خبر خودکشی یک دانشجوی دکترا در دانشگاه تهران، نگاههای زیادی را متوجه جمعیت فارغالتحصیلان بیکار کرد. او از رتبههای برتر کنکور سراسری و دانشجوی ممتاز مقطع دکترای روابط بینالملل دانشگاه تهران بود و خود را برای دفاع از پایاننامه دکترا آماده میکرد. این دانشجوی ممتاز دوره دکترا با خوردن سیانور در مقابل مسئولان دانشگاه خودکشی کرد و به زندگیاش پایان داد.
چرا یک دانشجوی دکترا در ایران خودکشی میکند؟ 37سال پس از حاکمیت رژیم غارتگر و سرکوبگر ولایتفقیه، پاسخ این سؤال برای همه روشن است. بیکاری و نداشتن آیندهای مطمئن در پیش رو، دلیل اصلی این قبیل اقدامها از سوی جوانان میباشد.
بسیاری از همکلاسیهای این دانشجو، فقر، مشکلات اقتصادی و بیتوجهی کارگزاران حکومتی نسبت به سرنوشت دانشجویان را دلایل خودکشی وی عنوان کردند.
بنا به گفته مجله اکونومیست «رژیم ایران تا کنون300میلیارد دلار صرف هزینهٴ پروژه بمب اتمی خود کرده است». اما وقتی به قشر تحصیل کرده و فارغالتحصیل ایران میرسد فرجامی جز خودکشی یا زندگی بخور و نمیر وجود ندارد. بهدلیل چپاولگری بیحدوحصر کارگزاران رژیم در طرحهای بهاصطلاح اشتغالزایی در همهٴ دولتهایی که تاکنون در نظام ولایتفقیه بر سر کار آمدهاند، تا کنون طرحهای پرسر و صدای آنان برای ایجاد اشتغال نه تنها هیچ گوشهیی از مشکل اشتغال میلیونها بیکار را حل نکرده است بلکه این طرحها تنها محملهایی مناسب برای غارت و چپاول سرمداران رژیم شده است.
به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر «دستکم در ۱۶ سال گذشته برخی طرحهای ضربتی و کوتاهمدت مانند طرحهای خوداشتغالی، زودبازدهها و مشاغل، هیچیک نتوانستند گشایش قابل اعتنایی در بازار کار کشور ایجاد کنند». این رسانهٴ حکومتی سپس در مورد دولت آخوند روحانی نوشته است: «انتظار میرفت دولت تدبیر و امید بتواند با تصحیح روشهای نادرست گذشته در مواجهه با بیکاری و اشتغالزایی، برنامهریزیهای جدیدی را بهمنظور خروج بازار کار ایران از بنبست ارائه کند که تا کنون چنین نشده است».
بیکاری قشر تحصیل کرده در نهایت به فرار مغزها از جهنم رژیم آخوندی منجر میشود. مرکز ملی علوم آمریکا NSF گزارش داد رژیم ایران در پدیده فرار مغزها از جمله محققان، آکادمیسینها، فارغالتحصیلان دانشگاهی که برای به دست آوردن کار و زندگی بهتر، از کشور خود فرار میکنند مقام دوم را در سطح جهان بعد از چین اشغال کرده است.
در این گزارش تأکید شده سالانه 150هزار فارغالتحصیل دانشگاهی، ایران را ترک میکنند. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده، در طی سالهای 2011 و 2012 حدود ۴۸.۸ درصد از فارغ تحصیلان دانشگاههای ایران در جستجوی کار و فرصت بهتر برای زندگی، کشور را ترک کردهاند.
وقتی صحبت از بیکاران، آن هم جوانان بیکار تحصیلکرده و متخصص میشود، اولین سؤالی که به ذهن میرسد این است که: چرا کار نیست؟ یک جوان چه انگیزهای برای رفتن به دانشگاه میتواند داشته باشد وقتی میبیند صدها هزار فارغالتحصیل پس از سالها تحصیل بعد از خروج از درهای دانشگاه، بیکارند.
نتیجه اینکه، محصول سالها تحصیل در دانشگاهها و صرف هزینه آموزشی کشور، نه ورود به بازار کار در جهت ارائه خدمت به مردم و پیشرفت و آبادانی کشور، بلکه افزایش ارتش بیکاران است.
این در حالی است که آخوند روحانی در نمایش انتخاباتی خود میگفت با راهاندازی چرخ تولید، بیکاری را کاهش میدهد.
شهریاری نماینده زاهدان در مجلس ارتجاع در یک اعتراف آشکار به درماندگی و ناتوانی رژیم در مورد بحران فزاینده بیکاری میگوید: «نرخ بیکاری در سیستان و بلوچستان بالای 30 درصد است هیچ کار جدی انجام نشده، هیچ کارخانهای بهوجود نیامده، هیچ توسعه اقتصادی بهوجود نیامده، هیچ کار عمرانی در این استان انجام نشده، فقط وعده و وعید و کار سیاسی».
واقعیت این است که بیکاری دردی است که فریاد اعتراض همهٴ خانوادهها را بلند کرده و روزانه شاهد تظاهرات و اعتراضات گسترده مردمی در سراسر کشور هستیم.
رژیم آخوندی بهدلیل ساختار فاسد و غارتگرانهاش نه تنها نمیتواند چرخه تولید را به حرکت درآورد بلکه با گسترش واردات و افزایش هزینههای تولید، اندک کارخانههای باقیمانده را نیز به ورشکستگی میکشاند. محصول و ثمره آن، ارتش بیکاران متشکل جوانان فارغالتحصیل است. ارتشی سرشار از خشم و کین که میدانند تنها چاره کار، شوریدن و برانداختن مانع اصلی یعنی رژیم ضدبشری حاکم بر ایران است.
