آخوند حسن روحانی در پاسخ به سخنان خامنهای در روز اول فروردین 94 در مشهد، نامهای خطاب به وی نوشت که در جای جای نامه ظاهراً تشکرآمیزش بر اختلافات دیدگاهی خود با دیدگاههای بیان شده در سخنرانی خامنهای تأکید کرده است.
در این نامه روحانی میگوید بر اساس ”رهنمود های“ خامنهای عمل میکند و از ”عنایت ویژه“ او تشکر و تقدیر میکند، اما روی چند موضوع که بیانگر اختلاف دیدگاه او با خامنهای در زمینه مسایل مختلف است تأکید میکند.
اولین تأکید روحانی این است که دولت او برآمده از ”ساز و کار انتخابات و رایی معنادار“ است که در این ”رای معنا دار“، ”گفتمان اعتدال“ برگزیده شده است و نماینده این گفتمان هم روحانی است!
روحانی با این تأکیدها میخواهد به ولیفقیه نظام نیش و کنایه زده و یادآوری کند که خط خامنهای در انتخابات رژیم به چالش کشیده شد و در مقابل باند او و رفسنجانی، متحمل شکست شد.
تأکید روحانی بر گفتمان بهاصطلاح ”اعتدال“ آن روی سکه حرفهای رفسنجانی است که باند خامنهای را در پیام نوروزی و بهاصطلاح دلنوشتهاش زیرضرب برده و آنها را به «افراط کاری» متهم کرده است.
رفسنجانی در آن پیام به ”عقبگردهای سالهای اخیر“ اشاره میکند و میخواهد وانمود کند در مقابل ”افراط و تفریط، توهین و تهمت، دروغ، ریا، تجسس، غیبت، تحقیر دیگران، زورگوییها، تبعیض و دیگر رذیلتهای اخلاقی“که سراپای رژیم را درنوردیده است، چاره کار شخص رفسنجانی و ”اعتدال“ مورد ادعای اوست.
هاشمی رفسنجانی تحت عنوان ”تعامل با دنیا در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت“ سیاست آویختن نظام به غرب و بهخصوص آمریکا را تئوریزه میکند و مهمتر اینکه آن را برای نظام آخوندی ”ضرورت ملی و اسلامی“ میداند.
نکته دیگر در نامه روحانی به خامنهای تأکید او بر ”ملت“ است آنجا که شیادانه ادعا میکند تکیه دولت او برمردم است و ملت ”ولی نعمت“ این دولت و ”صاحب حقیقی“ کشور هستند. بهکارگیری این عبارات دقیقاً رو د رروی باند خامنهای و ولایت شخص خامنهای است که ”صاحب اصلی“ ملک وملت را ولیفقیه میدانند و به قول خمینی دجال ولایت او مطلق است و ولیفقیه است که صاحب همه چیز است و ولایت او متصل به ولایت خدا و ائمه است و هیچ احد الناسی نمیتواند در این ولایت دخیل شود و یا در آن تشکیک کند.
روحانی در این پیام تشکر آمیز! حساب ”مردم “ را از حساب باند ولیفقیه جدا کرده است و شیادانه ”خود را موظف به پیروی از خواست مردم و حراست از حقوق مردم بر اساس قانون اساسی“ و ”فارغ از ملاکهای سیاسی و جناحی“ میداند. با این جملات، روحانی در واقع به خامنهای که در سخنرانی مشهد به دولت او توصیه کرد حملات باند «دلوایس» را جزو نصایح مشفقانه قلمداد کند، جواب رد میدهد.
بهطور خلاصه در زمینه مصالح باندی، روحانی مشخص میکند که سیاست او در نظرگرفتن مصالح باند مقابل و راه کارهای آنها برای اداره امور کشور نیست، و سازوکار خودش را برای اداره امور دارد و این باندهای درونی نظام هستند که میبایست با دولت او هماهنگ، همدل و همزبان باشند.
خامنهای در مشهد تأکید کرد که سیاستهای اقتصادی نظام باید مبتنی بر ظرفیتهای داخلی باشد و نگاه باند رفسنجانی- روحانی را بهعنوان نگاه برون گرا و نگاه دوم که رو به خارج و رفع تحریمها است مورد انتقاد قرارداد.
متقابلاً روحانی روی نگاه دوم که مورد نقد خامنهای است انگشت میگذارد و تأکید می کند سیاستهای اقتصادی دولتش ”درون زا وبرون نگر“ مبنی ”ب رتعامل سازنده با جهان “ است که ”ازبازارهای جهانی برای تقویت تولید ملی وافزایش صادرات بهره میجوید“ !
روحانی در مورد مهمترین مسأله نظام یعنی مذاکرات هستهیی نیز بر تقابل و تفاوت دیدگاهش با خامنهای و بر ”تفاهم و تعامل“ با جهان و قدرتهای جهانی تأکید میکند که معنای آن ادامه تلاش باند رفسنجانی- روحانی برای ریختن زهر اتمی به حلقوم نظام ولایت است. در این رابطه است که آخوند روحانی مدعی است که توانسته در رابطه مسأله هستهیی رژیم ”تهدید“ را به ”تکریم“ برساند و به بیانی به خامنهای میرساند درصورتیکه این راه ادامه پیدا نکند، ”تکریم“ تبدیل ”به تهدید“ و تحریم علیه نظام تبدیل میشود. در حالی که خامنهای در سخنرانی مشهد بر افتراق دیدگاه خود با این دیدگاه تأکید کرد، و فرصت را مغتنم شمرد و با حمایت از «دلواپسان» اتمی، روحانی را شلاقکش کرد که نباید به آنها حمله کند و خطاب به روحانی تأکید کرد که حمایت از دولت او بهمعنی دادن چک سفید نیست و بر سر بحران اتمی و تحریمها با صراحت کامل به ابراز دلواپسی پرداخت.
سخنان خامنهای درمشهد و جواب روحانی به آن و تأکید روی اختلافات و افتراقات دیدگاهها در زمینه مسایل مختلف، حاکی از عمق شقه و شکاف در رأس نظام بین مقام اول و دوم نظام است. این روند شقه و شکاف روندی است تعمیق شونده و قطعاً در سال جدید نیز مانند سالهای گذشته شاهد افزایش تنش و نزاع هردو باند رژیم خواهیم بود و شقه وشکافهای درونی رژیم باز هم افزایش خواهد یافت و نظام ولایت در تمامیتش بیش از گذشته در باتلاق بنبست فرو خواهد رفت. به قول معروف ”سالی که نکو است از بهارش پیدا است“ !
در این نامه روحانی میگوید بر اساس ”رهنمود های“ خامنهای عمل میکند و از ”عنایت ویژه“ او تشکر و تقدیر میکند، اما روی چند موضوع که بیانگر اختلاف دیدگاه او با خامنهای در زمینه مسایل مختلف است تأکید میکند.
اولین تأکید روحانی این است که دولت او برآمده از ”ساز و کار انتخابات و رایی معنادار“ است که در این ”رای معنا دار“، ”گفتمان اعتدال“ برگزیده شده است و نماینده این گفتمان هم روحانی است!
روحانی با این تأکیدها میخواهد به ولیفقیه نظام نیش و کنایه زده و یادآوری کند که خط خامنهای در انتخابات رژیم به چالش کشیده شد و در مقابل باند او و رفسنجانی، متحمل شکست شد.
تأکید روحانی بر گفتمان بهاصطلاح ”اعتدال“ آن روی سکه حرفهای رفسنجانی است که باند خامنهای را در پیام نوروزی و بهاصطلاح دلنوشتهاش زیرضرب برده و آنها را به «افراط کاری» متهم کرده است.
رفسنجانی در آن پیام به ”عقبگردهای سالهای اخیر“ اشاره میکند و میخواهد وانمود کند در مقابل ”افراط و تفریط، توهین و تهمت، دروغ، ریا، تجسس، غیبت، تحقیر دیگران، زورگوییها، تبعیض و دیگر رذیلتهای اخلاقی“که سراپای رژیم را درنوردیده است، چاره کار شخص رفسنجانی و ”اعتدال“ مورد ادعای اوست.
هاشمی رفسنجانی تحت عنوان ”تعامل با دنیا در چارچوب عزت، حکمت و مصلحت“ سیاست آویختن نظام به غرب و بهخصوص آمریکا را تئوریزه میکند و مهمتر اینکه آن را برای نظام آخوندی ”ضرورت ملی و اسلامی“ میداند.
نکته دیگر در نامه روحانی به خامنهای تأکید او بر ”ملت“ است آنجا که شیادانه ادعا میکند تکیه دولت او برمردم است و ملت ”ولی نعمت“ این دولت و ”صاحب حقیقی“ کشور هستند. بهکارگیری این عبارات دقیقاً رو د رروی باند خامنهای و ولایت شخص خامنهای است که ”صاحب اصلی“ ملک وملت را ولیفقیه میدانند و به قول خمینی دجال ولایت او مطلق است و ولیفقیه است که صاحب همه چیز است و ولایت او متصل به ولایت خدا و ائمه است و هیچ احد الناسی نمیتواند در این ولایت دخیل شود و یا در آن تشکیک کند.
روحانی در این پیام تشکر آمیز! حساب ”مردم “ را از حساب باند ولیفقیه جدا کرده است و شیادانه ”خود را موظف به پیروی از خواست مردم و حراست از حقوق مردم بر اساس قانون اساسی“ و ”فارغ از ملاکهای سیاسی و جناحی“ میداند. با این جملات، روحانی در واقع به خامنهای که در سخنرانی مشهد به دولت او توصیه کرد حملات باند «دلوایس» را جزو نصایح مشفقانه قلمداد کند، جواب رد میدهد.
بهطور خلاصه در زمینه مصالح باندی، روحانی مشخص میکند که سیاست او در نظرگرفتن مصالح باند مقابل و راه کارهای آنها برای اداره امور کشور نیست، و سازوکار خودش را برای اداره امور دارد و این باندهای درونی نظام هستند که میبایست با دولت او هماهنگ، همدل و همزبان باشند.
خامنهای در مشهد تأکید کرد که سیاستهای اقتصادی نظام باید مبتنی بر ظرفیتهای داخلی باشد و نگاه باند رفسنجانی- روحانی را بهعنوان نگاه برون گرا و نگاه دوم که رو به خارج و رفع تحریمها است مورد انتقاد قرارداد.
متقابلاً روحانی روی نگاه دوم که مورد نقد خامنهای است انگشت میگذارد و تأکید می کند سیاستهای اقتصادی دولتش ”درون زا وبرون نگر“ مبنی ”ب رتعامل سازنده با جهان “ است که ”ازبازارهای جهانی برای تقویت تولید ملی وافزایش صادرات بهره میجوید“ !
روحانی در مورد مهمترین مسأله نظام یعنی مذاکرات هستهیی نیز بر تقابل و تفاوت دیدگاهش با خامنهای و بر ”تفاهم و تعامل“ با جهان و قدرتهای جهانی تأکید میکند که معنای آن ادامه تلاش باند رفسنجانی- روحانی برای ریختن زهر اتمی به حلقوم نظام ولایت است. در این رابطه است که آخوند روحانی مدعی است که توانسته در رابطه مسأله هستهیی رژیم ”تهدید“ را به ”تکریم“ برساند و به بیانی به خامنهای میرساند درصورتیکه این راه ادامه پیدا نکند، ”تکریم“ تبدیل ”به تهدید“ و تحریم علیه نظام تبدیل میشود. در حالی که خامنهای در سخنرانی مشهد بر افتراق دیدگاه خود با این دیدگاه تأکید کرد، و فرصت را مغتنم شمرد و با حمایت از «دلواپسان» اتمی، روحانی را شلاقکش کرد که نباید به آنها حمله کند و خطاب به روحانی تأکید کرد که حمایت از دولت او بهمعنی دادن چک سفید نیست و بر سر بحران اتمی و تحریمها با صراحت کامل به ابراز دلواپسی پرداخت.
سخنان خامنهای درمشهد و جواب روحانی به آن و تأکید روی اختلافات و افتراقات دیدگاهها در زمینه مسایل مختلف، حاکی از عمق شقه و شکاف در رأس نظام بین مقام اول و دوم نظام است. این روند شقه و شکاف روندی است تعمیق شونده و قطعاً در سال جدید نیز مانند سالهای گذشته شاهد افزایش تنش و نزاع هردو باند رژیم خواهیم بود و شقه وشکافهای درونی رژیم باز هم افزایش خواهد یافت و نظام ولایت در تمامیتش بیش از گذشته در باتلاق بنبست فرو خواهد رفت. به قول معروف ”سالی که نکو است از بهارش پیدا است“ !