728 x 90

گردهمايي بزرگ ايرانيان,

گفتگو با مهدی ابریشمچی ـ مسئول کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت ایران - قسمت دوم

-

گردهمایی بزرگ ایرانیان
گردهمایی بزرگ ایرانیان
بخش دوم: بزرگترین شکست رژیم ولایت‌فقیه!

مصاحبه گر: چه شد که رژیم به چنین نقطه‌ای رسید که این پس رفتها را به‌ویژه طی 2ماه گذشته داشته است؟ آیا بد بازی کرده است؟ جاهایی را نخوانده و اشتباه محاسبه داشته و در پروسه جریان عمل بر سر خودش خراب شده؟ یا این‌که نه، با توجه به این‌که این رژیم، یک رژیم ضدتاریخی و مربوط به قرون وسطی هست، خب این روند اجتناب‌ناپذیر بوده و این رژیم در مسیر حرکت خودش، لاجرم به این نقطه می‌رسیده است؟
مهدی ابریشمچی: به نظر من رژیم بد بازی کرده، از همان موقع که اصلاً وارد این بازی شده است؛ چون این وجود منحوس، که هیچ ربطی به تاریخ مردم ما ندارد و تنها با دزدیدن رهبری مقاومت، جنبش و انقلاب مردم ایران بر ضد نظام سلطنتی بر سر کار آمده بود. این‌که بازی بد اول این رژیم.
اما حرف شما درست است؛ رژیم آخوندی یک رژیم ضدتاریخی ست و در نهایت این نوع رژیمها، رژیمهای دیکتاتوری، به‌ویژه رژیم ضدتاریخی آخوندی، در معرض اضمحلال و از بین رفتن هستند. اما به نظر من، این روند به هیچ عنوان یک روند خود به خودی نبوده است. اگر بخواهم انگشت بگذارم روی مسأله‌ای که عامل اصلی این هست که رژیم در تمامی این زمینه‌ها، با بن‌بستهای مرگبار روبه‌روست، بی‌درنگ انگشت می‌گذارم روی یک شکست بسیار بزرگ رژیم؛ و آن عبارت است از، شکست رژیم در از بین بردن مقاومت ایران. این باخت بزرگ رژیم است. باخت بزرگ رژیم که با تحلیل مشخص از شرایط مشخص می‌توان به خوبی آن را دید. وضعیتی که رژیمی را که در طول تاریخ، به این خاطر که ظالم است، محکوم به فنا است، در این شرایط مشخص، به این نقطه رسانده است. نقطه‌ای که رژیم دچار شکستهای غیرقابل برون‌رفت و علاج ناپذیر شده است. به علت این‌که در زمینهٴ از بین بردن مقاومت، شکست خورده است.
البته طی این 36سال رژیم از همان روز اول به حاکمیت رسیدنش تا به امروز، هرکاری از دستش بر می‌آمده علیه مقاومت مردم ایران انجام داده است. پیروزی بزرگ مردم و مقاومت هم در این است که در این زمینه رژیم را به شکست کشاندند. زیرا این رژیم ضدبشری، طی این سالیان، از این مقاومت شهدای بسیاری گرفت. بیش از120هزار، که 30هزار از این شهدا، زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز بودند که در سال 67 توسط رژیم آخوندی، قتل عام شدند. همچنین شکنجه، زندان، جنگ روانی- سیاسی، لجن پراکنی و توطئه‌های بین‌المللی با کمک سیاست استمالت و مماشات، در لیست کردن این مقاومت با به غارت دادن ثروت مملکت و چوب حراج گذاشتن به ایران؛ رژیم همه این کارها را کرد تا مقاوم مردم ایران را نابود کند. اما در برابر این مقاومت شکست خورد؛ زیرا این مقاومت به‌رغم همهٴ این توطئه‌ها و فشارها، سرفراز و استوار علیه این رژیم دیکتاتوری و سفاک ایستاده و مبارزه می‌کند.
در سایر زمینه‌ها هم این مقاومت بود که باعث شد رژیم آخوندی نتواند نقشه‌هایش را پیش ببرد. یک نمونهٴ بسیار ساده: ما امروز از وضعیت رژیم در زمینه اتمی صحبت می‌کنیم. جهان یقه رژیم را گرفته است و می‌خواهد آن را پای میز محاسبه و مذاکره بکشاند. البته این مقاومت با آن مخالف است زیرا بسیار به رژیم آخوندی امتیاز داده‌اند، ولی بهرحال امروز موضوع ساخت سلاح هسته‌یی توسط این رژیم، موضوعی است که روی میز هست. رژیم نیز در تله اتمی‌گیر افتاده است. شما فقط یک لحظه تصور کنید که با افشاگریهایی که مقاومت ایران از سال 1991 شروع کرد (از افشای معلم کلایه) و در سال 2002 افشاگریهای اتمی مقاومت ایران علیه رژیم آخوندی که به اوج خودش رسید، جهان بتدریج چشمش باز شد که این حکومت آخوندی چه کار دارد می‌کند. البته بعد از انبوهی افشاگری و فدا و شهدایی که این مقاومت به‌خاطر آن داد؛ یعنی همان هموطنان عزیز و هواداران مجاهدین که این اطلاعات را به‌دست مقاومت ایران رساندند.
شما یک لحظه تصور کنید چنان‌چه این افشاگریها توسط این مقاومت نبود.
