سی و سه سال از حیات شورای ملی مقاومت ایران، شصت و دو سال از قیام ملی 30تیر 1331 در حمایت از دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی کردن نفت ایران و صد وهشت سال از انقلاب مشروطه میگذرد. در این سالگردهای تاریخی، یاد و خاطرهٴ همه زنان و مردانی را گرامی میداریم که در بیش از یک قرن گذشته، در راه آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت بهشهادت رسیدند.
سی و سه سال حیات شورا، انباشته از رزم بیامان، مبارزه خستگیناپذیر و پیکار مرگ و زندگی برای آزادی است که یکی از حماسیترین و شور انگیزترین فرازهای آن مقاومت 100 رزمنده آزادی در قرارگاه اشرف در روز10شهریور 1392 بود. مزدوران مالکی به نیابت از خامنهای به اشرف حمله کردند و در یک قتلعام جنایتکارانه 52 اشرفی را که 17تن از آنان از اعضای شورای ملی مقاومت ایران بودند، بهشهادت رساندند. شورا مراتب احترام خود را به شهیدان این حماسه سترگ و همچنین شهیدان موشکباران لیبرتی در 5دی 92 ابراز میدارد. نام و خاطرهٴ این قهرمانان همواره ماندگار خواهد ماند.
اعضای شهید شورای ملی مقاومت ایران؛ میترا باقر زاده، ژیلا طلوع، زهره قائمی، گیتی گیوه چیان، حمید باطبی، احمد بوستانی، علیرضا خوشنویس، ابوالقاسم رضوانی، قباد سعید پور، نبی سیف، مهدی فتح الله نژاد، علی فیضی شبگاهی، علی اصغر قدیری، حسین مدنی، بیژن میرزایی، عبدالحلیم نارویی و محمدرضا وشاق؛
همراه با مجاهدان شهید؛ مریم حسینی، فاطمه کامیاب شریفی، سعید اخوان هاشمی، ابراهیم اسدی، امیر حسین افضل نیا، شاهرخ اوحدی، محمود برنافر، علیرضا پورمحمد، یاسر حاجیان، ناصر حبشی، حسن جباری، محمد جعفرزاده، حسین مام رسولی، یحیی زیارتی، ناصر سرابی، کوروش سعیدی، حسین سلطانی، سید علی سید احمدی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلامی، مجید فردی شیویاری، حمید صابری، محمد جواد صالح تهرانی، محمود رضا صفوی، سید علی اصغر عمادی چاشمی، حسن غلامپور، سیروس فتحی، ناصر کرمانیان، محمد گرجی، غلامعباس گرمابی، شجاع الدین متولی جلالی، محمدعلی محمودی، علی اصغر مکانیک، رحمان منانی، عباس نامور، رحمت نخجیری، امیر مسعود نظری، سعید نورسی و شهرام یاسری، در رزمی دلیرانه برای آزادی جان فدا کردند.
شورای ملی مقاومت همچنین یاد و خاطرهٴ عضو دیگر خود خانم راضیه کرمانشاهی را که در اردیبهشت امسال در آلبانی در اثر عوارض محاصره طولانی پزشکی در اشرف و لیبرتی جان باخت، گرامی میدارد. بهخاطر همین محاصره ضدانسانی در یکسال گذشته مجاهدان خلق حمید شاکری و محمد بابایی در لیبرتی، رویا درودی، محمدرضا معاضدی و رضا ستوده مرام در آلبانی جان باختند. بر همه آنها درود.
جای خوشوقتی است که در کمتر از یکسال، جوشش خونهای راهگشا و جانبازیهای قبل از آن، در قیام مردم عراق علیه مهرهٴ دستنشانده رژیم ولایتفقیه به بار نشسته است. این امر مقدمتاً در برکناری خفتبار مالکی از قدرت، بهمثابه در هم شکستن ”عمود خیمه ولایت“ در کشور همسایه، نتیجه بخش بوده است. اکنون مردم عراق در بصره و بغداد و دیگر شهرهای عراق کنار رفتن مالکی را جشن میگیرند، و به صراحت از برطرف شدن ”کابوس“ و رفتن ”بختک“ ، به یکدیگر تبریک میگویند
مهرهٴ دست آموز سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، سالها در ایران با نام ”جواد مالکی“ پرورش یافته بود.
خامنهای و مالکی در 8سال گذشته، اعضا و رزمندگان مقاومت و پایگاههای آنها را در مجاورت خاک میهن 26 بار مورد تهاجم و تعرض قرار دادند: 21 ضربالاجل فرساینده، برای اخراج از عراق، با محاصره کشنده و جنگ روانی بیسابقه در اشرف، با دستگیری اعضای خانوادههای مقاومت کنندگان اشرفی در داخل ایران، و با زیر ضرب بردن همه جانبهٴ شورای ملی مقاومت و اعضا و پشتیبانان آن در سراسر جهان...
امّا مقاومت ایران دشمنی را که در عراق ”خط“ بسته و برای قتلعام و انهدام کامل نیروی جنگنده اپوزیسیون خیز برداشته بود، ناکام گذاشت. اکنون مالکی، که مقاومت ایران نخستین و بیتزلزلترین افشاگر ماهیت او در سطح جهانی بوده، ساقط شده و درخواستهای مردم عراق برای محاکمه او به سبب جنایتهای بیشمارش علیه بشریت بالا گرفته است. وضعیت و آیندهٴ مالکی در عراق هنوز بهطور قطعی و نهایی روشن نشده و واضح است که او و نیروی تروریستی قدس کماکان به دستور خامنهای از هیچ تعرض و جرم و جنایتی رویگردان نیستند و با انواع و اقسام توطئهها و ترفندها و انفجارها و آدمکشیها تلاش خواهند کرد آب رفته را به جوی برگردانند.
اما برکناری رسمی مالکی و در هم شکستن توطئههای 8ساله را باید به رزمآوران آزادی در خط مقدم نبرد و بهویژه آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت، که هدایت کارزارهای پیاپی و مقابله با تهاجمها و تعرضهای بیوقفهٴ دشمن را برعهده داشت، تبریک و تهنیت گفت. اکنون تعادل و آرایش پیشین رژیم در جبهه مقدم نبرد بهنحوی بازگشتناپذیر درهمشکسته است، هر چند که کارزار، در همهٴ صحنههای متعدد و گوناگون رویارویی، ادامه دارد و در آینده هم بایستی در جبهههای مختلف، با دولتها و قدرتها و عوامل گوناگون، که بالفعل در طرف رژیم قرار دارند، مصاف داد و رو به جلو راه باز کرد.
شورا در سی و سه سال گذشته فراز و نشیبهای بسیار داشته است، اما بدون شک سالی که گذشت برای شورا سالی سرنوشتساز بود. خامنهای در یک سال گذشته از همه امکانات داخلی، منطقهیی و جهانی برای نابودی مقاومت سازمانیافته استفاده کرد تا تهدید سرنگونی ولایتش را خنثی کند، ولی ناکام و درماندهتر از همیشه با مقاومتی سرفراز و ماندگار روبهرو شد که ظرفیت و توانمندی مبارزاتی آن از نظر سیاسی، اجتماعی، بینالمللی و بهویژه تشکیلاتی، بهطور قابلتوجه افزایش پیدا کرده است. مالکی، به نیابت از ولیفقیه حاکم در تهران میخواست مقاومت سازمانیافته مردم ایران را از روی نقشه سیاسی پاک کند یا اعضای آن را به تسلیم وادارد. اکنون این خود اوست که محو میشود و ولی امرش در گرداب بحرانهای لاعلاج غوطهور است.
حمایتهای بیدریغ ولیفقیه از نوری مالکی به دامی برای ولایت خودش تبدیل شده است و هم سرنوشتی با دیکتاتوری بشار اسد، ولایت او را در تقابل با مردم آزادیخواه خاورمیانه و با کشورهای عربی قرار داده است. خامنهای میکوشد تا از بمباران وحشیانه غزه توسط اسرائیل برای خود فرصتسازی کند. اما مردم محروم و رنج دیده فلسطین که سالهاست با سیاست مزورانه حکام ایران آشنایی دارند فریب دعاوی جنگافروزانه رژیم ولایتفقیه را نمیخورند.
شورا در دفاع از مردم محروم فلسطین بمباران غزه توسط اسرائیل را از ابتدا محکوم کرده و پیوسته خواستار توقف این کشتار وحشیانه شده است.
شورا طبق سنت همیشگی خود با تمام توان از جنبشهای دانشجویان، جوانان، فرهنگیان و مبارزات مداوم کارگران و مزدبگیران و حرکتهای حقطلبانهٴ ملیتها و مردم بهپاخاسته در مناطق مختلف میهنمان حمایت میکند.
جوانان ایرانزمین در داخل و خارج میهن سرمایه عظیم آینده کشور هستند و شرکت فعال آنها در صفوف مقاومت بهترین گواه پویایی و بالندگی این مقاومت برای سرنگونی استبداد دینی و حاکی از نقش تعیین کننده جوانان در ایران آزاد آینده است.
ما به همه رزمندگان راه آزادی که پرچم مبارزه پر فراز و نشیب برای سرنگونی استبداد دینی و مشعل رزم پرشکوه برای تحقق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملی و مذهبی را با قبول همه مخاطرات و هزینههای سنگین همچنان برافراشته نگهداشتهاند درود میفرستیم.
شورای ملی مقاومت ایران در آغاز سی و چهارمین سال حیات خود بار دیگر به همهٴ زندانیان سیاسی و عقیدتی در سیاهچالهای ولایت مطلقه خامنهای و تمامی خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی درود میفرستد و یاد و خاطره مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی را که به جرم پایداری بر عقاید خود در سحرگاه یکشنبه 11خرداد سال جاری به جوخه اعدام سپرده شد، گرامی میدارد.
رژیم ولایتفقیه در سال گذشته همچنان مسیر قهقرایی را طی کرد. خامنهای به اجبار هم به شکاف در بالای هرم قدرت تن داد و هم در یک عقبنشینی اضطراری مجبور به عقبنشینی در پروژه اتمی و نوشیدن نخستین جرعههای زهر شد. این هر دو عقبنشینی اما نتوانست بر تضادهای علاجناپذیر رژیم مرهم بگذارد و وضعیت ناپایدار و شکننده رژیم را درمان کند، در نتیجه تضاد اساسی جامعه ایران، یعنی تضاد بین مردم و رژیم ولایت مطلقه فقیه را تشدید و مبارزه مردم ایران را به نقطهٴ تعیینتکلیف نزدیک کرد. رویدادهای یک سال گذشته در ایران و در خاورمیانه به اشکال مختلف در سرنوشت رژیم ولایتفقیه و مقاومت سازمانیافته مؤثر بود.
ما از تلاشهای بیوقفهٴ خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای جلب حمایت جهانی از مبارزه مردم ایران و به کرسی نشاندن خواستهای جنبش مقاومت در عرصه بینالمللی، به شمول حقوق رزمندگان اشرفی، قدردانی میکنیم و شکیبایی شگفتانگیز و مقاومت رزمندگان آزادی در زندان لیبرتی را ستایش میکنیم.
شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه حاضر مواضع خود را پیرامون مهمترین تحولاتی که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافته ایران پیوند دارد، به اطلاع عموم میرساند.
فصل اول- تشدید شکاف در هرم قدرت و شکست مانور روحانی
1-شورای ملی مقاومت در بیانیه سال گذشته، به تفصیل نظرات و تحلیل خود را پیرامون شکست مهندسی خامنهای برای تحمیل سعید جلیلی به باندهای درونی رژیم اعلام کرد. ما اعلام کردیم که خامنهای با صرف هزینههای زیاد و از جمله حذف رفسنجانی از طریق شورای نگهبان، باز هم مجبور به پذیرش شکست در مهندسی انتخابات و پذیرش حسن روحانی شد. ما این تحول را به منزلة شکست استراتژی یکدست سازی نظام، شکست سیاست ”بیدنده و ترمز“ و زیر سؤال رفتن اقدامات خامنهای در دوران 8ساله احمدینژاد ارزیابی کردیم.
بنا بر اعتراف رسانههای وابسته به رژیم، نمایشی که قرار بود ”اقتدار“ را نشان دهد به ”رفراندوم“ علیه پروژه اتمی تبدیل شد و گفتیم که گرچه باند رفسنجانی- روحانی به میزانی خواستار ”مشروط کردن“ ولایتفقیه از طریق مشارکت در رأس هرم قدرت هستند، اما به علت آن که قدرت واقعی همچنان در اختیار ولیفقیه و سلطنت مطلقه اوست، روحانی نمیتواند هیچ قدم اساسی برخلاف نظر ولیفقیه بردارد.
2- شورا در بیانیه سال گذشته اعلام کرد: «احمدینژاد بهترین مجری سیاست ”اصول گرایی“ ولیفقیه بود. در دورهٴ چهار ساله اول او ”اصول گرایی“ خامنهای با قطار بیدنده و ترمز احمدینژاد در تطابق کامل بود. انتخابات خرداد 1388 و قیامهای پس از آن در خط مشی خامنهای برای یک دست کردن حاکمیت تغییری ایجاد نکرد. گرچه اتوریته ولیفقیه به وسیلهٴ زنان و مردان ایرانزمین در کف خیابان لگدکوب شد، اما خامنهای حاضر به عقبنشینی و قبول شکست نشد. خامنهای از یک طرف با قساوت تمام قیامهای مردم را سرکوب کرد و از طرف دیگر سلطه پاسداران بر تمامی ارگانهای اجرایی را از طریق احمدینژاد گسترش داد. وحشیترین پاسداران، منفورترین دژخیمان و تروریستها در ارگانهای مختلف دولتی به پستهای کلیدی گماشته شدند... ..
سیاست راهبردی ولیفقیه که مجریان آن باند احمدینژاد و نیروهای ”ولایی“ در سپاه، بسیج و نهادهای امنیتی بودند، طیف گستردهیی از شرکای سابق را گام به گام از قدرت حذف کرد. بر پایه این سیاست، خامنهای برای حفظ امنیت به خطر افتادهٴ ولایتش، علاوه بر حذف شرکا، هم پروژه اتمی را با جدیت پیگیری کرد و هم دخالت مؤثر و البته ماجراجویانه در سوریه و عراق را ادامه داد... ...
حذفشدگان از قدرت و باندهایی که در لبه تیغ قرار داشتند، زیر پوشش مخالفت با سیاستهای احمدینژاد، ولیفقیه را به چالش میکشیدند. حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان این طیف گسترده را در مقالهیی در 18آذر91 با عنوان ” انقلابیون فرسوده و توطئه جام زهر“ چنین معرفی کرد: ”شاید تا چندی پیش چنین تصور میشد که انقلابیون فرسوده را تنها باید در اردوگاه اصلاحطلبان سراغ گرفت، اما حوادث سالها و خصوصاً ماههای اخیر نشان داد که عارضه فرسودگی و از دست دادن انگیزههای مبارزاتی، منحصر به هیچ گروه و جریان سیاسی خاصی نیست و همهٴ سیاسیون نظام از هر طیف و جناحی را فراگرفته است... انقلابیون فرسوده در این برهه حساس قصد دارند با مهندسی هدفمند اوضاع کشور، فشار همه جانبهیی به رهبری“ وارد کنند ”. شریعتمداری هدف افزایش چنین فشارهایی را“ نوشیدن جام زهر، عقبنشینی و دست کشیدن از مواضع انقلابی ”از سوی“ مقام معظم ”بهمنظور آغاز مذاکره با آمریکا اعلام کرد... ..
مجموعه عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، منطقهیی و بینالمللی بهخصوص نارضایتی انفجاری جامعه، شقه درون حاکمیت، بحران سوریه، شکست مذاکرات اتمی و در رأس آنها تحریمها، منجر به شکلگیری یک گرایش جدید در درون هرم قدرت و ثروت شد که گرچه به ظاهر در چالش با باند احمدینژاد قرار داشت، اما در اصل بهدنبال مشروط کردن قدرت ولیفقیه و مهار کردن زیادهخواهی سپاه پاسداران بود.
در بطن این جدال و کشمکش، هر دو طرف برای رسیدن به هدف خود در انتخابات پیش رو، تلاش میکردند. بدیهی است که این جدالها، تا جایی که به محور رفسنجانی بر میگردد، نه برای اصلاح رژیم و نه حتی برای یک انتخابات نیمه آزاد نبوده و نیست. دعوا بر سر شراکت همهٴ خودیها در قدرت و ثروت است که شکل سیاسی آن تقابل“ نسخه ”دولت خودیهای رفسنجانی با طرح“ ریلگذاری جدید ”خامنهای است».. …
3-تجربه یک سال گذشته، صحت ارزیابی شورا را نشان داد. سیاست به اصطلاح“ اعتدالی ”روحانی با شکست سریع در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و بینالمللی روبهرو شد. ابعاد این شکست به حدی است که دبیرکل مللمتحد هم اعلام کرد که وعده های“ بهبود حقوقبشر ”شکست خورده است. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و حقوق شهروندی و مدنی و نظایر آن پیشکش، روحانی تا کنون حتی نتوانسته مسأله حصر موسوی و کروبی را فیصله دهد.
این شکستها محصول بحران عمیقی است که در تمامی تار و پود حکومت رسوخ کرده و بنابراین شکست روحانی و باند او را نمیتوان امتیازی برای خامنهای به حساب آورد. این شکستها کل نظام را نشانه گرفته و همچنان «نظام و اصل ولایتفقیه» را در کانون ستیز و به نوک پیکان هر خیزش و قیامی تبدیل میکند.
در این باره، حداد عادل در مجلس رژیم گفت: «دشمنان ولایتفقیه، ستون خیمه انقلاب را نشانه گرفتهاند... .. دشمن خوابهای بسیاری برای ما دیده و نباید تصور شود که فتنه ها در مصر، عراق و سوریه است. در ایران هم دست به تهاجم فرهنگی میزنند و ناامید از این نیستند که دوباره بتوانند به ایران بازگردند و سلطه قبل از انقلاب را تجدید کنند». او تلویحاً اذعان کرد که علت استیضاح وزیر علوم کابینه روحانی این است که نمیتواند جلو تکرار قیام را بگیرد: «ما با وزیر علوم دعوای شخصی نداریم... انتظار ما از وزیر علوم در مجلس این است که کاری در وزارت علوم نشود که دوباره حوادث تلخ سال 78 و 88 تکرار شود» (خبرگزاری فارس 21تیر93).
روزنامه رسالت در سرمقاله 12اسفند خود ضمن هشدار شدیداللحن به حسن روحانی خواهان آمادگی اصول گرایان برای مقابله با اصلاح طلبان و سرکوب جریانی شد که آن را «فتنه جدید» پشت «ماسک اعتدال» توصیف کرده است. رسالت نوشت: «آنها مثل مارهایی که در فصل یخبندان بودند و حالا گرمی و حرارتی دیده باشند شروع کردهاند به جنب و جوش و همان حرفهای نخ نمای گذشته را که در ۹ دی دفن شد، دوباره تکرار میکنند».
در جبهه مقابل، رفسنجانی در 8فروردین 93 گفت: «یک گروه بیهنر و عقبافتاده نمیتواند سرمشق باشد... .. امام بارها در مسائل داخلی و خارجی، ترمز بیترمزها را کشیدند»...
رفسنجانی در یک سخنرانی دیگر گفت: «افراطیها بگذارند که ما با دنیا ارتباط داشته باشیم، اجازه بدهند ارتباط ما با جاهایی که امکانش هست برقرار بشود. تا این اتفاق نیفتد ما به جایی نخواهیم رسید... اگر افغانستان نمیتواند سربلند کند بهخاطر همین افراطیگریهاست، اگر انقلاب مصر به اینجا رسید بهخاطر یک مشت افراطی بود که کار به اینجا رسید. در عراق و سوریه هم همین وضعیت است» (23مهر 92).
4- خامنهای در سخنرانی اولین روز امسال، که باید به تبریک و شادباش میپرداخت، دولت روحانی و طرفداران مذاکره اتمی را به باد حمله گرفت و ضمن خط و نشان کشیدن برای آنها تأکید کرد که باید طوری اقتصاد نظام را سازمان بدهید که گویی تحریم برای همیشه خواهد ماند. سپس خطاب به کسانی که دل به مذاکره با قدرتهای بزرگ و بهطور خاص آمریکا بستهاند، نهیب زد وبا خارج شدن ازحالت عادی خطاب به روحانی و تیم مذاکره کنندهاش گفت: «چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارند؛ به درک!». روحانی که از این تبریک عید به خود میپیچید، در پاسخ هتاکی خامنهای او و دلواپسان ولایت را به جهنم حواله داد و گفت: «یک عده به ظاهر شعار میدهند، اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان میآید، میگویند ما میلرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است».
این گفتگوی «سطح بالا» ی آخوندی، بین «رئیسجمهور مدره» و «مقام عظما» ی نظام ولایت، مبین عمق تضاد و بحران در سراپای حاکمیت است. زیرا یکی از طرفین برای دیگری «درک» را جای مناسب میداند و دیگری برای طرف مقابل «جهنم» را.
فصل دوم - عقبنشینی در پروژه اتمی، توافقنامه ژنو؛ زهر یا پادزهر؟
5-طی چند دهه گذشته رژیم حاکم بر ایران صدها میلیارد دلار برای ساختن بمب اتمی هزینه کرد. برای اولین بار شورای ملی مقاومت این پروژه ضدمردمی و ضدایرانی رژیم را افشا و اعلام کرد رژیم با فریبکاری و خرید وقت بهدنبال رسیدن به بمب اتمی است، نه استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی. روشنگری مقاومت ایران البته در خدمت صلح و امنیت بینالمللی بود.
ساختن بمب اتمی یک مسیر استراتژیک برای رژیم و مورد تأیید همه باندهای درونی رژیم بوده است. آقامحمدی، رئیس وقت کمیسیون اطلاعرسانی شورای عالی امنیت رژیم، در 4مرداد 1384 در مورد مذاکرات رژیم با اروپا اعلام کرد: «در هفته گذشته که جلسه مربوط به تصمیمگیری بود برای آخرین تصمیم، رئیسجمهور منتخب آقای احمدینژاد بودند، رئیسجمهور فعلی آقای خاتمی تشریف داشتند، رئیسجمهور قبلی آقای هاشمی رفسنجانی بودند، رئیسجمهور قبل از آنها خود مقام معظم رهبری بودند. نخستوزیر دورهٴ اول آقای مهندس موسوی حضور داشتند و همه یک حرف بیشتر نزدند. همه یک تصمیم گرفتند. گفتند مقاومت. یعنی هیچ فرقی در مواضع، مبانی فکری اصلاً وجود ندارد».
آقامحمدی این سخنان را در شرایطی بیان کرد که خامنهای تصمیم گرفته بود توافقات تروئیکای اروپا با باند خاتمی را ملغی و غنیسازی اورانیوم را از سر گیرد.
6-شورای ملی مقاومت ده سال پیش در بیانیه بیست و سومین سالگرد تأسیس خود، پیرامون پروژه اتمی رژیم اعلام کرد: «تمام تلاش رژیم این است که با مانور، مخفیکاری، فریب دادن، مذاکره، تهدید، چانه زنی، باجدهی و باجگیری، پروژه غنیسازی اورانیوم را به سرانجام رسانده و با ساختن بمب اتمی، با زبان زور و تهدید با جهانیان، بهویژه با کشورهای منطقه، سخن گوید... چنانکه خامنهای در سخنرانی 15تیر 83 در همدان میگوید:“ اگر دشمن، پررویی و تعرض و تجاوز کند، آن وقت دیگر تعرض ما به چهاردیواری کشورمان محدود نخواهد شد. اگر کسی به ملت ما تعرض و تجاوز کند، ما منافع او را در هر نقطهیی از دنیا که باشد، به خطر میاندازیم ”
سی و سه سال حیات شورا، انباشته از رزم بیامان، مبارزه خستگیناپذیر و پیکار مرگ و زندگی برای آزادی است که یکی از حماسیترین و شور انگیزترین فرازهای آن مقاومت 100 رزمنده آزادی در قرارگاه اشرف در روز10شهریور 1392 بود. مزدوران مالکی به نیابت از خامنهای به اشرف حمله کردند و در یک قتلعام جنایتکارانه 52 اشرفی را که 17تن از آنان از اعضای شورای ملی مقاومت ایران بودند، بهشهادت رساندند. شورا مراتب احترام خود را به شهیدان این حماسه سترگ و همچنین شهیدان موشکباران لیبرتی در 5دی 92 ابراز میدارد. نام و خاطرهٴ این قهرمانان همواره ماندگار خواهد ماند.
اعضای شهید شورای ملی مقاومت ایران؛ میترا باقر زاده، ژیلا طلوع، زهره قائمی، گیتی گیوه چیان، حمید باطبی، احمد بوستانی، علیرضا خوشنویس، ابوالقاسم رضوانی، قباد سعید پور، نبی سیف، مهدی فتح الله نژاد، علی فیضی شبگاهی، علی اصغر قدیری، حسین مدنی، بیژن میرزایی، عبدالحلیم نارویی و محمدرضا وشاق؛
همراه با مجاهدان شهید؛ مریم حسینی، فاطمه کامیاب شریفی، سعید اخوان هاشمی، ابراهیم اسدی، امیر حسین افضل نیا، شاهرخ اوحدی، محمود برنافر، علیرضا پورمحمد، یاسر حاجیان، ناصر حبشی، حسن جباری، محمد جعفرزاده، حسین مام رسولی، یحیی زیارتی، ناصر سرابی، کوروش سعیدی، حسین سلطانی، سید علی سید احمدی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلامی، مجید فردی شیویاری، حمید صابری، محمد جواد صالح تهرانی، محمود رضا صفوی، سید علی اصغر عمادی چاشمی، حسن غلامپور، سیروس فتحی، ناصر کرمانیان، محمد گرجی، غلامعباس گرمابی، شجاع الدین متولی جلالی، محمدعلی محمودی، علی اصغر مکانیک، رحمان منانی، عباس نامور، رحمت نخجیری، امیر مسعود نظری، سعید نورسی و شهرام یاسری، در رزمی دلیرانه برای آزادی جان فدا کردند.
شورای ملی مقاومت همچنین یاد و خاطرهٴ عضو دیگر خود خانم راضیه کرمانشاهی را که در اردیبهشت امسال در آلبانی در اثر عوارض محاصره طولانی پزشکی در اشرف و لیبرتی جان باخت، گرامی میدارد. بهخاطر همین محاصره ضدانسانی در یکسال گذشته مجاهدان خلق حمید شاکری و محمد بابایی در لیبرتی، رویا درودی، محمدرضا معاضدی و رضا ستوده مرام در آلبانی جان باختند. بر همه آنها درود.
جای خوشوقتی است که در کمتر از یکسال، جوشش خونهای راهگشا و جانبازیهای قبل از آن، در قیام مردم عراق علیه مهرهٴ دستنشانده رژیم ولایتفقیه به بار نشسته است. این امر مقدمتاً در برکناری خفتبار مالکی از قدرت، بهمثابه در هم شکستن ”عمود خیمه ولایت“ در کشور همسایه، نتیجه بخش بوده است. اکنون مردم عراق در بصره و بغداد و دیگر شهرهای عراق کنار رفتن مالکی را جشن میگیرند، و به صراحت از برطرف شدن ”کابوس“ و رفتن ”بختک“ ، به یکدیگر تبریک میگویند
مهرهٴ دست آموز سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، سالها در ایران با نام ”جواد مالکی“ پرورش یافته بود.
خامنهای و مالکی در 8سال گذشته، اعضا و رزمندگان مقاومت و پایگاههای آنها را در مجاورت خاک میهن 26 بار مورد تهاجم و تعرض قرار دادند: 21 ضربالاجل فرساینده، برای اخراج از عراق، با محاصره کشنده و جنگ روانی بیسابقه در اشرف، با دستگیری اعضای خانوادههای مقاومت کنندگان اشرفی در داخل ایران، و با زیر ضرب بردن همه جانبهٴ شورای ملی مقاومت و اعضا و پشتیبانان آن در سراسر جهان...
امّا مقاومت ایران دشمنی را که در عراق ”خط“ بسته و برای قتلعام و انهدام کامل نیروی جنگنده اپوزیسیون خیز برداشته بود، ناکام گذاشت. اکنون مالکی، که مقاومت ایران نخستین و بیتزلزلترین افشاگر ماهیت او در سطح جهانی بوده، ساقط شده و درخواستهای مردم عراق برای محاکمه او به سبب جنایتهای بیشمارش علیه بشریت بالا گرفته است. وضعیت و آیندهٴ مالکی در عراق هنوز بهطور قطعی و نهایی روشن نشده و واضح است که او و نیروی تروریستی قدس کماکان به دستور خامنهای از هیچ تعرض و جرم و جنایتی رویگردان نیستند و با انواع و اقسام توطئهها و ترفندها و انفجارها و آدمکشیها تلاش خواهند کرد آب رفته را به جوی برگردانند.
