خامنهای در سخنرانی روز 14خرداد بر سر قبر و بارگاه آنچنانی خمینی از جمله گفت: ”امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود... . نابرابری اقتصادی را امام با شدت و حدت رد میکرد اشرافی گری را با تلخی رد میکرد... از آنطرف به مسئولان کشور هشدار میداد درباره خوی کاخ نشینی... در مصرف درست بیتالمال تأکید میکرد بر پرهیز کردن از اصراف تأکید میکرد اینهم یکی از خطوط اساسی است مسأله عدالت اجتماعی، طرفداری از محرومان و دوری از خوی اشرافی گری و خوی تجملگرایی و عمل در این جهت“.
بیان این جملات فوق متناقض در آن قبه و بارگاه، روشنترین دلیل بر دجالیتی است که خاصالخاص رژیم آخوندی است و هر انسانی را این میزان تنافض گویی شگفتزده میسازد که تفاوت بین بیان و واقعیت از کجا تا به کجاست!.
هزینههای سرسام آورد ساخت قبر بهاصطلاح امام مستضفعان! که همچنان بلا وقفه ادامه دارد، و انتشار عکسهایی از وضعیت بهغایت اشرافی مقبره وی، آنچنان تکاندهنده است که بهاجبار و برای حفظ ظاهر هم که شده مهرههای رژیم را به موضعگیری وا داشته است.
روزنامه رسالت رژیم 17اردیبهشت درمطلبی به قلم کاظم انبارلویی تحت عنوان ”نقش دولتها در پدیده زمین خواری، کوه خواری و زمینداری ”بهاجبار مختصراً پرده را کنار میزند و مینویسد ”، دولت خاتمی در دقیقه 90 تصویبیهیی را صادر کرد مبنی برحق استفاده 628 هکتار از پلاک ثبتی 11 / 187 واقع در بخش ثبتی کهریزک شهرستان تهران برای قبر خمینی... و نویسنده مقاله سؤال میکند، ”مردم مؤمن و مسلمان و دوستدار نظام از خود میپرسند متولی مرقد امام این 628 هکتار زمین را برای چه میخواهند؟ ”
اما مهمتر از مقاله انبارلویی، نامه اخیر آخوند مسیح مهاجری سردبیر روزنامه حکومتی جمهوری در مورد هزینههای سرسامآور ساخت و سازهای گسترده مجموعه قبر خمینی دجال وجوابیه انصاری مدیر مؤسسه نظم و نشر آثار خمینی دجال، مسایل بسیاری را روشن میکند.
مسیح مهاجری میگوید آنچه به بهانه تکریم امام در مجموعه حرم ساخته شده با فرهنگ مورد نظر ایشان منطبق نیست. وی همچنین میگوید از دیدن وضعیت حرم و مراکز پیرامون آن از خود بیخود و غرق در تفکر شدم و نهایتاً امام را در غربتی وصف ناشدنی یافتم که آنچه را در اطراف حرم شکل گرفته است وصلههایی ناچسب است...
جوابیه انصاری به مسیح مهاجری بسیاری مسایل را روشن میکند. وی از جمله در جوابیه خود مینویسد:
”مراحل مختلف تکمیل این پروژه بزرگ... محصول تصمیمی خلق الساعه از سوی اینجانب و یا افرادی معدود نبوده است بلکه... نتیجه همراهی و حمایت چهار رئیسجمهور و اعضای کابینه چهار دولت و هیأترئیسه و نمایندگان مردم در شش دوره مجلس شورای اسلامی و رؤسای قوا و دستگاههای مختلف نظام بوده است... “.
بنابراین به این وسیله انصاری اعتراف میکند که تمامیت نظام در این افتخار! که آخوند مهاجری از دیدن آن همه تجمل شگفتزده شده است دخیل بودهاند.
انصاری در جای دیگر جوابیهاش میگوید: ”هزاران نفر متخصص، کارگر، معمار، هنرمند و خطاط، و… . قریب بیستو پنج سال با عشق به امام در حرم ایشان زحمت کشیدهاند و اینجانب کمترین آنانم“. هزاران نفر در25سال چه هزینهای را بر اقتصاد فقر زده وبحرانی این کشور بارکرده و از جیب چه کسانی این هزینه دزدیده شده است؟
انصاری در رابطه با همین موضوع در 12خرداد ماه در مصاحبه با تلویزیون شبکه 2 رژیم مورد سؤال مجری تلویزیون رژیم قرار میگیرد که میگوید ”برخی از منتقدان شاید حالا نقد کنند که میشد با همین کارآیی ولی سادهتر ساخت و بعضیها هم میپرسند شاید هزینه و یا برآورد ساختش چقدر شده؟ ”آخوند انصاری در پاسخ جرأت اعلام هزینه انجام شده را ندارد و میگوید ”ما برآورد هزینه را انشاالله در موقع مناسب میگوییم ”
مجری تلویزیون رژیم ادامه میدهد و میپرسد ”در همین ماجرا برخیها معتقدند که این ساده زیستی امام بود که بسیاری را جذب کرد و شاید این سازه کمی در تناقض باشد با این ماجرا“.... انصاری با شیادی خاص آخوندها از جواب به این تنافض که بارتاب آنچیزی است که در جامعه وجود دارد و تلویزیون رژیم مجبوراست وارد این سؤال شود، میگریزد و میگوید: ”من از روزی که مسئولیت حرم رو گرفتم کار تبلیغ و منبر و وضع و خطابه رو کنار گذاشتم گفتم آقا من مسئول ساخت و ساز حرم ام، صبح با کت و شلوار تقریباً مرتب و تمیز میرم توی حرم بعدازظهر که میآیم همه تمام هیکل من خاک و گچ و اینهاست این 25سال من با این شیوه دارم زندگی میکنم“... حالا خاکی شدن کت و شلوار وی چه ربطی به تناقض طرح شده دارد بماند.
