همواره جرقهیی وجود داشته که اتفاقات بزرگ را رقم زده است. روزهای بزرگ هم، همیشه از یک اتفاق شروع شدهاند. روزهایی که گرچه همه، اهمیت، نام و تاریخ آنها را میدانند، اما، شاید ندانند که چگونه خلق شدهاند و چه مسیری را طی کردهاند. اتفاقی غیرمنتظره که در مارس1911 در خیابانی در نیویورک رخ داد، شروع روند و مسیری بود برای خلق یکی از این روزهای بزرگ.
کارخانهٴ ترای انگل شرت ویست (Triangle shirtwaist) در یک آتشسوزی بزرگ میسوزد. زنان کارگر نساجی کتان که بهدلیل حقوق کم، تبعیض، محرومیت و فشار زیاد کار دست به اعتصاب زده بودند، با درهای قفل شده کارخانه روبهرو میشوند. صاحبان کارخانه، مکس بلانک و ایساک هریس به همراه نگهبانان، میخواهند با این کار مانع همبستگی کارگران شوند. 145 زن کارگر، در این آتش میسوزند. این واقعه دلخراش باعث شد که زنان برای فریاد کردن حقوق پایمال شدهشان دست به تظاهرات بزرگی بزنند. تظاهراتی که بعداً مقدمهای برای بهرسمیت شناختن روز جهانی زن شد.
اما پیشینه این اعتصاب از کجا شروع شد؟
از اواسط قرن هجدهم، بهدلیل تغییرات عظیم در تکنولوژی، اقتصاد و سیاست، چهره جهان در گذر تغییر قرار میگیرد. شهرهایی با جمعیت عظیم شکل میگیرند. کارخانهها یکی بعد از دیگری توسعه یافته و خیل عظیمی از کارگران را در خود جای میدهند. در این کارخانهها این صاحبان کارخانهها هستند که قانون برای کارگران تعیین میکنند. در این کارخانهها که قوانینش اساساً توسط کارخانهدار تعیین شده و بهطور کامل به سود اوست، زنان، کارگران ارزانی هستند که با قیمت کمتری میشود از نیروی کار ارزان آنها بهره گرفت بدون اینکه صدایشان به جایی برسد. آنها، جمعیت عظیمی از نیروی کار در کارخانهها را تشکیل میدهند که همراه با فرزندانشان در بدترین شرایط در کارخانهها کار میکنند. در این شرایط، تبعیض بیداد میکند. ساعتهای کار، طولانی و کشنده است. استثمار این کارگران، شدید و دستمزدها خیلی پایین است. از هر گونه امکانات رفاهی نیز محرومند و به آنها چنین امکاناتی تعلق نمیگیرد. همه عوامل پرفشار و شرایط طاقتفرسای محیط کار باعث میشود تا زنان کارگر به خیابانها بیایند. اما پاسخ پلیس به خواستههای آنها، سرکوب با استفاده از سلاح، شکستن صفوف زنان و کشته و مجروح شدن بسیاری از آنهاست. اما سرکوب را، یارای خاموش کردن صدای حقطلبانه آنها نبود. این صدا به سرعت از مرزهای آمریکا گذشت و به اروپا و سپس به آسیا و آفریقا رسید و طولی نکشید که به چهره حقطلبی و آزادیخواهی زنان در سراسر جهان تبدیل شد.
در اوایل سال 1900، با گسترش اتحادیههای کارگری در جهان، مبارزات زنان در اروپا و آمریکا برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی، اوج نوینی میگیرد. زنان از یک سو خواهان حقوق مساوی در کار هستند، و از سوی دیگر خواهان حق رأی و داشتن نمایندگانی از جانب خود.
سال 1907 در آلمان، زنی برای اولین بار پیشگامی جنبش برابری را به دست میگیرد. او کسی نیست جز «کلارا زتکین»، سوسیالیست آلمانی. همزمان با او در روسیه «الکساندرا کولونتای»، بر ضرورت مبارزات مشخص علیه ستم جنسی و مبارزه برای برابری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زن و مرد انگشت میگذارد. کلارا زتکین معتقد است: «باید مسألهی زنان را بهعنوان یک مسأله حاد در دستور کار قرار داد. گره زدن مسأله حقوق زنان به مبارزه برای دموکراسی و عدالت اجتماعی ضروریست و برای زنان، قدرت سیاسی و حق رأی خواهد آورد». الکساندرا کولونتای هم بهدنبال برانگیختن افکار عمومی جهان است: «لازم است که زنان تظاهراتی برگزار کنند تا افکار عمومی متوجه خواستههای آنها شود».
زنان نیویورکی به این ندا پاسخ مثبت میدهند و بهمناسبت پنجاهمین سالگرد تظاهرات خونین 8مارس 1875، این روز را برای برگزاری تظاهرات انتخاب میکنند. در این تظاهرات تعداد شرکت کنندگان به 2000نفر میرسد. زنان که به قدرت تصمیمگیری خود پی بردهاند در قطعنامه پایانی اعلام میکنند: «لازم است که هر سال در آخرین یکشنبه فوریه، یک تظاهرات سراسری بهمناسبت روز زن برگزار شود». دو ماه بعد زنان کارگر نساجی نیویورک اعتصابی را آغاز میکنند که تا دو ماه ادامه مییابد و تعداد زنان شرکت کننده در آن، به بیست تا سی هزار نفر میرسد.
در 1910، در دومین کنگره بینالمللی زنان سوسیالیست در کپنهاک، زنانی از آمریکا شرکت کردند و این کنگره را در جریان خبر برگزاری روز زن در نیویورک قرار میدهند. کلارا زتکین که یکی از رهبران این کنگره است پیشنهادی برای تعیین «روز بینالمللی زن» ارائه میکند. اولین روز جهانی زن در 19ماه مارس ۱۹۱۱ در دانمارک، آلمان، اتریش، سویس و آمریکا برگزار میشود. میلیونها زن در برگزاری این روز شرکت میکنند. خواستهای اساسی این زنان عبارت است از:
قوانین حمایت کننده کار برای زنان، حق رأی و شرکت در انتخابات، برابری مزد با مردان در مقابل کار مساوی، حمایت از مادر و کودک، تعیین حداقل دستمزد.
الکساندرا کولونتای، تظاهرات را بهصورت زیر تصویر میکند: «در آلمان و اتریش استقبال از اینروز بیش از انتظار بود. زنان مثل دریای خروشان همه جا بودند. 30هزار نفر در یک تظاهرات خیابانی شرکت داشتند. این یک تظاهرات خیلی بزرگ بود. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به ضرب و شتم زنان پرداختند، گروهی را هم دستگیر کردند. پلیس سعی در برچیدن پلاکاردهای زنان داشت اما زنان مقاومت کردند».
و کلارا زتکین بر ضرورت ادامه مبارزه انگشت میگذارد: «زنان آگاه و مبارز، شما در ابتدای کارتان با مشکلات و موانع بیشماری در راه آرمانهایتان برای آزادی، صلح و همبستگی و اتحاد با زنان، مواجه میشوید. ولی رسیدن به این پیروزی مبارزه خستگیناپذیر میخواهد. پشتکار داشته باشید. جایگاه حساس خود را در تشکیل جامعه و نقش فعال خود را در جامعه فراموش نکنید. برخیزید و در راه زندگی بهتر و جامعه نوین مبارزه کنید».
در سال 1917 روسیه مجروح بعد از جنگ جهانی اول با دو میلیون کشته، شاهد تظاهرات عظیم زنان روسی در روز 8مارس است. زنان در مخالفت با تزار، برای نان و صلح تظاهرات برپا میکنند. تنها 4روز پس از آن، تزار مجبور به عقبنشینی شده و به خواستههای زنان تن میدهد. از جمله این خواستهها حق رأی برای زنان است.
در سال 1921کلارا زتکین که حالا یکی از رهبران انترناسیونال سوسیالیست و در رأس این کنفرانس در مسکو است، 8مارس را بهعنوان روز جهانی پیشنهاد میدهد و به ثبت میرساند. به این ترتیب روز جهانی زن مبنایی برای همبستگی جنبشهای زنان در سراسر جهان میشود.
در سال 1975 برای اولین بار بزرگداشت روز جهانی زن توسط سازمان مللمتحد برگزار میشود. همچنین این سال از طرف سازمان ملل، سال جهانی زن عنوان میشود. در سال 1977 قطعنامه شماره 142-32 سازمان مللمتحد صادر میشود و از همه کشورها میخواهد که با توجه به تاریخ و فرهنگ خود یک روز در سال را بهعنوان روز سازمان ملل برای حقوق زنان و صلح جهانی برگزینند.
و بدین گونه روز زن در تقویم تاریخ جهان جای میگیرد. روزی که البته هنوز در جهانی مجروح از خشونت ناشی از شومترین پدیده قرن یعنی بنیادگرایی برگزار میشود. بنیادگرایی تهدید جهانی با ویژگی اخص زنستیزی. این چنین است که هنوز راه را برای رسیدن زن به جایگاه حقیقی خودش با پای ایستادگی و رویارویی با خشونت و ستم جنسی بنیادگرایان باید رفت. مسیری که تا کنون با رنج و خون زنان مبارز بسیاری به جلو باز شده و به سمت برابری و آزادی اوج میگیرد و قطعاً آن روز با مبارزات حقطلبانه زنان در مسیر محو بنیادگرایی از جهان فراخواهد رسید.
کارخانهٴ ترای انگل شرت ویست (Triangle shirtwaist) در یک آتشسوزی بزرگ میسوزد. زنان کارگر نساجی کتان که بهدلیل حقوق کم، تبعیض، محرومیت و فشار زیاد کار دست به اعتصاب زده بودند، با درهای قفل شده کارخانه روبهرو میشوند. صاحبان کارخانه، مکس بلانک و ایساک هریس به همراه نگهبانان، میخواهند با این کار مانع همبستگی کارگران شوند. 145 زن کارگر، در این آتش میسوزند. این واقعه دلخراش باعث شد که زنان برای فریاد کردن حقوق پایمال شدهشان دست به تظاهرات بزرگی بزنند. تظاهراتی که بعداً مقدمهای برای بهرسمیت شناختن روز جهانی زن شد.
اما پیشینه این اعتصاب از کجا شروع شد؟
از اواسط قرن هجدهم، بهدلیل تغییرات عظیم در تکنولوژی، اقتصاد و سیاست، چهره جهان در گذر تغییر قرار میگیرد. شهرهایی با جمعیت عظیم شکل میگیرند. کارخانهها یکی بعد از دیگری توسعه یافته و خیل عظیمی از کارگران را در خود جای میدهند. در این کارخانهها این صاحبان کارخانهها هستند که قانون برای کارگران تعیین میکنند. در این کارخانهها که قوانینش اساساً توسط کارخانهدار تعیین شده و بهطور کامل به سود اوست، زنان، کارگران ارزانی هستند که با قیمت کمتری میشود از نیروی کار ارزان آنها بهره گرفت بدون اینکه صدایشان به جایی برسد. آنها، جمعیت عظیمی از نیروی کار در کارخانهها را تشکیل میدهند که همراه با فرزندانشان در بدترین شرایط در کارخانهها کار میکنند. در این شرایط، تبعیض بیداد میکند. ساعتهای کار، طولانی و کشنده است. استثمار این کارگران، شدید و دستمزدها خیلی پایین است. از هر گونه امکانات رفاهی نیز محرومند و به آنها چنین امکاناتی تعلق نمیگیرد. همه عوامل پرفشار و شرایط طاقتفرسای محیط کار باعث میشود تا زنان کارگر به خیابانها بیایند. اما پاسخ پلیس به خواستههای آنها، سرکوب با استفاده از سلاح، شکستن صفوف زنان و کشته و مجروح شدن بسیاری از آنهاست. اما سرکوب را، یارای خاموش کردن صدای حقطلبانه آنها نبود. این صدا به سرعت از مرزهای آمریکا گذشت و به اروپا و سپس به آسیا و آفریقا رسید و طولی نکشید که به چهره حقطلبی و آزادیخواهی زنان در سراسر جهان تبدیل شد.
در اوایل سال 1900، با گسترش اتحادیههای کارگری در جهان، مبارزات زنان در اروپا و آمریکا برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی، اوج نوینی میگیرد. زنان از یک سو خواهان حقوق مساوی در کار هستند، و از سوی دیگر خواهان حق رأی و داشتن نمایندگانی از جانب خود.
سال 1907 در آلمان، زنی برای اولین بار پیشگامی جنبش برابری را به دست میگیرد. او کسی نیست جز «کلارا زتکین»، سوسیالیست آلمانی. همزمان با او در روسیه «الکساندرا کولونتای»، بر ضرورت مبارزات مشخص علیه ستم جنسی و مبارزه برای برابری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زن و مرد انگشت میگذارد. کلارا زتکین معتقد است: «باید مسألهی زنان را بهعنوان یک مسأله حاد در دستور کار قرار داد. گره زدن مسأله حقوق زنان به مبارزه برای دموکراسی و عدالت اجتماعی ضروریست و برای زنان، قدرت سیاسی و حق رأی خواهد آورد». الکساندرا کولونتای هم بهدنبال برانگیختن افکار عمومی جهان است: «لازم است که زنان تظاهراتی برگزار کنند تا افکار عمومی متوجه خواستههای آنها شود».