اما برکناری رسمی مالکی و در هم شکستن توطئههای 8ساله را باید به رزمآوران آزادی در خط مقدم نبرد و بهویژه آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت، که هدایت کارزارهای پیاپی و مقابله با تهاجمها و تعرضهای بیوقفهٴ دشمن را برعهده داشت، تبریک و تهنیت گفت. اکنون تعادل و آرایش پیشین رژیم در جبهه مقدم نبرد بهنحوی بازگشتناپذیر درهمشکسته است، هر چند که کارزار، در همهٴ صحنههای متعدد و گوناگون رویارویی، ادامه دارد و در آینده هم بایستی در جبهههای مختلف، با دولتها و قدرتها و عوامل گوناگون، که بالفعل در طرف رژیم قرار دارند، مصاف داد و رو به جلو راه باز کرد.
شورا در سی و سه سال گذشته فراز و نشیبهای بسیار داشته است، اما بدون شک سالی که گذشت برای شورا سالی سرنوشتساز بود. خامنهای در یک سال گذشته از همه امکانات داخلی، منطقهیی و جهانی برای نابودی مقاومت سازمانیافته استفاده کرد تا تهدید سرنگونی ولایتش را خنثی کند، ولی ناکام و درماندهتر از همیشه با مقاومتی سرفراز و ماندگار روبهرو شد که ظرفیت و توانمندی مبارزاتی آن از نظر سیاسی، اجتماعی، بینالمللی و بهویژه تشکیلاتی، بهطور قابلتوجه افزایش پیدا کرده است. مالکی، به نیابت از ولیفقیه حاکم در تهران میخواست مقاومت سازمانیافته مردم ایران را از روی نقشه سیاسی پاک کند یا اعضای آن را به تسلیم وادارد. اکنون این خود اوست که محو میشود و ولی امرش در گرداب بحرانهای لاعلاج غوطهور است.
حمایتهای بیدریغ ولیفقیه از نوری مالکی به دامی برای ولایت خودش تبدیل شده است و هم سرنوشتی با دیکتاتوری بشار اسد، ولایت او را در تقابل با مردم آزادیخواه خاورمیانه و با کشورهای عربی قرار داده است. خامنهای میکوشد تا از بمباران وحشیانه غزه توسط اسرائیل برای خود فرصتسازی کند. اما مردم محروم و رنج دیده فلسطین که سالهاست با سیاست مزورانه حکام ایران آشنایی دارند فریب دعاوی جنگافروزانه رژیم ولایتفقیه را نمیخورند.
شورا در دفاع از مردم محروم فلسطین بمباران غزه توسط اسرائیل را از ابتدا محکوم کرده و پیوسته خواستار توقف این کشتار وحشیانه شده است.
شورا طبق سنت همیشگی خود با تمام توان از جنبشهای دانشجویان، جوانان، فرهنگیان و مبارزات مداوم کارگران و مزدبگیران و حرکتهای حقطلبانهٴ ملیتها و مردم بهپاخاسته در مناطق مختلف میهنمان حمایت میکند.
جوانان ایرانزمین در داخل و خارج میهن سرمایه عظیم آینده کشور هستند و شرکت فعال آنها در صفوف مقاومت بهترین گواه پویایی و بالندگی این مقاومت برای سرنگونی استبداد دینی و حاکی از نقش تعیین کننده جوانان در ایران آزاد آینده است.
ما به همه رزمندگان راه آزادی که پرچم مبارزه پر فراز و نشیب برای سرنگونی استبداد دینی و مشعل رزم پرشکوه برای تحقق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملی و مذهبی را با قبول همه مخاطرات و هزینههای سنگین همچنان برافراشته نگهداشتهاند درود میفرستیم.
شورای ملی مقاومت ایران در آغاز سی و چهارمین سال حیات خود بار دیگر به همهٴ زندانیان سیاسی و عقیدتی در سیاهچالهای ولایت مطلقه خامنهای و تمامی خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی درود میفرستد و یاد و خاطره مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی را که به جرم پایداری بر عقاید خود در سحرگاه یکشنبه 11خرداد سال جاری به جوخه اعدام سپرده شد، گرامی میدارد.
رژیم ولایتفقیه در سال گذشته همچنان مسیر قهقرایی را طی کرد. خامنهای به اجبار هم به شکاف در بالای هرم قدرت تن داد و هم در یک عقبنشینی اضطراری مجبور به عقبنشینی در پروژه اتمی و نوشیدن نخستین جرعههای زهر شد. این هر دو عقبنشینی اما نتوانست بر تضادهای علاجناپذیر رژیم مرهم بگذارد و وضعیت ناپایدار و شکننده رژیم را درمان کند، در نتیجه تضاد اساسی جامعه ایران، یعنی تضاد بین مردم و رژیم ولایت مطلقه فقیه را تشدید و مبارزه مردم ایران را به نقطهٴ تعیینتکلیف نزدیک کرد. رویدادهای یک سال گذشته در ایران و در خاورمیانه به اشکال مختلف در سرنوشت رژیم ولایتفقیه و مقاومت سازمانیافته مؤثر بود.
ما از تلاشهای بیوقفهٴ خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای جلب حمایت جهانی از مبارزه مردم ایران و به کرسی نشاندن خواستهای جنبش مقاومت در عرصه بینالمللی، به شمول حقوق رزمندگان اشرفی، قدردانی میکنیم و شکیبایی شگفتانگیز و مقاومت رزمندگان آزادی در زندان لیبرتی را ستایش میکنیم.
شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه حاضر مواضع خود را پیرامون مهمترین تحولاتی که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافته ایران پیوند دارد، به اطلاع عموم میرساند.
فصل اول- تشدید شکاف در هرم قدرت و شکست مانور روحانی
1-شورای ملی مقاومت در بیانیه سال گذشته، به تفصیل نظرات و تحلیل خود را پیرامون شکست مهندسی خامنهای برای تحمیل سعید جلیلی به باندهای درونی رژیم اعلام کرد. ما اعلام کردیم که خامنهای با صرف هزینههای زیاد و از جمله حذف رفسنجانی از طریق شورای نگهبان، باز هم مجبور به پذیرش شکست در مهندسی انتخابات و پذیرش حسن روحانی شد. ما این تحول را به منزلة شکست استراتژی یکدست سازی نظام، شکست سیاست ”بیدنده و ترمز“ و زیر سؤال رفتن اقدامات خامنهای در دوران 8ساله احمدینژاد ارزیابی کردیم.
بنا بر اعتراف رسانههای وابسته به رژیم، نمایشی که قرار بود ”اقتدار“ را نشان دهد به ”رفراندوم“ علیه پروژه اتمی تبدیل شد و گفتیم که گرچه باند رفسنجانی- روحانی به میزانی خواستار ”مشروط کردن“ ولایتفقیه از طریق مشارکت در رأس هرم قدرت هستند، اما به علت آن که قدرت واقعی همچنان در اختیار ولیفقیه و سلطنت مطلقه اوست، روحانی نمیتواند هیچ قدم اساسی برخلاف نظر ولیفقیه بردارد.
2- شورا در بیانیه سال گذشته اعلام کرد: «احمدینژاد بهترین مجری سیاست ”اصول گرایی“ ولیفقیه بود. در دورهٴ چهار ساله اول او ”اصول گرایی“ خامنهای با قطار بیدنده و ترمز احمدینژاد در تطابق کامل بود. انتخابات خرداد 1388 و قیامهای پس از آن در خط مشی خامنهای برای یک دست کردن حاکمیت تغییری ایجاد نکرد. گرچه اتوریته ولیفقیه به وسیلهٴ زنان و مردان ایرانزمین در کف خیابان لگدکوب شد، اما خامنهای حاضر به عقبنشینی و قبول شکست نشد. خامنهای از یک طرف با قساوت تمام قیامهای مردم را سرکوب کرد و از طرف دیگر سلطه پاسداران بر تمامی ارگانهای اجرایی را از طریق احمدینژاد گسترش داد. وحشیترین پاسداران، منفورترین دژخیمان و تروریستها در ارگانهای مختلف دولتی به پستهای کلیدی گماشته شدند... ..
سیاست راهبردی ولیفقیه که مجریان آن باند احمدینژاد و نیروهای ”ولایی“ در سپاه، بسیج و نهادهای امنیتی بودند، طیف گستردهیی از شرکای سابق را گام به گام از قدرت حذف کرد. بر پایه این سیاست، خامنهای برای حفظ امنیت به خطر افتادهٴ ولایتش، علاوه بر حذف شرکا، هم پروژه اتمی را با جدیت پیگیری کرد و هم دخالت مؤثر و البته ماجراجویانه در سوریه و عراق را ادامه داد... ...
حذفشدگان از قدرت و باندهایی که در لبه تیغ قرار داشتند، زیر پوشش مخالفت با سیاستهای احمدینژاد، ولیفقیه را به چالش میکشیدند. حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان این طیف گسترده را در مقالهیی در 18آذر91 با عنوان ” انقلابیون فرسوده و توطئه جام زهر“ چنین معرفی کرد: ”شاید تا چندی پیش چنین تصور میشد که انقلابیون فرسوده را تنها باید در اردوگاه اصلاحطلبان سراغ گرفت، اما حوادث سالها و خصوصاً ماههای اخیر نشان داد که عارضه فرسودگی و از دست دادن انگیزههای مبارزاتی، منحصر به هیچ گروه و جریان سیاسی خاصی نیست و همهٴ سیاسیون نظام از هر طیف و جناحی را فراگرفته است... انقلابیون فرسوده در این برهه حساس قصد دارند با مهندسی هدفمند اوضاع کشور، فشار همه جانبهیی به رهبری“ وارد کنند ”. شریعتمداری هدف افزایش چنین فشارهایی را“ نوشیدن جام زهر، عقبنشینی و دست کشیدن از مواضع انقلابی ”از سوی“ مقام معظم ”بهمنظور آغاز مذاکره با آمریکا اعلام کرد... ..
مجموعه عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، منطقهیی و بینالمللی بهخصوص نارضایتی انفجاری جامعه، شقه درون حاکمیت، بحران سوریه، شکست مذاکرات اتمی و در رأس آنها تحریمها، منجر به شکلگیری یک گرایش جدید در درون هرم قدرت و ثروت شد که گرچه به ظاهر در چالش با باند احمدینژاد قرار داشت، اما در اصل بهدنبال مشروط کردن قدرت ولیفقیه و مهار کردن زیادهخواهی سپاه پاسداران بود.
در بطن این جدال و کشمکش، هر دو طرف برای رسیدن به هدف خود در انتخابات پیش رو، تلاش میکردند. بدیهی است که این جدالها، تا جایی که به محور رفسنجانی بر میگردد، نه برای اصلاح رژیم و نه حتی برای یک انتخابات نیمه آزاد نبوده و نیست. دعوا بر سر شراکت همهٴ خودیها در قدرت و ثروت است که شکل سیاسی آن تقابل“ نسخه ”دولت خودیهای رفسنجانی با طرح“ ریلگذاری جدید ”خامنهای است».. …
3-تجربه یک سال گذشته، صحت ارزیابی شورا را نشان داد. سیاست به اصطلاح“ اعتدالی ”روحانی با شکست سریع در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و بینالمللی روبهرو شد. ابعاد این شکست به حدی است که دبیرکل مللمتحد هم اعلام کرد که وعده های“ بهبود حقوقبشر ”شکست خورده است. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات و حقوق شهروندی و مدنی و نظایر آن پیشکش، روحانی تا کنون حتی نتوانسته مسأله حصر موسوی و کروبی را فیصله دهد.
این شکستها محصول بحران عمیقی است که در تمامی تار و پود حکومت رسوخ کرده و بنابراین شکست روحانی و باند او را نمیتوان امتیازی برای خامنهای به حساب آورد. این شکستها کل نظام را نشانه گرفته و همچنان «نظام و اصل ولایتفقیه» را در کانون ستیز و به نوک پیکان هر خیزش و قیامی تبدیل میکند.
در این باره، حداد عادل در مجلس رژیم گفت: «دشمنان ولایتفقیه، ستون خیمه انقلاب را نشانه گرفتهاند... .. دشمن خوابهای بسیاری برای ما دیده و نباید تصور شود که فتنه ها در مصر، عراق و سوریه است. در ایران هم دست به تهاجم فرهنگی میزنند و ناامید از این نیستند که دوباره بتوانند به ایران بازگردند و سلطه قبل از انقلاب را تجدید کنند». او تلویحاً اذعان کرد که علت استیضاح وزیر علوم کابینه روحانی این است که نمیتواند جلو تکرار قیام را بگیرد: «ما با وزیر علوم دعوای شخصی نداریم... انتظار ما از وزیر علوم در مجلس این است که کاری در وزارت علوم نشود که دوباره حوادث تلخ سال 78 و 88 تکرار شود» (خبرگزاری فارس 21تیر93).
روزنامه رسالت در سرمقاله 12اسفند خود ضمن هشدار شدیداللحن به حسن روحانی خواهان آمادگی اصول گرایان برای مقابله با اصلاح طلبان و سرکوب جریانی شد که آن را «فتنه جدید» پشت «ماسک اعتدال» توصیف کرده است. رسالت نوشت: «آنها مثل مارهایی که در فصل یخبندان بودند و حالا گرمی و حرارتی دیده باشند شروع کردهاند به جنب و جوش و همان حرفهای نخ نمای گذشته را که در ۹ دی دفن شد، دوباره تکرار میکنند».
در جبهه مقابل، رفسنجانی در 8فروردین 93 گفت: «یک گروه بیهنر و عقبافتاده نمیتواند سرمشق باشد... .. امام بارها در مسائل داخلی و خارجی، ترمز بیترمزها را کشیدند»...
رفسنجانی در یک سخنرانی دیگر گفت: «افراطیها بگذارند که ما با دنیا ارتباط داشته باشیم، اجازه بدهند ارتباط ما با جاهایی که امکانش هست برقرار بشود. تا این اتفاق نیفتد ما به جایی نخواهیم رسید... اگر افغانستان نمیتواند سربلند کند بهخاطر همین افراطیگریهاست، اگر انقلاب مصر به اینجا رسید بهخاطر یک مشت افراطی بود که کار به اینجا رسید. در عراق و سوریه هم همین وضعیت است» (23مهر 92).
4- خامنهای در سخنرانی اولین روز امسال، که باید به تبریک و شادباش میپرداخت، دولت روحانی و طرفداران مذاکره اتمی را به باد حمله گرفت و ضمن خط و نشان کشیدن برای آنها تأکید کرد که باید طوری اقتصاد نظام را سازمان بدهید که گویی تحریم برای همیشه خواهد ماند. سپس خطاب به کسانی که دل به مذاکره با قدرتهای بزرگ و بهطور خاص آمریکا بستهاند، نهیب زد وبا خارج شدن ازحالت عادی خطاب به روحانی و تیم مذاکره کنندهاش گفت: «چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارند؛ به درک!». روحانی که از این تبریک عید به خود میپیچید، در پاسخ هتاکی خامنهای او و دلواپسان ولایت را به جهنم حواله داد و گفت: «یک عده به ظاهر شعار میدهند، اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان میآید، میگویند ما میلرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است».
این گفتگوی «سطح بالا» ی آخوندی، بین «رئیسجمهور مدره» و «مقام عظما» ی نظام ولایت، مبین عمق تضاد و بحران در سراپای حاکمیت است. زیرا یکی از طرفین برای دیگری «درک» را جای مناسب میداند و دیگری برای طرف مقابل «جهنم» را.
فصل دوم - عقبنشینی در پروژه اتمی، توافقنامه ژنو؛ زهر یا پادزهر؟
5-طی چند دهه گذشته رژیم حاکم بر ایران صدها میلیارد دلار برای ساختن بمب اتمی هزینه کرد. برای اولین بار شورای ملی مقاومت این پروژه ضدمردمی و ضدایرانی رژیم را افشا و اعلام کرد رژیم با فریبکاری و خرید وقت بهدنبال رسیدن به بمب اتمی است، نه استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی. روشنگری مقاومت ایران البته در خدمت صلح و امنیت بینالمللی بود.
ساختن بمب اتمی یک مسیر استراتژیک برای رژیم و مورد تأیید همه باندهای درونی رژیم بوده است. آقامحمدی، رئیس وقت کمیسیون اطلاعرسانی شورای عالی امنیت رژیم، در 4مرداد 1384 در مورد مذاکرات رژیم با اروپا اعلام کرد: «در هفته گذشته که جلسه مربوط به تصمیمگیری بود برای آخرین تصمیم، رئیسجمهور منتخب آقای احمدینژاد بودند، رئیسجمهور فعلی آقای خاتمی تشریف داشتند، رئیسجمهور قبلی آقای هاشمی رفسنجانی بودند، رئیسجمهور قبل از آنها خود مقام معظم رهبری بودند. نخستوزیر دورهٴ اول آقای مهندس موسوی حضور داشتند و همه یک حرف بیشتر نزدند. همه یک تصمیم گرفتند. گفتند مقاومت. یعنی هیچ فرقی در مواضع، مبانی فکری اصلاً وجود ندارد».
آقامحمدی این سخنان را در شرایطی بیان کرد که خامنهای تصمیم گرفته بود توافقات تروئیکای اروپا با باند خاتمی را ملغی و غنیسازی اورانیوم را از سر گیرد.
6-شورای ملی مقاومت ده سال پیش در بیانیه بیست و سومین سالگرد تأسیس خود، پیرامون پروژه اتمی رژیم اعلام کرد: «تمام تلاش رژیم این است که با مانور، مخفیکاری، فریب دادن، مذاکره، تهدید، چانه زنی، باجدهی و باجگیری، پروژه غنیسازی اورانیوم را به سرانجام رسانده و با ساختن بمب اتمی، با زبان زور و تهدید با جهانیان، بهویژه با کشورهای منطقه، سخن گوید... چنانکه خامنهای در سخنرانی 15تیر 83 در همدان میگوید:“ اگر دشمن، پررویی و تعرض و تجاوز کند، آن وقت دیگر تعرض ما به چهاردیواری کشورمان محدود نخواهد شد. اگر کسی به ملت ما تعرض و تجاوز کند، ما منافع او را در هر نقطهیی از دنیا که باشد، به خطر میاندازیم ”
7-در همان بیانیه خاطرنشان شده بود: «شورای ملی مقاومت در مقابل سیاست تعرض و تجاوز رژیم و در برابر سیاست استفاده از سلاح اتمی بهمنظور صدور ترور و بنیادگرایی اسلامی، سیاستی بر اساس منافع عالی مردم ایران اتخاذ کرده و تا هر جا که بتواند نقشههای ضدمردمی و ضدایرانی رژیم را افشا میکند. ما به حکم احساس مسئولیت انسانی، ملی و میهنی و مواضع صلحطلبانهٴ خود، به افشای مراکز مخفی، که حکومت آخوندی برای تولید بمب اتمی در شهرهای نظنز و اراک به وجود آورده بود، پرداختیم تا مراجع مسئول بینالمللی از و قوع این فاجعه جلوگیری کنند. اگر این روشنگریها وجود نداشت و اگر رژیم در همین حد هم بهلحاظ موضوع پروژههای اتمی زیر نظارت قرار نمیگرفت، چه بسا تا کنون جهان را با روکردن سلاح اتمی غافلگیر کرده بود».
8-در مقابل سیاست تعرضی خامنهای که از طریق احمدینژاد اجرا میشد، آژانس و شورای امنیت مللمتحد مجبور به صدور چند قطعنامه و اعمال برخی از تحریمها شدند. احمدینژاد در یک سلسله موضعگیریهای سخیف این قطعنامهها را «ورق پارهیی» بیش ندانست و اعلام کرد «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود». سپس ابعاد تلاش رژیم برای غنیسازی و کار روی کلاهک اتمی دو چندان شد. در سال آخر دوران ریاست احمدینژاد آمریکا با تحریم نفتی و بانکی رژیم را در تنگنا گذاشت و همین تحریمها خیلی زود آن را با بحران مرگباری روبهرو کرد. محصول اول این بحران، برآمد حسن روحانی و به بیان درستتر برآمد گام به گام موقعیت رفسنجانی بود. با این حال، ولیفقیه، که در مقطع پایانی احمدینژاد از طریق سلطان قابوس به مذاکره با آمریکا میپرداخت، در علن مواضع سازشناپذیر میگرفت.
9- شورای ملی مقاومت در بیانیه سالانه خود در مرداد 92، درباره انتخابات ریاستجمهوری رژیم و شکست خامنهای در به کرسی نشاندن سعید جلیلی، اعلام کرد: «خروجی این انتخابات را میتوان در وهلهٴ نخست یک“ نه ”قاطع به پروژه اتمی خامنهای از سوی اکثریت باندهای درونی رژیم دانست. همان پروژهیی که مردم ایران پیش از این در هر فرصتی مخالفت خود را با آن اعلام کرده بودند».
در همین خصوص روزنامه تهران امروز، ارگان شهرداری تهران در روز 26خرداد 92 خطاب به سعید جلیلی نوشت:“ آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دو آتشهتان، به تکلیفتان عمل کردید؟ فقط پرسش ما از شما این است که واقعاً به تکلیفتان عمل کردید که انتخابات ریاست قوه اجرایی را به یک رفراندوم هستهیی تبدیل کردید؟! ”
8-در مقابل سیاست تعرضی خامنهای که از طریق احمدینژاد اجرا میشد، آژانس و شورای امنیت مللمتحد مجبور به صدور چند قطعنامه و اعمال برخی از تحریمها شدند. احمدینژاد در یک سلسله موضعگیریهای سخیف این قطعنامهها را «ورق پارهیی» بیش ندانست و اعلام کرد «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود». سپس ابعاد تلاش رژیم برای غنیسازی و کار روی کلاهک اتمی دو چندان شد. در سال آخر دوران ریاست احمدینژاد آمریکا با تحریم نفتی و بانکی رژیم را در تنگنا گذاشت و همین تحریمها خیلی زود آن را با بحران مرگباری روبهرو کرد. محصول اول این بحران، برآمد حسن روحانی و به بیان درستتر برآمد گام به گام موقعیت رفسنجانی بود. با این حال، ولیفقیه، که در مقطع پایانی احمدینژاد از طریق سلطان قابوس به مذاکره با آمریکا میپرداخت، در علن مواضع سازشناپذیر میگرفت.
9- شورای ملی مقاومت در بیانیه سالانه خود در مرداد 92، درباره انتخابات ریاستجمهوری رژیم و شکست خامنهای در به کرسی نشاندن سعید جلیلی، اعلام کرد: «خروجی این انتخابات را میتوان در وهلهٴ نخست یک“ نه ”قاطع به پروژه اتمی خامنهای از سوی اکثریت باندهای درونی رژیم دانست. همان پروژهیی که مردم ایران پیش از این در هر فرصتی مخالفت خود را با آن اعلام کرده بودند».
در همین خصوص روزنامه تهران امروز، ارگان شهرداری تهران در روز 26خرداد 92 خطاب به سعید جلیلی نوشت:“ آقای جلیلی شما به قول خودتان و حامیان دو آتشهتان، به تکلیفتان عمل کردید؟ فقط پرسش ما از شما این است که واقعاً به تکلیفتان عمل کردید که انتخابات ریاست قوه اجرایی را به یک رفراندوم هستهیی تبدیل کردید؟! ”
10- افشاگریهای پیدرپی مقاومت ایران این حقیقت را به ثبت رساند و کشورهای بزرگ نیز-هر چند دیر هنگام- اعتراف کردند که رژیم ایران بهدنبال سلاح اتمی است. آمریکا اعلام کرد که در صورت عدم همکاری رژیم، با تحریمهای بیشتر صادرات نفت رژیم را به صفر میرساند. این جدیترین تهدید پس از سالها مماشات بود.
بدین ترتیب، ترکیبی از افشاگری و آگاهی رسانی پیرامون سیاست اتمی رژیم و شدت تحریمها که تاثیر قابل توجهی در تشدید تضادهای درونی رژیم و تضعیف موقعیت خامنهای داشت، ولیفقیه را ناچار به قبول مذاکره جدی و تندادن به عقبنشینی در توافقات ژنو کرد. بر اساس این توافق که مدت شش ماهه آن در تیرماه به مدت چهار ماه دیگر تمدید شد، رژیم مجبور شد ذخیرهٴ اورانیوم بیست درصدی خود را خنثی کند، ذخیرهٴ اورانیوم پنج درصدی را محدود و ثابت نگهدارد، تجهیزات جدید نصب نکند، در تأسیسات اراک تجهیزات جدیدی را آزمایش نکند، سانتریفوژهای پیشرفته جدید نصب نکند و به بازرسیهای قویتر از تأسیسات هستهیی ایران گردن گذارد.
این، یک گام عقبنشینی از سیاست قبلی و مهمترین تحول در رژیم ولایت در یک سال گذشته است. نتیجه بلافصل این عقبنشینی نه تهیه پادزهر برای بحرانهای حاد حکومت، بلکه جرعهٴ زهری برای تشدید بحرانهاست.
اکنون با امضای توافقنامه زهرآلود ژنو، هزینهٴ بازگشت از این توافق شکست چند جانبه برای رژیم بهدنبال خواهد داشت، به اضافهٴ اینکه پایههای تحریم همچنان به قوت خود باقی است. با توجه به اینکه این عقبنشینی بهمعنی عقبنشینی از مبانی و اصول برنامههای مربوط به تضمین امنیت ولایت خامنهای است، رژیم هر انتخابی که داشته باشد و سیر رویدادها به هر طرف که میل کند، از اهمیت این تحول که مشابه تندادن خمینی به قطعنامه 598 است، کم نمیکند. به قول برخی از کارگزاران رژیم پس از توافقنامه ژنو، سانتریفیوژها در حال چرخش معکوس است و آثار مرگبار جرعهٴ زهر سراپای رژیم را درنوردیده است.
11-با شروع عملی پروسه عقبنشینی و تندادن رژیم به تعهدات سپرده شده، باند روحانی _ رفسنجانی و شرکا که علاوه بر قبضه کردن دولت، مدیریت مذاکرات اتمی را با هدف لغو تحریمها از شورای عالی امنیت به وزارتخارجه منتقل کرده بودند، تعرض خود را به سیاست بیدنده و ترمز دولت احمدینژاد که صاحب اصلی آن ولیفقیه است، آغاز کردند.
در 12آذر 92 ظریف در دانشگاه تهران به دفاع از توافق ژنو پرداخت. او به وفور به احمدینژاد و از طریق او به خامنهای طعنه زد. ظریف از قدرت نظام در هنگام روی کارآمدن دولت خاتمی دم زد و به جای انرژی و قدرت هستهیی، از «کابوس هستهیی» سخن گفت و بارها بیهودگی ساختن سلاح اتمی را خاطرنشان کرد. چیزی که در عینحال نشان میدهد ساختن سلاح اتمی سیاست رژیم بوده است. ظریف گفت:
«هدف سیاست خارجی، کاهش آسیبها و تهدیدها و افزایش دستاوردها است. قدرت بهمعنای صحیح آن بهمعنای افزایش نفوذ و کاهش آسیبپذیری است... .
اکنون سؤال این است آیا سلاح هستهیی قدرت میآورد؟ آیا ایران قدرتمند است یا همسایهی ما که سلاح هستهیی دارد؟ سلاح هستهیی برای امنیت ما مضر است؛ ما سلاح نمیخواهیم؛ سلاح هستهیی نه میتواند بازدارندگی و نه امنیت و نه پایداری برای حکومت ایجاد کند و جز خطر و نگرانی برای ما چیز دیگری ندارد...
حتی تصور اینکه جمهوری اسلامی بهدنبال تسلیحات هستهیی است، برای امنیت ما مضر است.
غربیها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند...
آیا شما فکر کردهاید که آمریکا که با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما میترسد؟
ما همگی در یک کشتی بزرگ که آن را ایران مینامیم، نشستهایم. همه با هم یا به سلامت پیش میرویم یا با هم به آسیب میرسیم... .
ما همه یا با هم پیروز میشویم یا با هم در این حوزه میبازیم»... .
