رژیم و بهخصوص تیم مذاکره هستهیی سرا پا به تقلا افتادهاند که با برگزاری جلسات توجیهی پشت سر هم و مصاحبههای کشاف تلویزیونی که در هر یک از آنها گوشهیی از عقبنشینیهای ذلتبار اتفاق افتاده برملا میشود، بهنحوی زهر لوزان را شیرین کرده و به حلق نیروهای بیچارهٴ ولایت بریزند. اما در هر یک از این توجیهات، گوشهیی از عقبنشینیهای ذلتبار اتفاق افتاده برملا میشود یکی از این موارد شیرینسازی زهر اتمی، مصاحبه مفصلی است که صالحی رئیس آژانس سابقاً ! اتمی رژیم، شنبه شب گذشته (۵/۲/۹۴) در شبکه1 تلویزیون رژیم بهعمل آورده که حاوی اعترافها قابل توجهی است.
صالحی همان اول کار، آب پاکی روی دست مجری و مخاطبان تلویزیون میریزد که قرار نیست در این مصاحبه، اطلاعاتی از مذاکرات را علنی کند.
صالحی میگوید: «بالاخره ملت بزرگوار ما اذعان دارند و میپذیرند که خیلی از مسائل مذاکرات را نمیتوانیم علناً مطرح کنیم، چون که ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. مواردی هست که انشاءالله وقتی مذاکرات به اتمام رسید و توافقنامه حاصل شد و نتایج روشن و مبرهن شد، راحتتر (میتوان) راجع به جزئیات مذاکره صحبت کرد».
حرف صالحی که خودش در مذاکرات اخیر حضور داشته این است که اگر مذاکرات تمام شد و توافق امضا شد، تازه آن وقت تازه مینشینیم و راجع به آن صحبت میکنیم. او در مورد انتشار فکت شیت ایرانی هم که تیم مذاکرهکننده رژیم وعدهٴ انتشار آن را میداد حرف جالبی میزند و علت عدم انتشار آن را در میان صحبتهایش لو میدهد: «امروز متوجه شدم که رسانههای رسمی کشور ما، گزاره برگ یا فکت شیت را نه تحت (همین) عنوان ولی عملاً آن را، کاملاً منتشر کرده بودند. ما، با این تصور که این فکت شیت ایرانی است و با توجه به تقاضایی که بهصورت عمومی مطرح شده بود دنبال منتشر کردن آن بودیم. اما مسئولان اینطور تشخیص دادند که دیگر ضرورتی ندارد، چون که در شرایط بسیار حساسی هستیم و هر کسی میتواند یک سوءاستفادهای از این بکند، مخصوصاً مخالف در خارج از کشور نسبت به این مسأله زیاد میباشد».
میبینید که چطور با این توجیه که مخالفان در خارج استفاده میکنند، سر دلواپسان بدبخت را به تاق میکوبد. شامورتیبازی او در مورد توافق و عقبنشینیهایی که شده هم شنیدنی است. میگوید: «از 5هزار یا 10دههزار ماشینی که الآن دارد غنیسازی میکند پذیرفتیم که 5هزار عدد، غنیسازیاش را ادامه بدهد. اگر هزار عدد در فردو نصب شده باشد، 350 عدد در حال چرخش است، البته اورانیوم تزریق نمیشود ولی در حال چرخش است. ما از این 10هزار عدد ماشین حدود 2200 کیلو در سال اورانیوم غنی شده تولید میکردیم. با این 5هزار عدد ماشین ما حدود 1500 - 600 کیلو اورانیوم غنی شده تولید میکنیم. یعنی تفاوت بین 1500 کیلو تا 2200 کیلو است. خیلی تفاوت چندانی وجود ندارد. نیاز سالانه بوشهر 30هزار کیلو است. فاصله 1500 کیلو یا 2200 کیلو تا 30هزار کیلو هر دو یک فاصله دارند یعنی 30هزار کیلو آنقدر عدد بالایی است که 2200 کیلو یا 1500 کیلو دیگر فرقی نمیکند».
صالحی با ذکر این اعداد بسیار و توضیحات فنی پیچیده، سعی میکند مخاطب خود را گم و گیج کند، اما در بین حرفهایش ناچار لو میدهد که: «سانتریفوژهای فردو خالی میچرخند» و خلأ را غنیسازی میکنند! بقیه هم که در جاهای دیگر غنیسازی میکنند، تولیدشان تقریباً در حد صفر است که به یکدهم نیاز نیروگاه بوشهر هم نمیرسد که تازه همان را هم باید بفرستند خارج!»
اما حرف آخرش درباره اینکه چرا به این زانو زدن خفتبار تن دادهاند، از همه شنیدنیتر است:
«یکطرف طیف این است مانند لیبی تسلیم صددرصد بشویم و همه را واگذار بکنیم. طیف دیگر مثلاً مسیر کره شمالی را برویم که ما اصلاً مثل آنها نیستیم. پس کره شمالی را کنار میگذاریم. یا باید مانند لیبی تسلیم صددرصد میشدیم، یا آنها به این اکتفا میکردند که ما دنبال سلاح هستهیی نیستیم. حالا در مذاکره دنبال چه هستیم؟ اینکه بین این دو ایدهآل طوری حرکت کنیم که هر دو به یک فهم مشترک برای توافق برسیم. آنها دلشان میخواهد ما را به آن طرف طیف ببرند، اما ما میخواهیم جایی در وسط این دو طیف به تفاهم برسیم».