چرا یک دانشجوی دکترا در ایران خودکشی میکند؟ 37سال پس از حاکمیت رژیم غارتگر و سرکوبگر ولایتفقیه، پاسخ این سؤال برای همه روشن است. بیکاری و نداشتن آیندهای مطمئن در پیش رو، دلیل اصلی این قبیل اقدامها از سوی جوانان میباشد.
بسیاری از همکلاسیهای این دانشجو، فقر، مشکلات اقتصادی و بیتوجهی کارگزاران حکومتی نسبت به سرنوشت دانشجویان را دلایل خودکشی وی عنوان کردند.
بنا به گفته مجله اکونومیست «رژیم ایران تا کنون300میلیارد دلار صرف هزینهٴ پروژه بمب اتمی خود کرده است». اما وقتی به قشر تحصیل کرده و فارغالتحصیل ایران میرسد فرجامی جز خودکشی یا زندگی بخور و نمیر وجود ندارد. بهدلیل چپاولگری بیحدوحصر کارگزاران رژیم در طرحهای بهاصطلاح اشتغالزایی در همهٴ دولتهایی که تاکنون در نظام ولایتفقیه بر سر کار آمدهاند، تا کنون طرحهای پرسر و صدای آنان برای ایجاد اشتغال نه تنها هیچ گوشهیی از مشکل اشتغال میلیونها بیکار را حل نکرده است بلکه این طرحها تنها محملهایی مناسب برای غارت و چپاول سرمداران رژیم شده است.
به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر «دستکم در ۱۶ سال گذشته برخی طرحهای ضربتی و کوتاهمدت مانند طرحهای خوداشتغالی، زودبازدهها و مشاغل، هیچیک نتوانستند گشایش قابل اعتنایی در بازار کار کشور ایجاد کنند». این رسانهٴ حکومتی سپس در مورد دولت آخوند روحانی نوشته است: «انتظار میرفت دولت تدبیر و امید بتواند با تصحیح روشهای نادرست گذشته در مواجهه با بیکاری و اشتغالزایی، برنامهریزیهای جدیدی را بهمنظور خروج بازار کار ایران از بنبست ارائه کند که تا کنون چنین نشده است».
بیکاری قشر تحصیل کرده در نهایت به فرار مغزها از جهنم رژیم آخوندی منجر میشود. مرکز ملی علوم آمریکا NSF گزارش داد رژیم ایران در پدیده فرار مغزها از جمله محققان، آکادمیسینها، فارغالتحصیلان دانشگاهی که برای به دست آوردن کار و زندگی بهتر، از کشور خود فرار میکنند مقام دوم را در سطح جهان بعد از چین اشغال کرده است.
در این گزارش تأکید شده سالانه 150هزار فارغالتحصیل دانشگاهی، ایران را ترک میکنند. بر اساس آخرین آمارهای منتشر شده، در طی سالهای 2011 و 2012 حدود ۴۸.۸ درصد از فارغ تحصیلان دانشگاههای ایران در جستجوی کار و فرصت بهتر برای زندگی، کشور را ترک کردهاند.
وقتی صحبت از بیکاران، آن هم جوانان بیکار تحصیلکرده و متخصص میشود، اولین سؤالی که به ذهن میرسد این است که: چرا کار نیست؟ یک جوان چه انگیزهای برای رفتن به دانشگاه میتواند داشته باشد وقتی میبیند صدها هزار فارغالتحصیل پس از سالها تحصیل بعد از خروج از درهای دانشگاه، بیکارند.
نتیجه اینکه، محصول سالها تحصیل در دانشگاهها و صرف هزینه آموزشی کشور، نه ورود به بازار کار در جهت ارائه خدمت به مردم و پیشرفت و آبادانی کشور، بلکه افزایش ارتش بیکاران است.
این در حالی است که آخوند روحانی در نمایش انتخاباتی خود میگفت با راهاندازی چرخ تولید، بیکاری را کاهش میدهد.
شهریاری نماینده زاهدان در مجلس ارتجاع در یک اعتراف آشکار به درماندگی و ناتوانی رژیم در مورد بحران فزاینده بیکاری میگوید: «نرخ بیکاری در سیستان و بلوچستان بالای 30 درصد است هیچ کار جدی انجام نشده، هیچ کارخانهای بهوجود نیامده، هیچ توسعه اقتصادی بهوجود نیامده، هیچ کار عمرانی در این استان انجام نشده، فقط وعده و وعید و کار سیاسی».
واقعیت این است که بیکاری دردی است که فریاد اعتراض همهٴ خانوادهها را بلند کرده و روزانه شاهد تظاهرات و اعتراضات گسترده مردمی در سراسر کشور هستیم.
رژیم آخوندی بهدلیل ساختار فاسد و غارتگرانهاش نه تنها نمیتواند چرخه تولید را به حرکت درآورد بلکه با گسترش واردات و افزایش هزینههای تولید، اندک کارخانههای باقیمانده را نیز به ورشکستگی میکشاند. محصول و ثمره آن، ارتش بیکاران متشکل جوانان فارغالتحصیل است. ارتشی سرشار از خشم و کین که میدانند تنها چاره کار، شوریدن و برانداختن مانع اصلی یعنی رژیم ضدبشری حاکم بر ایران است.