«… در ربع قرن گذشته، هیچ سالی بهاندازه نخستین سال روی کارآمدن روحانی در ایران اعدام نشده است. هیچ سالی بهاندازه این یک سال اعضای اپوزیسیون هدف کشتار و گروگانگیری قرار نگرفتهاند و هیچ سالی زنان ایران در این ابعاد هدف کارزارهای جنایتکارانه علنی واقع نشدهاند.
در 30فروردین امسال روحانی گفت: «وقتی کسی محکوم به اعدام باشد…، یا (برطبق) قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده… و ما مجری هستیم.
-در ماه آبان، ریحانه جباری 26ساله، پس از هفت سال زندان بهخاطر دفاع از خود علیه تجاوز، اعدام شد. بهرغم مخالفت گسترده در ایران و فراخوان بسیاری نهادهای مدافع حقوقبشر برای آزادی وی، دولت روحانی از طریق وزارت اطلاعات خود فعالانه برای اجرای حکم اعدام او تلاش کرد.
این است معنای اعتدال و میانهروی روحانی که برخی دولتهای غربی بهعنوان توجیهی برای روابط نامشروع خود با دیکتاتوری مذهبی، از آن استفاده میکنند. این رژیم کمترین ظرفیتی برای اصلاح ندارد».
دوستان عزیز!
خوشحالم که امروز با شما هستم.
بهمناسبت دهم دسامبر، شصت و ششمین سالروز تصویب اعلامیهٴ جهانی حقوقبشر، نسبت به قهرمانانی که در راه این آرمان فداکاری کردهاند، ادای احترام میکنم.
طنز تلخ و غمناکی است که در روز حقوقبشر، باز هم ایران به خون رنگین است. در دو هفته گذشته ملاها پنجاه نفر را اعدام کردهاند. در زندان ارومیه دهها زندانی شکنجه شده در بیستمین روز اعتصابغذای خود هستند، دهها زندانی بیمار به دارو و درمان دسترسی ندارند و آخوندهای جنایتکار در حال زجرکش کردن آنها هستند و هزاران زندانی تحت حکم اعدام بهسر میبرند.
از اینرو از دولتهای اروپا میپرسم که ادامه رابطه با این حکومت وحشی، چه مشروعیتی دارد؟ آیا در حکومت روحانی، چیزی عوض شده است؟
دبیرکل مللمتحد و نیز گزارشگر حقوقبشر این سازمان، صریحاً به این سؤال پاسخ منفی دادهاند. اما واقعیت فراتر از آن است. زیرا در ایران کنونی چیزی بهنام حقوقبشر وجود ندارد.
این رژیم پایههای خود را بر خون 120هزار زندانی سیاسی اعدام شده گذاشته است. سی هزار تن از آنها در سال1367 در عرض چند ماه، فقط بر اساس فتوای خمینی قتلعام شدند. قانون اساسی، قوانین جزایی، قوانین مدنی و قوانین مصوب مجلس ملاها، همه بر پایه نقض حقوقبشر است.
به وقایع این یک ساله نگاه کنید:
-در فروردینماه، نیروهای امنیتی، به یک حمله خونین به بند 350 زندان اوین، دست زدند.
-در مهر ماه مقامات، کارزار اسید پاشی به زنان را در شهر اصفهان و سایر شهرها به بهانهٴ بدحجابی سازمان دادند.
پزشکان گفتهاند بعضی از این زنان قربانی باید دستکم 50 بار تحت عمل جراحی قرار بگیرند.
-در آذر ماه، شبهنظامیان بسیجی عدهیی از زنان را در شهر جهرم با چاقو مجروح کردند.
هر دو این حملات، پس از سخنرانیها و دستورات مقامات و نمایندگان خامنهای سازمان داده شد.
-یک قانون جدید که توسط مجلس رژیم به تصویب رسیده کسانی را که مرتکب چنین حملاتی میشوند، مورد حمایت قرار میدهد.
-از زمان انتخاب روحانی بهریاست جمهوری، 1200نفر اعدام شدهاند. در میان آنها حداقل 8نفر زیر هجده سال داشتند. همزمان، سرکوب اقلیتهای قومی، مانند عربها، بلوچها و کردها، همچنین دستگیری سنیها، دراویش، مسیحیها و بهاییها شدت یافته است. با این همه، حامیان روحانی در غرب، او را بهعنوان یک مدره جا میزنند.