میبینید که چطور لو میدهد که ایدهآل رژیم این است که مثل کره شمالی دزدکی به بمب اتمی برسد، حالا که نمیشود، «یک جایی آن وسطها» سعی میکند خود را حفظ کند تا شاید بعداً، آبها که از آسیاب افتاد به بمب برسد. اما هیهات که مقاومت ایران هرگز اجازهٴ داشتن دندان اتمی را به این هیولا نخواهد داد.
صالحی همان اول کار، آب پاکی روی دست مجری و مخاطبان تلویزیون میریزد که قرار نیست در این مصاحبه، اطلاعاتی از مذاکرات را علنی کند.
صالحی میگوید: «بالاخره ملت بزرگوار ما اذعان دارند و میپذیرند که خیلی از مسائل مذاکرات را نمیتوانیم علناً مطرح کنیم، چون که ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. مواردی هست که انشاءالله وقتی مذاکرات به اتمام رسید و توافقنامه حاصل شد و نتایج روشن و مبرهن شد، راحتتر (میتوان) راجع به جزئیات مذاکره صحبت کرد».
حرف صالحی که خودش در مذاکرات اخیر حضور داشته این است که اگر مذاکرات تمام شد و توافق امضا شد، تازه آن وقت تازه مینشینیم و راجع به آن صحبت میکنیم. او در مورد انتشار فکت شیت ایرانی هم که تیم مذاکرهکننده رژیم وعدهٴ انتشار آن را میداد حرف جالبی میزند و علت عدم انتشار آن را در میان صحبتهایش لو میدهد: «امروز متوجه شدم که رسانههای رسمی کشور ما، گزاره برگ یا فکت شیت را نه تحت (همین) عنوان ولی عملاً آن را، کاملاً منتشر کرده بودند. ما، با این تصور که این فکت شیت ایرانی است و با توجه به تقاضایی که بهصورت عمومی مطرح شده بود دنبال منتشر کردن آن بودیم. اما مسئولان اینطور تشخیص دادند که دیگر ضرورتی ندارد، چون که در شرایط بسیار حساسی هستیم و هر کسی میتواند یک سوءاستفادهای از این بکند، مخصوصاً مخالف در خارج از کشور نسبت به این مسأله زیاد میباشد».
میبینید که چطور با این توجیه که مخالفان در خارج استفاده میکنند، سر دلواپسان بدبخت را به تاق میکوبد. شامورتیبازی او در مورد توافق و عقبنشینیهایی که شده هم شنیدنی است. میگوید: «از 5هزار یا 10دههزار ماشینی که الآن دارد غنیسازی میکند پذیرفتیم که 5هزار عدد، غنیسازیاش را ادامه بدهد. اگر هزار عدد در فردو نصب شده باشد، 350 عدد در حال چرخش است، البته اورانیوم تزریق نمیشود ولی در حال چرخش است. ما از این 10هزار عدد ماشین حدود 2200 کیلو در سال اورانیوم غنی شده تولید میکردیم. با این 5هزار عدد ماشین ما حدود 1500 - 600 کیلو اورانیوم غنی شده تولید میکنیم. یعنی تفاوت بین 1500 کیلو تا 2200 کیلو است. خیلی تفاوت چندانی وجود ندارد. نیاز سالانه بوشهر 30هزار کیلو است. فاصله 1500 کیلو یا 2200 کیلو تا 30هزار کیلو هر دو یک فاصله دارند یعنی 30هزار کیلو آنقدر عدد بالایی است که 2200 کیلو یا 1500 کیلو دیگر فرقی نمیکند».
صالحی با ذکر این اعداد بسیار و توضیحات فنی پیچیده، سعی میکند مخاطب خود را گم و گیج کند، اما در بین حرفهایش ناچار لو میدهد که: «سانتریفوژهای فردو خالی میچرخند» و خلأ را غنیسازی میکنند! بقیه هم که در جاهای دیگر غنیسازی میکنند، تولیدشان تقریباً در حد صفر است که به یکدهم نیاز نیروگاه بوشهر هم نمیرسد که تازه همان را هم باید بفرستند خارج!»
اما حرف آخرش درباره اینکه چرا به این زانو زدن خفتبار تن دادهاند، از همه شنیدنیتر است:
«یکطرف طیف این است مانند لیبی تسلیم صددرصد بشویم و همه را واگذار بکنیم. طیف دیگر مثلاً مسیر کره شمالی را برویم که ما اصلاً مثل آنها نیستیم. پس کره شمالی را کنار میگذاریم. یا باید مانند لیبی تسلیم صددرصد میشدیم، یا آنها به این اکتفا میکردند که ما دنبال سلاح هستهیی نیستیم. حالا در مذاکره دنبال چه هستیم؟ اینکه بین این دو ایدهآل طوری حرکت کنیم که هر دو به یک فهم مشترک برای توافق برسیم. آنها دلشان میخواهد ما را به آن طرف طیف ببرند، اما ما میخواهیم جایی در وسط این دو طیف به تفاهم برسیم».
میبینید که چطور لو میدهد که ایدهآل رژیم این است که مثل کره شمالی دزدکی به بمب اتمی برسد، حالا که نمیشود، «یک جایی آن وسطها» سعی میکند خود را حفظ کند تا شاید بعداً، آبها که از آسیاب افتاد به بمب برسد. اما هیهات که مقاومت ایران هرگز اجازهٴ داشتن دندان اتمی را به این هیولا نخواهد داد.