خانوار و تبارم
حوصلههای چارفصلاند
شکوفهبن ناگزیر بهارزاد
کشتکار خوشههای آفتاببن تابستان
کتابی زیر گردوبن پاییز
قطره خونی لب بیدبن زمستان.
خانوار و تبارم
در استوای توفان و
بی سهمی از ساحلنشینی
با برگهای پـرپـر آزادی...
کوچههای سالهای بادپای را
با فرودین و آفتاب و کتاب و خون
جیرهٴ عمر کردن و
آزادی پروردن...
ـ گاه که ماه پـر ریزد
گاه که گل سرخ پلک زند
گاه که اندیشه
در چهار راه جهان گرد آیند
تا من با رشد واژهها بالغ شوم
و به جشن تخمگذاری الفباهایشان بروم...
اسفند 93
حوصلههای چارفصلاند
شکوفهبن ناگزیر بهارزاد
کشتکار خوشههای آفتاببن تابستان
کتابی زیر گردوبن پاییز
قطره خونی لب بیدبن زمستان.
خانوار و تبارم
در استوای توفان و
اضطراب دختران شرقاند
در نصفالنهار نور وبچههای اعماق؛
در دامن زوجهای آب و زمینبی سهمی از ساحلنشینی
با برگهای پـرپـر آزادی...
کوچههای سالهای بادپای را
با ستارگان دویدن
خوشههای چهار فصل رااز پارههای سپیده کندن
شاد و غمپرورد شقایق رابا فرودین و آفتاب و کتاب و خون
جیرهٴ عمر کردن و
آزادی پروردن...
ـ گاه که ماه پـر ریزد
گاه که گل سرخ پلک زند
گاه که اندیشه
تخم ریزد و
تبار عشقهایمدر چهار راه جهان گرد آیند
تا من با رشد واژهها بالغ شوم
و به جشن تخمگذاری الفباهایشان بروم...
اسفند 93