12-در مقابله با سیاست رفسنجانی- روحانی، نماینده خامنهای در کیهان، پاتکهای او را به رشته تحریر در آورد. بهعنوان مثال، در شماره 28اردیبهشت 93روزنامه کیهان که باید آن را ارگان بیت خامنهای دانست، حسین شریعتمداری، خامنهای را بهعنوان «ابر حریف» معرفی کرد و نوشت:
«توافقنامه ژنو، برخلاف ادعای اولیهٴ تیم محترم مذاکرهکننده هستهیی کشورمان و اظهارات جناب دکتر روحانی که آن را تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در مقابل ایران! معرفی کرده بودند، مجموعهیی از امتیازاتی بود که متأسفانه با گشاده دستی آمیخته به وادادگی به حریف داده بودیم و وعدههای نسیهای که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند. خوشبختانه هیجان کاذب ناشی از این توافقنامه که برخی از مسئولان محترم به توهم آفریده بودند خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت فرو نشست و کسانی که منتقدان توافقنامه را“ بیسواد ”! معرفی کرده بودند و از جمله، کیهان را بهدلیل ارزیابی منفی از توافقنامه، با اسرائیل همسو! دانسته بودند، چارهیی جز اعتراف ضمنی به این واقعیت تلخ نداشتند که حریف کلاه گشادی سرشان گذاشته است... پیشبینی درباره بینتیجه بودن مذاکرات نه فقط پیچیده نیست بلکه نیمنگاهی گذرا به چالش یازده ساله اخیر از یکسو و اهداف استراتژیک اعلام شده آمریکا نسبت به ایران اسلامی از سوی دیگر بهوضوح نشان میدهد که ایران و حریف، با دو نگاه متفاوت و در مواردی متضاد به این چالش و مذاکرات برخاسته از آن مینگرند. اکثر مسئولان محترم کشورمان با خوشبینی به مذاکرات مینگریستند تا آنجا که کلید حل بسیاری از مشکلات را در آن میدیدند. طیف یاد شده با این تصور-بخوانید توهم- که آمریکا و متحدانش نسبت به صلحآمیز بودن فعالیت هستهیی ایران تردید دارند، برای جلب اعتماد حریف دست به تلاش گستردهیی زدند که در برخی از موارد با“ وادادگی ”نیز همراه بود».
از این نمونهها در خصوص شقه عمیق در رأس نظام بر سر مذاکرات اتمی، میتوان صدها نوشته و سخنرانی ردیف کرد که مضمون واحد آن همان است که ظریف در یک طرف و نماینده خامنهای در کیهان در طرف دیگر، بیان میکنند.
13- همزمان با خاتمه دورهٴ شش ماهه برای امضای توافق جامع و در بحبوحه مذاکراتی که به همین منظور در وین جریان داشت و در شرایطی که روحانی وعده حل و فصل کامل موضوع تحریمها را داده بود، خامنهای که با بحران عراق و فرو ریختن سلطه مالکی، مواجه شده بود، در نشستی با مجموعه سران و سرکردگان رژیم، به شمول رفسنجانی و روحانی، در مورد موقعیت خطرناک نظام هشدار داد و گفت: «بهمعنای واقعی کلمه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و اگر قوی نباشیم همه به ما زور خواهند گفت... ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد، نگذارید اغوا کند، نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد».
خامنهای در مورد مذاکرات جاری برای امضای توافق جامع گفت: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشویم، هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیت غنیسازی، که یکی از مسایل است، به دههزار سو راضی کنند منتهی از پانصد سو شروع کردند... هدف آنها این است. مسئولان ما میگویند ما به 190هزار سو احتیاج داریم. ممکن است که این نیاز مال امسال و پنج سال دیگر یا دو سال دیگر نباشد، اما این، نیاز قطعی کشور است. خوب باید نیاز کشور تأمین بشود، اصل حرفی که آمریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقی است. یک کشوری احتیاج به انرژی هستهیی دارد... حالا ایستادهاند که نه، نباید! خوب چرا؟ چه منطقی دارد که نباید؟ میگویند ما از بمب هستهیی میترسیم، اولاً تضمین برای جلوگیری از سلاحهای هستهیی راههای خودش را دارد، اشکالی هم ندارد... خوب بله میشود تضمین کرد تضمین هم شده است... شاید خود آنها هم میدانند، ولی اصل حرف آنها حرف ناحقیست... مسألهٴ ظرفیت غنیسازی یک مسأله است که خیلی مهم است، مسألهٴ تحقیق و توسعه قطعاً باید رعایت بشود، حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی فردو تکیه میکنند چون غیرقابل دسترسی است برای آنها. میگویند شما جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید، این خنده آور نیست؟».
خامنهای سپس خطاب به روحانی تصریح کرد: «برنامهریزی اقتصادی باید با این فرض انجام و پیگیری شود که دشمن سر سوزنی از تحریمها کم نخواهد کرد. نباید اینگونه باشد که در سخن، از اقتصاد مقاومتی حمایت کنیم اما در عمل، حرکت ما کند باشد. فرض کنیم که این تحریمها ذرهیی سر سوزنی کم نخواهد شد، که حالا خود آنها هم همین را میگویند. آنها میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد. من بارها در همین جلسه و در جلسات گوناگون دیگر عرض کردم هستهیی بهانه است، مسألهٴ هستهیی هم نباشد، یک بهانهٴ دیگری میآورند».
14- بهدنبال اظهارات خامنهای مذاکرات اتمی در وین برای امضای توافق جامع شکست خورد. در این باره، دبیرخانه شورای ملی مقاومت، با انتشار موضعگیری رئیسجمهور برگزیده شورا اعلام کرد: «خانم مریم رجوی، بینتیجه ماندن مذاکرات وین و تن ندادن رژیم آخوندها به امضای یک توافق جامع که بتواند برای همیشه جلوی بمبسازی این رژیم را بگیرد، شکست سیاست مماشات با این رژیم توصیف و بار دیگر خاطرنشان کرد که استبداد دینی، زیر ضرب انزوای داخلی، طرد و تحریمهای بینالمللی ناگزیر از یک قدم عقبنشینی شده، اما“ هر گونه سستی و تعلل و کوتاه آمدن از سوی جامعه بینالمللی ”باعث میشود خامنهای بار دیگر فریبکاری و تقلب را از سر بگیرد“. بنابراین در آینده هم مانند گذشته، میزان عقبنشینی این رژیم و دست کشیدنش از بمب اتمی و تبعیت آن از التزامات بینالمللی، دقیقاً به میزان قاطعیت و ایستادگی جامعه جهانی در برابر مطامع شوم و فریب کاریهای ذاتی این رژیم، بستگی دارد. اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت، بهویژه توقف کامل غنیسازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانهٴ بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مراکز و تأسیسات مشکوک این رژیم، لازمه دست کشیدن آن از بمب اتمی است».
خانم رجوی طفره رفتن رژیم ولایتفقیه از پذیرش یک توافق جامع را مبین بنبست استراتژیک این رژیم و ترس آن از پیامدهای مرگبار زهر اتمی دانست و افزود: «اگر آخوندها ارادهٴ لازم را میداشتند، شش ماه، زمان زیادی برای دستیابی به یک توافق همهجانبه بود. تجربه نشان داده است رژیم آخوندی در 10سال گذشته بهطور مستمر از مذاکرات برای خریدن وقت استفاده کرده است. وقتکشی و چانه زدن بیانتها در مذاکرات فرساینده اتمی شیوه مرسوم آخوندهاست که زبانی جز زبان قاطعیت و قدرت نمیفهمند. خامنهای با توجه به اوضاع منطقه میخواهد ساختار هستهیی را حفظ کند و راه دستیابی به بمب اتمی را برای رژیمش باز نگهدارد. جامعه بینالمللی باید اجرای بیکم و کاست قطعنامههای شورای امنیت را در دستور بگذارد. تمدید مذاکرات نتیجهیی جز فرصت دادن به ملایان برای فریبکاری بیشتر ندارد. مطلقاً نباید به آنها اجازه داد با زمان بازی کنند. علاوه بر این مذاکره اتمی باید با حسابرسی از فاشیسم دینی در مورد نقض وحشیانه حقوقبشر و نسلکشی در سوریه و عراق همراه شود. تلاش برای دستیابی به بمب اتمی، نقض حقوقبشر و صدور تروریسم و بنیادگرایی، سه وجه گسست ناپذیر رژیم ولایتفقیه است» (28تیر 1393).
15- خامنهای در روز 16تیر93 در جلسه سران و کارگزاران نظام، به شقه و شکافهای مرگبار نظام پس از روی کارآمدن روحانی و تشدید آنها بعد از مذاکرات اتمی پرداخت و با تأکید بر لزوم «بستن رخنهها» گفت: «شناخت رخنههای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی و بستن این رخنهها، همافزایی دستگاهها از جمله عناصر افزایش قدرت است».
خامنهای رودرروی رفسنجانی و روحانی در مورد شعار ”اعتدال“ آنها گفت: «مراقب باشید جریانهای مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند، بعضیها اینکار را دارند میکنند. من میبینم توی صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال با شعار پرهیز از افراط، سعی میکنند جریان مؤمن ـرا که در خطرها آن جریان است که زودتر از همه سینه سپر میکند، آن جریان است که دولتها را در مشکلات واقعی بهمعنای حقیقی کلمه حمایت میکندـ سعی میکنند آن جریانها را کنار بزنند. مراقب باشید! اعتدال اسلام است دیگر! امر به معروف و نهی از منکر اعتدال است، معنای اعتدال این نیست که از کارهای احساس وظیفهیی که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعه مؤمن، انجام میدهد ما جلوگیری کنیم».
خامنهای اضافه کرد: «یک توصیه به برادران و مسئولان جریانهای سیاسی و مطبوعاتی داریم، مراقب باشید فضای جنجالی در کشور به نفع کشور نیست، روی اعصاب مردم اینقدر راه نروند بعضیها که آدم مشاهده میکند! امنیت فکری و ذهنی برای مردم مهم است. فضای دعوا و فضای اختلاف را افزایش ندهند، تشدید نکنند؛ حرفهای دشمنان را هم هی تکرار نکنند».
تأکید خامنهای بربستن «رخنههای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی» بیانگر این واقعیت است که بهخاطر شدت تزلزل نظام و بحرانهای درون حاکمیت، هر مسألهیی بهطور بلافصل به موضوع امنیت این نظام تبدیل میشود!
در همین خصوص، ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ضمن اعلام آمادگی برای مشارکت در سرکوب زنان و جوانان، اعلام کرد: «هنجارشکنی فرهنگی باعث تهدید و تضعیف امنیت ملی نظام است و نیروهای مسلح برای برخورد با این مسأله آمادهاند» (خبرگزاری مهر-20تیر93).
واقعیت این است که عقبنشینی ناگزیر رژیم در مذاکرات ژنو، تمامیت آن را بهشدت تضعیف کرده و اکنون خامنهای برای ادامه عقبنشینی یا برگشت از توافق ژنو باید تصمیم بگیرد.
اگر، همچنان که در این ایام علامت میدهد، اگر به توافق جامع تن ندهد، زمان به سودش نیست و در شرایطی شکنندهتر با همین بنبست روبهرو میشود، مضافا بر اینکه افزایش تحریمها در دستور کار آمریکا و اروپا قرار میگیرد.
اگر به توافق جامع تن بدهد، زهر عقبنشینی در بافت رژیم ولایتفقیه بهطور سرطانی عمل خواهد کرد. آن هم در حالی که تحریمها درجا لغو نمیشود و اگر هم لغو شود، به تصریح کارشناسان رژیم، اقتصاد به علت فساد ساختاریش، نجات پیدا نمیکند.
در هر دو حالت، به دام افتادن رژیم در تله اتمی، تعادل درونی و بیرونی رژیم را برهم زده و باز هم بیشتر آن را در هم خواهد ریخت.
فصل سوم- اقتصاد فلج شده، فساد حکومت و پتانسیل انفجاری جامعه
16-اقتصاد کلان ایران، که زندگی مادی جامعه در آن شکل میگیرد، تحت حاکمیت رژیم ولایتفقیه و مدیریت قوه مجریه این رژیم، سراپا فلج و غیرقابل علاج است. تحت این حاکمیت، اقتصاد ایران در گرداب مهلک ”رکود همراه با تورم“ فرو رفته و این وضعیت فاجعهبار اقتصادی، فقر و بیکاری گستردهتر و عمیقتری را در پیش روی جامعه ایران قرار داده است.
به گواهی صندوق بینالمللی پول که یک مرجع رسمی بینالمللی است، در میان 188 کشور عضو این نهاد، فقط کشور ایران مبتلا به ”رکود همراه با تورم“ شده است. (دنیای اقتصاد. ۱۵/۵/۹۳).
به گزارش صندوق بینالمللی پول در حالی که رشد اقتصاد ایران منفی شده و میزان درآمد و تولید ملی کاهش مییابد، ایران بهلحاظ بالا بودن نرخ تورم در منطقه به مقام اول و در جهان به مقام دوم (بعد از ونزوئلا) رسیده و از جمله 8 کشور جهان است که نرخ تورم بالای 10درصد را دارند. منابع رسمی رژیم در مورد عمق رکود و آهنگ افت تولید ملی ایران اعتراف میکنند که «رشد اقتصادی کشور در سال 91 منفی ۶.۸ و در سال 92، منفی سه درصد بوده است» (نجفی مشاور روحانی-خبرگزاری فارس18مرداد 93).
علی طیب نیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت روحانی در چهارمین نشست فتا ”فرصت تاریخی انقلاب“ در اصفهان با اذعان به این شرایط گفت: «در طول تاریخ اقتصاد کشور با چنین شرایط سختی که امروزه با آن روبهرو هستیم، روبهرو نبوده است... . دولت در مجموع حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد، البته هیچ نهاد و یا اداره دولتی از میزان بدهیهای دولت باخبر نیست که این موضوع نشان میدهد که برنامهریزی منسجمی در این زمینه وجود ندارد... .. در خرداد ماه سال گذشته کشور تورم ۴۵ درصدی را تجربه کرد. در سالهای جنگ با رکود روبهرو بودیم، اما متأسفانه در سالهای اخیر تورم و رکود را باهم داریم که صدمات بسیار زیادی به اقتصاد کشور وارد میکند» (رادیو فرانسه، 9مرداد 1393).
منابع کارشناسی رژیم معترفند که بیماری مهلک اقتصادی کشور یعنی ”رکود همراه با تورم“ عارضهیی ذاتی و داخلی است، نه یک عارضه خارجی و ناشی از تحریم. مسعود نیلی مشاور اقتصادی روحانی روز 6مرداد 93 در تلویزیون رژیم گفت: «حتی اگر تحریم هم نمیشدیم، باز هم امروز دچار رکود تورمی میشدیم». در حالی که در8سال منتهی به سال 92 ایران بیشترین میزان درآمد ارزی (حدود 1000میلیارد دلار) را داشته است، ”رکود تورمی“ ریشهیی صرفاً سیاسی دارد و عامل اصلی آن انحصارات متعلق به بالاترین کانون قدرت سیاسی-امنیتی یعنی شخص خامنهای و سپاه پاسداران است که به فعالیت گسترده و رقابت ناپذیر انتفاعی مشغولند، بخشهای توزیع و تولید را زیر سلطه اقتصادی خود گرفتهاند و در سیستم بانکی رانتخواری میکنند. در مورد ابعاد فعالیت این انحصارات، بهعنوان نمونه، خبرگزاری رویتر گزارش میکند که یکی از مؤسسات تحتامر خامنهای موسوم به ”ستاد اجرای فرمان امام“ ، بزرگترین سرمایهدار جهان است و با 95میلیارد دلار سرمایه در بخشهای مختلف اقتصاد ایران تاخت و تاز میکند».
انحصارات حکومتی در گسترش رکود تورمی از دو طریق نقش اصلی دارند:
اول، نامساعد کردن فضای کسب و کار و تنگ کردن عرصه فعالیت بر سرمایهدار غیرحکومتی، که عامل اصلی رکود و گریز از سرمایهگذاری است. طبق گزارش دولت روحانی، سرمایهگذاری در اقتصاد ایران روندی منفی پیدا کرده و سال 92 نرخ آن حدود 27 درصد کمتر از سال 91 شده است. به گزارش سال 2013 بانک جهانی شاخص فضای کسب و کار در ایران در مقایسه با 189 کشور جهان به رده 152 نزول کرده است.
عامل دوم، ترویج فساد و رانتخواری، بهویژه در سیستم بانکی، توسط انحصارات حکومتی با سوءاستفاده از نفوذ سیاسی است. محمد شریعتمداری معاون اجرایی روحانی در 18دی 92 گفت: «بر اساس آمارهای جهانی، ایران از نظر شاخصهای فساد مالی در 8سال اخیر 56 رتبه سقوط کرده و در میان 177 کشور، رتبهٴ 144 را به خود اختصاص داده، لذا از این حیث نمیتوانیم سر خود را بالا بگیریم». بر اساس اعلام بانک مرکزی، بدهکاران سیستم بانکی که بدهی آنها بیش از 50هزار میلیارد تومان (16 میلیون دلار) است، 173تن هستند که بیش از ۲۸.۵ درصد از کل مطالبات غیرجاری کشور را شامل میشود.
فساد نظام بانکی رژیم که زیر پوشش ”بانکداری اسلامی“ به توجیه شرعی فساد میپردازد، به نوبه خود، علت سیاسی دارد و ناشی از وابستگی آن به قوه مجریة رژیم است. همین دولت روحانی، که این همه از رکود تورمی مینالد و در مورد آن روضهخوانی میکند، مثل دولتهای قبلی، نظام بانکی را بنگاه کارگشایی مشکلات مالی خود تلقی میکند و با وجود بدهی هنگفت ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی، کماکان برای تأمین کسر بودجه عمومی و تأمین کسر بودجه پرداخت یارانهٴ ماهانه، به استقراض تورم زا از نظام بانکی ادامه میدهد.
17- بیکاری و فقر روزافزون حاصل از پا افتادگی اقتصاد ایران است. به گزارش وزیر اقتصاد آخوند روحانی «خالص ایجاد شغل در ایران طی سالهای 85 تا 90 فقط 14هزار شغل در سال بوده است». این وضعیت در شرایطی ادامه دارد که به گزارش همین منبع تا آیندهٴ نزدیک حدود 5 میلیون فارغالتحصیل مؤسسات عالی آموزشی به جمعیت بیکار فعلی که رقم رسمی آن را بیش از 3 میلیون نفر اعلام کردهاند، اضافه میشود و دستکم 8 میلیون متقاضی کار به بازار کار روی میآورند (گزارش 100روز اول تشکیل دولت روحانی).
در مورد هرز رفتن پتانسیل عظیم انسانی کشور، تلف شدن سرمایههای فکری و ظرفیتهای بالقوه جامعه، خبرگزاری حکومتی مهر (19اردیبهشت 93) بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نوشت: «۶.۵ میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سالهای 84 تا 92 بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر ۳۹.۵ میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشی ندارند و صرفاً مصرف کننده هستند».
روند منفی و کاهش تولید ملی و درآمد ملی، فقر عمومی را بر جامعه ایران مستولی کرده است. ثبتنام مجدد اکثریت 97 درصدی مردم ایران برای دریافت مختصریارانهٴ ماهانه گویای آن است که جامعه ایران بهصورت گسترده و عمیقی با فقر دست به گریبان است. مقامات رژیم نظیر شریعتمداری، معاون آخوند روحانی، بهطور تلویحی اذعان کردند که اکثریت متقاضیان دریافت یارانه درآمد هایشان نزدیک به هم و کمتر از یک میلیون تومان در ماه [نزدیک به یک سوم میانگین خط فقر] است. فقر فراگیر مردم ایران، بهرغم منابع ثروت ملی، در چهره کودکان و دختران خیابانی، اعتیاد و فحشای گسترده، محرومیت بیماران صعبالعلاج از داروهای ضروری ولی گران در همه جا مشهود است. وزیر بهداشت رژیم روز شنبه 20اردیبهشت در کنگره جراحان گفت: «هنوز دارو گران است... هنوز هم تعرفههای درمانی گران است، قیمت داروها بالاست و هنوز هم بسیاری از مردم به زیر خط فقر میروند و اینها واقعیتهای نظام سلامت است که باید آنها را پذیرفت».
18- منابع رسمی و تخصصی رژیم، گزارشهای تکاندهندهیی از ابعاد هولناک انهدام اقتصاد و تولید ایران منتشر میکنند.
بر اساس آمارهای منتشر شده مرکز آمار ایران، از سال 1390 افت سرمایهگذاری بخش صنعت شروع شد. بر این اساس میزان سرمایهگذاری در کارگاههای صنعتی دارای 10نفر کارکن و بیشتر، حدود ۶.۸هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به سال 1389 بیش از 16درصد کاهش داشت. در سال 1391 نیز شاهد کاهش53درصدی تعداد واحدهای صنعتی راهاندازی شده هستیم.
روزنامه اعتماد در 11اسفند 1392 مینویسد: «واردات برنج ایران در سال 1392 در حال رکوردشکنی بوده؛ بهطوری که در 11ماهه امسال واردات برنج، با رشد نزدیک به 60 درصدی، از مرز یک میلیون و 776هزار تن گذشت... در مورد واردات شکر، آمارهای منتشر شده حاکی از آن است که ایران در سال 1391 در بین سه واردکننده عمده شکر دنیا قرار گرفته است. از سال 84 تا 92، 5/5میلیارد دلار شکر وارد کشور شده است».
مطابق آمار گمرک، در سه ماه نخست امسال واردات کالا به ایران به نسبت مدت مشابه در سال پیش، بیش از ۳۵ درصد افزایش داشته و بیشترین کالاهای وارداتی در این مدت به ترتیب گندم، خودرو های لوکس و برنج بوده است. بنا به همین آمار، در سال ۱۳۹۲ بیش از صد اتومبیل از شرکت پورشه که ساخت سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ هستند وارد این کشور شدهاند، فهرست کالاهای وارداتی از چین هر سال گستردهتر و عجیبتر میشود، سنگ قبر، مهر، جانماز و قرآن از جمله این کالاها هستند و ۲۴۰ میلیارد تومان هزینهٴ سالانهٴ واردات چوببستنی از چین است.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، بخش کشاورزی با اختصاص ۹۲درصد از منابع آبی کشور و بالاترین رتبه مصرفکنندگان به خود، تنها توانسته معادل یک سوم استاندارد مصرف آن، محصول از زمینهای تحت کشت برداشت کند. از حدود ۹۳ میلیارد مترمکعب منابع آب مصرفی کشور حدود ۸۶ میلیارد مترمکعب به حساب مصارف کشاورزی منظور میگردد و بیش از ۸۰ درصد اتلاف منابع آب بهدلیل عدم استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته آبیاری در این بخش به هدر میرود. بازده آبیاری در کشور ۳۳ درصد است. بازده آبیاری در لیبی، هند، مصر و سوریه به ترتیب ۶۰، ۵۴، ۵۳ و ۴۵ درصد است.
19- کارشناسان اقتصادی و نظریه پردازان سیاسی رژیم در اذعان به فساد ساختاری و بحرانهای چارهناپذیر اقتصادی- اداری، بنبست دولت و بهطور کلی حاکمیت در اصلاح و چارهجویی و خطر مبرم شورشهای اجتماعی بهویژه در تهران و کلان شهرهای ایران تصریحات شایان توجهی دارند.
بهعنوان نمونه، در یک بررسی که مربوط به طیف نزدیک به دولت روحانی است، چنین نوشتهاند:
- «اقتصاد ایران در اواخر دولت دهم... پایانی جز فروپاشی و تورمهای چهارنعل و ورشکستگیهای گسترده در اقتصاد و امواج بیکاری و شورش کارگران و فرار مدیران و نظایر اینها نداشت... خطر آن بهمن هنوز از بین نرفته است فقط به یک مانع برخورد کرده و فعلاً متوقف شده است... دولت روحانی، به نوعی در حوزۀ اقتصاد آچمز است. نقدینگی قابل جمع کردن نیست و اگر بشود هم، تورم را کنترل نمیکند. با کسری بودجه روبهروست، اگر بخواهد پول قرض کند یا منتشر کند، تورم را شعلهور میکند... درعین حال، انتظارات اجتماعی بالاست. از آن طرف، اگر فاز دوم هدفمندسازی اجرا شود آن هیمه نقدینگی که زیر اقتصاد ایران است و فعلاً انرژی آن خارج نشده، موتورش روشن میشود... ارزیابی من این است که جامعه ایران از دو تا سه ماه بعد از عید ارزیابیاش از دولت روحانی تمام میشود و وارد فاز تصمیم نهایی میشود»...
- «اقتصاد ایران بهتدریج دارد علایم ورود به مرحله ”تکینگی“ را از خود بروز میدهد... [مثل] ستارگان بزرگی که در پایان زندگی خود فرو میپاشند و در واقع در خودشان فرو میریزند و بهخاطر همجوشی درونی خود، تبدیل به جرمی کوچک اما با فشردگی عظیم و چگالی بینهایت میشوند. جاذبه این ستاره تکینه شده و فرو ریخته، میتواند آنقدر شدید شود که حتی نور را هم جذب کند و نور هم از حوزه خارج نشود. به همین خاطر ما سیاه چاله میگوییم... یکی از خطاهای تاریخی جمهوری اسلامی این بود که تهران را به یک سیاهچاله تبدیل کرد. تهران امروز، مهمترین تهدید جمهوری اسلامی است و معتقدم که نه تنها هیچ دولتی بلکه نظام هم نمیتواند روند کنونی تهران را متوقف کند یا حتی پایتخت را جابهجا کند. جابهجایی پایتخت، بهلحاظ سیستمی امکانناپذیر است، زیرا به مرحله تکینگی رسیده است، مثالش بیمار سرطانی است که غدهٴ سرطانی در یکی از جوارحش به مرحله متاستاز برسد و سلولهای سرطانی بهصورت انبوه تکثیر شوند، در آن مرحله نهتنها جراحی فایدهای ندارد، بلکه عملاً مرگ بیمار را تسریع میکند. هیچکس نمیداند که اگر در تهران 2-3روز آب یا برق قطع شود، چه خواهد شد. اگر زلزله شود چه خواهد شد، هیچکس نمیداند اگر حاشیهنشینها در تهران شورش کنند، چه خواهد شد».
- «اگر در فاز دوم هدفمندی، موتور تورم روشن شود و این سیاست موفق نشود، دو حرکت رخ خواهد داد: یک، نیروهای مخالف و معارض شروع به تخریب دولت میکنند؛ دو، جامعه اعتماد خود را به توانایی روحانی از دست میدهد و به فاز کنش منفی میرود. در این صورت یک قیچی شکل میگیرد که مخالفان سیاسی دولت از یک سو و جامعه از سوی دیگر تیغههای این قیچی را شکل میدهند و دولت روحانی را به نقطه تسلیم میبرند. اکنون با کاهش سرمایه اجتماعی همزمان با افزایش رفتارهای خشن هم روبهرو هستیم، و این میتواند در یک نقطه تاریخی و با یک فشار مثلاً اقتصادی منجر به شعلهور شدن شورشهای کور اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شود» (سخنرانی محسن رنانی دانشیار اقتصاد در بنیاد باران - ۲۰ اسفند ۱۳۹۲).
در چنین اوضاع بحرانی، خامنهای در 30اردیبهشت امسال طرح ضدانسانی و فاشیستی افزایش جمعیت را تحت عنوان سیاستهای کلی ”جمعیت“ به رؤسای سه قوه و رئیس مجمع تشخیص ابلاغ کرد، که اگر عملی شود، سرانهٴ تولید ملی و درآمد خانوار ایرانی را بیش از پیش کاهش میدهد و ابعاد فقر، تهی دستی و بیخانمانی دهها برابر افزایش مییابد.
20-مردم ایران در مقابل بیدادگری رژیم همواره مبارزه کرده و تسلیم شرایط نشدهاند. برجستهترین زنان و مردان ایرانی دست رد بر سینه سازشکاران و تسلیم طلبان زدهاند. گروههای مختلف مردم به اشکال مختلف در مقابل حکومت ایستادگی کردهاند.
فقط کافیست به دهن کجی همگانی مردم در ثبتنام مجدد بهمنظور انصراف از یارانهها دقت کرد. در سوم اردیبهشت سخنگوی دولت، محمد باقر نوبخت اعلام کرد که «تا کنون حدود ۷۳ میلیون نفر خواهان دریافت یارانه هستند، اما دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر ثبتنام نکردهاند تنها سه درصد شهروندان ایران از دریافت یارانه انصراف دادهاند و بقیه کماکان خواهان دریافت یارانه نقدی هستند». این اعتراف در حقیقت رفراندومی علیه حسن روحانی است و بحران یارانهها بدتر از دوران احمدینژاد گریبان دولت جدید را گرفته است.
تظاهرات و اعتراضات مداوم خانوادههای زندانیان سیاسی بند350 نشاندهنده پتانسیل انفجاری جامعه و وجود شرایط عینی برای قیام است. این وضعیت به شکلی دیگر عناصر اجتماعی ارتش آزادی را نشان میدهد.
21-در صحنهٴ اجتماعی در سال گذشته ما شاهد خیزشها و جنبشهای گوناگون تودهیی بودیم. خیزشهایی مثل سلسله اعتراضات بختیاریها در بهمن 1392، خیزش دراویش در اسفند 1392، تظاهرات مردم شهرکرد در فروردین 1393 و...