واقعیت این است که در شرایطی که اکثر مردم ایران زیر خط فقر و درصد بسیاری زیر خط مرگ قراردارند، و در شرایطی که حقوق بخور و نمیر بسیاری کارمندان و کارگران و معلمان به موقع پرداخت نمیشود، هزینه سرسامآور ساخت و ساز قبر خمینی دجال طی 25سال با هزاران کارگر و مهندس، از کجا تأمین شده است؟ هزینهای که حتی مهره رژیم یعنی انصاری جرأت اعلام آن را ندارد.
بنا کردن گنبد و بارگاه طلایی خمینی دجال که به اعتراف انصاری با ساخت حدود 25 مرکز کنار این مجموعه از جمله درمانگاه، زائرسرا، سرویسهای بهداشتی، حمامها، کلانتری، دستگاههای حفاظتی و... . بنا شده است، جز این است که از طریق غارت و چپاول اموال مردم و فقیر کردن هر چه بیشتر این مردم صورت گرفته است.
خمینی که با دجالیت بیمانند خود را کوخ نشین میخواند حالا به قیمت رنج و خون همان کوخ نشینانی که وی هیچ ربطی به آنها نداشته، در کاخی بناشده برای جسدش، قرار دارد. کاخی که به گفته قرآن چونان خانه عنکبوت سست است.
انصاری مجرم در جواب نامه آخوند مهاجری به خوبی آینده این بیتالعنکبوت را ترسیم و بیان کرده است. او میگوید ”... . حتماً بیاد دارید که سران منافقین در جریان یک رژه مفصل نظامی که در بغداد برگزار کرده بودند ضمن به نمایش گذاردن ماکت حرم امام بسوی آن شلیک نمودند و بهصراحت گفتند روزی که به تهران رسیدیم اولین هدف ما نابودی قبر خمینی است ”.
بیان این جملات فوق متناقض در آن قبه و بارگاه، روشنترین دلیل بر دجالیتی است که خاصالخاص رژیم آخوندی است و هر انسانی را این میزان تنافض گویی شگفتزده میسازد که تفاوت بین بیان و واقعیت از کجا تا به کجاست!.
هزینههای سرسام آورد ساخت قبر بهاصطلاح امام مستضفعان! که همچنان بلا وقفه ادامه دارد، و انتشار عکسهایی از وضعیت بهغایت اشرافی مقبره وی، آنچنان تکاندهنده است که بهاجبار و برای حفظ ظاهر هم که شده مهرههای رژیم را به موضعگیری وا داشته است.
روزنامه رسالت رژیم 17اردیبهشت درمطلبی به قلم کاظم انبارلویی تحت عنوان ”نقش دولتها در پدیده زمین خواری، کوه خواری و زمینداری ”بهاجبار مختصراً پرده را کنار میزند و مینویسد ”، دولت خاتمی در دقیقه 90 تصویبیهیی را صادر کرد مبنی برحق استفاده 628 هکتار از پلاک ثبتی 11 / 187 واقع در بخش ثبتی کهریزک شهرستان تهران برای قبر خمینی... و نویسنده مقاله سؤال میکند، ”مردم مؤمن و مسلمان و دوستدار نظام از خود میپرسند متولی مرقد امام این 628 هکتار زمین را برای چه میخواهند؟ ”
اما مهمتر از مقاله انبارلویی، نامه اخیر آخوند مسیح مهاجری سردبیر روزنامه حکومتی جمهوری در مورد هزینههای سرسامآور ساخت و سازهای گسترده مجموعه قبر خمینی دجال وجوابیه انصاری مدیر مؤسسه نظم و نشر آثار خمینی دجال، مسایل بسیاری را روشن میکند.
مسیح مهاجری میگوید آنچه به بهانه تکریم امام در مجموعه حرم ساخته شده با فرهنگ مورد نظر ایشان منطبق نیست. وی همچنین میگوید از دیدن وضعیت حرم و مراکز پیرامون آن از خود بیخود و غرق در تفکر شدم و نهایتاً امام را در غربتی وصف ناشدنی یافتم که آنچه را در اطراف حرم شکل گرفته است وصلههایی ناچسب است...
