود دارد. سرنگونی این رژیم به دست مقاومت سازمانیافته مردم ایران.
از اینرو، روز 23خرداد روزی هست که این راهحل سوم مقاومت ایران بهطور مادی و عینی در گردهمایی هموطنانمان در ویلپنت پاریس خود را بارز میکند. زیرا وقتی ما از یک راهحل سوم صحبت میکنیم یک امر تئوری و توضیحی نیست. رژیم و اعدامهایش و سرکوب و نیروی قدس و دخالتهایش در کشورهای منطقه وجود دارد. پس در مقابل این مقاومت هم باید هر چه گستردهتر و باشکوهتر حضور خودش را نشان بدهد. با حضور فعال خودمان در این گردهمایی برای جهانیان مشخص میشود که وزن سیاسی این مقاومت چیست و چه جایگاه و اهمیتی دارد. برای کسانی که میخواهند ببیند حول و حوش ایران چه فاکتورهایی وجود دارد، عامل و فاکتور مقاومت باید حضور و وزن مادی خودش را در صحنه سیاسی برجسته و بارز کند. گردهمایی ویلپنت ظرف بارز کردن چنین چیزی هست. آن روز جهان به این نگاه میکند که اگر یک رژیم دیکتاتور و فاسد و بنیادگرا و جنایتکاری وجود دارد، در مقابل آن یک چنین آلترناتیو و مقاومتی در چنین جایگاهی وجود دارد. حرف این مقاومت در این گردهمایی مشخص میشود که چه ارزشی دارد، مواضع آن چیست. پس اهمیت حضور فعال و برگزاری این گردهمایی در همین موضوع بارز و برجسته میشود. یعنی این مقاومت تنها پاسخ و تنها آلترناتیو در مقابل حکومت ولایت فقیه است.
این موضوع در صحبتها و اظهارات تعداد زیادی از شخصیتهای سیاسی و دولتمردان سابق و نمایندگان پارلمان خودش را بهخوبی نشان میدهد. بهویژه با تأکیدی که بر روی راهحل و وجود آلترناتیو در مقابل این رژیم وجود دارد.
همچنانکه در اظهارنظر و صحبتهای شخصیتهای برجسته سیاسی شرکت کننده در این گردهمایی سالانه دیدهایم، مقاومت مردم ایران طی این سالیان توانسته با تلاش و ایستادگی، جهان را به این نقطه برساند که رژیم آخوندی در کانون بهوجود آمدن مشکلات است. نه تنها در داخل ایران بلکه در سطح بینالمللی و منطقه و وضعیتی که هماکنون در عراق، یمن و سوریه وجود دارد. وضعیتی که همه انگشت میگذارند که عامل آن، رژیم ایران است.
اگر رژیم دو گزینه را روی میز طرف حسابهای بینالمللی قرار میدهد، یعنی یا جنگ یا پذیرش این رژیم، برای این هست که این رژیم خوب میفهمد که جهان در جستجوی یک آلترناتیو و راهحل هست.
راهحل هم باید یک پدیده همهجانبه باشد. این مقاومت در ابعاد گوناگون این راهحل را نمایندگی میکند:
1 ـ این مقاومت نیرویی دارد که سالیان هست در مقابل حکومت آخوندی ایستادگی کرده و میکند. قیمت آن را نیز همواره داده و بهرغم همه نوع سرکوب و توطئه، از بین نرفته است.
ما امسال در آستانه پنجاهمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران هستیم. مقاومتی با این ریشهداری و با این توان در پایداری و یکپارچگی و ایستادن و فدای بیکران و از بین نرفتن بیهمتاست. مقاومتی که این پیام را دارد که میتوان به این مقاومت بهعنوان یک آلترناتیو جدی در مقابل رژیم آخوندی اطمینان داشت، زیرا در برابر همهٴ توطئهها و ضربات این رژیم، پرتوان میایستد و بدون وقفه به نبردش ادامه میدهد.