جنبشهای اعتراضی نیروهای کار در سال گذشته گسترشی بیسابقه داشت. کارگران، معلمان، پرستاران و کارکنان بخش خصوصی و دولتی در سال گذشته بارها اقدام به اعتراض، تجمع، تحصن، اعتصاب و راهپیمایی کردند. در آستانه اول ماه مه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بیلانی از 556 حرکت اعتراضی کارگری در سال 1392 را منتشر کرد. تردیدی نیست که بسیاری از حرکتهای اعتراضی پوشش خبری پیدا نمیکند، اما همین میزان اعتراضات تودهیی نشاندهنده آن است که مردم دیگر نمیخواهند همچون گذشته زندگی کنند و برای تغییر شرایط اقدام به مبارزه میکنند.
22- فاجعه تخریب محیط زیست و جنگلهای کشور، محصول بلافصل حاکمیت استبداد دینی است. در نتیجه سیاستهای ویرانگر رژیم، بحران کمبود آب به درجه وخامت باری رسیده و چشمانداز تاریکی را برای میهن اسیرمان ترسیم میکند. زاینده رود خشک شده، تالابها به خشکی گراییده و ۹۳ درصد دریاچه ارومیه خشک شده است.
بزرگترین دریاچه ایران که در تنظیم زیست محیطی بیش از 5 ملیون نفر مفید بود و از آن برای درمان برخی بیماریها استفاده میشد، اکنون خود به یک خطر بالقوه زیست محیطی برای مردم و کشاورزی آن منطقه و ورای آن تبدیل شده است. مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در ۳۱ فروردین اعلام کرد که تابستان امسال «آخرین مهلت احیای دریاچهٴ ارومیه است... . و تنها 7درصد مساحت دریاچه ارومیه باقی مانده است».
فصل چهارم-تحولات ژئوپولیتیک عراق، حکومت مالکی کانون ستیز
23-تحولاتی که ماههای گذشته در عراق بهوقوع پیوست زمینه تغییرات سیاسی و جغرافیایی (ژئو پولیتیک) جدیدی را به وجود آورده است. اساسیترین تحول در عرصه داخلی یک ضربه کاری و جبرانناپذیر به هژمونی خامنهای از طریق ساقط شدن حکومت مالکی است. این تحولات اما به یکباره و بدون زمینه نبود.
جنگ تجاوزگرانهٴ آمریکا علیه عراق و اشغال این کشور و پس از آن سهیم کردن ولایت خامنهای در قدرت سیاسی عراق که بهویژه با خروج نیروهای نظامی آمریکا به نیروی هژمونیک تبدیل شد، تضادهای درونی در عراق را روز به روز تشدید کرد.
مردم عراق، هم علیه اشغال مبارزه میکردند و هم علیه دزدان و باندهایی که به یمن اشغال و به مدد نیروی نظامی آمریکا به قدرت رسیده بودند و کاری جز دامن زدن به فساد و چپاول درآمدهای عراق نداشتند.
مالکی در دور دوم خود در یک مانور خدعه آمیز ابتدا با طرفهای دیگر بر سر یک برنامه مشترک در شهر اربیل توافق کرد و بلافاصله پس از آن که دولتش مورد تأیید مجلس قرار گرفت، تمام تعهدات را زیر پا گذاشت. فهرست طولانی موارد عهد شکنیها و نیرنگهای مالکی که در هماهنگی با قاسم سلیمانی، نماینده حقیقی اما غیررسمی خامنهای در عراق صورت میگرفت، در بیانیه حاضر نمیگنجد و از ذکر آن صرفنظر میکنیم. اما نکته مهم و اساسی در تحولات سیاسی عراق طی ده سال گذشته، این است که حمله به عراق یک فرصت طلایی و استراتژیکی از طریق آمریکا برای خامنهای ایجاد کرد که در بیانیههای شورا به آن پرداخته شده است. به تعبیر بسیاری از سیاستمداران و روزنامهنگاران عربی و عراقی به این ترتیب آمریکا عراق را در یک سینی طلایی به آخوندهای حاکم بر ایران تقدیم کرد.
24-دخالتهای بیحد و مرز ولایت خامنهای از همان روز اول اشغال عراق به شکل پنهان و آشکار شروع شد. دولت خاتمی ”به فرموده“ ولیفقیه اولین دولتی بود که ”شورای حکومتی“ دستساز آمریکا را بهرسمیت شناخت و البته قبل از تشکیل این شورا از طریق عوامل خود توانست نیروهای وابسته به ولایت را در موقعیت برتر قرار دهد.
در تیر 82، یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در زمینه موقعیت رژیم در عراق گفت: «به لطف خدا امروز در بازی پیچیده عراق، افغانستان و خلیج فارس، جمهوری اسلامی ایران تنها برنده است».
در مهر 82، یونسی در یک اظهارنظر دیگر اضافه کرد: «بازی عراق بازی پیچیدهیی است که نظام جمهوری اسلامی در آن به پیروزی بیحد و حصری دست یافت، به نحوی که برخی از کشورها با حسرت به آن نگاه میکنند».
در مهر 84، رد پای رژیم ولایتفقیه و اعمال نفوذ رذیلانهٴ آن در پیشنویس قانون اساسی جدید عراق بیرون زد و بسیاری از اهل سنت رفراندوم مربوطه را تحریم کردند. همچنین یک میلیون شهروند عراقی شامل 4500 وکیل و حقوقدان، 55 حزب و سازمان و انجمن سیاسی و اجتماعی و مدافع حقوقبشر و شوراهای شیوخ عشایر به حذف بند 3 ماده 21 پیشنویس قانون اساسی که دست پخت عوامل رژیم ایران بود فراخوان دادند (ضمیمه شماره 1- نیویورک تایمز7اکتبر2005).
این بند در تعارض آشکار با قوانین بینالمللی پناهندگی و کنوانسیون 1951 ژنو بود و عامدانه بهخاطر انکار حقوق پناهندگی از جمله پناهندگی مجاهدین و سلب امنیت و حفاظت از آنها و دیگر پناهندگان و پناهجویان ایرانی و غیرایرانی طراحی شده بود.
یک میلیون عراقی در بیانیه خود بر اصل مسلم حقوقی ”برائت“ تأکید کردند که به موجب آن هیچکس مجرم نیست، مگر اینکه اتهامش در یک دادگاه ذیصلاح به اثبات رسیده باشد. آنها همچنین به مادهٴ 44 پیشنویس استناد کردند که مقرر داشته است «همه افراد حق دارند از حقوق مندرج در کنوانسیونها و توافقنامههای بینالمللی مربوط به حقوقبشر که عراق نیز آنها را تصویب کرده... برخوردار شوند». اما همهٴ این حقوق توسط عوامل و مزدوران رژیم ایران انکار و حذف شدند.
عراقیان در بیانیه خود اعلام کردند: «تدوین قانون اساسی، انتظارات و امیدهای بسیاری در مردم عراق برای پایهریزی عراق دموکراتیک و همخوان با قوانین بینالمللی و موازین حقوقبشر برانگیخت. اما مردمی که از بیقانونی و ناامنی و کشتار و انفجار و بهویژه از جنگ پنهان و اشغال اعلام نا شده دیگری از سوی رژیم ایران به ستوه آمدهاند و میبینند که دخالتهای این رژیم موجب ناامنی و خونریزی هر چه بیشتر در عراق بوده است، نمیتوانند بر تأمین منافع رژیم ایران در قانون اساسی کشورشان چشم فرو ببندند».
در دی 84، پس از انتخابات عراق، پورمحمدی وزیر کشور وقت رژیم گفت: «از صندوقهای رأی در بغداد و استانهای عراق شعارهای مردم مسلمان ایران بیرون میآید». او ”این پدیده بزرگ تاریخی“ را گواهی بر تحقق این گفته خمینی دانست که «راه قدس از کربلا میگذرد».
همزمان، احمدینژاد گفت: «خداوند ثمرهٴ اشغال دو کشور همسایه (عراق و افغانستان) را در دامن ایران قرار داد» و نتیجهگیری کرد که «ما باید آماده اداره دنیا شویم».
25-شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه سال 1384 در مورد کلان سرمایهگذاری خامنهای برای بلعیدن عراق و روشهای او برای میوه چینی خاطرنشان کرد:
«تاکتیک بهغایت فرصت طلبانهٴ رژیم آخوندی در عراق در برابر آمریکا در دو سال و چند ماه گذشته، فشار آوردن از پایین برای امتیاز گرفتن از بالا بوده است. از یکسو بر طبل ”یکانهای استشهادی“ میکوبد، نعرههای ”ضد استکباری“ میکشد و خروج نیروهای خارجی، بهویژه نیروهای آمریکایی، را از عراق میطلبد، اما از طرف دیگر اولین دولتی است که شورای حکومتی را بهرسمیت میشناسد، مهرهها و عوامل خود را در آن شرکت میدهد، بخشی از ائتلاف و حاکمیت ائتلافی میشود، قلع و قمع ”تروریسم و تروریستها“ را طلب میکند، هر گونه گفتگو و مذاکره نیروهای آمریکایی با شورشیان را حرام میداند و در یک کلام کاسه داغتر از آش میشود. در عینحال با دست باز پول و سلاح و مهمات به داخل عراق میریزد و هرازگاهی ضرب شستی به ایتالیاییها و انگلیسیها نشان میدهد تا آمریکاییها حساب کار خودشان را بکنند و به این نتیجه برسند که اگر رژیم ایران بخواهد میتواند جهنمی برای آنها بسازد...
از یکسو میگوید عراق امن و باثبات میخواهد، و برای آن روضهها میخواند، اما از سوی دیگر معلوم میشود که ماده های انفجاری پیش ساخته با قدرت نفوذ فوقالعاده از ایران به عراق فرستاده میشوند. تلویزیون ان.بی.سی فاش کردکه ”یک محموله بزرگ از مواد انفجاری که بهصورت قاچاق از شمال شرقی عراق از ایران وارد این کشور میشد“ ، بهدست سربازان آمریکایی افتاده است. به گفته این شبکهٴ تلویزیونی، ماده های انفجاری پیش ساخته با قدرت نفوذ خارقالعاده در زرهیها، توسط سپاه پاسداران ایران به عراق فرستاده میشوند. معلوم شده است که رژیم از آنرو با هر گونه گفتگو و مذاکره نیروهای آمریکایی و دولت عراق با نیروهای شورشی مخالفت میورزد که بتواند حیطه تأثیرگذاری و نفوذ خودش را با انواع کمک رسانیها و ارتباطات پنهانی و غیرمستقیم با آنها حفظ کند و تا آن جا که بتواند آنها را در جهت اهداف خودش بهکار گیرد یا سمت و سو دهد...
یک نویسنده و روشنفکر برجستهٴ عراقی نوشت: ”بادهایی که از صحاری خشک و لم یزرع در ایران میآیند در جهت خلاف حرکت کشتیهای عراق وزیدند و این سرزمین رؤیا را به هدف امتداد ظلمات صحرای کنونی ایران تبدیل ساختند. گفتیم که متحدان، برایمان آزادی تدارک دیدهاند تا قانون اساسی دائمیمان را بنویسیم، ولی نمیدانستیم که آن چیزی که آن را قانون اساسی دائمی مینامند، قلادهٴ دائمی رژیم ایران بر گردن عراقیان است. هزاران مایل را در جستجوی مراکز رأیگیری طی کردیم و انگشتانمان را به جوهر آبی آغشتیم، اما نمیدانستیم که عمامههایی در کمیته تدوین قانون اساسی خواهیم کاشت که هم و غم آنها نصب سیمهای خاردار بیشتری در میدان آزادی است که روز به روز دارد صحنهاش تنگتر میشود. اکنون بر بغداد، روضهخوانها، و بر شهر بصره، نیروهای بسیجی حکم میرانند که دهانها را میدوزند و تحرک زنان را محدود میکنند. شهرهایی را که به آرامی در کنارههای فرات و دجله آرمیدهاند، دزدانی نگاهبانی میکنند که آنها را از اهل خانه دزدیدهاند“ ».
26- از این پیشتر، شورای ملی مقاومت در بیانیه خود در سال 1383 اعلام کرده بود: «به موازات دخالتهای گسترده رژیم آخوندها در عراق، که با صدور بیدریغ بنیادگرایی و تروریسم همراه بود، مقاومت ایران در یک کارزار سیاسی و اطلاعاتی بزرگ، با انبوهی از اسناد و مدارک، مطامع و مقاصد و طرحهای دامنهدار و نیز عملکرد ارتجاع حاکم بر ایران را افشا کرد. در طول زمان، علاوه بر توجهات مردم عراق، که خود قربانیان درجه اول صدور ارتجاع و تروریسم از سوی رژیم ملایان بوده و هستند، توجهات جهانی نیز تدریجاً به این حقیقت جلب شد و اکنون همگان تا حدودی با عملکرد رژیم آخوندی در عراق و خطرات آن برای صلح و آرامش در این کشور و در خاورمیانه آشنا شدهاند. قلب مسأله این است که رژیم با سوءاستفاده از جنگ و شرایط حاکم بر عراق، بهغایت میکوشد که از این وضعیت، هم چون جنگ کویت و بسا بیشتر از آن، به سود خود بهرهبرداری کند».
یک سال بعد و در شرایطی که مسأله تصویب قانون اساسی عراق مطرح بود ما اعلام کردیم: «در شرایطی که تدوین و تصویب قانون اساسی جدید عراق و رفراندوم درباره آن در دستور است، رژیم آخوندها بالاترین تلاش را برای اعمال نفوذ هرچه بیشتر در قانون اساسی و نیز در انتخابات آیندهٴ این کشور بهعمل میآورد... روزنامه الحیات در 28تیر 1384 از تهران گزارش کرد: ”خامنهای، ولیفقیه جمهوری اسلامی ایران، اصرار خود را بر این که اسلام باید محور قانون اساسی دائم عراق باشد، به نخستوزیر عراق، ابراهیم جعفری، ابلاغ کرد“ ...
بر اساس تجارب 50ساله ملت ایران برای نیل به دموکراسی و حاکمیت مردم، بالاخص تجربه 27 ساله در برابر دیکتاتوری مذهبی، پیام ما به مردم و نیروهای دموکراتیک و میهنپرست عراقی با هر دین و مذهب و با هر مرام و ملیت این است:
الف ـ با اینهمه درد و رنج و با این همه خونی که هر روز از پیکر عراق بر زمین میریزد، دیگر در عراق جایی برای هیچگونه افراطی گری باقی نمانده است. پاسخ، در یک دولت دموکراتیک ملی و مستقل و معتدل است تا بتواند وحدت سیاسی و تمامیت ارضی کشورتان را در دیالوگ مستمر با همهٴ جریانهایی که به قاعدهها دموکراتیک پایبند هستند حفظ کند و به اشغال پایان دهد.
ب ـ در شرایط کنونی و در پروسه تدوین و تصویب رفراندم قانون اساسی و انتخابات بعدی و تشکیل دولت جدید، تهدید مبرم تمامیت و آزادی عراق و بهخصوص آن چه مانع اصلی استقلال آن و خروج هر چه سریعتر نیروهای چندملیتی است، همان ”جنگ پنهان و اشغال اعلام نشدهیی“ است که 2 میلیون و 800هزار تن از مردم عراق بر آن انگشت گذاشتهاند.
از سوی دیگر ایالات متحده اعلام کرده است به دموکراسی در عراق متعهد میباشد. این تعهد را در کارزار تاریخی کنونی برای برپایی یک دولت دموکراتیک و مستقل و معتدل، به آزمایش بکشید.
ج ـ با تمام قوا در انتخابات، به شرط آزادی و عدم تقلب، شرکت کنید و میدان را بهسود جریانهای ضددموکراتیک و دخالتهای خارجی خالی نکنید. تا آخرین قطره و تا آخرین ذره از آزادی و امکان فعالیت آزاد سیاسی استفاده کنید. انتخابات آزاد، تحت نظارت مللمتحد و حداکثر آزادیهای دموکراتیک را طلب کنید.
دـ امنیت و صلح و ثبات با اعاده و تضمین حقوق و احترامات همهٴ مردم عراق بهویژه زنان آزادهٴ عراقی و با پلورالیسم سیاسی و مذهبی و قومی محقق میشود.
ه ـ مرجعیت عالی و حوزه تاریخی نجف و علما و روحانیان آزادیخواه استبداد دینی تحتعنوان ولایتفقیه را نپذیرفتهاند و تجربه تلخ مردم ایران در ربع قرن اخیر را مدّنظر دارند». (شورای ملی مقاومت ایران- 15مرداد 1384).
تحولات عراق بهروشنی صحت مواضع مقاومت ایران را نشان میدهد.
این مواضع که مورد استقبال بخشهای مهمی از جامعه عراق قرار گرفت، خشم ایادی رژیم را برانگیخت. واقعیت این است که مقاومت ایران در این سالیان هزینههای گزافی برای اتخاذ چنین مواضعی که بارها از جانب مسئول شورا، رئیسجمهور برگزیده شورا و یکایک اعضای شورا بیان شده، پرداخته است.
بدین ترتیب، ترکیبی از افشاگری و آگاهی رسانی پیرامون سیاست اتمی رژیم و شدت تحریمها که تاثیر قابل توجهی در تشدید تضادهای درونی رژیم و تضعیف موقعیت خامنهای داشت، ولیفقیه را ناچار به قبول مذاکره جدی و تندادن به عقبنشینی در توافقات ژنو کرد. بر اساس این توافق که مدت شش ماهه آن در تیرماه به مدت چهار ماه دیگر تمدید شد، رژیم مجبور شد ذخیرهٴ اورانیوم بیست درصدی خود را خنثی کند، ذخیرهٴ اورانیوم پنج درصدی را محدود و ثابت نگهدارد، تجهیزات جدید نصب نکند، در تأسیسات اراک تجهیزات جدیدی را آزمایش نکند، سانتریفوژهای پیشرفته جدید نصب نکند و به بازرسیهای قویتر از تأسیسات هستهیی ایران گردن گذارد.
این، یک گام عقبنشینی از سیاست قبلی و مهمترین تحول در رژیم ولایت در یک سال گذشته است. نتیجه بلافصل این عقبنشینی نه تهیه پادزهر برای بحرانهای حاد حکومت، بلکه جرعهٴ زهری برای تشدید بحرانهاست.
اکنون با امضای توافقنامه زهرآلود ژنو، هزینهٴ بازگشت از این توافق شکست چند جانبه برای رژیم بهدنبال خواهد داشت، به اضافهٴ اینکه پایههای تحریم همچنان به قوت خود باقی است. با توجه به اینکه این عقبنشینی بهمعنی عقبنشینی از مبانی و اصول برنامههای مربوط به تضمین امنیت ولایت خامنهای است، رژیم هر انتخابی که داشته باشد و سیر رویدادها به هر طرف که میل کند، از اهمیت این تحول که مشابه تندادن خمینی به قطعنامه 598 است، کم نمیکند. به قول برخی از کارگزاران رژیم پس از توافقنامه ژنو، سانتریفیوژها در حال چرخش معکوس است و آثار مرگبار جرعهٴ زهر سراپای رژیم را درنوردیده است.
11-با شروع عملی پروسه عقبنشینی و تندادن رژیم به تعهدات سپرده شده، باند روحانی _ رفسنجانی و شرکا که علاوه بر قبضه کردن دولت، مدیریت مذاکرات اتمی را با هدف لغو تحریمها از شورای عالی امنیت به وزارتخارجه منتقل کرده بودند، تعرض خود را به سیاست بیدنده و ترمز دولت احمدینژاد که صاحب اصلی آن ولیفقیه است، آغاز کردند.
در 12آذر 92 ظریف در دانشگاه تهران به دفاع از توافق ژنو پرداخت. او به وفور به احمدینژاد و از طریق او به خامنهای طعنه زد. ظریف از قدرت نظام در هنگام روی کارآمدن دولت خاتمی دم زد و به جای انرژی و قدرت هستهیی، از «کابوس هستهیی» سخن گفت و بارها بیهودگی ساختن سلاح اتمی را خاطرنشان کرد. چیزی که در عینحال نشان میدهد ساختن سلاح اتمی سیاست رژیم بوده است. ظریف گفت:
«هدف سیاست خارجی، کاهش آسیبها و تهدیدها و افزایش دستاوردها است. قدرت بهمعنای صحیح آن بهمعنای افزایش نفوذ و کاهش آسیبپذیری است... .
اکنون سؤال این است آیا سلاح هستهیی قدرت میآورد؟ آیا ایران قدرتمند است یا همسایهی ما که سلاح هستهیی دارد؟ سلاح هستهیی برای امنیت ما مضر است؛ ما سلاح نمیخواهیم؛ سلاح هستهیی نه میتواند بازدارندگی و نه امنیت و نه پایداری برای حکومت ایجاد کند و جز خطر و نگرانی برای ما چیز دیگری ندارد...
حتی تصور اینکه جمهوری اسلامی بهدنبال تسلیحات هستهیی است، برای امنیت ما مضر است.
غربیها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند...
آیا شما فکر کردهاید که آمریکا که با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما میترسد؟
ما همگی در یک کشتی بزرگ که آن را ایران مینامیم، نشستهایم. همه با هم یا به سلامت پیش میرویم یا با هم به آسیب میرسیم... .
ما همه یا با هم پیروز میشویم یا با هم در این حوزه میبازیم»... .
12-در مقابله با سیاست رفسنجانی- روحانی، نماینده خامنهای در کیهان، پاتکهای او را به رشته تحریر در آورد. بهعنوان مثال، در شماره 28اردیبهشت 93روزنامه کیهان که باید آن را ارگان بیت خامنهای دانست، حسین شریعتمداری، خامنهای را بهعنوان «ابر حریف» معرفی کرد و نوشت:
«توافقنامه ژنو، برخلاف ادعای اولیهٴ تیم محترم مذاکرهکننده هستهیی کشورمان و اظهارات جناب دکتر روحانی که آن را تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در مقابل ایران! معرفی کرده بودند، مجموعهیی از امتیازاتی بود که متأسفانه با گشاده دستی آمیخته به وادادگی به حریف داده بودیم و وعدههای نسیهای که با هزار شرط و شروط و اما و اگر فقط قول آن را داده بودند. خوشبختانه هیجان کاذب ناشی از این توافقنامه که برخی از مسئولان محترم به توهم آفریده بودند خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت فرو نشست و کسانی که منتقدان توافقنامه را“ بیسواد ”! معرفی کرده بودند و از جمله، کیهان را بهدلیل ارزیابی منفی از توافقنامه، با اسرائیل همسو! دانسته بودند، چارهیی جز اعتراف ضمنی به این واقعیت تلخ نداشتند که حریف کلاه گشادی سرشان گذاشته است... پیشبینی درباره بینتیجه بودن مذاکرات نه فقط پیچیده نیست بلکه نیمنگاهی گذرا به چالش یازده ساله اخیر از یکسو و اهداف استراتژیک اعلام شده آمریکا نسبت به ایران اسلامی از سوی دیگر بهوضوح نشان میدهد که ایران و حریف، با دو نگاه متفاوت و در مواردی متضاد به این چالش و مذاکرات برخاسته از آن مینگرند. اکثر مسئولان محترم کشورمان با خوشبینی به مذاکرات مینگریستند تا آنجا که کلید حل بسیاری از مشکلات را در آن میدیدند. طیف یاد شده با این تصور-بخوانید توهم- که آمریکا و متحدانش نسبت به صلحآمیز بودن فعالیت هستهیی ایران تردید دارند، برای جلب اعتماد حریف دست به تلاش گستردهیی زدند که در برخی از موارد با“ وادادگی ”نیز همراه بود».
از این نمونهها در خصوص شقه عمیق در رأس نظام بر سر مذاکرات اتمی، میتوان صدها نوشته و سخنرانی ردیف کرد که مضمون واحد آن همان است که ظریف در یک طرف و نماینده خامنهای در کیهان در طرف دیگر، بیان میکنند.
13- همزمان با خاتمه دورهٴ شش ماهه برای امضای توافق جامع و در بحبوحه مذاکراتی که به همین منظور در وین جریان داشت و در شرایطی که روحانی وعده حل و فصل کامل موضوع تحریمها را داده بود، خامنهای که با بحران عراق و فرو ریختن سلطه مالکی، مواجه شده بود، در نشستی با مجموعه سران و سرکردگان رژیم، به شمول رفسنجانی و روحانی، در مورد موقعیت خطرناک نظام هشدار داد و گفت: «بهمعنای واقعی کلمه در یک پیچ تاریخی قرار داریم و اگر قوی نباشیم همه به ما زور خواهند گفت... ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد، نگذارید اغوا کند، نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد».
خامنهای در مورد مذاکرات جاری برای امضای توافق جامع گفت: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشویم، هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیت غنیسازی، که یکی از مسایل است، به دههزار سو راضی کنند منتهی از پانصد سو شروع کردند... هدف آنها این است. مسئولان ما میگویند ما به 190هزار سو احتیاج داریم. ممکن است که این نیاز مال امسال و پنج سال دیگر یا دو سال دیگر نباشد، اما این، نیاز قطعی کشور است. خوب باید نیاز کشور تأمین بشود، اصل حرفی که آمریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقی است. یک کشوری احتیاج به انرژی هستهیی دارد... حالا ایستادهاند که نه، نباید! خوب چرا؟ چه منطقی دارد که نباید؟ میگویند ما از بمب هستهیی میترسیم، اولاً تضمین برای جلوگیری از سلاحهای هستهیی راههای خودش را دارد، اشکالی هم ندارد... خوب بله میشود تضمین کرد تضمین هم شده است... شاید خود آنها هم میدانند، ولی اصل حرف آنها حرف ناحقیست... مسألهٴ ظرفیت غنیسازی یک مسأله است که خیلی مهم است، مسألهٴ تحقیق و توسعه قطعاً باید رعایت بشود، حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی فردو تکیه میکنند چون غیرقابل دسترسی است برای آنها. میگویند شما جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید، این خنده آور نیست؟».
خامنهای سپس خطاب به روحانی تصریح کرد: «برنامهریزی اقتصادی باید با این فرض انجام و پیگیری شود که دشمن سر سوزنی از تحریمها کم نخواهد کرد. نباید اینگونه باشد که در سخن، از اقتصاد مقاومتی حمایت کنیم اما در عمل، حرکت ما کند باشد. فرض کنیم که این تحریمها ذرهیی سر سوزنی کم نخواهد شد، که حالا خود آنها هم همین را میگویند. آنها میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد. من بارها در همین جلسه و در جلسات گوناگون دیگر عرض کردم هستهیی بهانه است، مسألهٴ هستهیی هم نباشد، یک بهانهٴ دیگری میآورند».
14- بهدنبال اظهارات خامنهای مذاکرات اتمی در وین برای امضای توافق جامع شکست خورد. در این باره، دبیرخانه شورای ملی مقاومت، با انتشار موضعگیری رئیسجمهور برگزیده شورا اعلام کرد: «خانم مریم رجوی، بینتیجه ماندن مذاکرات وین و تن ندادن رژیم آخوندها به امضای یک توافق جامع که بتواند برای همیشه جلوی بمبسازی این رژیم را بگیرد، شکست سیاست مماشات با این رژیم توصیف و بار دیگر خاطرنشان کرد که استبداد دینی، زیر ضرب انزوای داخلی، طرد و تحریمهای بینالمللی ناگزیر از یک قدم عقبنشینی شده، اما“ هر گونه سستی و تعلل و کوتاه آمدن از سوی جامعه بینالمللی ”باعث میشود خامنهای بار دیگر فریبکاری و تقلب را از سر بگیرد“. بنابراین در آینده هم مانند گذشته، میزان عقبنشینی این رژیم و دست کشیدنش از بمب اتمی و تبعیت آن از التزامات بینالمللی، دقیقاً به میزان قاطعیت و ایستادگی جامعه جهانی در برابر مطامع شوم و فریب کاریهای ذاتی این رژیم، بستگی دارد. اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت، بهویژه توقف کامل غنیسازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانهٴ بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مراکز و تأسیسات مشکوک این رژیم، لازمه دست کشیدن آن از بمب اتمی است».
خانم رجوی طفره رفتن رژیم ولایتفقیه از پذیرش یک توافق جامع را مبین بنبست استراتژیک این رژیم و ترس آن از پیامدهای مرگبار زهر اتمی دانست و افزود: «اگر آخوندها ارادهٴ لازم را میداشتند، شش ماه، زمان زیادی برای دستیابی به یک توافق همهجانبه بود. تجربه نشان داده است رژیم آخوندی در 10سال گذشته بهطور مستمر از مذاکرات برای خریدن وقت استفاده کرده است. وقتکشی و چانه زدن بیانتها در مذاکرات فرساینده اتمی شیوه مرسوم آخوندهاست که زبانی جز زبان قاطعیت و قدرت نمیفهمند. خامنهای با توجه به اوضاع منطقه میخواهد ساختار هستهیی را حفظ کند و راه دستیابی به بمب اتمی را برای رژیمش باز نگهدارد. جامعه بینالمللی باید اجرای بیکم و کاست قطعنامههای شورای امنیت را در دستور بگذارد. تمدید مذاکرات نتیجهیی جز فرصت دادن به ملایان برای فریبکاری بیشتر ندارد. مطلقاً نباید به آنها اجازه داد با زمان بازی کنند. علاوه بر این مذاکره اتمی باید با حسابرسی از فاشیسم دینی در مورد نقض وحشیانه حقوقبشر و نسلکشی در سوریه و عراق همراه شود. تلاش برای دستیابی به بمب اتمی، نقض حقوقبشر و صدور تروریسم و بنیادگرایی، سه وجه گسست ناپذیر رژیم ولایتفقیه است» (28تیر 1393).
