به دنبال شکست برای توافق نهایی برسرموضوع هستهیی و تمدید مذاکرات رژیم با کشورهای 1+5، دلواپسان باند خامنهای به صحنه آمدند و با حمله سنگین به دولت روحانی نتیجه بهدست آمده را ذلت بار، و بدون هیچ دستاوردی نامیدند.
تک سنگین دلواپسان باند خامنهای به موضوع تمدید مذاکرات، ولیفقیه را ناگزیر کرد از پشت صحنه بیرون بیاید و علناً اعلام کند که این توافق مورد تأیید او است که البته حرف تازهیی نیست زیرا قبلاً مذاکرهکنندگان هستهیی بهخصوص عراقچی اعلام کرده بود که مذاکرات با هدایت شخص خامنهای پیش میرود. اما این بار خامنهای دوگانهگویی در مورد مذاکرات را کنار گذاشت و صراحتاً از سیاست زهرخوران و تمدید مذاکرات دفاع کرد و در مورد تمدید و تیم مذاکرهکننده هستهیی گفت:
”حالا بنده دو سه جمله در این زمینهها عرض بکنم: اوّلاً بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنان که و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با اصل مذاکرات هم مخالفت نکردیم؛ دلیلش را هم برای مردم بیان کردیم؛ بنده در سخنرانی دلایل آن را هم گفتم؛ حالا هم با تمدید مذاکرات مخالفت نمیکنیم. این را هم در کنار آن عرض بکنم که هیأت مذاکرهکنندهی ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّی هستند؛ دارند کار میکنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند. حالا جزئیّات و آنچه را در این گفتگوها میگذرد، غالباً مردم مطّلع نیستند؛ نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزی دارند کار میکنند و منطقی هم عمل میکنند“
خامنهای در این سخنان ضمن تأیید مذاکرات و تمدید آن، به یک موضوع دیگر نیز که مورد اعتراض باند دلواپسان است و بابت آن دولت آخوند روحانی را زیرضرب گرفتهاند که آمریکا را محرمتر از آنان میدانند، اذعان کرد که در مورد مذاکرات به قول او مسایل جزیی است که لازم نیست همه از آنها مطلع باشند و به این ترتیب پاسخ دلواپسانی نظیر آخوند رسایی و کیهان و سایر رسانههای وابسته به دلواپسان را نیز داد.
ضمنا ولیفقیه ارتجاع ضمن پاسخگویی به دلواپسان برای ایجاد توازن و تعادل در نظام در جریان جنگ باندها، خواص بیبصیرت نظیر رفسنجانی را هم از حملات خودش بینصیب نگذاشت و با حمله ضمنی به او و باندش خواست به او هم بفهماند که سرجایش بنشیند و حرف نهایی در مورد همه مسایل حکومتی از جمله موضوع مذاکرات را او میزند.
خامنهای برای اینکه زمینه حمله به باند مقابل و شخص رفسنجانی را فراهم کند مجدداً قضیه ”فتنه“ در نظام را پیش کشید و ضمن اینکه تلویحاً خودش را بهعنوان شاخص بصیرت و روشن بینی دانست بصیرت و روشن بینی در نظام آخوندی را تفسیر کرد و گفت:
”دوّمین پایه... عبارت است از بصیرت، روشنبینی. یعنی چه؟ یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید بهکار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همهی میدانها با یک سلاح نمیشود رفت. کدام سلاح را بهکار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟“
با این مقدمه چینی ادامه داد: ”بارها من عرض کردهام اینهایی که بصیرت ندارند - مثل این بیچارههایی که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانیاند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمیداند دشمن کجا است؛ اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایی را بزنید که دوست آنجا است؛ کسی را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛“
خامنهی سپس لبه تیز حملهاش را با بیان مصداق بیبصیرتیها متوجه رفسنجانی کرد و گفت: ”بعضیها احساس مسئولیّت داشتند در دوران مبارزات امّا نمیفهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج میکردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتی امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین جور؛ تا امروز هم همین جور است. بعضیها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بیبصیرتی است“.
اگر چه خامنهای در این سخنرانی با پاسخ دادن به دلواپسان باندش و حمله به باند رقیب میخواهد تعادل درونی نظام را حفظ کند و خودش را بهعنوان فصلالخطاب امور بر باندها تحمیل کند، اما همچنان که بارها سیاست او مبنی زدن یکی به میخ و یکی به نعل برای ایجاد تعادل در برخورد باندهای درونی با شکست مواجه شده است، قطعاً از این پس نیز این سیاست موفق نخواهد بود، و خامنهای نخواهد توانست خمینیگونه باندها را سرجایشان بنشاند. زیرا طلسم ولایتش حتی در میان باندهای درونی شکسته است و درنظام شرحه شرحه آخوندی هر کسی ساز خود را میزند وگوشش به نهیبهای عاجزانه خامنهای بدهکارنیست.