2- این مقاومت آلترناتیوی را معرفی کرده است که این آلترناتیو هم در سطح داخلی و بینالمللی شناخته شده و اعتبار جهانی به دست آورده است. همچنین جنبه فرهنگی این آلترناتیو بسیار قابلتوجه است. شما به صحنه سیاسی نگاه کنید. همه کسانیکه این روزها منشأء مشکلات و تروریسم و کشتار و وحشگیری در منطقه و سراسر جهان هستند، همه تحت پوش و با نام اسلام این اعمال جنایتکارانه را انجام میدهند. در رأس آنها نیز رژیم ولایت فقیه قرار دارد.
در برابر آن، این مقاومت تنها طرفی است که در صحنهٴ معرفی آلترناتیو قادر بوده و توانسته است که یک آلترناتیو فرهنگی را ارائه و معرفی بکند. یعنی کانون بحث، همین پاسخ همهجانبه با حضور عینی و مشخص توسط مقاومت ایران است.
صحبتها و تماسهایی که هموطنانمان با این برنامه داشتند تجسم شعار اصلی این گردهمایی است یعنی «میتوان و باید».
محمود از آلمان: ما هم در این رزم شرکت کردیم... هیچکس از جنایات رژیم در امان نیست. پس ما باید دست در دست هم بدهیم... تنها جنگی که با این رژیم مشروعیت دارد، جنگ مردم و مقاومت ایران با این رژیم است... پاسدار رضایی یکبار گفت به اینها نگویید منافق. اینها دشمن هستند. بله، ما دشمن شما هستیم و آمدیم دشمنی خودمان را در این مراسم نشان بدهیم... با حداکثر توانمان هم آمدیم... الآن هم در این لحظات حساس، رژیم را به ته درهٴ سرنگونی میفرستیم... شرکت در این مراسم نبرد ما با رژیم است...
مهدی ابریشمچی: با تماسی که محمود از آلمان گرفت صددرصد موافق هستم که گفت شرکت در این گردهمایی مانند شرکت در صحنه نبرد علیه حکومت سفاک آخوندی است. بهویژه اینکه شعارها و پیامهای خاص خودش را دارد. پس امسال بیش از هر سال دیگر باید این گردهمایی را علیه رژیم آخوندی برگزار کرد.
باز هم تأکید میکنم اگر این نسل و این مقاومت پایداری و ایستادگی نمیکرد، رژیم ضدبشری آخوندی در این وضعیت بحرانی و رو به سرنگونی و اضمحلال نبود. قدم به قدم این راه قیمتش توسط این مقاومت پرداخته شده و امروز هم پرداخته میشود. از جمله همه خواهران و برادران اشرفی ما که در زندان لیبرتی ایستادگی و پایداری میکنند و همه خطرات را به جان خریدهاند. فراموش نکنیم که این نسل و این مقاومت بهای بسیار داده و فدای بیکران کرده است. حتی بعد از سال 2003 میلادی بسیاری از مجاهدان اشرفی از جمله در دهم شهریور برای آزادی میهنشان جانشان را فدا کردند.
بنابراین همانطور که هموطنانمان در تماسهایشان گفتند، شرکت در این گردهمایی درست مانند شرکت در نبرد سرنگونی علیه رژیم آخوندی است. تأکید میکنم ما در آستانه پنجاه ساله شدن سازمان مجاهدین خلق ایران هستیم. اگر سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته است تا این نقطه که اکنون هستیم، به تعبیر قرآن، مانند یک درخت تنومند و پاکیزه، پاک و مطهر بماند و ریشه بگستراند و بتواند میوه و ثمرهاش را در هر دورانی، از جمله این مقطع زمانی، متناسب با شرایط، برای خلق ایران و حتی برای خلقهای منطقه ارائه کند، فقط بهدلیل وفاداریاش به دو شعار و دو سلاح و دو پایه و آموزش و ارزش بنیادین اولیهاش هست. یعنی «فدا و صداقت». این سازمان طی این سالیان همواره با این دو عنصر خط و سیاستش را پیش برده است و برای اثبات این دو عنصر هر چیزی که داشته، فدا کرده است. بنابراین امروز هم ما ادامه همان نسل هستیم. ادامه همان راه هستیم. قانون ما همان قانون است. باید همه ما دست بهدست هم بدهیم برای به نتیجه رساندن این راه. راه صادقانهای که حق و درست است. یعنی افشای هر چه بیشتر جنایات رژیم سفاک آخوندی و از آنطرف، معرفی تنها پاسخ و تنها آلترنایتو آن.