15- خامنهای در روز 16تیر93 در جلسه سران و کارگزاران نظام، به شقه و شکافهای مرگبار نظام پس از روی کارآمدن روحانی و تشدید آنها بعد از مذاکرات اتمی پرداخت و با تأکید بر لزوم «بستن رخنهها» گفت: «شناخت رخنههای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی و بستن این رخنهها، همافزایی دستگاهها از جمله عناصر افزایش قدرت است».
خامنهای رودرروی رفسنجانی و روحانی در مورد شعار ”اعتدال“ آنها گفت: «مراقب باشید جریانهای مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند، بعضیها اینکار را دارند میکنند. من میبینم توی صحنه سیاسی کشور، با شعار اعتدال با شعار پرهیز از افراط، سعی میکنند جریان مؤمن ـرا که در خطرها آن جریان است که زودتر از همه سینه سپر میکند، آن جریان است که دولتها را در مشکلات واقعی بهمعنای حقیقی کلمه حمایت میکندـ سعی میکنند آن جریانها را کنار بزنند. مراقب باشید! اعتدال اسلام است دیگر! امر به معروف و نهی از منکر اعتدال است، معنای اعتدال این نیست که از کارهای احساس وظیفهیی که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعه مؤمن، انجام میدهد ما جلوگیری کنیم».
خامنهای اضافه کرد: «یک توصیه به برادران و مسئولان جریانهای سیاسی و مطبوعاتی داریم، مراقب باشید فضای جنجالی در کشور به نفع کشور نیست، روی اعصاب مردم اینقدر راه نروند بعضیها که آدم مشاهده میکند! امنیت فکری و ذهنی برای مردم مهم است. فضای دعوا و فضای اختلاف را افزایش ندهند، تشدید نکنند؛ حرفهای دشمنان را هم هی تکرار نکنند».
تأکید خامنهای بربستن «رخنههای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی» بیانگر این واقعیت است که بهخاطر شدت تزلزل نظام و بحرانهای درون حاکمیت، هر مسألهیی بهطور بلافصل به موضوع امنیت این نظام تبدیل میشود!
در همین خصوص، ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، ضمن اعلام آمادگی برای مشارکت در سرکوب زنان و جوانان، اعلام کرد: «هنجارشکنی فرهنگی باعث تهدید و تضعیف امنیت ملی نظام است و نیروهای مسلح برای برخورد با این مسأله آمادهاند» (خبرگزاری مهر-20تیر93).
واقعیت این است که عقبنشینی ناگزیر رژیم در مذاکرات ژنو، تمامیت آن را بهشدت تضعیف کرده و اکنون خامنهای برای ادامه عقبنشینی یا برگشت از توافق ژنو باید تصمیم بگیرد.
اگر، همچنان که در این ایام علامت میدهد، اگر به توافق جامع تن ندهد، زمان به سودش نیست و در شرایطی شکنندهتر با همین بنبست روبهرو میشود، مضافا بر اینکه افزایش تحریمها در دستور کار آمریکا و اروپا قرار میگیرد.
اگر به توافق جامع تن بدهد، زهر عقبنشینی در بافت رژیم ولایتفقیه بهطور سرطانی عمل خواهد کرد. آن هم در حالی که تحریمها درجا لغو نمیشود و اگر هم لغو شود، به تصریح کارشناسان رژیم، اقتصاد به علت فساد ساختاریش، نجات پیدا نمیکند.
در هر دو حالت، به دام افتادن رژیم در تله اتمی، تعادل درونی و بیرونی رژیم را برهم زده و باز هم بیشتر آن را در هم خواهد ریخت.
فصل سوم- اقتصاد فلج شده، فساد حکومت و پتانسیل انفجاری جامعه
16-اقتصاد کلان ایران، که زندگی مادی جامعه در آن شکل میگیرد، تحت حاکمیت رژیم ولایتفقیه و مدیریت قوه مجریه این رژیم، سراپا فلج و غیرقابل علاج است. تحت این حاکمیت، اقتصاد ایران در گرداب مهلک ”رکود همراه با تورم“ فرو رفته و این وضعیت فاجعهبار اقتصادی، فقر و بیکاری گستردهتر و عمیقتری را در پیش روی جامعه ایران قرار داده است.
به گواهی صندوق بینالمللی پول که یک مرجع رسمی بینالمللی است، در میان 188 کشور عضو این نهاد، فقط کشور ایران مبتلا به ”رکود همراه با تورم“ شده است. (دنیای اقتصاد. ۱۵/۵/۹۳).
به گزارش صندوق بینالمللی پول در حالی که رشد اقتصاد ایران منفی شده و میزان درآمد و تولید ملی کاهش مییابد، ایران بهلحاظ بالا بودن نرخ تورم در منطقه به مقام اول و در جهان به مقام دوم (بعد از ونزوئلا) رسیده و از جمله 8 کشور جهان است که نرخ تورم بالای 10درصد را دارند. منابع رسمی رژیم در مورد عمق رکود و آهنگ افت تولید ملی ایران اعتراف میکنند که «رشد اقتصادی کشور در سال 91 منفی ۶.۸ و در سال 92، منفی سه درصد بوده است» (نجفی مشاور روحانی-خبرگزاری فارس18مرداد 93).
علی طیب نیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت روحانی در چهارمین نشست فتا ”فرصت تاریخی انقلاب“ در اصفهان با اذعان به این شرایط گفت: «در طول تاریخ اقتصاد کشور با چنین شرایط سختی که امروزه با آن روبهرو هستیم، روبهرو نبوده است... . دولت در مجموع حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد، البته هیچ نهاد و یا اداره دولتی از میزان بدهیهای دولت باخبر نیست که این موضوع نشان میدهد که برنامهریزی منسجمی در این زمینه وجود ندارد... .. در خرداد ماه سال گذشته کشور تورم ۴۵ درصدی را تجربه کرد. در سالهای جنگ با رکود روبهرو بودیم، اما متأسفانه در سالهای اخیر تورم و رکود را باهم داریم که صدمات بسیار زیادی به اقتصاد کشور وارد میکند» (رادیو فرانسه، 9مرداد 1393).
منابع کارشناسی رژیم معترفند که بیماری مهلک اقتصادی کشور یعنی ”رکود همراه با تورم“ عارضهیی ذاتی و داخلی است، نه یک عارضه خارجی و ناشی از تحریم. مسعود نیلی مشاور اقتصادی روحانی روز 6مرداد 93 در تلویزیون رژیم گفت: «حتی اگر تحریم هم نمیشدیم، باز هم امروز دچار رکود تورمی میشدیم». در حالی که در8سال منتهی به سال 92 ایران بیشترین میزان درآمد ارزی (حدود 1000میلیارد دلار) را داشته است، ”رکود تورمی“ ریشهیی صرفاً سیاسی دارد و عامل اصلی آن انحصارات متعلق به بالاترین کانون قدرت سیاسی-امنیتی یعنی شخص خامنهای و سپاه پاسداران است که به فعالیت گسترده و رقابت ناپذیر انتفاعی مشغولند، بخشهای توزیع و تولید را زیر سلطه اقتصادی خود گرفتهاند و در سیستم بانکی رانتخواری میکنند. در مورد ابعاد فعالیت این انحصارات، بهعنوان نمونه، خبرگزاری رویتر گزارش میکند که یکی از مؤسسات تحتامر خامنهای موسوم به ”ستاد اجرای فرمان امام“ ، بزرگترین سرمایهدار جهان است و با 95میلیارد دلار سرمایه در بخشهای مختلف اقتصاد ایران تاخت و تاز میکند».
انحصارات حکومتی در گسترش رکود تورمی از دو طریق نقش اصلی دارند:
اول، نامساعد کردن فضای کسب و کار و تنگ کردن عرصه فعالیت بر سرمایهدار غیرحکومتی، که عامل اصلی رکود و گریز از سرمایهگذاری است. طبق گزارش دولت روحانی، سرمایهگذاری در اقتصاد ایران روندی منفی پیدا کرده و سال 92 نرخ آن حدود 27 درصد کمتر از سال 91 شده است. به گزارش سال 2013 بانک جهانی شاخص فضای کسب و کار در ایران در مقایسه با 189 کشور جهان به رده 152 نزول کرده است.
عامل دوم، ترویج فساد و رانتخواری، بهویژه در سیستم بانکی، توسط انحصارات حکومتی با سوءاستفاده از نفوذ سیاسی است. محمد شریعتمداری معاون اجرایی روحانی در 18دی 92 گفت: «بر اساس آمارهای جهانی، ایران از نظر شاخصهای فساد مالی در 8سال اخیر 56 رتبه سقوط کرده و در میان 177 کشور، رتبهٴ 144 را به خود اختصاص داده، لذا از این حیث نمیتوانیم سر خود را بالا بگیریم». بر اساس اعلام بانک مرکزی، بدهکاران سیستم بانکی که بدهی آنها بیش از 50هزار میلیارد تومان (16 میلیون دلار) است، 173تن هستند که بیش از ۲۸.۵ درصد از کل مطالبات غیرجاری کشور را شامل میشود.
فساد نظام بانکی رژیم که زیر پوشش ”بانکداری اسلامی“ به توجیه شرعی فساد میپردازد، به نوبه خود، علت سیاسی دارد و ناشی از وابستگی آن به قوه مجریة رژیم است. همین دولت روحانی، که این همه از رکود تورمی مینالد و در مورد آن روضهخوانی میکند، مثل دولتهای قبلی، نظام بانکی را بنگاه کارگشایی مشکلات مالی خود تلقی میکند و با وجود بدهی هنگفت ۲۵۰ هزار میلیارد تومانی، کماکان برای تأمین کسر بودجه عمومی و تأمین کسر بودجه پرداخت یارانهٴ ماهانه، به استقراض تورم زا از نظام بانکی ادامه میدهد.
17- بیکاری و فقر روزافزون حاصل از پا افتادگی اقتصاد ایران است. به گزارش وزیر اقتصاد آخوند روحانی «خالص ایجاد شغل در ایران طی سالهای 85 تا 90 فقط 14هزار شغل در سال بوده است». این وضعیت در شرایطی ادامه دارد که به گزارش همین منبع تا آیندهٴ نزدیک حدود 5 میلیون فارغالتحصیل مؤسسات عالی آموزشی به جمعیت بیکار فعلی که رقم رسمی آن را بیش از 3 میلیون نفر اعلام کردهاند، اضافه میشود و دستکم 8 میلیون متقاضی کار به بازار کار روی میآورند (گزارش 100روز اول تشکیل دولت روحانی).
در مورد هرز رفتن پتانسیل عظیم انسانی کشور، تلف شدن سرمایههای فکری و ظرفیتهای بالقوه جامعه، خبرگزاری حکومتی مهر (19اردیبهشت 93) بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نوشت: «۶.۵ میلیون نفر از جمعیت کشور در فاصله سالهای 84 تا 92 بر تعداد افراد غیرفعال کشور افزوده شد و در حال حاضر ۳۹.۵ میلیون نفر از جمعیت کشور نه شاغلند و نه بیکار و با اینکه در سن کار قرار دارند اما در توسعه کشور نقشی ندارند و صرفاً مصرف کننده هستند».
روند منفی و کاهش تولید ملی و درآمد ملی، فقر عمومی را بر جامعه ایران مستولی کرده است. ثبتنام مجدد اکثریت 97 درصدی مردم ایران برای دریافت مختصریارانهٴ ماهانه گویای آن است که جامعه ایران بهصورت گسترده و عمیقی با فقر دست به گریبان است. مقامات رژیم نظیر شریعتمداری، معاون آخوند روحانی، بهطور تلویحی اذعان کردند که اکثریت متقاضیان دریافت یارانه درآمد هایشان نزدیک به هم و کمتر از یک میلیون تومان در ماه [نزدیک به یک سوم میانگین خط فقر] است. فقر فراگیر مردم ایران، بهرغم منابع ثروت ملی، در چهره کودکان و دختران خیابانی، اعتیاد و فحشای گسترده، محرومیت بیماران صعبالعلاج از داروهای ضروری ولی گران در همه جا مشهود است. وزیر بهداشت رژیم روز شنبه 20اردیبهشت در کنگره جراحان گفت: «هنوز دارو گران است... هنوز هم تعرفههای درمانی گران است، قیمت داروها بالاست و هنوز هم بسیاری از مردم به زیر خط فقر میروند و اینها واقعیتهای نظام سلامت است که باید آنها را پذیرفت».
18- منابع رسمی و تخصصی رژیم، گزارشهای تکاندهندهیی از ابعاد هولناک انهدام اقتصاد و تولید ایران منتشر میکنند.
بر اساس آمارهای منتشر شده مرکز آمار ایران، از سال 1390 افت سرمایهگذاری بخش صنعت شروع شد. بر این اساس میزان سرمایهگذاری در کارگاههای صنعتی دارای 10نفر کارکن و بیشتر، حدود ۶.۸هزار میلیارد تومان بوده که نسبت به سال 1389 بیش از 16درصد کاهش داشت. در سال 1391 نیز شاهد کاهش53درصدی تعداد واحدهای صنعتی راهاندازی شده هستیم.
روزنامه اعتماد در 11اسفند 1392 مینویسد: «واردات برنج ایران در سال 1392 در حال رکوردشکنی بوده؛ بهطوری که در 11ماهه امسال واردات برنج، با رشد نزدیک به 60 درصدی، از مرز یک میلیون و 776هزار تن گذشت... در مورد واردات شکر، آمارهای منتشر شده حاکی از آن است که ایران در سال 1391 در بین سه واردکننده عمده شکر دنیا قرار گرفته است. از سال 84 تا 92، 5/5میلیارد دلار شکر وارد کشور شده است».
مطابق آمار گمرک، در سه ماه نخست امسال واردات کالا به ایران به نسبت مدت مشابه در سال پیش، بیش از ۳۵ درصد افزایش داشته و بیشترین کالاهای وارداتی در این مدت به ترتیب گندم، خودرو های لوکس و برنج بوده است. بنا به همین آمار، در سال ۱۳۹۲ بیش از صد اتومبیل از شرکت پورشه که ساخت سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ هستند وارد این کشور شدهاند، فهرست کالاهای وارداتی از چین هر سال گستردهتر و عجیبتر میشود، سنگ قبر، مهر، جانماز و قرآن از جمله این کالاها هستند و ۲۴۰ میلیارد تومان هزینهٴ سالانهٴ واردات چوببستنی از چین است.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، بخش کشاورزی با اختصاص ۹۲درصد از منابع آبی کشور و بالاترین رتبه مصرفکنندگان به خود، تنها توانسته معادل یک سوم استاندارد مصرف آن، محصول از زمینهای تحت کشت برداشت کند. از حدود ۹۳ میلیارد مترمکعب منابع آب مصرفی کشور حدود ۸۶ میلیارد مترمکعب به حساب مصارف کشاورزی منظور میگردد و بیش از ۸۰ درصد اتلاف منابع آب بهدلیل عدم استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته آبیاری در این بخش به هدر میرود. بازده آبیاری در کشور ۳۳ درصد است. بازده آبیاری در لیبی، هند، مصر و سوریه به ترتیب ۶۰، ۵۴، ۵۳ و ۴۵ درصد است.
19- کارشناسان اقتصادی و نظریه پردازان سیاسی رژیم در اذعان به فساد ساختاری و بحرانهای چارهناپذیر اقتصادی- اداری، بنبست دولت و بهطور کلی حاکمیت در اصلاح و چارهجویی و خطر مبرم شورشهای اجتماعی بهویژه در تهران و کلان شهرهای ایران تصریحات شایان توجهی دارند.
بهعنوان نمونه، در یک بررسی که مربوط به طیف نزدیک به دولت روحانی است، چنین نوشتهاند:
- «اقتصاد ایران در اواخر دولت دهم... پایانی جز فروپاشی و تورمهای چهارنعل و ورشکستگیهای گسترده در اقتصاد و امواج بیکاری و شورش کارگران و فرار مدیران و نظایر اینها نداشت... خطر آن بهمن هنوز از بین نرفته است فقط به یک مانع برخورد کرده و فعلاً متوقف شده است... دولت روحانی، به نوعی در حوزۀ اقتصاد آچمز است. نقدینگی قابل جمع کردن نیست و اگر بشود هم، تورم را کنترل نمیکند. با کسری بودجه روبهروست، اگر بخواهد پول قرض کند یا منتشر کند، تورم را شعلهور میکند... درعین حال، انتظارات اجتماعی بالاست. از آن طرف، اگر فاز دوم هدفمندسازی اجرا شود آن هیمه نقدینگی که زیر اقتصاد ایران است و فعلاً انرژی آن خارج نشده، موتورش روشن میشود... ارزیابی من این است که جامعه ایران از دو تا سه ماه بعد از عید ارزیابیاش از دولت روحانی تمام میشود و وارد فاز تصمیم نهایی میشود»...
- «اقتصاد ایران بهتدریج دارد علایم ورود به مرحله ”تکینگی“ را از خود بروز میدهد... [مثل] ستارگان بزرگی که در پایان زندگی خود فرو میپاشند و در واقع در خودشان فرو میریزند و بهخاطر همجوشی درونی خود، تبدیل به جرمی کوچک اما با فشردگی عظیم و چگالی بینهایت میشوند. جاذبه این ستاره تکینه شده و فرو ریخته، میتواند آنقدر شدید شود که حتی نور را هم جذب کند و نور هم از حوزه خارج نشود. به همین خاطر ما سیاه چاله میگوییم... یکی از خطاهای تاریخی جمهوری اسلامی این بود که تهران را به یک سیاهچاله تبدیل کرد. تهران امروز، مهمترین تهدید جمهوری اسلامی است و معتقدم که نه تنها هیچ دولتی بلکه نظام هم نمیتواند روند کنونی تهران را متوقف کند یا حتی پایتخت را جابهجا کند. جابهجایی پایتخت، بهلحاظ سیستمی امکانناپذیر است، زیرا به مرحله تکینگی رسیده است، مثالش بیمار سرطانی است که غدهٴ سرطانی در یکی از جوارحش به مرحله متاستاز برسد و سلولهای سرطانی بهصورت انبوه تکثیر شوند، در آن مرحله نهتنها جراحی فایدهای ندارد، بلکه عملاً مرگ بیمار را تسریع میکند. هیچکس نمیداند که اگر در تهران 2-3روز آب یا برق قطع شود، چه خواهد شد. اگر زلزله شود چه خواهد شد، هیچکس نمیداند اگر حاشیهنشینها در تهران شورش کنند، چه خواهد شد».
- «اگر در فاز دوم هدفمندی، موتور تورم روشن شود و این سیاست موفق نشود، دو حرکت رخ خواهد داد: یک، نیروهای مخالف و معارض شروع به تخریب دولت میکنند؛ دو، جامعه اعتماد خود را به توانایی روحانی از دست میدهد و به فاز کنش منفی میرود. در این صورت یک قیچی شکل میگیرد که مخالفان سیاسی دولت از یک سو و جامعه از سوی دیگر تیغههای این قیچی را شکل میدهند و دولت روحانی را به نقطه تسلیم میبرند. اکنون با کاهش سرمایه اجتماعی همزمان با افزایش رفتارهای خشن هم روبهرو هستیم، و این میتواند در یک نقطه تاریخی و با یک فشار مثلاً اقتصادی منجر به شعلهور شدن شورشهای کور اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شود» (سخنرانی محسن رنانی دانشیار اقتصاد در بنیاد باران - ۲۰ اسفند ۱۳۹۲).
در چنین اوضاع بحرانی، خامنهای در 30اردیبهشت امسال طرح ضدانسانی و فاشیستی افزایش جمعیت را تحت عنوان سیاستهای کلی ”جمعیت“ به رؤسای سه قوه و رئیس مجمع تشخیص ابلاغ کرد، که اگر عملی شود، سرانهٴ تولید ملی و درآمد خانوار ایرانی را بیش از پیش کاهش میدهد و ابعاد فقر، تهی دستی و بیخانمانی دهها برابر افزایش مییابد.
20-مردم ایران در مقابل بیدادگری رژیم همواره مبارزه کرده و تسلیم شرایط نشدهاند. برجستهترین زنان و مردان ایرانی دست رد بر سینه سازشکاران و تسلیم طلبان زدهاند. گروههای مختلف مردم به اشکال مختلف در مقابل حکومت ایستادگی کردهاند.
فقط کافیست به دهن کجی همگانی مردم در ثبتنام مجدد بهمنظور انصراف از یارانهها دقت کرد. در سوم اردیبهشت سخنگوی دولت، محمد باقر نوبخت اعلام کرد که «تا کنون حدود ۷۳ میلیون نفر خواهان دریافت یارانه هستند، اما دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر ثبتنام نکردهاند تنها سه درصد شهروندان ایران از دریافت یارانه انصراف دادهاند و بقیه کماکان خواهان دریافت یارانه نقدی هستند». این اعتراف در حقیقت رفراندومی علیه حسن روحانی است و بحران یارانهها بدتر از دوران احمدینژاد گریبان دولت جدید را گرفته است.
تظاهرات و اعتراضات مداوم خانوادههای زندانیان سیاسی بند350 نشاندهنده پتانسیل انفجاری جامعه و وجود شرایط عینی برای قیام است. این وضعیت به شکلی دیگر عناصر اجتماعی ارتش آزادی را نشان میدهد.
21-در صحنهٴ اجتماعی در سال گذشته ما شاهد خیزشها و جنبشهای گوناگون تودهیی بودیم. خیزشهایی مثل سلسله اعتراضات بختیاریها در بهمن 1392، خیزش دراویش در اسفند 1392، تظاهرات مردم شهرکرد در فروردین 1393 و...
جنبشهای اعتراضی نیروهای کار در سال گذشته گسترشی بیسابقه داشت. کارگران، معلمان، پرستاران و کارکنان بخش خصوصی و دولتی در سال گذشته بارها اقدام به اعتراض، تجمع، تحصن، اعتصاب و راهپیمایی کردند. در آستانه اول ماه مه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بیلانی از 556 حرکت اعتراضی کارگری در سال 1392 را منتشر کرد. تردیدی نیست که بسیاری از حرکتهای اعتراضی پوشش خبری پیدا نمیکند، اما همین میزان اعتراضات تودهیی نشاندهنده آن است که مردم دیگر نمیخواهند همچون گذشته زندگی کنند و برای تغییر شرایط اقدام به مبارزه میکنند.
22- فاجعه تخریب محیط زیست و جنگلهای کشور، محصول بلافصل حاکمیت استبداد دینی است. در نتیجه سیاستهای ویرانگر رژیم، بحران کمبود آب به درجه وخامت باری رسیده و چشمانداز تاریکی را برای میهن اسیرمان ترسیم میکند. زاینده رود خشک شده، تالابها به خشکی گراییده و ۹۳ درصد دریاچه ارومیه خشک شده است.
بزرگترین دریاچه ایران که در تنظیم زیست محیطی بیش از 5 ملیون نفر مفید بود و از آن برای درمان برخی بیماریها استفاده میشد، اکنون خود به یک خطر بالقوه زیست محیطی برای مردم و کشاورزی آن منطقه و ورای آن تبدیل شده است. مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در ۳۱ فروردین اعلام کرد که تابستان امسال «آخرین مهلت احیای دریاچهٴ ارومیه است... . و تنها 7درصد مساحت دریاچه ارومیه باقی مانده است».
فصل چهارم-تحولات ژئوپولیتیک عراق، حکومت مالکی کانون ستیز
23-تحولاتی که ماههای گذشته در عراق بهوقوع پیوست زمینه تغییرات سیاسی و جغرافیایی (ژئو پولیتیک) جدیدی را به وجود آورده است. اساسیترین تحول در عرصه داخلی یک ضربه کاری و جبرانناپذیر به هژمونی خامنهای از طریق ساقط شدن حکومت مالکی است. این تحولات اما به یکباره و بدون زمینه نبود.
جنگ تجاوزگرانهٴ آمریکا علیه عراق و اشغال این کشور و پس از آن سهیم کردن ولایت خامنهای در قدرت سیاسی عراق که بهویژه با خروج نیروهای نظامی آمریکا به نیروی هژمونیک تبدیل شد، تضادهای درونی در عراق را روز به روز تشدید کرد.
مردم عراق، هم علیه اشغال مبارزه میکردند و هم علیه دزدان و باندهایی که به یمن اشغال و به مدد نیروی نظامی آمریکا به قدرت رسیده بودند و کاری جز دامن زدن به فساد و چپاول درآمدهای عراق نداشتند.
مالکی در دور دوم خود در یک مانور خدعه آمیز ابتدا با طرفهای دیگر بر سر یک برنامه مشترک در شهر اربیل توافق کرد و بلافاصله پس از آن که دولتش مورد تأیید مجلس قرار گرفت، تمام تعهدات را زیر پا گذاشت. فهرست طولانی موارد عهد شکنیها و نیرنگهای مالکی که در هماهنگی با قاسم سلیمانی، نماینده حقیقی اما غیررسمی خامنهای در عراق صورت میگرفت، در بیانیه حاضر نمیگنجد و از ذکر آن صرفنظر میکنیم. اما نکته مهم و اساسی در تحولات سیاسی عراق طی ده سال گذشته، این است که حمله به عراق یک فرصت طلایی و استراتژیکی از طریق آمریکا برای خامنهای ایجاد کرد که در بیانیههای شورا به آن پرداخته شده است. به تعبیر بسیاری از سیاستمداران و روزنامهنگاران عربی و عراقی به این ترتیب آمریکا عراق را در یک سینی طلایی به آخوندهای حاکم بر ایران تقدیم کرد.
24-دخالتهای بیحد و مرز ولایت خامنهای از همان روز اول اشغال عراق به شکل پنهان و آشکار شروع شد. دولت خاتمی ”به فرموده“ ولیفقیه اولین دولتی بود که ”شورای حکومتی“ دستساز آمریکا را بهرسمیت شناخت و البته قبل از تشکیل این شورا از طریق عوامل خود توانست نیروهای وابسته به ولایت را در موقعیت برتر قرار دهد.
در تیر 82، یونسی وزیر اطلاعات خاتمی در زمینه موقعیت رژیم در عراق گفت: «به لطف خدا امروز در بازی پیچیده عراق، افغانستان و خلیج فارس، جمهوری اسلامی ایران تنها برنده است».
در مهر 82، یونسی در یک اظهارنظر دیگر اضافه کرد: «بازی عراق بازی پیچیدهیی است که نظام جمهوری اسلامی در آن به پیروزی بیحد و حصری دست یافت، به نحوی که برخی از کشورها با حسرت به آن نگاه میکنند».
در مهر 84، رد پای رژیم ولایتفقیه و اعمال نفوذ رذیلانهٴ آن در پیشنویس قانون اساسی جدید عراق بیرون زد و بسیاری از اهل سنت رفراندوم مربوطه را تحریم کردند. همچنین یک میلیون شهروند عراقی شامل 4500 وکیل و حقوقدان، 55 حزب و سازمان و انجمن سیاسی و اجتماعی و مدافع حقوقبشر و شوراهای شیوخ عشایر به حذف بند 3 ماده 21 پیشنویس قانون اساسی که دست پخت عوامل رژیم ایران بود فراخوان دادند (ضمیمه شماره 1- نیویورک تایمز7اکتبر2005).
این بند در تعارض آشکار با قوانین بینالمللی پناهندگی و کنوانسیون 1951 ژنو بود و عامدانه بهخاطر انکار حقوق پناهندگی از جمله پناهندگی مجاهدین و سلب امنیت و حفاظت از آنها و دیگر پناهندگان و پناهجویان ایرانی و غیرایرانی طراحی شده بود.
یک میلیون عراقی در بیانیه خود بر اصل مسلم حقوقی ”برائت“ تأکید کردند که به موجب آن هیچکس مجرم نیست، مگر اینکه اتهامش در یک دادگاه ذیصلاح به اثبات رسیده باشد. آنها همچنین به مادهٴ 44 پیشنویس استناد کردند که مقرر داشته است «همه افراد حق دارند از حقوق مندرج در کنوانسیونها و توافقنامههای بینالمللی مربوط به حقوقبشر که عراق نیز آنها را تصویب کرده... برخوردار شوند». اما همهٴ این حقوق توسط عوامل و مزدوران رژیم ایران انکار و حذف شدند.