آخرین افشاگری که مقاومت ایران مدتی پیش انجام داد درباره همکاری اتمی رژیم ایران با کره شمالی بود که با جزییات آن را افشا کردیم. همه می‌دانند آوریل سال گذشته آمدن دو هیأت از کره شمالی به ایران و آنجایی که این‌ها مستقر شدند، یعنی استقرار در مرکز فعالیتهای اتمی رژیم، همچنین رفتن فخری زاده متخصص اتمی رژیم، این‌ها مسائل ساده‌ای نیست. و این افشاگریهای مقاومت ایران بود که چشم جهانیان را به این فعالیتها و خطر رژیم آخوندی باز کرد. تردیدی نکنید چنانچه این افشاگریها که بهای آن را مقاومت ایران با دادن شهید و تلاش و فعالیت بسیار پرداخت، وجود نداشت، روزی می‌رسید که جهان چشم باز می‌کرد و رژیم اعلام می‌کرد که اولین بمب اتمیش را آماده آزمایش دارد. آن زمان صحنه به‌طور کامل چیز دیگری می‌شد. می‌خواهم این نتیجه‌گیری را بکنم که این مقاومت عادلانه مردم ایران بود که این رژیم دیکتاتوری را به این نقطه رساند.
یا در زمینه حقوق‌بشر هم همین وضعیت است. همه می‌گویند بعد از اتمی، نوبت وضعیت حقوق‌بشر رژیم هست. اما واقعیت این هست که جلب توجه جهانیان به وضعیت نقض حقوق‌بشر در رژیم ایران، مطلقاً خودبخودی نبوده است. زیرا مقاومت مردم ایران بهای بسیاری پرداخته برای این‌که نقض حقوق‌بشر رژیم آخوندی را با جزییات، سند و مدرک و باز دادن شهدای بسیار و صدور اطلاعیه و فراخوان و موضعگیریهای مختلف، افشا کند.
سالهاست با حضور مقاومت، جوانان، کارگران، زنان و مردان شریف و آزادیخواه در داخل کشور، با پرداخت بهای زندان و شکنجه مجاهدین و مبارزین در شکنجه‌گاهها و وجود یک مقاومت مسلحانه، رژیم آخوندی را وادار کردیم ماهیت خود را رو کند. همه این‌ها را مقاومت ایران در صحنه بین‌المللی افشا کرده است. شاهدیم هر سال مجمع عمومی ملل‌متحد رژیم آخوندی را به‌خاطر نقض حقوق‌بشر محکوم کرده است.
در مورد نقشی که رژیم در دخالتهایش در کشورهای منطقه داشته، مقاومت ایران سالهاست که موضوع بنیادگرایی رژیم را افشا کرده است. به‌طور مشخص 23سال پیش مسئول کمسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران، کتاب «بنیادگرایی اسلامی، تهدید جدید جهانی» را نوشت. از همان زمان این تز و نظریه، روی میز جهان گذاشته شد. ابتدا کسی به آن توجه نکرد. تا بتدریج جامعه جهانی با جنایاتی که رژیم در کشورهای منطقه انجام داد، متوجه شد که این نظریه و حرف مقاومت ایران بسیار صحیح و درست است.
بنابراین اگر رژیم آخوندی امروز به این نقطه از وضعیت بحرانی رسیده، به هیچوجه محصول یک جریان خودبخودی نبوده است. همان‌طور که گفتم همه این‌ها محصول این هست که این مقاومت سالیان هست، یک تنه ایستاده، و با پرداخت بهای بسیار پایداری کرده است.
مثلاً ً در جریان جنگ ضدمهینی ایران و عراق، روشن بود که حکومت آخوندی زیر عنوان و با پوش یک جنگ میهنی، که خیلی‌ها هم آنموقع فریب این حرف رژیم را خوردند، بسیج می‌کرد و کودکان معصوم ایرانی را به میدانهای مین می‌فرستاد. خودشان هم می‌گفتند که با امواج انسانی مین روبی می‌کردند. به این شکل، چقدر کشته، مجروح و معلول برای مردم ایران به‌جا گذاشتند. چه تعداد شهرها و خانه‌های مردم ایران که خراب شدند و هموطنانی که آواره و بی‌سرپناه شدند. ولی همان زمان یک مقاومتی بود که قیمت داد، بسیاری برچسبها را به جان خرید و گفت: از روزی که دولت عراق پذیرفت که به مرزهای بین‌المللی بر خواهد گشت، دیگر این جنگ نامشروع و ضدمیهنی است. آن زمان به‌خاطر این حرف بسیاری به ما برچسبهای مختلف، از جمله ستون پنجم زدند. اما این مقاومت بر مواضع خود پافشاری کرد و با بهای خون هوادارانش و افشای اهداف رژیم آخوندی، در برابر این جنگ ایستاد و شعار صلح صلح آزادی سر داد. آن زمان مقاومت گفت: که اگر رژیم می‌خواهد عراق را به‌عنوان نقطه استراتژیک برای بقای خودش انتخاب کند، پس باید که مقاومت ایران در عراق حضور داشته باشد.
این روزها، یعنی 17خرداد سالروز عزیمت آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران، از پاریس به عراق است. رهبری این مقاومت آنجا مستقر شد و بدنه نظامی‌اش در عراق حضور پیدا کرد، تا باطل بودن جنگ ضدمیهنی رژیم آخوندی را هر چه بیشتر افشا کند. بعد رسیدیم به تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران که نهایتاً خمینی دجال را وادار کرد جام زهر آتش‌بس را سر بکشد. این‌چنین، پسرفت‌های رژیم در زمینه‌های مختلف به‌هیچ‌وجه یک روند خودبخودی نبوده است. بلکه این یک مقاومت خونبار با انبوهی از هواداران و حامیانش در داخل و خارج کشور بوده که دیکتاتوری ولایت فقیه را در همه زمینه‌ها افشا کرده و وادار به عقب نشینی کرده و توطئه‌های آن را به شکست کشانده است.
در یک کلام، اگر رژیم ولایت‌فقیه، امروز در چنین وضعیت بحرانی دست و پا می‌زند و پیاپی توطئه‌هایش به شکست کشانده می‌شود، علت آن، نقش مقاومت ایران در برابر این دیکتاتوری است.