پس باید آنچه را که شایسته این دوران هست بپردازیم و در مقابل موانعی که در پیش روی ما هست بایستیم. اهمیت حضور یک نفر بیشتر در این گردهمایی، در فهم همین موضوع مشخص میشود. از این فرصت باید استفاده کرد. حتی 1 یا 2 یا 3نفر بیشتر، برای پر کردن اتوبوسهایی که وارد صحنه میشوند، تا بتوانیم به رژیم ضدبشری آخوندی بگوییم، این مقاومت هست و خواهد بود و این رژیم سفاک هست که باید سرنگون شده و از صحنه حذف شود.
ثریا از سوئد: هموطنان، بیایید دوباره در گردهمایی پاریس، آوازهخوان قصههای تلخ سرزمینمان باشیم... مگر نه اینکه تا ظلم هست، مبارزه هست؟ هنوز در گوشه و کنار وطن ستم دیدهام، جرثقیلها برای دار زدن برپاست... بیا تا با یکدیگر، این جانیان و جلادان زمانه خود را رسوا کنیم...
مهدی ابریشمچی: بله، در کشور ما بهدلیل وجود حاکمیت منحوس آخوندی قصههای تلخ و رنجهای بسیاری وجود دارد که گوشه بسیار کمی از آن بگوش جهانیان میرسد. البته همانطور که گفتید وظیفه ما است که در مقابل اینهمه سیاهی و تباهی که رژیم در میهن اسیرمان حاکم کرده، بایستیم و برق اعتراض و نبرد در برابر این رژیم را بیشتر بارز کنیم. همچنین نشان دهیم که کشور و مردم ما اینطور نیست که فقط اسیر و محکوم و در بند و زنجیر رژیم آخوندی باقی بماند. همان یارانی که خونشان و تلاششان را در این راه گذاشتند. همان صبا هفت برادران، که قهرمانانه، در آخرین لحظه شهادتش گفت: «ما تا پایان ایستادهایم». سخنی که او و آرمانش را در تاریخ ایران ثبت کرد. این پیام ما را به نبرد بیشتر فرا میخواند. امروز این نبرد برای هر ایرانی آزادیخواه و شرافتمندی، حتی اگر اختلاف نظر هم داشته باشیم، در شرکت و همبستگی و حضور در این گردهمایی خودش را نشان میدهد.
کریم از ایتالیا: من از همهٴ هموطنانمان دعوت میکنم در این کهکشان شرکت کنند، چرا که این گردهمایی، فریاد و صدای آزادیخواهی مردم ایران است... فکر میکنم این گردهمایی بزرگ کمک خواهد کرد تا رژیم هر چه سریعتر، سرنگون شود...
مهدی ابریشمچی: من تأکید میکنم روی حرفی که کریم گفت که گردهمایی ما در 23خرداد در ویلپنت صدای آزادیخواهی مردم ایران است. وقتی به این موضوع میاندیشیم بهخصوص ایرانیانی که در خارج کشور هستیم، بار مسئولیت و مقاومت برایمان هر چه بیشتر میشود. این روزها در داخل ایران حتی برافراشتن یک پلاکارد یا یک شعار برای نان شب، برای مردم ما قیمت سنگینی دارد. میدانیم که رژیم سفاک آخوندی آنها را تهدید میکند و یا بعد از مدتی زندانی میکند.
