اینکه «حال اقتصاد کشور خوب نیست»، ملایمترین حرفی است که میتوان درباره اقتصاد ویران و رو به موت کشور گفت. اما اگر بدانیم که این اعتراف را یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع و در تلویزیون رژیم به زبان آورده، موضوع متفاوت میشود.
آخوند حسینزاده بحرینی نماینده مجلس ارتجاع در 4 فروردین 94 گفت: «من صادقانه باید بگویم در سال 93 حال اقتصاد ایران خوب نبود، نه به این معنا که خیلی بد بود به اندازهای که ما آثار مثبت را نتوانستیم در اقتصاد خودمان بروز بدیم و ببینیم و به مردممان نشون بدهیم...، اگر صادقانه این بحث را بخواهیم دنبال کنیم تورمی که در سالهای گذشته به مردم تحمیل شده عملاً قدرت خرید مردم را کم کرده. یعنی ما (نه تنها) در سال 93 به عبارتی پول اضافی به مردم ندادیم، بلکه همان قدرت خرید از دست رفتهشان رو بخشی جبران کردیم... . اما همین هدفمندسازی یارانهها میتوانست بهتر از این برگزار بشود».
آخوند حسینزاده بحرینی نماینده مجلس ارتجاع در 4 فروردین 94 گفت: «من صادقانه باید بگویم در سال 93 حال اقتصاد ایران خوب نبود، نه به این معنا که خیلی بد بود به اندازهای که ما آثار مثبت را نتوانستیم در اقتصاد خودمان بروز بدیم و ببینیم و به مردممان نشون بدهیم...، اگر صادقانه این بحث را بخواهیم دنبال کنیم تورمی که در سالهای گذشته به مردم تحمیل شده عملاً قدرت خرید مردم را کم کرده. یعنی ما (نه تنها) در سال 93 به عبارتی پول اضافی به مردم ندادیم، بلکه همان قدرت خرید از دست رفتهشان رو بخشی جبران کردیم... . اما همین هدفمندسازی یارانهها میتوانست بهتر از این برگزار بشود».
اگر از این همه صداقتفروشی مهوعی که این آخوند شیاد خرج میکند بگذریم، حرف او انتقاد به سیاست دولت روحانی در مورد یارانههاست. اما ببینیم حرفش چیست؟ این کارگزار رژیم ادامه میدهد: «شدت انرژی مهمترین چالش اقتصاد ایران است، شدت انرژی یک شاخص است. بهصورت عامیانه این طور تعریف میشود که شما برای اینکه 1000 دلار کالا تولید کنید، چقدر انرژی باید مصرف کنید. در همهٴ اقتصادها این را اندازهگیری میکنند. چون انرژیها هم متنوع است، انرژیها را همگن میکنند یعنی فرض میکنند چند بشکه معادل نفت خام باید انرژی مصرف کنیم، برای اینکه 1000 دلار کالا تولید کنیم. در کشورهای نسبتاً پیشرفته، شاخص عدد پایینی است، برای اینکه 1000دلار کالا تولید کنند، مثلاً 2 یا ۲.۵ بشکه معادل نفت خام مصرف میکنند تا 1000 دلار کالا تولید کنند. شاخص شدت انرژی ژاپن ۱.۶ است... . شاید این حرف خیلی خوشایندی نیست ولی واقعیت این است که ما در ایران برای اینکه 1000 دلار کالا تولید کنیم معادل ۱۳.۶ بشکه نفت خام انرژی مصرف میکنیم.»...
احتمالاً متوجه شدید که منظور این مهرهٴ رژیم از این مقدمات این است که بگوید میبایستی دولت روحانی قیمت سوخت را تا آن حد بالا میبرد و گران میکرد تا خود به خود مصرف انرژی پایین بیاید. او در ادامه، منظور خود را بهصورت روشنتر بیان میکند و میگوید: «متأسفانه فرصت سال 93 از دست رفت. ما میتوانستیم سال 93 را به یک سال طلایی در حوزه بهینهسازی مصرف انرژی تبدیل کنیم. بسیار متأسفم که عرض کنم سال 94 آنچنان که دولت تا الآن برای ما مجلسیها تصویر کرده قرار است شبیه سال 93 باشد و این به نظر من باز یک خطای دوم است، یعنی ما نباید فرصتهای طلایی را که در اختیارمان قرار میگیرد از دست بدهیم».
اما حرفها و استدلالهای ظاهراً اقتصادی، یک اشکال «کوچک!» مبنایی دارد و آن این است که در کشورهای پیشرفته که او مثال میزند و از شدت انرژی صحبت میکند، بحث تولید در میان است و میزان مصرف انرژی برای مقدار مشخصی کالا مطرح میباشد. اما در میهن آخوندزدهٴ ما که فاتحهٴ تولید خوانده شده، گران کردن باز هم بیشتر حاملهای انرژی، هیچ معنایی جز فقر و فلاکت بیش از پیش مردم و فراتر از آن استقبال از انفجار اجتماعی ندارد. این همان چیزی است که جهانگیری معاون اول آخوند روحانی طی مصاحبهیی در روز 3فروردین در رسانههای حکومتی روی آن انگشت گذاشت و گفت: «کسانی که میگویند سوخت را تا لیتری 2هزار تومان گران کنید، میخواهند دولت را وارد چالش جدیدی با مردم کنند… ما دولت را وارد درگیری با مردم نخواهیم کرد».
آری، سر گاو رژیم بدجوری در خمرهٴ یارانهها و تأمین بودجه آن گیر کرده است. مجلس رژیم یا در واقع باند خامنهای به دولت میگویند سوخت را گران کن و از این طریق بودجه یارانهها را تأمین کن، اما دولت روحانی میگوید این پوست خربزه زیر پای دولت است زیرا فشار بیش از این یعنی قیام مردم!
آری، سر گاو رژیم بدجوری در خمرهٴ یارانهها و تأمین بودجه آن گیر کرده است. مجلس رژیم یا در واقع باند خامنهای به دولت میگویند سوخت را گران کن و از این طریق بودجه یارانهها را تأمین کن، اما دولت روحانی میگوید این پوست خربزه زیر پای دولت است زیرا فشار بیش از این یعنی قیام مردم!