عراقیان در بیانیه خود اعلام کردند: «تدوین قانون اساسی، انتظارات و امیدهای بسیاری در مردم عراق برای پایهریزی عراق دموکراتیک و همخوان با قوانین بینالمللی و موازین حقوقبشر برانگیخت. اما مردمی که از بیقانونی و ناامنی و کشتار و انفجار و بهویژه از جنگ پنهان و اشغال اعلام نا شده دیگری از سوی رژیم ایران به ستوه آمدهاند و میبینند که دخالتهای این رژیم موجب ناامنی و خونریزی هر چه بیشتر در عراق بوده است، نمیتوانند بر تأمین منافع رژیم ایران در قانون اساسی کشورشان چشم فرو ببندند».
در دی 84، پس از انتخابات عراق، پورمحمدی وزیر کشور وقت رژیم گفت: «از صندوقهای رأی در بغداد و استانهای عراق شعارهای مردم مسلمان ایران بیرون میآید». او ”این پدیده بزرگ تاریخی“ را گواهی بر تحقق این گفته خمینی دانست که «راه قدس از کربلا میگذرد».
همزمان، احمدینژاد گفت: «خداوند ثمرهٴ اشغال دو کشور همسایه (عراق و افغانستان) را در دامن ایران قرار داد» و نتیجهگیری کرد که «ما باید آماده اداره دنیا شویم».
25-شورای ملی مقاومت ایران در بیانیه سال 1384 در مورد کلان سرمایهگذاری خامنهای برای بلعیدن عراق و روشهای او برای میوه چینی خاطرنشان کرد:
«تاکتیک بهغایت فرصت طلبانهٴ رژیم آخوندی در عراق در برابر آمریکا در دو سال و چند ماه گذشته، فشار آوردن از پایین برای امتیاز گرفتن از بالا بوده است. از یکسو بر طبل ”یکانهای استشهادی“ میکوبد، نعرههای ”ضد استکباری“ میکشد و خروج نیروهای خارجی، بهویژه نیروهای آمریکایی، را از عراق میطلبد، اما از طرف دیگر اولین دولتی است که شورای حکومتی را بهرسمیت میشناسد، مهرهها و عوامل خود را در آن شرکت میدهد، بخشی از ائتلاف و حاکمیت ائتلافی میشود، قلع و قمع ”تروریسم و تروریستها“ را طلب میکند، هر گونه گفتگو و مذاکره نیروهای آمریکایی با شورشیان را حرام میداند و در یک کلام کاسه داغتر از آش میشود. در عینحال با دست باز پول و سلاح و مهمات به داخل عراق میریزد و هرازگاهی ضرب شستی به ایتالیاییها و انگلیسیها نشان میدهد تا آمریکاییها حساب کار خودشان را بکنند و به این نتیجه برسند که اگر رژیم ایران بخواهد میتواند جهنمی برای آنها بسازد...
از یکسو میگوید عراق امن و باثبات میخواهد، و برای آن روضهها میخواند، اما از سوی دیگر معلوم میشود که ماده های انفجاری پیش ساخته با قدرت نفوذ فوقالعاده از ایران به عراق فرستاده میشوند. تلویزیون ان.بی.سی فاش کردکه ”یک محموله بزرگ از مواد انفجاری که بهصورت قاچاق از شمال شرقی عراق از ایران وارد این کشور میشد“ ، بهدست سربازان آمریکایی افتاده است. به گفته این شبکهٴ تلویزیونی، ماده های انفجاری پیش ساخته با قدرت نفوذ خارقالعاده در زرهیها، توسط سپاه پاسداران ایران به عراق فرستاده میشوند. معلوم شده است که رژیم از آنرو با هر گونه گفتگو و مذاکره نیروهای آمریکایی و دولت عراق با نیروهای شورشی مخالفت میورزد که بتواند حیطه تأثیرگذاری و نفوذ خودش را با انواع کمک رسانیها و ارتباطات پنهانی و غیرمستقیم با آنها حفظ کند و تا آن جا که بتواند آنها را در جهت اهداف خودش بهکار گیرد یا سمت و سو دهد...
یک نویسنده و روشنفکر برجستهٴ عراقی نوشت: ”بادهایی که از صحاری خشک و لم یزرع در ایران میآیند در جهت خلاف حرکت کشتیهای عراق وزیدند و این سرزمین رؤیا را به هدف امتداد ظلمات صحرای کنونی ایران تبدیل ساختند. گفتیم که متحدان، برایمان آزادی تدارک دیدهاند تا قانون اساسی دائمیمان را بنویسیم، ولی نمیدانستیم که آن چیزی که آن را قانون اساسی دائمی مینامند، قلادهٴ دائمی رژیم ایران بر گردن عراقیان است. هزاران مایل را در جستجوی مراکز رأیگیری طی کردیم و انگشتانمان را به جوهر آبی آغشتیم، اما نمیدانستیم که عمامههایی در کمیته تدوین قانون اساسی خواهیم کاشت که هم و غم آنها نصب سیمهای خاردار بیشتری در میدان آزادی است که روز به روز دارد صحنهاش تنگتر میشود. اکنون بر بغداد، روضهخوانها، و بر شهر بصره، نیروهای بسیجی حکم میرانند که دهانها را میدوزند و تحرک زنان را محدود میکنند. شهرهایی را که به آرامی در کنارههای فرات و دجله آرمیدهاند، دزدانی نگاهبانی میکنند که آنها را از اهل خانه دزدیدهاند“ ».
26- از این پیشتر، شورای ملی مقاومت در بیانیه خود در سال 1383 اعلام کرده بود: «به موازات دخالتهای گسترده رژیم آخوندها در عراق، که با صدور بیدریغ بنیادگرایی و تروریسم همراه بود، مقاومت ایران در یک کارزار سیاسی و اطلاعاتی بزرگ، با انبوهی از اسناد و مدارک، مطامع و مقاصد و طرحهای دامنهدار و نیز عملکرد ارتجاع حاکم بر ایران را افشا کرد. در طول زمان، علاوه بر توجهات مردم عراق، که خود قربانیان درجه اول صدور ارتجاع و تروریسم از سوی رژیم ملایان بوده و هستند، توجهات جهانی نیز تدریجاً به این حقیقت جلب شد و اکنون همگان تا حدودی با عملکرد رژیم آخوندی در عراق و خطرات آن برای صلح و آرامش در این کشور و در خاورمیانه آشنا شدهاند. قلب مسأله این است که رژیم با سوءاستفاده از جنگ و شرایط حاکم بر عراق، بهغایت میکوشد که از این وضعیت، هم چون جنگ کویت و بسا بیشتر از آن، به سود خود بهرهبرداری کند».
یک سال بعد و در شرایطی که مسأله تصویب قانون اساسی عراق مطرح بود ما اعلام کردیم: «در شرایطی که تدوین و تصویب قانون اساسی جدید عراق و رفراندوم درباره آن در دستور است، رژیم آخوندها بالاترین تلاش را برای اعمال نفوذ هرچه بیشتر در قانون اساسی و نیز در انتخابات آیندهٴ این کشور بهعمل میآورد... روزنامه الحیات در 28تیر 1384 از تهران گزارش کرد: ”خامنهای، ولیفقیه جمهوری اسلامی ایران، اصرار خود را بر این که اسلام باید محور قانون اساسی دائم عراق باشد، به نخستوزیر عراق، ابراهیم جعفری، ابلاغ کرد“ ...
بر اساس تجارب 50ساله ملت ایران برای نیل به دموکراسی و حاکمیت مردم، بالاخص تجربه 27 ساله در برابر دیکتاتوری مذهبی، پیام ما به مردم و نیروهای دموکراتیک و میهنپرست عراقی با هر دین و مذهب و با هر مرام و ملیت این است:
الف ـ با اینهمه درد و رنج و با این همه خونی که هر روز از پیکر عراق بر زمین میریزد، دیگر در عراق جایی برای هیچگونه افراطی گری باقی نمانده است. پاسخ، در یک دولت دموکراتیک ملی و مستقل و معتدل است تا بتواند وحدت سیاسی و تمامیت ارضی کشورتان را در دیالوگ مستمر با همهٴ جریانهایی که به قاعدهها دموکراتیک پایبند هستند حفظ کند و به اشغال پایان دهد.
ب ـ در شرایط کنونی و در پروسه تدوین و تصویب رفراندم قانون اساسی و انتخابات بعدی و تشکیل دولت جدید، تهدید مبرم تمامیت و آزادی عراق و بهخصوص آن چه مانع اصلی استقلال آن و خروج هر چه سریعتر نیروهای چندملیتی است، همان ”جنگ پنهان و اشغال اعلام نشدهیی“ است که 2 میلیون و 800هزار تن از مردم عراق بر آن انگشت گذاشتهاند.
از سوی دیگر ایالات متحده اعلام کرده است به دموکراسی در عراق متعهد میباشد. این تعهد را در کارزار تاریخی کنونی برای برپایی یک دولت دموکراتیک و مستقل و معتدل، به آزمایش بکشید.
ج ـ با تمام قوا در انتخابات، به شرط آزادی و عدم تقلب، شرکت کنید و میدان را بهسود جریانهای ضددموکراتیک و دخالتهای خارجی خالی نکنید. تا آخرین قطره و تا آخرین ذره از آزادی و امکان فعالیت آزاد سیاسی استفاده کنید. انتخابات آزاد، تحت نظارت مللمتحد و حداکثر آزادیهای دموکراتیک را طلب کنید.
دـ امنیت و صلح و ثبات با اعاده و تضمین حقوق و احترامات همهٴ مردم عراق بهویژه زنان آزادهٴ عراقی و با پلورالیسم سیاسی و مذهبی و قومی محقق میشود.
ه ـ مرجعیت عالی و حوزه تاریخی نجف و علما و روحانیان آزادیخواه استبداد دینی تحتعنوان ولایتفقیه را نپذیرفتهاند و تجربه تلخ مردم ایران در ربع قرن اخیر را مدّنظر دارند». (شورای ملی مقاومت ایران- 15مرداد 1384).
تحولات عراق بهروشنی صحت مواضع مقاومت ایران را نشان میدهد.
این مواضع که مورد استقبال بخشهای مهمی از جامعه عراق قرار گرفت، خشم ایادی رژیم را برانگیخت. واقعیت این است که مقاومت ایران در این سالیان هزینههای گزافی برای اتخاذ چنین مواضعی که بارها از جانب مسئول شورا، رئیسجمهور برگزیده شورا و یکایک اعضای شورا بیان شده، پرداخته است.
27-طی ده سال گذشته جبهه عظیم و گستردهیی از نیروهای سیاسی و اجتماعی عراق بارها گفته و نوشتهاند که رژیم حاکم بر تهران، به اشغال پنهان عراق دستزده است. در سال 1384 دو میلیون وهشتصد هزار تن از مردم عراق، از جمله 400هزار زن عراقی، طی بیانیهیی این امر را اعلام کردند. این بیانیه که از سوی 65 حزب و جریان سیاسی و صنفی عراق، 6400 وکیل و حقوقدان، 300 استاد دانشگاه، 400 روحانی، 28000 مهندس و پزشک و کادر پزشکی امضا شده، سندی تاریخی است که به ابعاد مداخلهجویی رژیم آخوندها در عراق برای صدور بنیادگرایی و تروریسم و به توطئه ها و دروغپردازیهای رژیم آخوندی علیه حضور رزمندگان مقاومت ایران در این کشور گواهی میدهد.
مردم عراق در این سند تاریخی که در آوریل 2005 انتشار یافت، درباره ابعاد مداخلهجویی رژیم آخوندی اعلام کردند:
«جهان از دخالتهای استبداد دینی حاکم بر ایران به فریاد آمده است... کشور ما در معرض جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده دیگری از سوی رژیم ایران قرار گرفته و حتی از جداسازی استانهای جنوبی سخن گفتهاند. کسانی که فتح قدس از طریق اشغال کربلا شعارشان بود، اشغال آمریکا را فرصتی مغتنم برای برپاکردن یک حکومت ارتجاعی به سبک ولایتفقیه، شمردند، امری که مرجعیت عالی شیعه در نجف و علمای سنی آنرا رد کردهاند. امنیت و حیات مردم عراق و مطالبات ما درباره استقلال و آزادی وطنمان و آزمایش دموکراسی که به ما وعده داده شده بود، هدف قرار گرفتهاند.
اعزام صدهاهزار حقوقبگیر به عراق با بهانههای مختلف، فرستادن انبوه تسلیحات و مهمات، دهها فرستندهٴ رادیویی و تلویزیونی، انواع نشریات و مجلات و روزنامهها، خرجکردن پولهای کلان برای خریدن بسیاری از مؤسسات و کارخانهها، ارعاب شهروندان، سرکوب زنان، تهدید و تطمیع روحانیان و شیوخ عشایر و سیاستمداران و دعوت آنها بهایران، ترور اطبا و استادان دانشگاه و کارکنان دولت، تهدید روشنفکران و روزنامهنگاران، توزیع مواد مخدر، کشتار مخالفان، آزار پیروان سایر ادیان، تفرقهاندازی بین مذاهب و قومیتها، ثبتنام داوطلبان برای عملیات تروریستی و فراخوانهای خامنهای به شورش و کشتار، حیات سیاسی ما را دربرگرفته و بخشی از فاجعه مداخله رژیم ایران در عراق است. رژیمی که برای مردم و شیعیان عراق از انتخابات آزاد دم میزند، لیکن آن را از شیعیان و مردم ایران دریغ میکند. این رژیم درصدد تهیهٴ سلاح هستهیی است که بالمآل، مردم عراق و مردم سراسر منطقه هم بایستی علاوه بر مردم ایران قیمت آنرا بپردازند» (ضمیمه شماره 2- نیویورک تایمز6 می2005).
28-با شروع بهار عرب، جنبش و مطالبات مردم در عراق ابعاد جدیدی پیدا کرد. دخالت دولت مالکی به سود بشار اسد، نفرت از مالکی را تشدید کرد. جنبش مطالبات به جنبش اعتراضی در 6 استان تبدیل شد و اقدام به گردهماییها در میدانهای شهرها و سپس اقدام به تحصنها کردند. استان الانبار، قلب تپنده در این تحصنها بود.
حکومت مالکی با آن چه در توان داشت به سرکوب تحصنها روی آورد و پس از چندی قیام مسالمتآمیز مردم 6 استان به مبارزه مسلحانه تودهیی تبدیل شد. در چنین وضعیتی خواست برکناری مالکی به خواست محوری قیامکنندگان تبدیل شد. همزمان دولت اقلیم کردستان نیز که عهد شکنی مالکی را دیده بود به مخالفت با دور سوم نخستوزیری مالکی پرداخت. انفجار خشم و عصیان عشایر و مردم ستمدیده عراق، در خرداد و تیر ماه 93، به سلطه دیکتاتور دستنشاندهٴ رژیم ولایتفقیه در مناطق وسیعی از چند استان عراق خاتمه داد. حکومت نوری مالکی که سیاستهای جنایتکارانهاش چه در محاصره و سرکوب و کشتار اعضای مقاومت ایران در اشرف و لیبرتی و چه در حذف و به حاشیه راندن بخشهای عظیمی از جامعه عراق، بهطور فزاینده از تهران دیکته میشد، عملاً درهم شکست و با طرد و انزجار جامعه عراق و جامعه جهانی روبهرو شد و در سراشیب سقوط قطعی قرار گرفت و سرانجام از پا درآمد. وضعیت وزارت بهاصطلاح حقوقبشر در حکومت مالکی آیینهٴ تمام نمای شقاوت و جنایت و چپاول و دزدی در این حکومت دستنشانده است. شیاع سودانی وزیر بهاصطلاح حقوقبشر صرفاً یک جانور درنده و مزدور سفارت رژیم ایران و نیروی تروریستی قدس است. این جنایتکار که قطعاً بایستی در دادگاه بینالمللی پاسخگوی اعمالش باشد جابهجا و نقطه به نقطه در جنایتها و دروغپردازی و سرپوش گذاشتن بر جنایتها شریک و سهیم مالکی و مشاوران امنیتی اوست.
29-رژیم ایران که از این فروپاشی سرگیجه سیاسی گرفته بود، ”داعش“ را بهانه کرد تا تمام جنبش مردم عراق را وابسته به آن جلوه دهد. در ابتدا تحت عنوان ”حفاظت مراقد مقدس“ شروع به مداخله نیرویی و جنگافروزی فرقهیی کرد و سپاه قدس برای جنگ علیه مردم عراق اقدام به ثبتنام داوطلب کرد. حسن روحانی در ابتدا همکاری نظامی با آمریکا را بعید ندانست و رسانههای رژیم و بهویژه منابع سپاه پاسداران با هیاهو و به راهانداختن دود و دم زیاد از آمریکا درخواست اقدام نظامی و سرکوب داعش میکردند. مالکی نیز به نیابت از بیت خامنهای هر روزه خواستار دخالت ارتش آمریکا و بمباران مردم شهرهای آزاد شده میشد.
رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد قصد دخالت نظامی در این تحولات را ندارد و از این زمان بود که سرکردگان حکومت ایران که در سال 2003 از حمله نظامی آمریکا سود کلان برده بودند، این بار وارفته و با نعل وارونه، به مخالفت با ”مداخله خارجی“ پرداختند.
در 4مرداد رئیسجمهور برگزیده شورا در کنفرانس عربی- اسلامی در پاریس گفت: «با ابراز انزجار از ستم و سرکوب و تعدی علیه مسیحیان و انفجار جنایتکارانه مسجد نبی الله یونس در موصل، از مواضع هیأت علمای مسلمین و عشایر عراق، در محکومیت کوچاندن اجباری مسیحیان تقدیر میکنیم. این، یک موضع مسئولانهٴ اسلامی و انسانی در برابر ارتجاع و افراطیگری تحت نام اسلام است».
خانم رجوی همچنین در 22مرداد در کنفرانس بینالمللی در مقر مللمتحد در ژنو خاطرنشان کرد: «شرائطی که رژیم ملاها و دولت دستنشاندهٴ آنها ایجاد کردهاند، به یک جریان افراطی و تروریستی قدرت و فرصت داده تا انقلاب مردم عراق را به بیراهه ببرد. و به کشتار بیگناهان و اقلیتها و تعرض و هتک حرمت زنان بپردازد و با تعدی و کوچ اجباری جامعه مسیحیان و ایزدیان عراق را در هم بکوبد. چیزی که وجدان هر انسان شریف را جریحهدار میکند و انزجار آنهایی را که به اسلام راستین اعتقاد دارند، برمیانگیزد».
هیاهوی ”بانکدار مرکزی“ و ”پدر خوانده تروریسم بینالمللی“ پیرامون داعش و اینکه گویا مسأله عراق و قیام تودههای مردم این کشور برای سرنگون کردن مالکی و خلعید از رژیم ایران، صرفاً در داعش خلاصه میشود، با موضعگیری رهبران عشایر که اعلام کردند ما با داعش و القاعده جنگیدهایم و در آینده نیز امکان قدرت گیری به چنین نیروهایی نخواهیم داد، نقش بر آب شد.
30- در 21خرداد امیر عشایر الدلیم ضمن مرزبندی قاطع با جریان داعش، با هر گونه تروریسم، فرقهگرایی، افراط گرایی و بنیادگرایی اعلام مخالفت کرد. او خطاب به انقلابیون عشایر گفت: «به هیچ شکلی از تروریسم اجازه ندهید چهرهٴ درخشان این انقلاب را خراب کند، چرا که مالکی و کسانی که با او هستند قصد آن را دارند که به این انقلاب جامه تروریسم بپوشانند».
او افزود: «بر همه جریانهای سیاسی است که فوراً مالکی را بر کنار کنند و یک دولت موقت برای نجات آنچه از عراق باقی مانده تشکیل بدهند... اهالی عشایر از شوراهای نظامی و انقلابیون عشایر کاملاً آماده هستند تا پرونده امنیتی استانهایی را که دولت مدعی است به دست تروریستها ساقط شده را بهدست بگیرند. و برای همه یادآوری میکنیم که انقلابمان از روز اول برای باز پسگیری حقوق و نه برای انتقام بوده و به همه کسانی که نفوذی هستند و... تلاش میکنند در این انقلاب رخنه کنند و این انقلاب را در چشم جهانیان بهعنوان کسانی نشان بدهند که داعش هستند، هشدار میدهیم.
همه بر سر عدم همکاری و اجازه ندادن به داعش یا غیرداعش توافق دارند اما همچنین میخواهیم که شبهنظامیانی را که زشتترین جنایات را انجام دادهاند فراموش نکنند. لذا با صراحت تمام میگوییم که آماده همکاری هستیم به این شرط که به شبهنظامیان حکومتی اجازه داده نشود باقی بمانند و خون و جان عراقیان را پایمال کنند. مسئول پرونده امنیتی باید از فرزندان مردم عراق باشد و نه دولت مالکی که خودش تروریسم را آورده است. به همه یادآوری میکنیم که ما از روز اول بر اساس حقوق سلب شده قیام کردیم و نه بر اساس سیاست انتقام» (تلویزیون التغییر-11ژوئن 2014).
31- روز22خرداد ”هیأت علمای مسلمین عراق“ که متشکل از بالاترین مراجع و مفتیان بزرگ اهل سنت در عراق است، در یک پیام فوری خطاب به انقلابیون عراق اعلام کرد:
« انقلابیون بایستی در خدمت مردم باشند. چرا که میخواهند ظلم را از روی مردم بردارند.
بایستی تلاش کنید تا هر شهری که آزاد میشود خودش سمبل و شاخصی برای سایر شهرها شود. انقلابیون در موصل و صلاحالدین و سایر مناطق آزاد شده، بایستی به این موضوع توجه داشته باشند که رفتار با اقلیتها بر اساس آیین ماست و بایستی یک چهره بسیار پاک از انقلابیون در نزد جهانیان بارز شود.
هر گونه احراج بایستی برداشته شود. این برای حفاظت و نگهبانی از اقلیتها و حفاظت از اعتقادات آنها ضروری است.
انقلابیون 30 میلیون عراقی هستند و کسی جز آنها انقلابیون نیست. مردم عراق از روز 25فوریه 2011 اقدام به برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در 16 شهر کردند، ولی بعد از چند ماه مالکی با آتش پاسخ داد.
سپس تظاهرات و اعتراضات در6 استان شروع شد و عراقیان تحصنهایی را بیش از یکسال شکل دادند و خواستههای مشروع خودشان را مطرح کردند. اما مالکی با آهن و آتش پاسخ داد و بعد با تانک و سلاح سنگین تهاجم کرد و صدها نفر را کشت و زخمی کرد.
در مقابل، عراقیان راهی جز پاسخ گفتن به همان شیوه برایشان باقی نماند و آن انقلاب، انقلاب مردم بود. هر جریان و گروهی که فکر میکند رهبری انقلاب در دست اوست در توهم بهسر میبرد».
هیأت علمای مسلمین عراق همچنین تأکید کرد: «در قبال فراخوانهایی که به انقلابیون برای رفتن به طرف نجف و کربلا و غیره داده میشود هشدار میدهیم. چنین فراخوانی غیرقابل قبول و مردود و موضعی غیرمسئولانه از هر طرفی است که آن را صادر کند و به جایی راه نخواهد برد و مقدمهای خواهد بود برای شکست انقلاب و تغییر هدفش از کمک به مظلومان بسوی حوادث فتنهانگیز در بین مردمی واحد.
همگان میدانند که اکثریت مردم عراق در جنوب کشور، مالکی و باند او را رد میکنند و مثل بقیه مردم از ظلم شدید و فقر بیحد و حصر و پایمال شدن شرافت و حقوق و تسلط احزاب و شبهنظامیان جنایتکار بر گردهشان رنج میبرند.
ما همه انقلابیون را نصیحت میکنیم که از هر گونه عملی که منبعث از احساسات فرقهگرایانه باشد اجتناب کنند. همان چیزی که دولتهای بزرگ و کوچک شناخته شده، در مسیر محقق کردن پروژههای مخرب خودشان علیه عراق و کل منطقه برایش تلاش میکنند.
ما همگی فرزندان یک کشور واحد هستیم و همگی با هم تلاش میکنیم تا از تمامی عراقیان، بدون استثنا کردن هیچ دین و آیینی از دین و آیینهای جامعه، رفع ظلم کنیم...
ما هیچ فرقی بین یک شخص و شخص دیگر و یک مذهب و مذهب دیگر قائل نیستیم زیرا که همگی در این خاک و آیندهیی واحد سهیم هستند» (تلویزیون رافدین 12ژوئن 2014)
در 24تیر93 ایاد علاوی نخستوزیر پیشین عراق گفت: «بسیاری از امور توسط رژیم ایران اداره میشود و بهطور مشخص توسط شخصی که قاسم سلیمانی نامیده میشود... اشتباهات رویهم متراکم و انباشته شده و به جامعه صدمه زده است. وضعیت سیاسی موجود بیش از آنکه دفعکننده بنیادگرایی و تروریسم باشد، تشویقکننده رشد و نمو بنیادگرایی و تروریسم شده است...
من با خود آمریکاییها هم با صراحت صحبت میکنم و سرمقالههایی هم در بزرگترین روزنامههای آمریکایی نوشتهام... آنها مستمراً میگویند داعش، داعش، داعش، تروریسم. طبعاً داعش جزیی از تروریسم و امتداد القاعده است. اما جنبش تودهیی هم وجود دارد، جنبش مردمی، جنبش عشایری، نظامیان، غیرنظامیان و دیگران و تظاهرات مسالمتآمیز که تماماً در کادر قانون اساسی بوده است. مقامات آمریکایی آنها را داعش و افراد مسلح و غیره مینامند بدون توجه به واقعیتهایی که روی زمین وجود دارند، توجه کنند که آنها مردم شریف عراقی هستند که با ما در مبارزه با القاعده شریک شدند». (تلویزیون الجزیره-15 ژوئیه 2014)
32-تحولات عراق که سر انجام به برکناری رسمی مالکی در روند سیاسی منجرشد، در ورای عوامل مختلف داخلی و خارجی که در آن تأثیر گذارند، برخاسته از قیام تودههای مردمی است که از ستم حکومت مالکی و پیامدهای اشغال کشورشان توسط آمریکا بهویژه اشغال پنهان و آشکار بعدی توسط رژیم ولایتفقیه، به ستوه آمده و بهپاخاستند. مردم و عشایری که طی یک دهه، دهها و صدها بار در بیانیهها و گردهماییهای خود، از جمله بیانیه 5 میلیون و 200هزار مردم عراق (ضمیمه شماره 3- نیویورک تایمز23ژوئن 2006) و بیانیه 3 میلیون تن از شیعیان درباره رژیم ایران (ضمیمه شماره 4- الزمان 16ژوئن 2008)، مجاهدین و اشرف اعلام موضع نموده و اشرف را مشعل و الگوی راهنما و راهگشای پایداری و آزادی شناخته بودند.
اکنون تحولات عراق، با توجه به وضعیت ژئوپلیتیک عراق و اهمیت استراتژیک آن در سرنوشت رژیم ولایتفقیه، تأثیرات بسیار گستردهیی در سطح منطقه و در سیاستهای طرفهای ذینفع بینالمللی خواهد داشت.
خامنهای و مالکی دست بردار نیستند، اما قدر مسلم اینکه دوران کلان بهرهبرداریهای ولایت خامنهای از نتایج فاجعهبار جنگ سال 2003 و خطاهای استراتژیکی سیاست آمریکا که دروازههای عراق را به روی این رژیم باز گشود، پایان یافته است.
خامنهای که در ادامه جنگطلبی خمینی و شعار فتح قدس از طریق کربلا، بلعیدن عراق بحرانزده و غرقه در خون و فاجعه را مهمترین راهبرد سیاست صدور تروریسم ارتجاع و تضمین بقای نظام ولایتفقیه قرار داده بود، اکنون باید منتظر آثار زهرآگین این شکست بزرگ بر طلسم ارعاب و نیروی نظامی حافظ ولایتفقیه یعنی سپاه پاسداران در داخل ایران باشد.
خامنهای مجبور است راهبرد جدیدی انتخاب کند. یا باید به واقعیت جدید تن دهد و یا برای احیای هژمونی خود با اکثریت طرفهای موجود در معادله عراق وارد جنگ شود. دست برداشتن از حمایت مالکی در پست نخست وزیری، نخستین گام در مسیر تندادن تحمیلی به شرایط جدید است که رفسنجانی صراحتاً بر آن تأکید میکند.
رفسنجانی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخلاف سیاست راهبردی خامنهای در حمایت از دور سوم نخستوزیری مالکی، از ”طرح دولت فراگیر در عراق“ حمایت کرد و گفت: «امیدواریم میانجی خوبی برای خاموش کردن آتش اختلافات در عراق باشیم».