برخی از کسانی که تماس گرفتند گفتند که زنان ایرانی فقط برای دفاع از شرف خود، چه قیمت سهمگینی باید بپردازند که صدای بیشرافتی و جنایتکاری رژیم بگوش جهانیان برسد. این رژیم منفور با وقاحت خودش مدتی پیش به وضعیت اسفبار زنان کارتن خواب در ایران اعتراف کرد. یا گزارشهای بسیار تکاندهندهای که گاهی وقتی میخوانیم برایمان قابل تصور نیست. مانند فروش کودکان توسط مادران، بهدلیل فقر و اوج درماندگی در حاکمیت سیاه آخوندی.
در چنین شرایطی که زندانیان ما از داخل شکنجهگاههای رژیم، برای اینکه صدایشان را به گوش جهانیان برسانند و رژیم را افشا کنند و از این مقاومت حمایت کنند، قیمت سنگینی میدهند؛ کسی که در بین دندانهای رژیم آن هم در زندان هست چگونه تلاش میکند به هر نحوی صدای خودش را به جهان برساند و این رژیم را افشا کند. در این شرایط که خود رژیم با وقاحت اعلام میکند که میلیونها نفر از مردم ایران زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند؛ معلمین و کارگران شریف ما در تظاهرات سراسری خودشان، شعار میدادند که «خط فقر 3 میلیون و درآمد ما 1 میلیون».
پس در چنین شرایطی همانطورکه هموطنانمان در تماسهایشان گفتند، مشارکت در این گردهمایی مسئولیت ما ایرانیانی هست که خارج کشور هستیم. هر چقدر هم که شرایطمان سخت باشد، دستکم زیر مهمیز و زیر تازیانه پاسداران رژیم آخوندی نیستیم. بنابراین باید با تمام توان تلاش کنیم با حضور و شرکت در این گردهمایی، صدای هموطنانمان در میهن اسیر باشیم و صدای آنها را بگوش جهانیان برسانیم. با حضور خودمان در این گردهمایی نشان بدهیم که ایران راهحلی از خودش دارد. یک راهحل ایرانی. راهحل سوم. راهحلی بهدست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آن. کافی است که سیاستهای بینالمللی موانع را کنار بگذارند و اینقدر امتیاز به این رژیم ندهند و این مقاومت عادلانه مردم ایران را بهرسمیت بشناسند.
این مقاومت نیز توسط سخنگوی خودش، خانم مریم رجوی بارها اعلام کرده است که ما هیچ چیزی نمیخواهیم جز حمایت سیاسی از مقاومت و اینکه با رژیم دیکتاتوری آخوندی مماشات نکنند. پس ما در روز گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، باید صدای مردم تحت ستم خود باشیم که برای هر اعتراضی هم که میکنند قیمت سهمگینی میدهند.
مهدی ابریشمچی: درود میفرستم به خواهرم مریم از آلمان. اگر رژیم هنوز میتواند به سیاستهای جنایتکارانهاش ادامه بدهد، هیچ عاملی جز افزایش اختناق نیست. از جمله در دوران رئیسجمهور ارتجاع روحانی که 1700نفر را اعدام کرده و هر روز بهنحو تکاندهندهیی آمار اعدام بالا میرود. بهویژه فشار و سرکوب بر روی زنان آزاده میهنمان در این رژیم ابعاد گستردهیی دارد. البته این خودش بنوعی از عوامل ضعف رژیم هست که برای مهار و کنترل خشم جامعه ناچار میشود به سرکوب رو بیاورد. امیدوارم که انجمن زنان آلمان در کارشان موفق باشند.
غلام از آلمان: ... به نظرم من، میهن ما در شرایط بسیار حساسی هست. نباید این شرایط را که نقطه عطف است، از دست بدهیم. باید همه چیز را برای سرنگونی رژیم، سمت و سو بدهیم...