جوابیه انصاری به مسیح مهاجری بسیاری مسایل را روشن میکند. وی از جمله در جوابیه خود مینویسد:
”مراحل مختلف تکمیل این پروژه بزرگ... محصول تصمیمی خلق الساعه از سوی اینجانب و یا افرادی معدود نبوده است بلکه... نتیجه همراهی و حمایت چهار رئیسجمهور و اعضای کابینه چهار دولت و هیأترئیسه و نمایندگان مردم در شش دوره مجلس شورای اسلامی و رؤسای قوا و دستگاههای مختلف نظام بوده است... “.
بنابراین به این وسیله انصاری اعتراف میکند که تمامیت نظام در این افتخار! که آخوند مهاجری از دیدن آن همه تجمل شگفتزده شده است دخیل بودهاند.
انصاری در جای دیگر جوابیهاش میگوید: ”هزاران نفر متخصص، کارگر، معمار، هنرمند و خطاط، و… . قریب بیستو پنج سال با عشق به امام در حرم ایشان زحمت کشیدهاند و اینجانب کمترین آنانم“. هزاران نفر در25سال چه هزینهای را بر اقتصاد فقر زده وبحرانی این کشور بارکرده و از جیب چه کسانی این هزینه دزدیده شده است؟
انصاری در رابطه با همین موضوع در 12خرداد ماه در مصاحبه با تلویزیون شبکه 2 رژیم مورد سؤال مجری تلویزیون رژیم قرار میگیرد که میگوید ”برخی از منتقدان شاید حالا نقد کنند که میشد با همین کارآیی ولی سادهتر ساخت و بعضیها هم میپرسند شاید هزینه و یا برآورد ساختش چقدر شده؟ ”آخوند انصاری در پاسخ جرأت اعلام هزینه انجام شده را ندارد و میگوید ”ما برآورد هزینه را انشاالله در موقع مناسب میگوییم ”
مجری تلویزیون رژیم ادامه میدهد و میپرسد ”در همین ماجرا برخیها معتقدند که این ساده زیستی امام بود که بسیاری را جذب کرد و شاید این سازه کمی در تناقض باشد با این ماجرا“.... انصاری با شیادی خاص آخوندها از جواب به این تنافض که بارتاب آنچیزی است که در جامعه وجود دارد و تلویزیون رژیم مجبوراست وارد این سؤال شود، میگریزد و میگوید: ”من از روزی که مسئولیت حرم رو گرفتم کار تبلیغ و منبر و وضع و خطابه رو کنار گذاشتم گفتم آقا من مسئول ساخت و ساز حرم ام، صبح با کت و شلوار تقریباً مرتب و تمیز میرم توی حرم بعدازظهر که میآیم همه تمام هیکل من خاک و گچ و اینهاست این 25سال من با این شیوه دارم زندگی میکنم“... حالا خاکی شدن کت و شلوار وی چه ربطی به تناقض طرح شده دارد بماند.
واقعیت این است که در شرایطی که اکثر مردم ایران زیر خط فقر و درصد بسیاری زیر خط مرگ قراردارند، و در شرایطی که حقوق بخور و نمیر بسیاری کارمندان و کارگران و معلمان به موقع پرداخت نمیشود، هزینه سرسامآور ساخت و ساز قبر خمینی دجال طی 25سال با هزاران کارگر و مهندس، از کجا تأمین شده است؟ هزینهای که حتی مهره رژیم یعنی انصاری جرأت اعلام آن را ندارد.
بنا کردن گنبد و بارگاه طلایی خمینی دجال که به اعتراف انصاری با ساخت حدود 25 مرکز کنار این مجموعه از جمله درمانگاه، زائرسرا، سرویسهای بهداشتی، حمامها، کلانتری، دستگاههای حفاظتی و... . بنا شده است، جز این است که از طریق غارت و چپاول اموال مردم و فقیر کردن هر چه بیشتر این مردم صورت گرفته است.
خمینی که با دجالیت بیمانند خود را کوخ نشین میخواند حالا به قیمت رنج و خون همان کوخ نشینانی که وی هیچ ربطی به آنها نداشته، در کاخی بناشده برای جسدش، قرار دارد. کاخی که به گفته قرآن چونان خانه عنکبوت سست است.
انصاری مجرم در جواب نامه آخوند مهاجری به خوبی آینده این بیتالعنکبوت را ترسیم و بیان کرده است. او میگوید ”... . حتماً بیاد دارید که سران منافقین در جریان یک رژه مفصل نظامی که در بغداد برگزار کرده بودند ضمن به نمایش گذاردن ماکت حرم امام بسوی آن شلیک نمودند و بهصراحت گفتند روزی که به تهران رسیدیم اولین هدف ما نابودی قبر خمینی است ”.