رفسنجانی بار دیگر خاطرهای را از انبان خاطراتش در آورد و تلاش کرد رسوایی ماجرای ارسال کیک و کلت از طرف ریگان برای خمینی توسط مک فارلین را تحت عنوان یک ضرورت و یک افتخار سیاسی توجیه کند.
رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه شرق وابسته به باند رفسنجانی- روحانی، به صراحت از رابطه رژیم با آمریکا دفاع میکند و اظهار تأسف میکند که چرا ”تندروها“ در ماجرای سفر مک فارلین مانع تحکیم این رابطه شدند..
هاشمی رفسنجانی ضمن بازگو کردن مطالبی در مورد خرید سلاحهای آمریکایی و استفاده از آنها در جنگ در زمانی که خمینی و از جمله همین رفسنجانی شعارهای دجالگرانه ”ضد آمریکایی“ و ”ضد استکباری“ ! میدادند، بار دیگر اعتراف میکند که رابطه با آمریکا در آن زمان با تأیید خمینی و با کارگردانی خودش صورت گرفته است.
از نظر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی هم درگذشته و هم در حال حاضر، برای رژیم آخوندی رابطه با آمریکا و آویختن به دامان غرب ضروری است، زیرا در گذشته و بهخصوص در زمان جنگ ایران و عراق رژیم از این رابطه سود برده است.
در نظرگاه رفسنجانی این رابطه راهحل برونرفت نظام از بحرانهای لاعلاج کنونی است.
به همین دلیل است که وی تندروهای رژیم در گذشته (زمان سفر مک فارلین به ایران و معامله سلاح با آمریکا) و تندروهای کنونی (دلواپسان) را به یک چوب میراند و هر دو جریان را مانع چفت و جور شدن رابطه رژیم با آمریکا میداند.
روزنامه شرق از رفسنجانی سؤال میکند: ”به اعتقاد شما آن ماجرا تا چه اندازه به وضعیت امروز مذاکرات هستهیی ما شبیه است و شباهت و نقش تندروهای داخلی امروز را در ماجرای هستهیی با تندروهایی که آن روز ماجرا را فاش کردند، در چه میبینید؟ و اگر آن افشاگری در مجله الشراع صورت نمیگرفت، به اعتقاد شما مذاکرات تا کجا و چطور ادامه پیدا میکرد؟
هاشمی رفسنجانی پاسخ میدهد: ”در آن موضوع بسیاری از کسانی که میتوانستند در مخالفت تندروی کنند، در جریان نبودند و در موضوع هستهیی تمام مسائل از چند سال پیش بهصورت شفاف در جامعه گفته میشود. این نوع افراطگریها در یک چیز و آن هم نتیجه، مشترکاند که به ضرر منافع ملی تمام میشود“.
ملاحظه میشود که رفسنجانی چگونه با حسرت از عملکرد افراطگریها در آن زمان و اکنون دلخور است که نگذاشتهاند و نمیگذارند که رابطه رژیم با آمریکا برقرار شود.
همچنین وی ماجرای ارسال کلت و کیک آمریکا برای خمینی توسط مک فارلین و حمایت خمینی از رابطه با آمریکا را از افتخارات آن زمان رژیم میداند و میگوید: ”مردم میفهمند که تدبیر ایران با هدایت امام چگونه یک افتخار سیاسی بهبار آورد“.
واضح است که رفسنجانی بیدلیل وارد این مصاحبهها و بیان این خاطرات نمیشود. وی با افتخار سیاسی خواندن رابطه با آمریکا، به این زبان با ولیفقیه ارتجاع و باندش صحبت میکند که مسأله رابطه با آمریکا در زمان خمینی هم وجود داشته است لذا راهحل برونرفت رژیم از بحرانهای فراگیر همانا در آویختن به آمریکاست.
نا گفته نماند که حسرت به دلی رفسنجانی در زمینه رابطه با آمریکا درگذشته و حال واضح است اما تحقق هرنوع رابطه مفروض در آینده و رسیدن رئیس مجمع مصلحت نظام آخوندی به آرزویش، مستلزم عقبنشینیهای هر چه بیشتر رژیم از مواضع قبلی در زمینه اتمی، حقوقبشر و تروریسم است. مسالهای که در تضاد ماهوی با موجودیت نظام ولایتفقیه است.
رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه شرق وابسته به باند رفسنجانی- روحانی، به صراحت از رابطه رژیم با آمریکا دفاع میکند و اظهار تأسف میکند که چرا ”تندروها“ در ماجرای سفر مک فارلین مانع تحکیم این رابطه شدند..
هاشمی رفسنجانی ضمن بازگو کردن مطالبی در مورد خرید سلاحهای آمریکایی و استفاده از آنها در جنگ در زمانی که خمینی و از جمله همین رفسنجانی شعارهای دجالگرانه ”ضد آمریکایی“ و ”ضد استکباری“ ! میدادند، بار دیگر اعتراف میکند که رابطه با آمریکا در آن زمان با تأیید خمینی و با کارگردانی خودش صورت گرفته است.
از نظر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی هم درگذشته و هم در حال حاضر، برای رژیم آخوندی رابطه با آمریکا و آویختن به دامان غرب ضروری است، زیرا در گذشته و بهخصوص در زمان جنگ ایران و عراق رژیم از این رابطه سود برده است.
در نظرگاه رفسنجانی این رابطه راهحل برونرفت نظام از بحرانهای لاعلاج کنونی است.
به همین دلیل است که وی تندروهای رژیم در گذشته (زمان سفر مک فارلین به ایران و معامله سلاح با آمریکا) و تندروهای کنونی (دلواپسان) را به یک چوب میراند و هر دو جریان را مانع چفت و جور شدن رابطه رژیم با آمریکا میداند.
روزنامه شرق از رفسنجانی سؤال میکند: ”به اعتقاد شما آن ماجرا تا چه اندازه به وضعیت امروز مذاکرات هستهیی ما شبیه است و شباهت و نقش تندروهای داخلی امروز را در ماجرای هستهیی با تندروهایی که آن روز ماجرا را فاش کردند، در چه میبینید؟ و اگر آن افشاگری در مجله الشراع صورت نمیگرفت، به اعتقاد شما مذاکرات تا کجا و چطور ادامه پیدا میکرد؟
هاشمی رفسنجانی پاسخ میدهد: ”در آن موضوع بسیاری از کسانی که میتوانستند در مخالفت تندروی کنند، در جریان نبودند و در موضوع هستهیی تمام مسائل از چند سال پیش بهصورت شفاف در جامعه گفته میشود. این نوع افراطگریها در یک چیز و آن هم نتیجه، مشترکاند که به ضرر منافع ملی تمام میشود“.
ملاحظه میشود که رفسنجانی چگونه با حسرت از عملکرد افراطگریها در آن زمان و اکنون دلخور است که نگذاشتهاند و نمیگذارند که رابطه رژیم با آمریکا برقرار شود.
همچنین وی ماجرای ارسال کلت و کیک آمریکا برای خمینی توسط مک فارلین و حمایت خمینی از رابطه با آمریکا را از افتخارات آن زمان رژیم میداند و میگوید: ”مردم میفهمند که تدبیر ایران با هدایت امام چگونه یک افتخار سیاسی بهبار آورد“.
واضح است که رفسنجانی بیدلیل وارد این مصاحبهها و بیان این خاطرات نمیشود. وی با افتخار سیاسی خواندن رابطه با آمریکا، به این زبان با ولیفقیه ارتجاع و باندش صحبت میکند که مسأله رابطه با آمریکا در زمان خمینی هم وجود داشته است لذا راهحل برونرفت رژیم از بحرانهای فراگیر همانا در آویختن به آمریکاست.
نا گفته نماند که حسرت به دلی رفسنجانی در زمینه رابطه با آمریکا درگذشته و حال واضح است اما تحقق هرنوع رابطه مفروض در آینده و رسیدن رئیس مجمع مصلحت نظام آخوندی به آرزویش، مستلزم عقبنشینیهای هر چه بیشتر رژیم از مواضع قبلی در زمینه اتمی، حقوقبشر و تروریسم است. مسالهای که در تضاد ماهوی با موجودیت نظام ولایتفقیه است.