اولین دبستان در ایران توسط میرزا حسن رشدیه در تبریز در سال 1267 شمسی تأسیس شد. سپس در تهران مدارسی دیگر دایر گردید. دبستان جدید، دارای تخته سیاه و نیمکت بود و کتابهای آموزشی داشت.
در زمان حال، هرساله بیش از 12 میلیون دانشآموز در مهرماه عازم مدرسه میشوند. حدود 120سال پیش اولین مدرسه ایران، هم ساختمان داشت، هم تخته سیاه، هم نیمکت وکتاب آموزشی. الآن در قرن 21 هستیم و در عصر دیجیتال؛ همه چیز کیفاً رو به جلو پرتاب شده و آگاهی حرف اول را میزند. حاکمیت آخوندی در سال 94 چگونه خودش را با این قرن و عصر تراز کرد؟ چه پیشرفتی در زمینه مدارس و تأمین کمبودهای مدارس انجام گرفت؟
پیشرفت اول: مدارس در کپر و ساختمان بدون سقف
روز22 فروردین 94 رسانههای حکومتی ازقول فانی وزیرآموزش و پرورش دولت روحانی خبر دادند: «یک سوم مدارس کشور غیراستاندارد است و این نسبت در برخی نقاط تا 60 درصد هم میرسد و اگر در کشور ما زلزلهای اتفاق بیفتد بدون شک فاجعهای بزرگ در مدارس روی میدهد». سالهاست که دانشآموزان در مدارسی درس میخوانند که نه دیوار دارد، نه سقف و نه حتی نیمکتی برای نشستن. در این میان بلوچستان با ۵۰ مدرسه، بیشترین تعداد مدارس کپری در کشور را داراست. بر اساس آخرین آمارها شمار کلاسهای درس کپری در مناطق مختلف کشور حدود یکهزار و ۲۰۰ مورد است.
پیشرفت دوم: تشکیل کلاس در داخل طویله و در کنار حیوانات
بهگفته علیرضا کمرهای مدیر کل آموزش و پرورش تهران: «استان تهران نیاز به170 مدرسه جدید دارد. تراکم در واحدهای ابتدای آموزشی در بعضی از مناطق 35نفر است و در بعضی مناطق کلاس 40نفره هم داریم».
در حاکمیت آخوندها دانشآموزان باید درس خواندن را در آلونکها، کپرها و... که نه دیوار دارند و نه سقف و نه حتی نیمکتی که دانشآموزان روی آن بنشینند تجربه کنند. آنها باید هر لحظه از ترس تکرار فاجعه سوختن دانشآموزان شین آبادی به خود بلرزند. درجای دیگر یک کارگزار رژیم در خارک اعتراف کرد که 60 درصد مدارس محل تحصیل این جزیره، تخریبی است. وزیر آموزش و پرورش آخوند روحانی هم با وقاحتی که فقط خاص ایادی این رژیم است اعلام کرد: «بنده خودم به مدارس کپری رفتهام؛ ایجاد کپر در مناطق گرمسیری یک روش مناسب است که با بافت محلی و شرایط آب و هوایی منطقه مربوطه سازگاری دارد» (روزنامه ابتکار18آبان 93). با این توجیه سخیف است که سیستان و بلوچستان محروم، بیشترین مدارس کپری را دارد. به گفته رئیس ”شورای اسلامی“ سیستان وبلوچستان در حال حاضر 800 مدرسه خشت و گلی در سطح استان فعال است و این مدارس بعضاً قدمتی 50ساله دارند.
این وضعیت را میتوان در مدارس شینآباد آذربایجان، دورود زن فارس و حتی در استان گلستان و چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و مناطقی در مازندران و کردستان هم دید. در برخی از مناطق هم شاگردان در داخل طویله و کنار حیوانات درس میخوانند که خون هر بینندهای را به جوش میآورد.
پیشرفتسوم: تشکیل کلاس در داخل چادر در زمستان به همراه یارانهها!
طبعاً آن روی سکه دانشآموزان کپرنشین، آقازادههای سران و کارگزاران نظام هستند که در دانشگاههای اروپا و آمریکا با امکانات رفاهی بسیار بالا و البته از غارت همین کپرنشینان و آلونک نشینها و... تحصیل میکنند. چطور میشود توضیح داد، کشوری که روی دریای نفت است، کودکانش مجبورند با چنین شرایطی درس بخوانند. زمستان گذشته، مدارس روستاهای زلزلهزدهٴ ورزقان، هریس و اهر در چادرها بودند. اغلب کلاسها بعد از زلزله در کانکس است. در این رابطه روزنامه شرق روز هشتم مهر نوشت سه میلیون دانشآموز در معرض خطر آتشسوزی هستند. همین روزنامه روز بعد اذعان کرد، پول بخاریهای مدارس در جیب سازمان هدفمندی یارانه میرود.