خامنهای در صورت تندادن به این مسیر و دست برداشتن از جنگ، جام زهر دیگری را سر میکشد که همانند زهر خوردن خمینی در تیر ماه سال 1367 است با این تفاوت که امروز نه خمینی وجود دارد و نه خامنهای دارای اتوریتهیی است که بتواند زیانهای ناشی از این شکست را که با عقبنشینی در پروژه اتمی و تهی شدن ذخایر استراتژیک رژیم ولایتفقیه همراه است، جبران کند.
33- در حالی که استراتژی و سیاست رژیم ولایتفقیه برای صدور بحرانهای رژیم قرونوسطایی به خارج از مرزها، در باتلاق 35سال جنگ و جنایت دفن میشود، آنچه به اثبات میرسد، حقانیت و برآمد افتخار آمیز «سیاست صلح و آزادی» است که شورای ملی مقاومت ایران با پیگیری آن قوام یافته است. سیاستی که بهعنوان عامل تعیینکننده داخلی، توانست استراتژی جنگ ضدمیهنی خمینی با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» را درهم بشکند و او را به قبول قطعنامه آتشبس وادار سازد. همین سیاست بود که در یازده سال گذشته در مقابل راهبرد خامنهای برای بلعیدن عراق سدی استوار بنا کرد و از همان آغاز به طرفهای منطقهیی و بینالمللی هشدار داد.
در 23آذر 1382 خانم رجوی در پیام خود به گردهمایی ایرانیان در لندن، گفت: «بگذارید از سوی مقاومتی که افشاگر منحصربهفرد پروژههای اتمی و تسلیحات ممنوعه کشتار جمعی رژیم آخوندها بوده است با صراحت از همین جا به دنیا اعلام کنیم که: خطر روزافزون دخالتهای و توطئهها و تروریسم رژیم ملایان در عراق اکنون صد بار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است. تکرار میکنم: خطر روزافزون دخالتهای و توطئهها و تروریسم رژیم ملایان در عراق اکنون صد بار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است». او گفت: «در چنین وضعیت ژئوپلیتیکی، باز هم مثل روزگار جنگ 8ساله، یعنی دوران جنگ ضدمیهنی خمینی، سد سدید در برابر ارتجاع و صدور بنیادگرایی، همانا مجاهدین خلق ایران هستند. به همین خاطر رژیم به شکل جنونآمیزی در پی زدوبند و توطئه و تروریسم علیه مجاهدین در خاک عراق است تا شاید بتواند آنها را ناگزیر از ترک این کشور کند و بعد، طعمه خود را بدون هیچ رادع و مانع ایدئولوژیکی و سیاسی بهویژه از نوع ایرانی و شیعی، فرو ببلعد».
34- امروز یک اجماع جهانی درباره ضرورت ایستادگی در برابر فاشیسم مذهبی و اثرگذاری این سیاست در راستای منافع عالی خلقهای ایران و عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه شکل گرفته که بهای خونین ایستادگی بر سر آن را رزمندگان آزادی ایران در اشرف و لیبرتی با استقامتی شگفتانگیز پرداختهاند.
شورای ملی مقاومت ایران، به پایداری شجاعانه رزمندگان اشرفی، و همبستگی آنها با تودههای مردم عراق در برابر مطامع شوم رژیم، که در اسناد زرینی از بیانیههای میلیونی مردم عراق اعم از سنی و شیعه و در انبوهی از موضعگیریها و اطلاعیههای مشترک نیروهای سیاسی عراقی از همه تنوعات ملی و قومی و مذهبی این کشور، به ثبت رسیده است، درود میفرستد.
فصل پنجم-رژیم ولایتفقیه در باتلاق سوریه و انزوای آن در جهان عرب
35-نظریه پردازان امنیتی خامنهای ادعا میکنند که سیاست دفاع کامل از بشار اسد، نظام ولایتفقیه را بیمه کرده است. اما واقعیت این است که جنگ در سوریه بیش از پیش به باتلاقی از خون و جنایت برای خامنهای تبدیل شده است.
هم سرنوشتی با بشار اسد که جهان او را یک جنایتکار جنگی و یک جنایتکار علیه بشریت میشناسد، برای خامنهای یک دام سقوط و نابودی است و این دام با تحولات مربوط به عراق هر روزه ولایت خامنهای را بیشتر در عمق باتلاق فرو میبرد.
محصول این سیاست در یک سال گذشته بهویژه تأیید انتخابات قلابی بشار اسد در خرداد گذشته، گسترش تنفر از رژیم ایران در میان تودههای مردم عرب و مسلمانان اهل سنت، موجب تشدید تضاد بین رژیم با کشورهای بزرگ غربی و کشورهای خاورمیانه شده است. همین مسأله تضادهای درونی هرم قدرت را تشدید کرده است. باند رفسنجانی-روحانی در یک رشته موضعگیری پیرامون سوریه بهطور صریح یا ضمنی خط مشی خامنهای را به چالش کشیدند. احمدینژاد هم هر چند با این سیاست خامنهای زاویه داشت، اما در عمل تا کنون سیاست خامنهای در سوریه اجرا شده و شکافهای درون حاکمیت را بیشتر کرده است.
در حالیکه رژیم ولایتفقیه سردسته بنیادگرایان و بیت خامنهای قلب و مغز تروریسم و بنیادگرایی است، رسانههای وابسته به رژیم هر روزه از خطر داعش دم میزنند و حتی کل انقلاب سوریه را «داعشی» معرفی میکنند. در حالیکه نیروهای اصیل انقلاب سوریه نه تنها با داعش مرزبندی داشته و دارند، بلکه جنگهای خونینی با داعش که ظهور و اقداماتش عملاً در خدمت رژیم اسد بوده، داشتهاند. داعش بسیاری از فرماندهان و نیروهای اپوزیسیون سوریه را به سود دیکتاتور خونآشام حاکم کشتار کرده است.
در این خصوص، احمد جربا رئیس ائتلاف نیروهای ملی سوریه در اجلاس وزرای خارجه عرب در قاهره گفت: « انقلاب سوریه در تاریخ به ثبت رسانده که در آن واحد با رژیم بشار اسد و حامیان آن و مزدوران حزبالله و عصائب اعزامی از عراق و داعش و شاخههای آن به تنهایی و بدون دخالت مستقیم یا غیرمستقیم خارجی میجنگد. رها کردن انقلاب سوریه و عدم حمایت از آن بزرگترین خدمت به تروریسم در سرتاسر منطقه است». در همین سخنرانی جربا در مورد تحولات عراق و دعاوی حکومت آخوندی گفت: «آنچه را که اکنون در عراق شاهد آن هستیم فریادی است در مقابل همه حکومتها که موضع خود بین قاتل و قربانی را تا کنون تعیینتکلیف نکردهاند. بعضی از حکومتها با وقاحتی بینظیر و با شعارهای دروغین و مندرسی همچون حمایت از اماکن مقدسه از قاتل حمایت کرده و دست به کشتار مردم میزنند» (سایت ائتلاف ملی سوریه 29خرداد93).
36-شورای ملی مقاومت ایران از ابتدای شروع حرکت اعتراضی در سوریه و تکامل جنبش انقلابی علیه بشار اسد در کنار مبارزه مردم سوریه قرار گرفت. ما اعلام کردیم:
- «کمکهای بیدریغ رژیم ایران و شخص خامنهای و شرکت مستقیم نیروی سرکوبگر و تروریستی قدس وابسته به سپاه پاسداران، تا کنون نتوانسته در ارادهٴ مردم دلیر سوریه برای سرنگونی دیکتاتوری سوریه خللی ایجاد کند. خامنهای در یک موضعگیری ننگین و ارتجاعی، قیام مردم سوریه را وابسته به غرب اعلام کرد. واکنش مردم سوریه در قبال این موضع سخیف و مشارکت سپاه پاسداران در سرکوب قیام کنندگان، بسیار روشن و شفاف بود: آنها در شعارهای خود خامنهای را مورد حمله قرار دادند و عکسهای او را به آتش کشیدند» (بیانیه شورا- مرداد 1390).
- «مداخله خامنهای در سوریه برای حفظ دیکتاتوری بشار اسد ـ که کشاکش مرگ و زندگی برای رژیم ایران است ـ و افول حزبالله لبنان در پیآمد جنگیدن در کنار نیروهای دیکتاتور سوریه، موجی از خشم و نفرت در کشورهای عربی برانگیخته است. نظریه پردازان ولایت خامنهای بر این امر اتفاقنظر دارند که با فروریختن نظام اسد، کل جبهه منطقهیی رژیم فرو میریزد و تخت سلطنت خامنهای در تهران به لرزه در خواهد آمد. اظهارنظر آخوند مهدی طائب سرکرده قرارگاه عمار در این باره که حفظ سوریه از خوزستان برای نظام مهمتر است، نگرش استراتژیک تمام رژیم است» (بیانیه شورا- مرداد 1392).
37- در دیدار رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران با احمد جربا رئیس ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه در پاریس در 3خرداد93، طرفین بر نبرد مشترک رهایبخش در برابر رژیم نامشروع ولایتفقیه تا تحقق آزادی و دموکراسی در ایران و سوریه تأکید کردند.
خانم رجوی نقش فاشیسم دینی حاکم بر ایران را در سرکوب و کشتار مردم سوریه و حمایت همهجانبه از دیکتاتوری بشار اسد محکوم کرد و خواهان حمایت جامعه بینالمللی از ارتش آزاد و از ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه بهعنوان نمایندهٴ مشروع مردم سوریه شد.
آقای جربا همبستگی و برادری مقاومت ایران با انقلاب سوریه را ستود و گفت ما و مردم ایران در یک سنگر مشترک علیه دشمن مشترک و برای رسیدن به هدفی مشترک مبارزه میکنیم. آخوندهای حاکم بر ایران از هیچ مشروعیتی برخوردار نیستند و سرنوشت مردم سوریه و انقلاب سوریه به سرنوشت مردم ایران و نمایندهٴ مشروع آن، یعنی شورای ملی مقاومت ایران و رئیسجمهور منتخب آن خانم مریم رجوی گره خورده است.
احمد جربا اقدامات سرکوبگرانه علیه مجاهدین خلق ایران در لیبرتی را محکوم کرد و خواهان تضمین حقوق آنها از سوی جامعه بینالمللی گردید.
خانم رجوی در این دیدار تأکید کرد مقاومت و نبرد رهایی بخش و مشترک ما، قطعاً میتواند دو کشور برادر ایران و سوریه را از دیکتاتوری و سلطه نظام منفور و نامشروع ولایتفقیه در ایران و سوریه رها سازد و آزادی و دموکراسی برای خلقهای برادر در این دو کشور محقق کند.
همچنین ائتلاف ملی سوریه اعلام کرد: رئیس ائتلاف ملی سوریه، خانم رجوی را در جریان اقدامات دپیلوماتیک و سیاسی و چارچوب کلی نتایج دیدارهای موفقیتآمیز اخیرش از پایتختهای تصمیمگیرنده در جهان قرار داد.
38- دیدار خانم رجوی و آقای جربا در پاریس، بازتاب وسیعی در سطح بینالمللی و در خاورمیانه و دنیای عرب پیدا کرد. از جمله تلویزیون الجزیره، تحت عنوان ”هماهنگی در نقشه مسیر مواضع بینالمللی و منطقهیی در قبال انقلاب سوریه“ خاطرنشان کرد: «مردم سوریه و مردم ایران با یک دشمن در جنگند. ما بر روی این خبر توقف میکنیم و آن را در دو محور مورد بررسی قرار میدهیم: در حالیکه رژیم تهران چه در زمینه سیاسی و چه در صحنهٴ جنگ، از رژیم اسد حمایت میکند، چه دلایلی برای ملاقات جربا و رجوی وجود دارد... و این هماهنگیها چه بازتابهایی در نقشه مسیر مواضع بینالمللی و منطقهیی در قبال انقلاب سوریه داشته است».
39-واکنش رژیم ولایتفقیه که در همبستگی مقاومت رهایی بخش مردم ایران با قیام و انقلاب مردم سوریه، سرمایهگذاریهای استراتژیک خود را در خطر میدید، جنونآمیز بود.
ارگانها و مقامهای مختلف حکومتی از جمله وزارتخارجه رژیم از طریق شیخ الاسلام معاون وزیر، کمیسیون امنیت و سیاست خارجی در مجلس آخوندها و حتی آخوند حسن نصرالله سرکرده حزبالله لبنان در این بسیج حکومتی، در خدمت بیت ولایت برای روضهخوانی علیه روابط مقاومت ایران و اپوزیسیون سوریه، به خط شدند.
شبکههای مختلف رادیو تلویزیونی رژیم و خبرگزاریهای سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و همچنین سایتهای زنجیرهیی وزارت اطلاعات و دیگر رسانههای حکومتی، به انتشار بیدنده و ترمز متنی کلیشهیی که طبق معمول، بخشنامه شده از بیت ولایت است، پرداختند و گفتند و نوشتند:
«احمد جربا رئیس ائتلاف معارضان سوری در دیدار با مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین این گروهک را برادران معارض سوریه خواند. در هفته گذشته هم به تقاضای منافقین دیدار میان مقامات میانه این گروهک تروریستی و ائتلاف ملی سوریه برگزار شده بود. دستان اعضای این دو گروهک تروریستی به خون هزاران زن و مرد بیگناه در ایران و سوریه آغشته است» (تلویزیون رژیم -4خرداد 93).
- «رجوی در این دیدار گفت با ادامه مبارزات نیروهای مقاومت ایران و انقلابیون سوریه، مردم هر دو کشور از شر حکومتهای مستبد خلاص شوند. احمد جربا نیز در این دیدار با استقبال از عملکرد منافقین گفت: سرنوشت مردم ایران و مخالفان بشار اسد در سوریه به هم گره خورده است.
سازمان منافقین... پس از ادعاهای بیاساس در مورد برنامه هستهیی ایران و به راهانداختن جنگ روانی علیه برنامه صلحآمیز هستهیی، از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا بیرون آمد» (خبرگزاری سپاه پاسداران-3خرداد 93).
- «از آنجا که دیدارها و سفرهای مخالفان سوریه این روزها در فرانسه افزایش پیدا کرده است، به نظر میرسد پاریس محل هماهنگیهای جدیدی میان اعضای مجاهدین با مخالفان سوریه شده است.
احمد الجربا رئیس گروه موسوم به ”ائتلاف ملی مخالفان سوریه“ (که تابستان 2011 با پشتیبانی آمریکا و فرانسه و حمایت مالی قطر و میزبانی ترکیه تشکیل شد و مقر آن در استانبول است) نیز چند روز پیش در کاخ الیزه با فرنسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه دیدار و درخواست کرده بود که مخالفان مسلح سوریه را به سلاحهای جدید و ضدهوایی مجهز کنند. در دیدار جربا با رئیسجمهور فرانسه همچنین لوران فابیوس وزیر خارجه و ”منذر ماخوس“ نمایندهٴ مخالفان سوریه در فرانسه (که سوریها او را سفیر خود میخوانند) حضور داشتند. دیدار ”دوستان سوریه“ پنجشنبه گذشته برگزار شد. پیش از این نیز، دقیقاً در پنجم ماه می، الجربا به واشینگتن سفر کرده بود و درباره موضوعات نشست دوستان سوریه بحث و هماهنگی شده بود» (خبرگزاری سپاه پاسداران-31اردیبهشت 93).
- «نکته مهم دیدار گروههای تروریستی در پاریس اینکه، این دیدار در آستانهٴ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سوریه انجام شده» (تلویزیون جام جم آخوندی-31اردیبهشت 93).
40-کشور یمن که مدتهاست درگیر جنگ داخلی و کشتار گسترده است، عرصه دیگری از مداخلهجویی رژیم آخوندهاست. گروه حوثیها که بر بخشهایی از این کشور مسلط شده، از حمایت مالی، تسلیحاتی، آموزشی و سیاسی نظام ولایتفقیه بهرمند است. رئیسجمهور یمن، عبد ربه منصور هادی، اخیراً در مصاحبه با تلویزیون العربیه گفت: رژیم ایران تلاش میکند که صنعا را با دمشق مبادله کند. او گفت: ایران بهصورت گسترده در مسائل داخلی یمن دخالت دارد و چهار کانال تلویزیونی دارد که علیه یمن برنامه پخش میکنند. او اضافه کرد که تعدادی از مشاوران ویژه عبدالملک حوثی تابعیت ایرانی دارند. او همچنین یادآور شد که دو تن از افسران سپاه پاسداران ایران در حال ساختن یک کارخانهٴ موشک سازی بودند که دستگیر شدند. علاوه بر این حدود 1600 طلبه حوثی از یمن در گذشته به ایران رفتهاند.
وزیر دادگستری یمن مرشد العرشانی نیز در مصاحبه با روزنامه الشرقالأوسط گفته است که گروه حوثیها در یمن بر اساس طرح رژیم ایران عمل میکنند و هدفشان بر هم زدن امنیت کشور است. او به کشورهای عربی فراخوان داد که در برابر دخالتهای رژیم ایران بایستند.
از این پیشتر، گزارشهای مستندی در مطبوعات عربی منتشر شد که پاسداران نیروی قدس در اریتره به تروریستهای یمن آموزش میدهند. حدود یکسال قبل مقامات یمنی یک کشتی سلاح را که از سوی رژیم آخوندی برای تروریستهای یمن ارسال شده بود متوقف و ضبط کردند. پس از اطلاع موضوع به شورای امنیت، یک تیم سازمان ملل برای بازرسی این کشتی اعزام گردید و پس از آن، وزیر خارجه یمن، ابوبکر القربی، بهنقل از گروه تحقیق سازمان مللمتحد اعلام کرد که «ایران در قاچاق اسلحه به کشورش دست داشته است».
به این ترتیب، از یک طرف روشن میشود که چگونه رژیم آخوندی آتش جنگ و کشتار را به کشورهای مختلف منطقه «هدیه» کرده و از طرف دیگر، تا حدودی، میتوان فهمید که 800میلیارد دلار درآمد نفت طی هشت سال گذشته، در کجاها به مصرف رسیده است.
فصل ششم-جنگ در غزه، فرصت جدید برای خامنهای
مردم عراق در این سند تاریخی که در آوریل 2005 انتشار یافت، درباره ابعاد مداخلهجویی رژیم آخوندی اعلام کردند:
«جهان از دخالتهای استبداد دینی حاکم بر ایران به فریاد آمده است... کشور ما در معرض جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده دیگری از سوی رژیم ایران قرار گرفته و حتی از جداسازی استانهای جنوبی سخن گفتهاند. کسانی که فتح قدس از طریق اشغال کربلا شعارشان بود، اشغال آمریکا را فرصتی مغتنم برای برپاکردن یک حکومت ارتجاعی به سبک ولایتفقیه، شمردند، امری که مرجعیت عالی شیعه در نجف و علمای سنی آنرا رد کردهاند. امنیت و حیات مردم عراق و مطالبات ما درباره استقلال و آزادی وطنمان و آزمایش دموکراسی که به ما وعده داده شده بود، هدف قرار گرفتهاند.
اعزام صدهاهزار حقوقبگیر به عراق با بهانههای مختلف، فرستادن انبوه تسلیحات و مهمات، دهها فرستندهٴ رادیویی و تلویزیونی، انواع نشریات و مجلات و روزنامهها، خرجکردن پولهای کلان برای خریدن بسیاری از مؤسسات و کارخانهها، ارعاب شهروندان، سرکوب زنان، تهدید و تطمیع روحانیان و شیوخ عشایر و سیاستمداران و دعوت آنها بهایران، ترور اطبا و استادان دانشگاه و کارکنان دولت، تهدید روشنفکران و روزنامهنگاران، توزیع مواد مخدر، کشتار مخالفان، آزار پیروان سایر ادیان، تفرقهاندازی بین مذاهب و قومیتها، ثبتنام داوطلبان برای عملیات تروریستی و فراخوانهای خامنهای به شورش و کشتار، حیات سیاسی ما را دربرگرفته و بخشی از فاجعه مداخله رژیم ایران در عراق است. رژیمی که برای مردم و شیعیان عراق از انتخابات آزاد دم میزند، لیکن آن را از شیعیان و مردم ایران دریغ میکند. این رژیم درصدد تهیهٴ سلاح هستهیی است که بالمآل، مردم عراق و مردم سراسر منطقه هم بایستی علاوه بر مردم ایران قیمت آنرا بپردازند» (ضمیمه شماره 2- نیویورک تایمز6 می2005).
28-با شروع بهار عرب، جنبش و مطالبات مردم در عراق ابعاد جدیدی پیدا کرد. دخالت دولت مالکی به سود بشار اسد، نفرت از مالکی را تشدید کرد. جنبش مطالبات به جنبش اعتراضی در 6 استان تبدیل شد و اقدام به گردهماییها در میدانهای شهرها و سپس اقدام به تحصنها کردند. استان الانبار، قلب تپنده در این تحصنها بود.
حکومت مالکی با آن چه در توان داشت به سرکوب تحصنها روی آورد و پس از چندی قیام مسالمتآمیز مردم 6 استان به مبارزه مسلحانه تودهیی تبدیل شد. در چنین وضعیتی خواست برکناری مالکی به خواست محوری قیامکنندگان تبدیل شد. همزمان دولت اقلیم کردستان نیز که عهد شکنی مالکی را دیده بود به مخالفت با دور سوم نخستوزیری مالکی پرداخت. انفجار خشم و عصیان عشایر و مردم ستمدیده عراق، در خرداد و تیر ماه 93، به سلطه دیکتاتور دستنشاندهٴ رژیم ولایتفقیه در مناطق وسیعی از چند استان عراق خاتمه داد. حکومت نوری مالکی که سیاستهای جنایتکارانهاش چه در محاصره و سرکوب و کشتار اعضای مقاومت ایران در اشرف و لیبرتی و چه در حذف و به حاشیه راندن بخشهای عظیمی از جامعه عراق، بهطور فزاینده از تهران دیکته میشد، عملاً درهم شکست و با طرد و انزجار جامعه عراق و جامعه جهانی روبهرو شد و در سراشیب سقوط قطعی قرار گرفت و سرانجام از پا درآمد. وضعیت وزارت بهاصطلاح حقوقبشر در حکومت مالکی آیینهٴ تمام نمای شقاوت و جنایت و چپاول و دزدی در این حکومت دستنشانده است. شیاع سودانی وزیر بهاصطلاح حقوقبشر صرفاً یک جانور درنده و مزدور سفارت رژیم ایران و نیروی تروریستی قدس است. این جنایتکار که قطعاً بایستی در دادگاه بینالمللی پاسخگوی اعمالش باشد جابهجا و نقطه به نقطه در جنایتها و دروغپردازی و سرپوش گذاشتن بر جنایتها شریک و سهیم مالکی و مشاوران امنیتی اوست.
29-رژیم ایران که از این فروپاشی سرگیجه سیاسی گرفته بود، ”داعش“ را بهانه کرد تا تمام جنبش مردم عراق را وابسته به آن جلوه دهد. در ابتدا تحت عنوان ”حفاظت مراقد مقدس“ شروع به مداخله نیرویی و جنگافروزی فرقهیی کرد و سپاه قدس برای جنگ علیه مردم عراق اقدام به ثبتنام داوطلب کرد. حسن روحانی در ابتدا همکاری نظامی با آمریکا را بعید ندانست و رسانههای رژیم و بهویژه منابع سپاه پاسداران با هیاهو و به راهانداختن دود و دم زیاد از آمریکا درخواست اقدام نظامی و سرکوب داعش میکردند. مالکی نیز به نیابت از بیت خامنهای هر روزه خواستار دخالت ارتش آمریکا و بمباران مردم شهرهای آزاد شده میشد.
رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد قصد دخالت نظامی در این تحولات را ندارد و از این زمان بود که سرکردگان حکومت ایران که در سال 2003 از حمله نظامی آمریکا سود کلان برده بودند، این بار وارفته و با نعل وارونه، به مخالفت با ”مداخله خارجی“ پرداختند.
در 4مرداد رئیسجمهور برگزیده شورا در کنفرانس عربی- اسلامی در پاریس گفت: «با ابراز انزجار از ستم و سرکوب و تعدی علیه مسیحیان و انفجار جنایتکارانه مسجد نبی الله یونس در موصل، از مواضع هیأت علمای مسلمین و عشایر عراق، در محکومیت کوچاندن اجباری مسیحیان تقدیر میکنیم. این، یک موضع مسئولانهٴ اسلامی و انسانی در برابر ارتجاع و افراطیگری تحت نام اسلام است».
خانم رجوی همچنین در 22مرداد در کنفرانس بینالمللی در مقر مللمتحد در ژنو خاطرنشان کرد: «شرائطی که رژیم ملاها و دولت دستنشاندهٴ آنها ایجاد کردهاند، به یک جریان افراطی و تروریستی قدرت و فرصت داده تا انقلاب مردم عراق را به بیراهه ببرد. و به کشتار بیگناهان و اقلیتها و تعرض و هتک حرمت زنان بپردازد و با تعدی و کوچ اجباری جامعه مسیحیان و ایزدیان عراق را در هم بکوبد. چیزی که وجدان هر انسان شریف را جریحهدار میکند و انزجار آنهایی را که به اسلام راستین اعتقاد دارند، برمیانگیزد».
هیاهوی ”بانکدار مرکزی“ و ”پدر خوانده تروریسم بینالمللی“ پیرامون داعش و اینکه گویا مسأله عراق و قیام تودههای مردم این کشور برای سرنگون کردن مالکی و خلعید از رژیم ایران، صرفاً در داعش خلاصه میشود، با موضعگیری رهبران عشایر که اعلام کردند ما با داعش و القاعده جنگیدهایم و در آینده نیز امکان قدرت گیری به چنین نیروهایی نخواهیم داد، نقش بر آب شد.
30- در 21خرداد امیر عشایر الدلیم ضمن مرزبندی قاطع با جریان داعش، با هر گونه تروریسم، فرقهگرایی، افراط گرایی و بنیادگرایی اعلام مخالفت کرد. او خطاب به انقلابیون عشایر گفت: «به هیچ شکلی از تروریسم اجازه ندهید چهرهٴ درخشان این انقلاب را خراب کند، چرا که مالکی و کسانی که با او هستند قصد آن را دارند که به این انقلاب جامه تروریسم بپوشانند».
او افزود: «بر همه جریانهای سیاسی است که فوراً مالکی را بر کنار کنند و یک دولت موقت برای نجات آنچه از عراق باقی مانده تشکیل بدهند... اهالی عشایر از شوراهای نظامی و انقلابیون عشایر کاملاً آماده هستند تا پرونده امنیتی استانهایی را که دولت مدعی است به دست تروریستها ساقط شده را بهدست بگیرند. و برای همه یادآوری میکنیم که انقلابمان از روز اول برای باز پسگیری حقوق و نه برای انتقام بوده و به همه کسانی که نفوذی هستند و... تلاش میکنند در این انقلاب رخنه کنند و این انقلاب را در چشم جهانیان بهعنوان کسانی نشان بدهند که داعش هستند، هشدار میدهیم.
همه بر سر عدم همکاری و اجازه ندادن به داعش یا غیرداعش توافق دارند اما همچنین میخواهیم که شبهنظامیانی را که زشتترین جنایات را انجام دادهاند فراموش نکنند. لذا با صراحت تمام میگوییم که آماده همکاری هستیم به این شرط که به شبهنظامیان حکومتی اجازه داده نشود باقی بمانند و خون و جان عراقیان را پایمال کنند. مسئول پرونده امنیتی باید از فرزندان مردم عراق باشد و نه دولت مالکی که خودش تروریسم را آورده است. به همه یادآوری میکنیم که ما از روز اول بر اساس حقوق سلب شده قیام کردیم و نه بر اساس سیاست انتقام» (تلویزیون التغییر-11ژوئن 2014).
31- روز22خرداد ”هیأت علمای مسلمین عراق“ که متشکل از بالاترین مراجع و مفتیان بزرگ اهل سنت در عراق است، در یک پیام فوری خطاب به انقلابیون عراق اعلام کرد:
« انقلابیون بایستی در خدمت مردم باشند. چرا که میخواهند ظلم را از روی مردم بردارند.
بایستی تلاش کنید تا هر شهری که آزاد میشود خودش سمبل و شاخصی برای سایر شهرها شود. انقلابیون در موصل و صلاحالدین و سایر مناطق آزاد شده، بایستی به این موضوع توجه داشته باشند که رفتار با اقلیتها بر اساس آیین ماست و بایستی یک چهره بسیار پاک از انقلابیون در نزد جهانیان بارز شود.
هر گونه احراج بایستی برداشته شود. این برای حفاظت و نگهبانی از اقلیتها و حفاظت از اعتقادات آنها ضروری است.
انقلابیون 30 میلیون عراقی هستند و کسی جز آنها انقلابیون نیست. مردم عراق از روز 25فوریه 2011 اقدام به برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در 16 شهر کردند، ولی بعد از چند ماه مالکی با آتش پاسخ داد.