مهدی ابريشمچی: غلام روی نکتهیی تأکید کرد که من مایلم زیر آن خط بکشم. وی گفت این نقطه عطف یعنی شرایط و تحولات سیاسی را نباید از دست بدهیم. یعنی شرایطی که فعلاً بهدلیل وضعیت رژیم از یکطرف و بهدلیل اعتلا و پا برجایی و ایستادگیاشرفیها و اشرفنشانها از طرف دیگر، ما را در نقطه عطف قرار داده است. نباید تردید داشت که ما باید از این سرفصل استفاده کنیم. نباید اجازه بدهیم زمان بگذارد و ما باید تأثیر خودمان را روی این شرایط بگذاریم. از ضعف و بحرانی که رژیم را فراگرفته و حتی در معرض تعیین تکلیف توسط جامعه جهانی است، نباید بسادگی بگذریم.
من توضیح دادم که نقطه کانونی در این مقطع زمانی چیست. رژیم آخوندی دو انتخاب را پیش روی جهانیان قرار داده است. یا پذیرش حکومت آخوندی و یا راهحل نظامی. در حالیکه ما برعکس، میگوییم راهحل سوم وجود دارد. سرنگونی این رژیم به دست مقاومت سازمانیافته مردم ایران.
از اینرو، روز 23خرداد روزی هست که این راهحل سوم مقاومت ایران بهطور مادی و عینی در گردهمایی هموطنانمان در ویلپنت پاریس خود را بارز میکند. زیرا وقتی ما از یک راهحل سوم صحبت میکنیم یک امر تئوری و توضیحی نیست. رژیم و اعدامهایش و سرکوب و نیروی قدس و دخالتهایش در کشورهای منطقه وجود دارد. پس در مقابل این مقاومت هم باید هر چه گستردهتر و باشکوهتر حضور خودش را نشان بدهد. با حضور فعال خودمان در این گردهمایی برای جهانیان مشخص میشود که وزن سیاسی این مقاومت چیست و چه جایگاه و اهمیتی دارد. برای کسانی که میخواهند ببیند حول و حوش ایران چه فاکتورهایی وجود دارد، عامل و فاکتور مقاومت باید حضور و وزن مادی خودش را در صحنه سیاسی برجسته و بارز کند. گردهمایی ویلپنت ظرف بارز کردن چنین چیزی هست. آن روز جهان به این نگاه میکند که اگر یک رژیم دیکتاتور و فاسد و بنیادگرا و جنایتکاری وجود دارد، در مقابل آن یک چنین آلترناتیو و مقاومتی در چنین جایگاهی وجود دارد. حرف این مقاومت در این گردهمایی مشخص میشود که چه ارزشی دارد، مواضع آن چیست. پس اهمیت حضور فعال و برگزاری این گردهمایی در همین موضوع بارز و برجسته میشود. یعنی این مقاومت تنها پاسخ و تنها آلترناتیو در مقابل حکومت ولایت فقیه است.
این موضوع در صحبتها و اظهارات تعداد زیادی از شخصیتهای سیاسی و دولتمردان سابق و نمایندگان پارلمان خودش را بهخوبی نشان میدهد. بهویژه با تأکیدی که بر روی راهحل و وجود آلترناتیو در مقابل این رژیم وجود دارد.
همچنانکه در اظهارنظر و صحبتهای شخصیتهای برجسته سیاسی شرکت کننده در این گردهمایی سالانه دیدهایم، مقاومت مردم ایران طی این سالیان توانسته با تلاش و ایستادگی، جهان را به این نقطه برساند که رژیم آخوندی در کانون بهوجود آمدن مشکلات است. نه تنها در داخل ایران بلکه در سطح بینالمللی و منطقه و وضعیتی که هماکنون در عراق، یمن و سوریه وجود دارد. وضعیتی که همه انگشت میگذارند که عامل آن، رژیم ایران است.