پیشرفت چهارم: تجهیز و ساخت مدارس در کشور «کومور»
در زمینه بهداشت، وضعیت مدارس کشور به وضعیت 50 یا 60سال پیش شباهت دارد. چرا که شاهد شیوع شپش در مدارس تهران بودیم. در جریان مانور سراسری زلزله، یک دستگاه ماشین آتشنشانی، با ریزش بخشی از آسفالت محوطه مدرسه به داخل چاله افتاد؛ دومین ماشین در فاصله سه متری ماشین اول، داخل گودال دیگری افتاد. در نظام ولایتفقیه در برخی مناطق کلاسها در کانکس و کانتینر تشکیل میشود. اولیای دانشآموزان روستای دهپهن کرمانشاه با بیان اینکه نمیخواهیم فرزندانمان مانند دانشآموزان روستای استان فارس که دچار آتشسوزی شدند آسیب ببینند، با التماس درخواست میکردند که فرزندانشان از حقوق اولیه انسانی برخوردار شوند. مادری با فریاد میگفت: «ما توانایی مالی نداریم که بهخاطر بیماری دانشآموزان، و سرایت آن به همه، هر روز به درمانگاه برویم. (خبرگزاری حکومتی ایسنا)
در حالی که مردم از این همه مکافات ناله و فغان سرمیدهند، سایت حکومتی عصر ایران یکدفعه خبری منتشر کردکه مثل یک آهن گداخته روی زخم مردم فرود آمد: «دولت ایران، تجهیز مدارس کشور «کومور» را عهدهدار شده».
آنچه گفته شد، بخشی از پیشرفتهایی است که در حکومت آخوندی شاهد آن بودهایم. بعد از زمانی که مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر دایر شد و دبستانی که توسط میرزا حسن رشدیه در تبریز ساخته شد، اکنون به آموزش در کپر و اتوبوس اسقاطی و سوختن دانشآموزان رسیدهایم. درس و کتاب و مدرسه، برای بسیاری از دانشآموزان، یک خواب، رؤیا و یا ماکزیمم سوژه یک انشا برای «آرزوهای آینده خودشان» شده است. آری کودکان این میهن، نه فقط در خواب و رؤیا، که با تمامی وجود، در کودکی و تحصیل از دست رفتهشان، معنای ولایتفقیه و حکومت آخوندی را حس میکنند. سوژه انشای آنان به «آرزوی سرنگونی این رژیم» ارتقا مییابد.
در زمان حال، هرساله بیش از 12 میلیون دانشآموز در مهرماه عازم مدرسه میشوند. حدود 120سال پیش اولین مدرسه ایران، هم ساختمان داشت، هم تخته سیاه، هم نیمکت وکتاب آموزشی. الآن در قرن 21 هستیم و در عصر دیجیتال؛ همه چیز کیفاً رو به جلو پرتاب شده و آگاهی حرف اول را میزند. حاکمیت آخوندی در سال 94 چگونه خودش را با این قرن و عصر تراز کرد؟ چه پیشرفتی در زمینه مدارس و تأمین کمبودهای مدارس انجام گرفت؟
پیشرفت اول: مدارس در کپر و ساختمان بدون سقف
روز22 فروردین 94 رسانههای حکومتی ازقول فانی وزیرآموزش و پرورش دولت روحانی خبر دادند: «یک سوم مدارس کشور غیراستاندارد است و این نسبت در برخی نقاط تا 60 درصد هم میرسد و اگر در کشور ما زلزلهای اتفاق بیفتد بدون شک فاجعهای بزرگ در مدارس روی میدهد». سالهاست که دانشآموزان در مدارسی درس میخوانند که نه دیوار دارد، نه سقف و نه حتی نیمکتی برای نشستن. در این میان بلوچستان با ۵۰ مدرسه، بیشترین تعداد مدارس کپری در کشور را داراست. بر اساس آخرین آمارها شمار کلاسهای درس کپری در مناطق مختلف کشور حدود یکهزار و ۲۰۰ مورد است.
پیشرفت دوم: تشکیل کلاس در داخل طویله و در کنار حیوانات
بهگفته علیرضا کمرهای مدیر کل آموزش و پرورش تهران: «استان تهران نیاز به170 مدرسه جدید دارد. تراکم در واحدهای ابتدای آموزشی در بعضی از مناطق 35نفر است و در بعضی مناطق کلاس 40نفره هم داریم».