مصاحبه‌گر: در ارتباط با رویارویی که طی این مدت بین مقاومت و رژیم آخوندی وجود داشته است، نقطه کانونی پیرامون چه چیزی بوده و بر چه پایه‌یی این رویارویی چرخیده است؟
مهدی ابریشمچی: چنان‌چه شما به صحنه سیاسی کنونی نگاه کنید و در رابطه با آن مطالعه کنید، خواهید دید که رژیم دجال و ضدبشری آخوندی، تلاش می‌کند به جهان این‌طور وانمود کند که این رژیم سرپا هست و باید با آن مماشات و سازش کرد. پس تنها راهی که باقی می‌ماند، دخالت و جنگ نظامی است. این مسأله اصلی است که رژیم می‌خواهد مطرح کند. یعنی می‌خواهد جهان را در معرض این گزینش قرار بدهد که یا این حکومت را بپذیرید یا این‌که سرنوشت چیزی نیست جز حمله مسلحانه از بیرون به رژیم. (گزینه نظامی در برابر رژیم) چرا؟ چون خوب می‌داند به‌ویژه در شرایط فعلی، احتمال حمله نظامی نیست. ما ( مقاومت ایران) هم با چنین گزینه‌یی موافق نیستیم.
خب، برای طرف حسابهای بیرونی رژیم، معنای این پیامی که می‌دهد چیست؟ پیامش این است که پس باید با این رژیم کنار بیایید. بسیاری از سیاستهای فاسد که تماماً به ضرر و علیه مردم ایران عمل می‌کند، زیر همین پوش است. لابی‌های رژیم در سراسر جهان هم این امر را تبلیغ می‌کنند. حتی کسانی را که می‌گویند این رژیم جنایتکار باید برود و سرنگون شود و میهن اسیرمان آزاد شود، آنان را به جنگ‌طلبی متهم می‌کنند. بعد خودشان در پوش دفاع از صلح (یعنی دفاع از رژیم) و پوش جنبش‌های ضد جنگ پنهان می‌شوند. ما این را به چشم دیده‌ایم. البته در این لابی‌ها رژیم آخوندی با صرف هزینه کلان از جیب مردم ایران بسیار فعال است.
نقش مقاومت ایران در این شرایط چیست؟ نقش مقاومت ایران افشای دجالیت و سیاست ضدمردمی و میهن برباد ده رژیم ولایت فقیه است. مقاومت ایران چه با ارائه نظریه و تئوریها و مواضع بر حق سیاسی‌اش و چه با عمل و حضور فعال خودش، نشان می‌دهد که یک راه‌حل سوم در قبال این حکومت دیکتاتوری وجود دارد. دنیا الآن به این فهم رسیده است که بسیاری از مفاسد ناشی از وجود حاکمیت رژیم آخوندی است.
خانم مریم رجوی از سال 2004 به‌روشنی این 3 راه‌حل را مطرح کردند و راه‌حل سوم را روی میز سیاست جهانی قرار دادند. این راه‌حل سوم عبارت است از این‌که «سرنگونی رژیم آخوندی به‌دست مقاومت سازمانیافته و مردم ایران».
این راه‌حلی است که مقاومت عادلانه مردم ایران پیشنهاد و ارائه کرده و همین راه‌حل، کانون نبرد سیاسی ما با رژیم آخوندی است.

مصاحبه‌گر: آقای ابریشمچی، با تشکر از صحبتهای شما. در بخش بعد، از شما می‌خواهیم به پرسش‌های هموطنانمان، پاسخ دهید.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6f1ebfc5-01c5-441e-b13f-504ddb214f8a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات