این روزها مهرهها و رسانههای رژیم در پوشش تبلیغات گوشخراش علیه کشورهای مختلف و مراجع بینالمللی، اعترافهای قابل توجهی به ضعف و درماندگی خود از یک سو و طرد و انزوای بینالمللی رژیم از سوی دیگر میکنند. از جمله آخوند احمد خاتمی نمایندهٴ خامنهای در نمایش جمعهٴ اخیر (18/2) تهران، از «سازمانهای بینالمللی… که امتحان ننگینی دادند، از شورای امنیت که از «ظالمین و از دولت جبار سعودی» حمایت کرد، از «دول اسلامی که بعضیهایشان شریک جنایت شدند و بعضیهایشان با سکوت خود از رژیم سعودی حمایت کردند» آه و فغان بسیار سر داد.
آخوند حسن روحانی نیز طی یک سخنرانی، با ابراز غیظ نسبت به عربستان، از آن بهعنوان کشوری یاد کرد که «همیشه با دلار کارهایش را انجام میداد و… حالا به جای دلار… بمب را انتخاب کرده و… فکر میکند میتواند در منطقه تأثیر بگذارد».
روزنامه جوان ارگان بسیج ضدمردمی نیز «دستگاه دیپلوماسی بیرمق و غیرفعال» دولت روحانی را زیر ضرب گرفت که نمیتواند به «مواضع طلبکارانه سعودی پاسخ مناسب بدهد، تا جایی که (عربستان) از تمامی توان رشوهپردازی در قالب خرید تسلیحات از فرانسه، آمریکا و انگلیس… از هر گونه توافق بین ایران با 1+5 ممانعت بهعمل میآورد».
اینها، نمونههایی اندک از موارد بسیار است؛ یافتن علت این قبیل اعترافها و سوز و گدازهای رژیم دشوار نیست. نگاهی گذرا به تحولات منطقهیی و بینالمللی کافی است.
ائتلاف منطقهیی به موازات پیشرفتهای میدانی، بهلحاظ سیاسی نیز در حال گسترش است که آخرین مورد آن، پیوستن مالزی به این ائتلاف میباشد؛ قبل از مالزی، کشور آفریقایی سنگال با اعزام 2100تن از نیروهای نظامی خود به این ائتلاف پیوسته بود. به این ترتیب این ائتلاف، اکنون 12کشور را در برمیگیرد و گسترهٴ آن از منطقهٴ خاورمیانه فراتر رفته، از یک طرف از شمال آفریقا، تا آفریقای سیاه گسترش یافته و از طرف دیگه در شرق آسیا تا مالزی پیش رفته است. ائتلافی که بر کسی پوشیده نیست، محور اصلی که کشورهای عضو حول آن تجمع کردهاند، مقابله با رژیم آخوندی و تهدیدهای تروریستی و جنگافروزانهٴ آن است.
بهلحاظ بینالمللی نیز، این ائتلاف، معادلات را علیه رژیم فعال کرده و سمت و سو داده است؛ از جمله میتوان آن را در کنفرانسی دید که بهدعوت اوباما از کشورهای حوزه خلیج فارس در کمپ دیوید قرار است تا چند روز دیگر برپا شود. فارغ از اینکه این کنفرانس به چه نتایجی مادی دست یابد؛ اما صرف برگزاری آن که کشورهای خلیج فارس آن را به تجمعی علیه رژیم ایران و سیاستهای جنگافروزانه و مداخله جویانهٴ آن تبدیل کردهاند، یک تحول بهشدت منفی علیه رژیم است. نقطهٴ آغاز این کنفرانس، تلاش اوباما برای توجیه و توضیح سیاست خود در قبال مذاکرات هستهیی با رژیم ایران بوده است، اما عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آن را به فرصتی برای ابراز نارضایتی از عدم قاطعیت آمریکا در قبال رژیم تبدیل کردهاند؛ این نارضایتی از جمله با اعلام انصراف ناگهانی پادشاه عربستان از حضور در کنفرانس و سپس پیوستن پادشاه بحرین به این تصمیم، علنی گردید. روزنامه وال استریت ژورنال (20/2) خودداری پادشاه عربستان از انجام این سفر را «شکستی برای کاخ سفید که تلاش میکند حمایت اعراب را از توافق اتمی با رژیم ایران» به دست آورد، ارزیابی کرد و خاطرنشان نمود که» تصمیم ملک سلمان موجی را در سراسر خلیج فارس ایجاد کرده است».
نیویورک تایمز (20/2) نیز تصمیم پادشاه عربستان را یک اشاره واضح به ادامه نارضایتی از سیاست کاخ سفید در قبال رژیم ایران» توصیف کرد.
دو عامل عمده باعث شده که تحولات سیاسی این چنین علیه رژیم سمت و سو و شتاب بگیرد: نخست نزدیک شدن ضربالاجل هستهیی است؛ آن هم در شرایطی که ولیفقیه ارتجاع در یک بنبست و ناتوانی از اتخاذ هر گونه تصمیم قاطع دست و پا میزند و قادر به یکسویه کردن کار نیست.
عامل دیگر، بحران منطقهیی و شکاف برداشتن و فرو ریختن پایههای عمق استراتژیک رژیم در یمن، سوریه و عراق است. نتیجه آن بنبست و این شکست و در گل ماندگی، از یک سو تشدید بحران درونی رژیم است که اخیراً یک نمود آن را در عقبنشینی خفتبار مجلس ارتجاع و پس گرفتن طرحهای دو فوریتی و سه فوریتی در واکنش به کنگرهٴ آمریکا شاهد بودیم. نتیجه دیگر بنبست را در تشدید وضعیت بحرانی و انفجاری جامعه شاهد هستیم که نمودهای متعدد آن طی کمتر از دو ماهی که از آغاز سال جاری میگذرد، بهوقوع پیوسته است؛ از خیزش هموطنان عرب در خوزستان، تا دو تظاهرات عظیم و سراسری معلمان، تا خیزش هموطنان کردمان در مهاباد و سایر شهرهای منطقه… رژیم آخوندی در قبال این وضعیت انفجاری، هیچ راهی جز توسل به اعدامهای بلاوقفه ندارد.
آخوند حسن روحانی نیز طی یک سخنرانی، با ابراز غیظ نسبت به عربستان، از آن بهعنوان کشوری یاد کرد که «همیشه با دلار کارهایش را انجام میداد و… حالا به جای دلار… بمب را انتخاب کرده و… فکر میکند میتواند در منطقه تأثیر بگذارد».
روزنامه جوان ارگان بسیج ضدمردمی نیز «دستگاه دیپلوماسی بیرمق و غیرفعال» دولت روحانی را زیر ضرب گرفت که نمیتواند به «مواضع طلبکارانه سعودی پاسخ مناسب بدهد، تا جایی که (عربستان) از تمامی توان رشوهپردازی در قالب خرید تسلیحات از فرانسه، آمریکا و انگلیس… از هر گونه توافق بین ایران با 1+5 ممانعت بهعمل میآورد».
اینها، نمونههایی اندک از موارد بسیار است؛ یافتن علت این قبیل اعترافها و سوز و گدازهای رژیم دشوار نیست. نگاهی گذرا به تحولات منطقهیی و بینالمللی کافی است.
ائتلاف منطقهیی به موازات پیشرفتهای میدانی، بهلحاظ سیاسی نیز در حال گسترش است که آخرین مورد آن، پیوستن مالزی به این ائتلاف میباشد؛ قبل از مالزی، کشور آفریقایی سنگال با اعزام 2100تن از نیروهای نظامی خود به این ائتلاف پیوسته بود. به این ترتیب این ائتلاف، اکنون 12کشور را در برمیگیرد و گسترهٴ آن از منطقهٴ خاورمیانه فراتر رفته، از یک طرف از شمال آفریقا، تا آفریقای سیاه گسترش یافته و از طرف دیگه در شرق آسیا تا مالزی پیش رفته است. ائتلافی که بر کسی پوشیده نیست، محور اصلی که کشورهای عضو حول آن تجمع کردهاند، مقابله با رژیم آخوندی و تهدیدهای تروریستی و جنگافروزانهٴ آن است.
بهلحاظ بینالمللی نیز، این ائتلاف، معادلات را علیه رژیم فعال کرده و سمت و سو داده است؛ از جمله میتوان آن را در کنفرانسی دید که بهدعوت اوباما از کشورهای حوزه خلیج فارس در کمپ دیوید قرار است تا چند روز دیگر برپا شود. فارغ از اینکه این کنفرانس به چه نتایجی مادی دست یابد؛ اما صرف برگزاری آن که کشورهای خلیج فارس آن را به تجمعی علیه رژیم ایران و سیاستهای جنگافروزانه و مداخله جویانهٴ آن تبدیل کردهاند، یک تحول بهشدت منفی علیه رژیم است. نقطهٴ آغاز این کنفرانس، تلاش اوباما برای توجیه و توضیح سیاست خود در قبال مذاکرات هستهیی با رژیم ایران بوده است، اما عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آن را به فرصتی برای ابراز نارضایتی از عدم قاطعیت آمریکا در قبال رژیم تبدیل کردهاند؛ این نارضایتی از جمله با اعلام انصراف ناگهانی پادشاه عربستان از حضور در کنفرانس و سپس پیوستن پادشاه بحرین به این تصمیم، علنی گردید. روزنامه وال استریت ژورنال (20/2) خودداری پادشاه عربستان از انجام این سفر را «شکستی برای کاخ سفید که تلاش میکند حمایت اعراب را از توافق اتمی با رژیم ایران» به دست آورد، ارزیابی کرد و خاطرنشان نمود که» تصمیم ملک سلمان موجی را در سراسر خلیج فارس ایجاد کرده است».
نیویورک تایمز (20/2) نیز تصمیم پادشاه عربستان را یک اشاره واضح به ادامه نارضایتی از سیاست کاخ سفید در قبال رژیم ایران» توصیف کرد.
دو عامل عمده باعث شده که تحولات سیاسی این چنین علیه رژیم سمت و سو و شتاب بگیرد: نخست نزدیک شدن ضربالاجل هستهیی است؛ آن هم در شرایطی که ولیفقیه ارتجاع در یک بنبست و ناتوانی از اتخاذ هر گونه تصمیم قاطع دست و پا میزند و قادر به یکسویه کردن کار نیست.
عامل دیگر، بحران منطقهیی و شکاف برداشتن و فرو ریختن پایههای عمق استراتژیک رژیم در یمن، سوریه و عراق است. نتیجه آن بنبست و این شکست و در گل ماندگی، از یک سو تشدید بحران درونی رژیم است که اخیراً یک نمود آن را در عقبنشینی خفتبار مجلس ارتجاع و پس گرفتن طرحهای دو فوریتی و سه فوریتی در واکنش به کنگرهٴ آمریکا شاهد بودیم. نتیجه دیگر بنبست را در تشدید وضعیت بحرانی و انفجاری جامعه شاهد هستیم که نمودهای متعدد آن طی کمتر از دو ماهی که از آغاز سال جاری میگذرد، بهوقوع پیوسته است؛ از خیزش هموطنان عرب در خوزستان، تا دو تظاهرات عظیم و سراسری معلمان، تا خیزش هموطنان کردمان در مهاباد و سایر شهرهای منطقه… رژیم آخوندی در قبال این وضعیت انفجاری، هیچ راهی جز توسل به اعدامهای بلاوقفه ندارد.