زنان نیویورکی به این ندا پاسخ مثبت میدهند و بهمناسبت پنجاهمین سالگرد تظاهرات خونین 8مارس 1875، این روز را برای برگزاری تظاهرات انتخاب میکنند. در این تظاهرات تعداد شرکت کنندگان به 2000نفر میرسد. زنان که به قدرت تصمیمگیری خود پی بردهاند در قطعنامه پایانی اعلام میکنند: «لازم است که هر سال در آخرین یکشنبه فوریه، یک تظاهرات سراسری بهمناسبت روز زن برگزار شود». دو ماه بعد زنان کارگر نساجی نیویورک اعتصابی را آغاز میکنند که تا دو ماه ادامه مییابد و تعداد زنان شرکت کننده در آن، به بیست تا سی هزار نفر میرسد.
در 1910، در دومین کنگره بینالمللی زنان سوسیالیست در کپنهاک، زنانی از آمریکا شرکت کردند و این کنگره را در جریان خبر برگزاری روز زن در نیویورک قرار میدهند. کلارا زتکین که یکی از رهبران این کنگره است پیشنهادی برای تعیین «روز بینالمللی زن» ارائه میکند. اولین روز جهانی زن در 19ماه مارس ۱۹۱۱ در دانمارک، آلمان، اتریش، سویس و آمریکا برگزار میشود. میلیونها زن در برگزاری این روز شرکت میکنند. خواستهای اساسی این زنان عبارت است از:
قوانین حمایت کننده کار برای زنان، حق رأی و شرکت در انتخابات، برابری مزد با مردان در مقابل کار مساوی، حمایت از مادر و کودک، تعیین حداقل دستمزد.
الکساندرا کولونتای، تظاهرات را بهصورت زیر تصویر میکند: «در آلمان و اتریش استقبال از اینروز بیش از انتظار بود. زنان مثل دریای خروشان همه جا بودند. 30هزار نفر در یک تظاهرات خیابانی شرکت داشتند. این یک تظاهرات خیلی بزرگ بود. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به ضرب و شتم زنان پرداختند، گروهی را هم دستگیر کردند. پلیس سعی در برچیدن پلاکاردهای زنان داشت اما زنان مقاومت کردند».
و کلارا زتکین بر ضرورت ادامه مبارزه انگشت میگذارد: «زنان آگاه و مبارز، شما در ابتدای کارتان با مشکلات و موانع بیشماری در راه آرمانهایتان برای آزادی، صلح و همبستگی و اتحاد با زنان، مواجه میشوید. ولی رسیدن به این پیروزی مبارزه خستگیناپذیر میخواهد. پشتکار داشته باشید. جایگاه حساس خود را در تشکیل جامعه و نقش فعال خود را در جامعه فراموش نکنید. برخیزید و در راه زندگی بهتر و جامعه نوین مبارزه کنید».
در سال 1917 روسیه مجروح بعد از جنگ جهانی اول با دو میلیون کشته، شاهد تظاهرات عظیم زنان روسی در روز 8مارس است. زنان در مخالفت با تزار، برای نان و صلح تظاهرات برپا میکنند. تنها 4روز پس از آن، تزار مجبور به عقبنشینی شده و به خواستههای زنان تن میدهد. از جمله این خواستهها حق رأی برای زنان است.
در سال 1921کلارا زتکین که حالا یکی از رهبران انترناسیونال سوسیالیست و در رأس این کنفرانس در مسکو است، 8مارس را بهعنوان روز جهانی پیشنهاد میدهد و به ثبت میرساند. به این ترتیب روز جهانی زن مبنایی برای همبستگی جنبشهای زنان در سراسر جهان میشود.
در سال 1975 برای اولین بار بزرگداشت روز جهانی زن توسط سازمان مللمتحد برگزار میشود. همچنین این سال از طرف سازمان ملل، سال جهانی زن عنوان میشود. در سال 1977 قطعنامه شماره 142-32 سازمان مللمتحد صادر میشود و از همه کشورها میخواهد که با توجه به تاریخ و فرهنگ خود یک روز در سال را بهعنوان روز سازمان ملل برای حقوق زنان و صلح جهانی برگزینند.
و بدین گونه روز زن در تقویم تاریخ جهان جای میگیرد. روزی که البته هنوز در جهانی مجروح از خشونت ناشی از شومترین پدیده قرن یعنی بنیادگرایی برگزار میشود. بنیادگرایی تهدید جهانی با ویژگی اخص زنستیزی. این چنین است که هنوز راه را برای رسیدن زن به جایگاه حقیقی خودش با پای ایستادگی و رویارویی با خشونت و ستم جنسی بنیادگرایان باید رفت. مسیری که تا کنون با رنج و خون زنان مبارز بسیاری به جلو باز شده و به سمت برابری و آزادی اوج میگیرد و قطعاً آن روز با مبارزات حقطلبانه زنان در مسیر محو بنیادگرایی از جهان فراخواهد رسید.