تک سنگین دلواپسان باند خامنهای به موضوع تمدید مذاکرات، ولیفقیه را ناگزیر کرد از پشت صحنه بیرون بیاید و علناً اعلام کند که این توافق مورد تأیید او است که البته حرف تازهیی نیست زیرا قبلاً مذاکرهکنندگان هستهیی بهخصوص عراقچی اعلام کرده بود که مذاکرات با هدایت شخص خامنهای پیش میرود. اما این بار خامنهای دوگانهگویی در مورد مذاکرات را کنار گذاشت و صراحتاً از سیاست زهرخوران و تمدید مذاکرات دفاع کرد و در مورد تمدید و تیم مذاکرهکننده هستهیی گفت:
”حالا بنده دو سه جمله در این زمینهها عرض بکنم: اوّلاً بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنان که و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم، با اصل مذاکرات هم مخالفت نکردیم؛ دلیلش را هم برای مردم بیان کردیم؛ بنده در سخنرانی دلایل آن را هم گفتم؛ حالا هم با تمدید مذاکرات مخالفت نمیکنیم. این را هم در کنار آن عرض بکنم که هیأت مذاکرهکنندهی ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّی هستند؛ دارند کار میکنند؛ این را هم همه توجّه داشته باشند. حالا جزئیّات و آنچه را در این گفتگوها میگذرد، غالباً مردم مطّلع نیستند؛ نه، با جدّیت، با منطق، با دلسوزی دارند کار میکنند و منطقی هم عمل میکنند“
خامنهای در این سخنان ضمن تأیید مذاکرات و تمدید آن، به یک موضوع دیگر نیز که مورد اعتراض باند دلواپسان است و بابت آن دولت آخوند روحانی را زیرضرب گرفتهاند که آمریکا را محرمتر از آنان میدانند، اذعان کرد که در مورد مذاکرات به قول او مسایل جزیی است که لازم نیست همه از آنها مطلع باشند و به این ترتیب پاسخ دلواپسانی نظیر آخوند رسایی و کیهان و سایر رسانههای وابسته به دلواپسان را نیز داد.
ضمنا ولیفقیه ارتجاع ضمن پاسخگویی به دلواپسان برای ایجاد توازن و تعادل در نظام در جریان جنگ باندها، خواص بیبصیرت نظیر رفسنجانی را هم از حملات خودش بینصیب نگذاشت و با حمله ضمنی به او و باندش خواست به او هم بفهماند که سرجایش بنشیند و حرف نهایی در مورد همه مسایل حکومتی از جمله موضوع مذاکرات را او میزند.
خامنهای برای اینکه زمینه حمله به باند مقابل و شخص رفسنجانی را فراهم کند مجدداً قضیه ”فتنه“ در نظام را پیش کشید و ضمن اینکه تلویحاً خودش را بهعنوان شاخص بصیرت و روشن بینی دانست بصیرت و روشن بینی در نظام آخوندی را تفسیر کرد و گفت:
”دوّمین پایه... عبارت است از بصیرت، روشنبینی. یعنی چه؟ یعنی شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید بهکار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همهی میدانها با یک سلاح نمیشود رفت. کدام سلاح را بهکار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟“
با این مقدمه چینی ادامه داد: ”بارها من عرض کردهام اینهایی که بصیرت ندارند - مثل این بیچارههایی که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانیاند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمیداند دشمن کجا است؛ اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایی را بزنید که دوست آنجا است؛ کسی را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛“
خامنهی سپس لبه تیز حملهاش را با بیان مصداق بیبصیرتیها متوجه رفسنجانی کرد و گفت: ”بعضیها احساس مسئولیّت داشتند در دوران مبارزات امّا نمیفهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج میکردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتی امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین جور؛ تا امروز هم همین جور است. بعضیها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بیبصیرتی است“.
اگر چه خامنهای در این سخنرانی با پاسخ دادن به دلواپسان باندش و حمله به باند رقیب میخواهد تعادل درونی نظام را حفظ کند و خودش را بهعنوان فصلالخطاب امور بر باندها تحمیل کند، اما همچنان که بارها سیاست او مبنی زدن یکی به میخ و یکی به نعل برای ایجاد تعادل در برخورد باندهای درونی با شکست مواجه شده است، قطعاً از این پس نیز این سیاست موفق نخواهد بود، و خامنهای نخواهد توانست خمینیگونه باندها را سرجایشان بنشاند. زیرا طلسم ولایتش حتی در میان باندهای درونی شکسته است و درنظام شرحه شرحه آخوندی هر کسی ساز خود را میزند وگوشش به نهیبهای عاجزانه خامنهای بدهکارنیست.