اگر رژیم دو گزینه را روی میز طرف حسابهای بینالمللی قرار میدهد، یعنی یا جنگ یا پذیرش این رژیم، برای این هست که این رژیم خوب میفهمد که جهان در جستجوی یک آلترناتیو و راهحل هست.
راهحل هم باید یک پدیده همهجانبه باشد. این مقاومت در ابعاد گوناگون این راهحل را نمایندگی میکند:
1 ـ این مقاومت نیرویی دارد که سالیان هست در مقابل حکومت آخوندی ایستادگی کرده و میکند. قیمت آن را نیز همواره داده و بهرغم همه نوع سرکوب و توطئه، از بین نرفته است.
ما امسال در آستانه پنجاهمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران هستیم. مقاومتی با این ریشهداری و با این توان در پایداری و یکپارچگی و ایستادن و فدای بیکران و از بین نرفتن بیهمتاست. مقاومتی که این پیام را دارد که میتوان به این مقاومت بهعنوان یک آلترناتیو جدی در مقابل رژیم آخوندی اطمینان داشت، زیرا در برابر همهٴ توطئهها و ضربات این رژیم، پرتوان میایستد و بدون وقفه به نبردش ادامه میدهد.
2- این مقاومت آلترناتیوی را معرفی کرده است که این آلترناتیو هم در سطح داخلی و بینالمللی شناخته شده و اعتبار جهانی به دست آورده است. همچنین جنبه فرهنگی این آلترناتیو بسیار قابلتوجه است. شما به صحنه سیاسی نگاه کنید. همه کسانیکه این روزها منشأء مشکلات و تروریسم و کشتار و وحشگیری در منطقه و سراسر جهان هستند، همه تحت پوش و با نام اسلام این اعمال جنایتکارانه را انجام میدهند. در رأس آنها نیز رژیم ولایت فقیه قرار دارد.
در برابر آن، این مقاومت تنها طرفی است که در صحنهٴ معرفی آلترناتیو قادر بوده و توانسته است که یک آلترناتیو فرهنگی را ارائه و معرفی بکند. یعنی کانون بحث، همین پاسخ همهجانبه با حضور عینی و مشخص توسط مقاومت ایران است.
صحبتها و تماسهایی که هموطنانمان با این برنامه داشتند تجسم شعار اصلی این گردهمایی است یعنی «میتوان و باید».
محمود از آلمان: ما هم در این رزم شرکت کردیم... هیچکس از جنایات رژیم در امان نیست. پس ما باید دست در دست هم بدهیم... تنها جنگی که با این رژیم مشروعیت دارد، جنگ مردم و مقاومت ایران با این رژیم است... پاسدار رضایی یکبار گفت به اینها نگویید منافق. اینها دشمن هستند. بله، ما دشمن شما هستیم و آمدیم دشمنی خودمان را در این مراسم نشان بدهیم... با حداکثر توانمان هم آمدیم... الآن هم در این لحظات حساس، رژیم را به ته درهٴ سرنگونی میفرستیم... شرکت در این مراسم نبرد ما با رژیم است...
مهدی ابریشمچی: با تماسی که محمود از آلمان گرفت صددرصد موافق هستم که گفت شرکت در این گردهمایی مانند شرکت در صحنه نبرد علیه حکومت سفاک آخوندی است. بهویژه اینکه شعارها و پیامهای خاص خودش را دارد. پس امسال بیش از هر سال دیگر باید این گردهمایی را علیه رژیم آخوندی برگزار کرد.
باز هم تأکید میکنم اگر این نسل و این مقاومت پایداری و ایستادگی نمیکرد، رژیم ضدبشری آخوندی در این وضعیت بحرانی و رو به سرنگونی و اضمحلال نبود. قدم به قدم این راه قیمتش توسط این مقاومت پرداخته شده و امروز هم پرداخته میشود. از جمله همه خواهران و برادران اشرفی ما که در زندان لیبرتی ایستادگی و پایداری میکنند و همه خطرات را به جان خریدهاند. فراموش نکنیم که این نسل و این مقاومت بهای بسیار داده و فدای بیکران کرده است. حتی بعد از سال 2003 میلادی بسیاری از مجاهدان اشرفی از جمله در دهم شهریور برای آزادی میهنشان جانشان را فدا کردند.