در حاکمیت آخوندها دانشآموزان باید درس خواندن را در آلونکها، کپرها و... که نه دیوار دارند و نه سقف و نه حتی نیمکتی که دانشآموزان روی آن بنشینند تجربه کنند. آنها باید هر لحظه از ترس تکرار فاجعه سوختن دانشآموزان شین آبادی به خود بلرزند. درجای دیگر یک کارگزار رژیم در خارک اعتراف کرد که 60 درصد مدارس محل تحصیل این جزیره، تخریبی است. وزیر آموزش و پرورش آخوند روحانی هم با وقاحتی که فقط خاص ایادی این رژیم است اعلام کرد: «بنده خودم به مدارس کپری رفتهام؛ ایجاد کپر در مناطق گرمسیری یک روش مناسب است که با بافت محلی و شرایط آب و هوایی منطقه مربوطه سازگاری دارد» (روزنامه ابتکار18آبان 93). با این توجیه سخیف است که سیستان و بلوچستان محروم، بیشترین مدارس کپری را دارد. به گفته رئیس ”شورای اسلامی“ سیستان وبلوچستان در حال حاضر 800 مدرسه خشت و گلی در سطح استان فعال است و این مدارس بعضاً قدمتی 50ساله دارند.
این وضعیت را میتوان در مدارس شینآباد آذربایجان، دورود زن فارس و حتی در استان گلستان و چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و مناطقی در مازندران و کردستان هم دید. در برخی از مناطق هم شاگردان در داخل طویله و کنار حیوانات درس میخوانند که خون هر بینندهای را به جوش میآورد.
پیشرفتسوم: تشکیل کلاس در داخل چادر در زمستان به همراه یارانهها!
طبعاً آن روی سکه دانشآموزان کپرنشین، آقازادههای سران و کارگزاران نظام هستند که در دانشگاههای اروپا و آمریکا با امکانات رفاهی بسیار بالا و البته از غارت همین کپرنشینان و آلونک نشینها و... تحصیل میکنند. چطور میشود توضیح داد، کشوری که روی دریای نفت است، کودکانش مجبورند با چنین شرایطی درس بخوانند. زمستان گذشته، مدارس روستاهای زلزلهزدهٴ ورزقان، هریس و اهر در چادرها بودند. اغلب کلاسها بعد از زلزله در کانکس است. در این رابطه روزنامه شرق روز هشتم مهر نوشت سه میلیون دانشآموز در معرض خطر آتشسوزی هستند. همین روزنامه روز بعد اذعان کرد، پول بخاریهای مدارس در جیب سازمان هدفمندی یارانه میرود.
پیشرفت چهارم: تجهیز و ساخت مدارس در کشور «کومور»
در زمینه بهداشت، وضعیت مدارس کشور به وضعیت 50 یا 60سال پیش شباهت دارد. چرا که شاهد شیوع شپش در مدارس تهران بودیم. در جریان مانور سراسری زلزله، یک دستگاه ماشین آتشنشانی، با ریزش بخشی از آسفالت محوطه مدرسه به داخل چاله افتاد؛ دومین ماشین در فاصله سه متری ماشین اول، داخل گودال دیگری افتاد. در نظام ولایتفقیه در برخی مناطق کلاسها در کانکس و کانتینر تشکیل میشود. اولیای دانشآموزان روستای دهپهن کرمانشاه با بیان اینکه نمیخواهیم فرزندانمان مانند دانشآموزان روستای استان فارس که دچار آتشسوزی شدند آسیب ببینند، با التماس درخواست میکردند که فرزندانشان از حقوق اولیه انسانی برخوردار شوند. مادری با فریاد میگفت: «ما توانایی مالی نداریم که بهخاطر بیماری دانشآموزان، و سرایت آن به همه، هر روز به درمانگاه برویم. (خبرگزاری حکومتی ایسنا)
در حالی که مردم از این همه مکافات ناله و فغان سرمیدهند، سایت حکومتی عصر ایران یکدفعه خبری منتشر کردکه مثل یک آهن گداخته روی زخم مردم فرود آمد: «دولت ایران، تجهیز مدارس کشور «کومور» را عهدهدار شده».
آنچه گفته شد، بخشی از پیشرفتهایی است که در حکومت آخوندی شاهد آن بودهایم. بعد از زمانی که مدرسه دارالفنون توسط امیرکبیر دایر شد و دبستانی که توسط میرزا حسن رشدیه در تبریز ساخته شد، اکنون به آموزش در کپر و اتوبوس اسقاطی و سوختن دانشآموزان رسیدهایم. درس و کتاب و مدرسه، برای بسیاری از دانشآموزان، یک خواب، رؤیا و یا ماکزیمم سوژه یک انشا برای «آرزوهای آینده خودشان» شده است. آری کودکان این میهن، نه فقط در خواب و رؤیا، که با تمامی وجود، در کودکی و تحصیل از دست رفتهشان، معنای ولایتفقیه و حکومت آخوندی را حس میکنند. سوژه انشای آنان به «آرزوی سرنگونی این رژیم» ارتقا مییابد.