در ربع قرن گذشته، هیچ سالی بهاندازه نخستین سال روی کارآمدن روحانی در ایران اعدام نشده است. هیچ سالی بهاندازه این یک سال اعضای اپوزیسیون هدف کشتار و گروگانگیری قرار نگرفتهاند و هیچ سالی زنان ایران در این ابعاد هدف کارزارهای جنایتکارانهٴ علنی واقع نشدهاند.
در 30فروردین امسال روحانی گفت: «وقتی کسی محکوم به اعدام باشد…، یا (برطبق) قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده… و ما مجری هستیم».
-در ماه آبان، ریحانهٴ جباری 26ساله، پس از هفت سال زندان بهخاطر دفاع از خود علیه تجاوز، اعدام شد. بهرغم مخالفت گسترده در ایران و فراخوان بسیاری نهادهای مدافع حقوقبشر برای آزادی وی، دولت روحانی از طریق وزارت اطلاعات خود فعالانه برای اجرای حکم اعدام او تلاش کرد.
این است معنای اعتدال و میانهروی روحانی که برخی دولتهای غربی بهعنوان توجیهی برای روابط نامشروع خود با دیکتاتوری مذهبی، از آن استفاده میکنند. این رژیم کمترین ظرفیتی برای اصلاح ندارد.
دولتهای غربی حقوقبشر ایران را قربانی روابط خود با دیکتاتوری مذهبی کردهاند. به نتائج تلخ سفرهای هیأتهای پارلمانی اروپا به تهران در همین یک ساله نگاه کنید. ملاها از هر کدام از این سفرها بهصورت فرصتی برای افزایش اعدامها استفاده کردهاند.
دوستان گرامی!
مذاکرات اتمی با ملاها در یک سال گذشته به موازات افزایش اعدامها صورت گرفت. اروپا و آمریکا، نه تنها در برابر فاجعه سرکوب در ایران سکوت کردند، بلکه امتیازات ناموجه بیشتری در اختیار رژیم قرار دادند، اما با این همه، مذاکرات شکست خورد و جهان همچنان در وحشت از دستیابی یک رژیم بنیادگرای وحشی به بمب اتمی بهسرمیبرد.
اما تا آن جا که به ملاها برمیگردد، تمدید مذاکرات اتمی، حاکی از یک بنبست و شکست بزرگ است. این رژیم ظرفیت توافقی که متضمن دست برداشتن از بمب اتمی باشد را ندارند. این رژیم با یک بنبست روبهروست: میخواهد به تحریمهای بینالمللی پایان بدهد، اما درعینحال، از عواقب دست کشیدن از بمب که بهای بقای خودش است، وحشت دارد.
علاوه بر این، رأس رژیم دچار یک جنگ قدرت کاهنده است. از آن مهمتر، جامعه ایران عمیقاً ناراضی و در آستانهٴ یک قیام دیگر است.
سه روز پیش، بهمناسبت روز دانشجو در ایران، دانشجویان از دانشگاههای مختلف، بهرغم تدابیر امنیتی شدید توسط نیروهای سرکوبگر ملاها، دیکتاتوری حاکم بر ایران را با شعار «آزادی زندانی سیاسی» به چالش کشیدند. بنابراین اکنون زمان بالا بردن فشار بر روی رژیم آخوندی ایران است.
آخوندها به واسطه بالا رفتن فشار، پای میز مذاکره آمدند؛ سپس بهخاطر اعطای امتیازات از سوی غرب، از امضای توافق خودداری کردند. و اکنون تنها راه رو به جلو در رابطه با این رژیم، افزایش فشار و افزایش تحریمهاست
را با اورانیوم غنیشده بپوشانند. اما آیا قبل از انرژی هستهیی، این آزادی و حاکمیت و کار و نان و مسکن نیست که حق مسلم ملت ایران است؟»
دوستان عزیز!
امروز جنایات بنیادگرایان در سوریه و عراق، خشم و نفرت جامعه جهانی را برانگیخته است. دولتهای غرب برای مقابله با آن یک ائتلاف بینالمللی تشکیل دادهاند. اما چرا در مقابل رژیمی که پدرخوانده داعش است نمیایستند؟ مگر فجایع این رژیم در 35سال گذشته در ایران، صد بار بیشتر نبوده است؟ پس سکوت دولتهای غرب نسبت به سرکوبگریهای آن چه توجیهی دارد؟ تأسف بارتر، این است که لابیهای رژیم ایران تشویق شدهاند که همکاری با رژیم ایران را بهعنوان راهحل جنگ با داعش پیش ببرند. اما این نه راهحل، بلکه نسخهیی برای یک فاجعه است.
نمایندگان محترم!
بهمناسبت روز جهانی حقوقبشر، من همچنین میخواهم توجه پارلمان اروپا را به ادامه محاصره ضدبشری لیبرتی، کمپ مخالفان ایرانی در عراق، جلب کنم.
آخوندها بیش از هر چیز ماشین سرکوب و کشتار را علیه مجاهدان آزادی بهکار گرفتهاند. در 10شهریور 1392، قوای دولت مالکی در عراق بر اساس دستور خامنهای، به یک قتلعام در کمپ اشرف دست زدند. 52نفر اسیر دست بسته را با شلیک گلوله به سرهایشان اعدام جمعی کردند وهفت نفر شامل شش زن را بهگروگان گرفتند. در روز پنجم دی ماه سال گذشته، برای چهارمین بار در عرض یک سال، کمپ لیبرتی را موشک باران کردند.
دولت عراق مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی را طی شش سال گذشته، تحت محاصره قرار دادهاست. ممنوعیت رفت و آمد، ممنوعیت دیدار حتی با وکیل، و یک محاصره پزشکی ضدبشری که تا کنون به بهای جان 22نفر تمام شده است.
و حالا مدتی است نیروهای عراقی بار دیگر به دستور سپاه پاسداران با بلندگوهای بسیار قوی شکنجه روانی ساکنان را از سر گرفتهاند. همان شکنجههایی که در سالهای 2011 و 2012 در اشرف با 320 بلندگو جریان داشت.
بر این اساس، از اتحادیه اروپا میخواهم از دولت عراق بخواهد که به حقوق مجاهدان لیبرتی احترام گذاشته و با تغییر سیاست خود، در مقابل استبداد وحشی حاکم بر ایران، قاطعیت نشان دهند.
بهخصوص اکنون که مسئولان جدیدی زمام امور اتحادیه اروپا، کمیسیون اروپا و نهاد سیاست خارجی این اتحادیه را به دست گرفتهاند، انتظار میرود که آنان، رهبری ابتکار تازهیی را برای دفاع از حقوقبشر ایران، به دست بگیرند.
این موضع جدید باید شامل موارد زیر باشد:
ـ روابط سیاسی و تجاری با رژیم ایران منوط به بهبود وضعیت حقوقبشر، بهویژه توقف اعدام و شکنجه شود.
ـ مسئولان این جنایتها، یعنی سران این رژیم، در برابر عدالت قرار گیرند.
ـ رژیم آخوندی به اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت، توقف غنیسازی اورانیوم و پذیرش بازرسیهای بینالمللی در تمام سایتها و مراکز مشکوک وادار شود.
ـ و محاصره کمپ لیبرتی، بهویژه محاصره پزشکی، لغو و کمپ لیبرتی به نهادهای غیروابسته به رژیم ایران ارجاع شود.
تحقق این خواستها نه فقط به سود ملتهای ایران و تمام منطقه است، بلکه لازمه صلح و امنیت جهان است؛ چرا که مجاهدین و مقاومت ایران، تنها راهحل و آلترناتیو در برابر رژیم ملایان و دیکتاتوری حاکم بر ایران هستند و این تنها آلترناتیو در برابر بنیادگرایی و تروریسم در ایران و در خاورمیانه میباشد.
گروههای تروریستی، مانند حزبالله و داعش، نتیجه بنیادگرایی در تهران هستند. مقاومت ایران خواهان آزادی و دموکراسی برای مردم ایران و مردم منطقه، و صلح و امنیت برای تمام جهان است.
از همهٴ شما متشکرم.