بنابراین همانطور که هموطنانمان در تماسهایشان گفتند، شرکت در این گردهمایی درست مانند شرکت در نبرد سرنگونی علیه رژیم آخوندی است. تأکید میکنم ما در آستانه پنجاه ساله شدن سازمان مجاهدین خلق ایران هستیم. اگر سازمان مجاهدین خلق ایران توانسته است تا این نقطه که اکنون هستیم، به تعبیر قرآن، مانند یک درخت تنومند و پاکیزه، پاک و مطهر بماند و ریشه بگستراند و بتواند میوه و ثمرهاش را در هر دورانی، از جمله این مقطع زمانی، متناسب با شرایط، برای خلق ایران و حتی برای خلقهای منطقه ارائه کند، فقط بهدلیل وفاداریاش به دو شعار و دو سلاح و دو پایه و آموزش و ارزش بنیادین اولیهاش هست. یعنی «فدا و صداقت». این سازمان طی این سالیان همواره با این دو عنصر خط و سیاستش را پیش برده است و برای اثبات این دو عنصر هر چیزی که داشته، فدا کرده است. بنابراین امروز هم ما ادامه همان نسل هستیم. ادامه همان راه هستیم. قانون ما همان قانون است. باید همه ما دست بهدست هم بدهیم برای به نتیجه رساندن این راه. راه صادقانهای که حق و درست است. یعنی افشای هر چه بیشتر جنایات رژیم سفاک آخوندی و از آنطرف، معرفی تنها پاسخ و تنها آلترنایتو آن.
پس باید آنچه را که شایسته این دوران هست بپردازیم و در مقابل موانعی که در پیش روی ما هست بایستیم. اهمیت حضور یک نفر بیشتر در این گردهمایی، در فهم همین موضوع مشخص میشود. از این فرصت باید استفاده کرد. حتی 1 یا 2 یا 3نفر بیشتر، برای پر کردن اتوبوسهایی که وارد صحنه میشوند، تا بتوانیم به رژیم ضدبشری آخوندی بگوییم، این مقاومت هست و خواهد بود و این رژیم سفاک هست که باید سرنگون شده و از صحنه حذف شود.
ثریا از سوئد: هموطنان، بیایید دوباره در گردهمایی پاریس، آوازهخوان قصههای تلخ سرزمینمان باشیم... مگر نه اینکه تا ظلم هست، مبارزه هست؟ هنوز در گوشه و کنار وطن ستم دیدهام، جرثقیلها برای دار زدن برپاست... بیا تا با یکدیگر، این جانیان و جلادان زمانه خود را رسوا کنیم...
مهدی ابریشمچی: بله، در کشور ما بهدلیل وجود حاکمیت منحوس آخوندی قصههای تلخ و رنجهای بسیاری وجود دارد که گوشه بسیار کمی از آن بگوش جهانیان میرسد. البته همانطور که گفتید وظیفه ما است که در مقابل اینهمه سیاهی و تباهی که رژیم در میهن اسیرمان حاکم کرده، بایستیم و برق اعتراض و نبرد در برابر این رژیم را بیشتر بارز کنیم. همچنین نشان دهیم که کشور و مردم ما اینطور نیست که فقط اسیر و محکوم و در بند و زنجیر رژیم آخوندی باقی بماند. همان یارانی که خونشان و تلاششان را در این راه گذاشتند. همان صبا هفت برادران، که قهرمانانه، در آخرین لحظه شهادتش گفت: «ما تا پایان ایستادهایم». سخنی که او و آرمانش را در تاریخ ایران ثبت کرد. این پیام ما را به نبرد بیشتر فرا میخواند. امروز این نبرد برای هر ایرانی آزادیخواه و شرافتمندی، حتی اگر اختلاف نظر هم داشته باشیم، در شرکت و همبستگی و حضور در این گردهمایی خودش را نشان میدهد.
کریم از ایتالیا: من از همهٴ هموطنانمان دعوت میکنم در این کهکشان شرکت کنند، چرا که این گردهمایی، فریاد و صدای آزادیخواهی مردم ایران است... فکر میکنم این گردهمایی بزرگ کمک خواهد کرد تا رژیم هر چه سریعتر، سرنگون شود...
مهدی ابریشمچی: من تأکید میکنم روی حرفی که کریم گفت که گردهمایی ما در 23خرداد در ویلپنت صدای آزادیخواهی مردم ایران است. وقتی به این موضوع میاندیشیم بهخصوص ایرانیانی که در خارج کشور هستیم، بار مسئولیت و مقاومت برایمان هر چه بیشتر میشود. این روزها در داخل ایران حتی برافراشتن یک پلاکارد یا یک شعار برای نان شب، برای مردم ما قیمت سنگینی دارد. میدانیم که رژیم سفاک آخوندی آنها را تهدید میکند و یا بعد از مدتی زندانی میکند.
برخی از کسانی که تماس گرفتند گفتند که زنان ایرانی فقط برای دفاع از شرف خود، چه قیمت سهمگینی باید بپردازند که صدای بیشرافتی و جنایتکاری رژیم بگوش جهانیان برسد. این رژیم منفور با وقاحت خودش مدتی پیش به وضعیت اسفبار زنان کارتن خواب در ایران اعتراف کرد. یا گزارشهای بسیار تکاندهندهای که گاهی وقتی میخوانیم برایمان قابل تصور نیست. مانند فروش کودکان توسط مادران، بهدلیل فقر و اوج درماندگی در حاکمیت سیاه آخوندی.
در چنین شرایطی که زندانیان ما از داخل شکنجهگاههای رژیم، برای اینکه صدایشان را به گوش جهانیان برسانند و رژیم را افشا کنند و از این مقاومت حمایت کنند، قیمت سنگینی میدهند؛ کسی که در بین دندانهای رژیم آن هم در زندان هست چگونه تلاش میکند به هر نحوی صدای خودش را به جهان برساند و این رژیم را افشا کند. در این شرایط که خود رژیم با وقاحت اعلام میکند که میلیونها نفر از مردم ایران زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند؛ معلمین و کارگران شریف ما در تظاهرات سراسری خودشان، شعار میدادند که «خط فقر 3 میلیون و درآمد ما 1 میلیون».
پس در چنین شرایطی همانطورکه هموطنانمان در تماسهایشان گفتند، مشارکت در این گردهمایی مسئولیت ما ایرانیانی هست که خارج کشور هستیم. هر چقدر هم که شرایطمان سخت باشد، دستکم زیر مهمیز و زیر تازیانه پاسداران رژیم آخوندی نیستیم. بنابراین باید با تمام توان تلاش کنیم با حضور و شرکت در این گردهمایی، صدای هموطنانمان در میهن اسیر باشیم و صدای آنها را بگوش جهانیان برسانیم. با حضور خودمان در این گردهمایی نشان بدهیم که ایران راهحلی از خودش دارد. یک راهحل ایرانی. راهحل سوم. راهحلی بهدست مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آن. کافی است که سیاستهای بینالمللی موانع را کنار بگذارند و اینقدر امتیاز به این رژیم ندهند و این مقاومت عادلانه مردم ایران را بهرسمیت بشناسند.
این مقاومت نیز توسط سخنگوی خودش، خانم مریم رجوی بارها اعلام کرده است که ما هیچ چیزی نمیخواهیم جز حمایت سیاسی از مقاومت و اینکه با رژیم دیکتاتوری آخوندی مماشات نکنند. پس ما در روز گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، باید صدای مردم تحت ستم خود باشیم که برای هر اعتراضی هم که میکنند قیمت سهمگینی میدهند.