سپس تظاهرات و اعتراضات در6 استان شروع شد و عراقیان تحصنهایی را بیش از یکسال شکل دادند و خواستههای مشروع خودشان را مطرح کردند. اما مالکی با آهن و آتش پاسخ داد و بعد با تانک و سلاح سنگین تهاجم کرد و صدها نفر را کشت و زخمی کرد.
در مقابل، عراقیان راهی جز پاسخ گفتن به همان شیوه برایشان باقی نماند و آن انقلاب، انقلاب مردم بود. هر جریان و گروهی که فکر میکند رهبری انقلاب در دست اوست در توهم بهسر میبرد».
هیأت علمای مسلمین عراق همچنین تأکید کرد: «در قبال فراخوانهایی که به انقلابیون برای رفتن به طرف نجف و کربلا و غیره داده میشود هشدار میدهیم. چنین فراخوانی غیرقابل قبول و مردود و موضعی غیرمسئولانه از هر طرفی است که آن را صادر کند و به جایی راه نخواهد برد و مقدمهای خواهد بود برای شکست انقلاب و تغییر هدفش از کمک به مظلومان بسوی حوادث فتنهانگیز در بین مردمی واحد.
همگان میدانند که اکثریت مردم عراق در جنوب کشور، مالکی و باند او را رد میکنند و مثل بقیه مردم از ظلم شدید و فقر بیحد و حصر و پایمال شدن شرافت و حقوق و تسلط احزاب و شبهنظامیان جنایتکار بر گردهشان رنج میبرند.
ما همه انقلابیون را نصیحت میکنیم که از هر گونه عملی که منبعث از احساسات فرقهگرایانه باشد اجتناب کنند. همان چیزی که دولتهای بزرگ و کوچک شناخته شده، در مسیر محقق کردن پروژههای مخرب خودشان علیه عراق و کل منطقه برایش تلاش میکنند.
ما همگی فرزندان یک کشور واحد هستیم و همگی با هم تلاش میکنیم تا از تمامی عراقیان، بدون استثنا کردن هیچ دین و آیینی از دین و آیینهای جامعه، رفع ظلم کنیم...
ما هیچ فرقی بین یک شخص و شخص دیگر و یک مذهب و مذهب دیگر قائل نیستیم زیرا که همگی در این خاک و آیندهیی واحد سهیم هستند» (تلویزیون رافدین 12ژوئن 2014)
در 24تیر93 ایاد علاوی نخستوزیر پیشین عراق گفت: «بسیاری از امور توسط رژیم ایران اداره میشود و بهطور مشخص توسط شخصی که قاسم سلیمانی نامیده میشود... اشتباهات رویهم متراکم و انباشته شده و به جامعه صدمه زده است. وضعیت سیاسی موجود بیش از آنکه دفعکننده بنیادگرایی و تروریسم باشد، تشویقکننده رشد و نمو بنیادگرایی و تروریسم شده است...
من با خود آمریکاییها هم با صراحت صحبت میکنم و سرمقالههایی هم در بزرگترین روزنامههای آمریکایی نوشتهام... آنها مستمراً میگویند داعش، داعش، داعش، تروریسم. طبعاً داعش جزیی از تروریسم و امتداد القاعده است. اما جنبش تودهیی هم وجود دارد، جنبش مردمی، جنبش عشایری، نظامیان، غیرنظامیان و دیگران و تظاهرات مسالمتآمیز که تماماً در کادر قانون اساسی بوده است. مقامات آمریکایی آنها را داعش و افراد مسلح و غیره مینامند بدون توجه به واقعیتهایی که روی زمین وجود دارند، توجه کنند که آنها مردم شریف عراقی هستند که با ما در مبارزه با القاعده شریک شدند». (تلویزیون الجزیره-15 ژوئیه 2014)
32-تحولات عراق که سر انجام به برکناری رسمی مالکی در روند سیاسی منجرشد، در ورای عوامل مختلف داخلی و خارجی که در آن تأثیر گذارند، برخاسته از قیام تودههای مردمی است که از ستم حکومت مالکی و پیامدهای اشغال کشورشان توسط آمریکا بهویژه اشغال پنهان و آشکار بعدی توسط رژیم ولایتفقیه، به ستوه آمده و بهپاخاستند. مردم و عشایری که طی یک دهه، دهها و صدها بار در بیانیهها و گردهماییهای خود، از جمله بیانیه 5 میلیون و 200هزار مردم عراق (ضمیمه شماره 3- نیویورک تایمز23ژوئن 2006) و بیانیه 3 میلیون تن از شیعیان درباره رژیم ایران (ضمیمه شماره 4- الزمان 16ژوئن 2008)، مجاهدین و اشرف اعلام موضع نموده و اشرف را مشعل و الگوی راهنما و راهگشای پایداری و آزادی شناخته بودند.
اکنون تحولات عراق، با توجه به وضعیت ژئوپلیتیک عراق و اهمیت استراتژیک آن در سرنوشت رژیم ولایتفقیه، تأثیرات بسیار گستردهیی در سطح منطقه و در سیاستهای طرفهای ذینفع بینالمللی خواهد داشت.
خامنهای و مالکی دست بردار نیستند، اما قدر مسلم اینکه دوران کلان بهرهبرداریهای ولایت خامنهای از نتایج فاجعهبار جنگ سال 2003 و خطاهای استراتژیکی سیاست آمریکا که دروازههای عراق را به روی این رژیم باز گشود، پایان یافته است.
خامنهای که در ادامه جنگطلبی خمینی و شعار فتح قدس از طریق کربلا، بلعیدن عراق بحرانزده و غرقه در خون و فاجعه را مهمترین راهبرد سیاست صدور تروریسم ارتجاع و تضمین بقای نظام ولایتفقیه قرار داده بود، اکنون باید منتظر آثار زهرآگین این شکست بزرگ بر طلسم ارعاب و نیروی نظامی حافظ ولایتفقیه یعنی سپاه پاسداران در داخل ایران باشد.
خامنهای مجبور است راهبرد جدیدی انتخاب کند. یا باید به واقعیت جدید تن دهد و یا برای احیای هژمونی خود با اکثریت طرفهای موجود در معادله عراق وارد جنگ شود. دست برداشتن از حمایت مالکی در پست نخست وزیری، نخستین گام در مسیر تندادن تحمیلی به شرایط جدید است که رفسنجانی صراحتاً بر آن تأکید میکند.
رفسنجانی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخلاف سیاست راهبردی خامنهای در حمایت از دور سوم نخستوزیری مالکی، از ”طرح دولت فراگیر در عراق“ حمایت کرد و گفت: «امیدواریم میانجی خوبی برای خاموش کردن آتش اختلافات در عراق باشیم».
خامنهای در صورت تندادن به این مسیر و دست برداشتن از جنگ، جام زهر دیگری را سر میکشد که همانند زهر خوردن خمینی در تیر ماه سال 1367 است با این تفاوت که امروز نه خمینی وجود دارد و نه خامنهای دارای اتوریتهیی است که بتواند زیانهای ناشی از این شکست را که با عقبنشینی در پروژه اتمی و تهی شدن ذخایر استراتژیک رژیم ولایتفقیه همراه است، جبران کند.
33- در حالی که استراتژی و سیاست رژیم ولایتفقیه برای صدور بحرانهای رژیم قرونوسطایی به خارج از مرزها، در باتلاق 35سال جنگ و جنایت دفن میشود، آنچه به اثبات میرسد، حقانیت و برآمد افتخار آمیز «سیاست صلح و آزادی» است که شورای ملی مقاومت ایران با پیگیری آن قوام یافته است. سیاستی که بهعنوان عامل تعیینکننده داخلی، توانست استراتژی جنگ ضدمیهنی خمینی با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» را درهم بشکند و او را به قبول قطعنامه آتشبس وادار سازد. همین سیاست بود که در یازده سال گذشته در مقابل راهبرد خامنهای برای بلعیدن عراق سدی استوار بنا کرد و از همان آغاز به طرفهای منطقهیی و بینالمللی هشدار داد.
در 23آذر 1382 خانم رجوی در پیام خود به گردهمایی ایرانیان در لندن، گفت: «بگذارید از سوی مقاومتی که افشاگر منحصربهفرد پروژههای اتمی و تسلیحات ممنوعه کشتار جمعی رژیم آخوندها بوده است با صراحت از همین جا به دنیا اعلام کنیم که: خطر روزافزون دخالتهای و توطئهها و تروریسم رژیم ملایان در عراق اکنون صد بار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است. تکرار میکنم: خطر روزافزون دخالتهای و توطئهها و تروریسم رژیم ملایان در عراق اکنون صد بار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است». او گفت: «در چنین وضعیت ژئوپلیتیکی، باز هم مثل روزگار جنگ 8ساله، یعنی دوران جنگ ضدمیهنی خمینی، سد سدید در برابر ارتجاع و صدور بنیادگرایی، همانا مجاهدین خلق ایران هستند. به همین خاطر رژیم به شکل جنونآمیزی در پی زدوبند و توطئه و تروریسم علیه مجاهدین در خاک عراق است تا شاید بتواند آنها را ناگزیر از ترک این کشور کند و بعد، طعمه خود را بدون هیچ رادع و مانع ایدئولوژیکی و سیاسی بهویژه از نوع ایرانی و شیعی، فرو ببلعد».
34- امروز یک اجماع جهانی درباره ضرورت ایستادگی در برابر فاشیسم مذهبی و اثرگذاری این سیاست در راستای منافع عالی خلقهای ایران و عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه شکل گرفته که بهای خونین ایستادگی بر سر آن را رزمندگان آزادی ایران در اشرف و لیبرتی با استقامتی شگفتانگیز پرداختهاند.
شورای ملی مقاومت ایران، به پایداری شجاعانه رزمندگان اشرفی، و همبستگی آنها با تودههای مردم عراق در برابر مطامع شوم رژیم، که در اسناد زرینی از بیانیههای میلیونی مردم عراق اعم از سنی و شیعه و در انبوهی از موضعگیریها و اطلاعیههای مشترک نیروهای سیاسی عراقی از همه تنوعات ملی و قومی و مذهبی این کشور، به ثبت رسیده است، درود میفرستد.
فصل پنجم-رژیم ولایتفقیه در باتلاق سوریه و انزوای آن در جهان عرب
35-نظریه پردازان امنیتی خامنهای ادعا میکنند که سیاست دفاع کامل از بشار اسد، نظام ولایتفقیه را بیمه کرده است. اما واقعیت این است که جنگ در سوریه بیش از پیش به باتلاقی از خون و جنایت برای خامنهای تبدیل شده است.
هم سرنوشتی با بشار اسد که جهان او را یک جنایتکار جنگی و یک جنایتکار علیه بشریت میشناسد، برای خامنهای یک دام سقوط و نابودی است و این دام با تحولات مربوط به عراق هر روزه ولایت خامنهای را بیشتر در عمق باتلاق فرو میبرد.
محصول این سیاست در یک سال گذشته بهویژه تأیید انتخابات قلابی بشار اسد در خرداد گذشته، گسترش تنفر از رژیم ایران در میان تودههای مردم عرب و مسلمانان اهل سنت، موجب تشدید تضاد بین رژیم با کشورهای بزرگ غربی و کشورهای خاورمیانه شده است. همین مسأله تضادهای درونی هرم قدرت را تشدید کرده است. باند رفسنجانی-روحانی در یک رشته موضعگیری پیرامون سوریه بهطور صریح یا ضمنی خط مشی خامنهای را به چالش کشیدند. احمدینژاد هم هر چند با این سیاست خامنهای زاویه داشت، اما در عمل تا کنون سیاست خامنهای در سوریه اجرا شده و شکافهای درون حاکمیت را بیشتر کرده است.
در حالیکه رژیم ولایتفقیه سردسته بنیادگرایان و بیت خامنهای قلب و مغز تروریسم و بنیادگرایی است، رسانههای وابسته به رژیم هر روزه از خطر داعش دم میزنند و حتی کل انقلاب سوریه را «داعشی» معرفی میکنند. در حالیکه نیروهای اصیل انقلاب سوریه نه تنها با داعش مرزبندی داشته و دارند، بلکه جنگهای خونینی با داعش که ظهور و اقداماتش عملاً در خدمت رژیم اسد بوده، داشتهاند. داعش بسیاری از فرماندهان و نیروهای اپوزیسیون سوریه را به سود دیکتاتور خونآشام حاکم کشتار کرده است.
در این خصوص، احمد جربا رئیس ائتلاف نیروهای ملی سوریه در اجلاس وزرای خارجه عرب در قاهره گفت: « انقلاب سوریه در تاریخ به ثبت رسانده که در آن واحد با رژیم بشار اسد و حامیان آن و مزدوران حزبالله و عصائب اعزامی از عراق و داعش و شاخههای آن به تنهایی و بدون دخالت مستقیم یا غیرمستقیم خارجی میجنگد. رها کردن انقلاب سوریه و عدم حمایت از آن بزرگترین خدمت به تروریسم در سرتاسر منطقه است». در همین سخنرانی جربا در مورد تحولات عراق و دعاوی حکومت آخوندی گفت: «آنچه را که اکنون در عراق شاهد آن هستیم فریادی است در مقابل همه حکومتها که موضع خود بین قاتل و قربانی را تا کنون تعیینتکلیف نکردهاند. بعضی از حکومتها با وقاحتی بینظیر و با شعارهای دروغین و مندرسی همچون حمایت از اماکن مقدسه از قاتل حمایت کرده و دست به کشتار مردم میزنند» (سایت ائتلاف ملی سوریه 29خرداد93).
36-شورای ملی مقاومت ایران از ابتدای شروع حرکت اعتراضی در سوریه و تکامل جنبش انقلابی علیه بشار اسد در کنار مبارزه مردم سوریه قرار گرفت. ما اعلام کردیم:
- «کمکهای بیدریغ رژیم ایران و شخص خامنهای و شرکت مستقیم نیروی سرکوبگر و تروریستی قدس وابسته به سپاه پاسداران، تا کنون نتوانسته در ارادهٴ مردم دلیر سوریه برای سرنگونی دیکتاتوری سوریه خللی ایجاد کند. خامنهای در یک موضعگیری ننگین و ارتجاعی، قیام مردم سوریه را وابسته به غرب اعلام کرد. واکنش مردم سوریه در قبال این موضع سخیف و مشارکت سپاه پاسداران در سرکوب قیام کنندگان، بسیار روشن و شفاف بود: آنها در شعارهای خود خامنهای را مورد حمله قرار دادند و عکسهای او را به آتش کشیدند» (بیانیه شورا- مرداد 1390).
- «مداخله خامنهای در سوریه برای حفظ دیکتاتوری بشار اسد ـ که کشاکش مرگ و زندگی برای رژیم ایران است ـ و افول حزبالله لبنان در پیآمد جنگیدن در کنار نیروهای دیکتاتور سوریه، موجی از خشم و نفرت در کشورهای عربی برانگیخته است. نظریه پردازان ولایت خامنهای بر این امر اتفاقنظر دارند که با فروریختن نظام اسد، کل جبهه منطقهیی رژیم فرو میریزد و تخت سلطنت خامنهای در تهران به لرزه در خواهد آمد. اظهارنظر آخوند مهدی طائب سرکرده قرارگاه عمار در این باره که حفظ سوریه از خوزستان برای نظام مهمتر است، نگرش استراتژیک تمام رژیم است» (بیانیه شورا- مرداد 1392).
37- در دیدار رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران با احمد جربا رئیس ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه در پاریس در 3خرداد93، طرفین بر نبرد مشترک رهایبخش در برابر رژیم نامشروع ولایتفقیه تا تحقق آزادی و دموکراسی در ایران و سوریه تأکید کردند.
خانم رجوی نقش فاشیسم دینی حاکم بر ایران را در سرکوب و کشتار مردم سوریه و حمایت همهجانبه از دیکتاتوری بشار اسد محکوم کرد و خواهان حمایت جامعه بینالمللی از ارتش آزاد و از ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و اپوزیسیون سوریه بهعنوان نمایندهٴ مشروع مردم سوریه شد.
آقای جربا همبستگی و برادری مقاومت ایران با انقلاب سوریه را ستود و گفت ما و مردم ایران در یک سنگر مشترک علیه دشمن مشترک و برای رسیدن به هدفی مشترک مبارزه میکنیم. آخوندهای حاکم بر ایران از هیچ مشروعیتی برخوردار نیستند و سرنوشت مردم سوریه و انقلاب سوریه به سرنوشت مردم ایران و نمایندهٴ مشروع آن، یعنی شورای ملی مقاومت ایران و رئیسجمهور منتخب آن خانم مریم رجوی گره خورده است.
احمد جربا اقدامات سرکوبگرانه علیه مجاهدین خلق ایران در لیبرتی را محکوم کرد و خواهان تضمین حقوق آنها از سوی جامعه بینالمللی گردید.
خانم رجوی در این دیدار تأکید کرد مقاومت و نبرد رهایی بخش و مشترک ما، قطعاً میتواند دو کشور برادر ایران و سوریه را از دیکتاتوری و سلطه نظام منفور و نامشروع ولایتفقیه در ایران و سوریه رها سازد و آزادی و دموکراسی برای خلقهای برادر در این دو کشور محقق کند.
همچنین ائتلاف ملی سوریه اعلام کرد: رئیس ائتلاف ملی سوریه، خانم رجوی را در جریان اقدامات دپیلوماتیک و سیاسی و چارچوب کلی نتایج دیدارهای موفقیتآمیز اخیرش از پایتختهای تصمیمگیرنده در جهان قرار داد.
38- دیدار خانم رجوی و آقای جربا در پاریس، بازتاب وسیعی در سطح بینالمللی و در خاورمیانه و دنیای عرب پیدا کرد. از جمله تلویزیون الجزیره، تحت عنوان ”هماهنگی در نقشه مسیر مواضع بینالمللی و منطقهیی در قبال انقلاب سوریه“ خاطرنشان کرد: «مردم سوریه و مردم ایران با یک دشمن در جنگند. ما بر روی این خبر توقف میکنیم و آن را در دو محور مورد بررسی قرار میدهیم: در حالیکه رژیم تهران چه در زمینه سیاسی و چه در صحنهٴ جنگ، از رژیم اسد حمایت میکند، چه دلایلی برای ملاقات جربا و رجوی وجود دارد... و این هماهنگیها چه بازتابهایی در نقشه مسیر مواضع بینالمللی و منطقهیی در قبال انقلاب سوریه داشته است».
39-واکنش رژیم ولایتفقیه که در همبستگی مقاومت رهایی بخش مردم ایران با قیام و انقلاب مردم سوریه، سرمایهگذاریهای استراتژیک خود را در خطر میدید، جنونآمیز بود.
ارگانها و مقامهای مختلف حکومتی از جمله وزارتخارجه رژیم از طریق شیخ الاسلام معاون وزیر، کمیسیون امنیت و سیاست خارجی در مجلس آخوندها و حتی آخوند حسن نصرالله سرکرده حزبالله لبنان در این بسیج حکومتی، در خدمت بیت ولایت برای روضهخوانی علیه روابط مقاومت ایران و اپوزیسیون سوریه، به خط شدند.
شبکههای مختلف رادیو تلویزیونی رژیم و خبرگزاریهای سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و همچنین سایتهای زنجیرهیی وزارت اطلاعات و دیگر رسانههای حکومتی، به انتشار بیدنده و ترمز متنی کلیشهیی که طبق معمول، بخشنامه شده از بیت ولایت است، پرداختند و گفتند و نوشتند:
«احمد جربا رئیس ائتلاف معارضان سوری در دیدار با مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین این گروهک را برادران معارض سوریه خواند. در هفته گذشته هم به تقاضای منافقین دیدار میان مقامات میانه این گروهک تروریستی و ائتلاف ملی سوریه برگزار شده بود. دستان اعضای این دو گروهک تروریستی به خون هزاران زن و مرد بیگناه در ایران و سوریه آغشته است» (تلویزیون رژیم -4خرداد 93).
- «رجوی در این دیدار گفت با ادامه مبارزات نیروهای مقاومت ایران و انقلابیون سوریه، مردم هر دو کشور از شر حکومتهای مستبد خلاص شوند. احمد جربا نیز در این دیدار با استقبال از عملکرد منافقین گفت: سرنوشت مردم ایران و مخالفان بشار اسد در سوریه به هم گره خورده است.
سازمان منافقین... پس از ادعاهای بیاساس در مورد برنامه هستهیی ایران و به راهانداختن جنگ روانی علیه برنامه صلحآمیز هستهیی، از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا بیرون آمد» (خبرگزاری سپاه پاسداران-3خرداد 93).
- «از آنجا که دیدارها و سفرهای مخالفان سوریه این روزها در فرانسه افزایش پیدا کرده است، به نظر میرسد پاریس محل هماهنگیهای جدیدی میان اعضای مجاهدین با مخالفان سوریه شده است.
احمد الجربا رئیس گروه موسوم به ”ائتلاف ملی مخالفان سوریه“ (که تابستان 2011 با پشتیبانی آمریکا و فرانسه و حمایت مالی قطر و میزبانی ترکیه تشکیل شد و مقر آن در استانبول است) نیز چند روز پیش در کاخ الیزه با فرنسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه دیدار و درخواست کرده بود که مخالفان مسلح سوریه را به سلاحهای جدید و ضدهوایی مجهز کنند. در دیدار جربا با رئیسجمهور فرانسه همچنین لوران فابیوس وزیر خارجه و ”منذر ماخوس“ نمایندهٴ مخالفان سوریه در فرانسه (که سوریها او را سفیر خود میخوانند) حضور داشتند. دیدار ”دوستان سوریه“ پنجشنبه گذشته برگزار شد. پیش از این نیز، دقیقاً در پنجم ماه می، الجربا به واشینگتن سفر کرده بود و درباره موضوعات نشست دوستان سوریه بحث و هماهنگی شده بود» (خبرگزاری سپاه پاسداران-31اردیبهشت 93).
- «نکته مهم دیدار گروههای تروریستی در پاریس اینکه، این دیدار در آستانهٴ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سوریه انجام شده» (تلویزیون جام جم آخوندی-31اردیبهشت 93).
40-کشور یمن که مدتهاست درگیر جنگ داخلی و کشتار گسترده است، عرصه دیگری از مداخلهجویی رژیم آخوندهاست. گروه حوثیها که بر بخشهایی از این کشور مسلط شده، از حمایت مالی، تسلیحاتی، آموزشی و سیاسی نظام ولایتفقیه بهرمند است. رئیسجمهور یمن، عبد ربه منصور هادی، اخیراً در مصاحبه با تلویزیون العربیه گفت: رژیم ایران تلاش میکند که صنعا را با دمشق مبادله کند. او گفت: ایران بهصورت گسترده در مسائل داخلی یمن دخالت دارد و چهار کانال تلویزیونی دارد که علیه یمن برنامه پخش میکنند. او اضافه کرد که تعدادی از مشاوران ویژه عبدالملک حوثی تابعیت ایرانی دارند. او همچنین یادآور شد که دو تن از افسران سپاه پاسداران ایران در حال ساختن یک کارخانهٴ موشک سازی بودند که دستگیر شدند. علاوه بر این حدود 1600 طلبه حوثی از یمن در گذشته به ایران رفتهاند.
وزیر دادگستری یمن مرشد العرشانی نیز در مصاحبه با روزنامه الشرقالأوسط گفته است که گروه حوثیها در یمن بر اساس طرح رژیم ایران عمل میکنند و هدفشان بر هم زدن امنیت کشور است. او به کشورهای عربی فراخوان داد که در برابر دخالتهای رژیم ایران بایستند.
از این پیشتر، گزارشهای مستندی در مطبوعات عربی منتشر شد که پاسداران نیروی قدس در اریتره به تروریستهای یمن آموزش میدهند. حدود یکسال قبل مقامات یمنی یک کشتی سلاح را که از سوی رژیم آخوندی برای تروریستهای یمن ارسال شده بود متوقف و ضبط کردند. پس از اطلاع موضوع به شورای امنیت، یک تیم سازمان ملل برای بازرسی این کشتی اعزام گردید و پس از آن، وزیر خارجه یمن، ابوبکر القربی، بهنقل از گروه تحقیق سازمان مللمتحد اعلام کرد که «ایران در قاچاق اسلحه به کشورش دست داشته است».
به این ترتیب، از یک طرف روشن میشود که چگونه رژیم آخوندی آتش جنگ و کشتار را به کشورهای مختلف منطقه «هدیه» کرده و از طرف دیگر، تا حدودی، میتوان فهمید که 800میلیارد دلار درآمد نفت طی هشت سال گذشته، در کجاها به مصرف رسیده است.
فصل ششم-جنگ در غزه، فرصت جدید برای خامنهای
41-در هفتههای گذشته ارتش اسرائیل مردم فلسطین در غزه را به شکل وحشیانه مورد هجوم قرار داده و در این جنایت علیه بشریت دو هزار تن از مردم فلسطین را بهشهادت رسانده بود. شورای ملی مقاومت ایران از همان ابتدا توسط خانم رجوی این حملات ضدانسانی را محکوم کرد.
مسئولیت غیرقابل تقسیم قتلعام مردم بیگناه در غزه بهویژه کودکان و سالمندان و زنان، برعهدهٴ دولت و ارتش اسرائیل است. اما جای سؤال دارد که چرا هرگاه ولایت خامنهای در مخمصه و فشار قرار میگیرد، در فلسطین آتش جنگی بیرحمانه برافروخته میشود؟ جنگی که رژیم ولایتفقیه و جریانهای جنگطلب اسرائیلی برای اهداف خود از آن فرصت سازی میکنند. به یاد داریم که حاصل یکی از همین جنگها، قرارداد اسلو را به بایگانی تاریخ سپرد. از آن جنگ، خامنهای در رأس بنیادگرایان اسلامی و جنگطلبان اسرائیل سود بردند و مردم خاورمیانه زیانها و رنجهای بسیار متحمل شدند.
در بحبوحهٴ جنگ و کشتار بیرحمانهٴ مردم غزه در هفتههای گذشته، خامنهای و قاسم سلیمانی صریحاً به فراخوانهای بینالمللی آتشبس فوری، حمله کردند و خواستار ادامه جنگ شدند. سؤال اصلی این است که خامنهای و رژیمش چه نقشی در برافروختن چنین جنگهایی داشتند. چون تردیدی نیست که ولایتفقیه با خون کودکان و زنان فلسطینی تجارت میکند و سیاست پیش میبرد، و برای «مصالح ولایت»، زمینهساز کشتار آنها میشود.
درباره مقاصد شوم و ضدانسانی رژیم ولایتفقیه در این خصوص، شورا 8سال پیش در بیانیه خود اعلام کرد: «جنگافروزیهای فزایندهٴ رژیم آخوندی در خاورمیانه بهویژه در لبنان و فلسطین با همه عواقب خطرناک آن اکنون پیش روی جهان قرار گرفته است. جنگافروزی رژیم در لبنان حلقهیی از زنجیرهٴ حرکتهای جنگی است که حلقههای دیگر آن را تولید بمب اتمی، برنامهریزی برای بلعیدن حاکمیت در عراق و آشوب در فلسطین تشکیل میدهند... شورای ملی مقاومت با محکوم کردن کشتار مردم بیگناه لبنان و فلسطین از سوی اسرائیل به تلاش برای پایان دادن به خونریزی و کشتار فرا میخواند. حقیقت این است که تنها بازندهٴ صلح در منطقه و دموکراسی در عراق، استبداد دینی حاکم بر ایران است. این رژیم برخلاف ادعاهای عوام فریبانهاش، بیشترین ضربه را به مردم فلسطین زده است. استبداد مذهبی حاکم بر ایران، مانع اصلی صلح و آرامش در این منطقه از جهان است. ملایان، صلح در خاورمیانه را طناب دار خود میدانند و با تمام قوا در آن کارشکنی میکنند» (بیانیه شورای ملی مقاومت-14مرداد 1385).
42- اگر برای مردم خاورمیانه نقشآفرینیهای ماهرانه و البته رذیلانهٴ رژیم بحرانزا و جنگطلب آخوندها روشن نشود، راه برونرفت از فاجعه ضدانسانی روشن نخواهد شد. واقعیتی زشت و زمخت از حمله تجاوزکارانهٴ آمریکا به عراق در سال 2003 در مقابل ماست که برای ولایت خامنهای یک فرصت ده ساله و پر از خون و فاجعه فراهم کرد. از اینرو به گمان ما در تمامی جنگها و عملیات تروریستی که در خاورمیانه صورت میگیرد، باید در جستجوی شیوهها و مسیرهای مداخله و بهرهبرداری خامنهای به سود ولایتش بود.
شورای ملی مقاومت در بیانیه مرداد 1391 اعلام کرد: «راهبرد صدور ترور و بنیادگرایی یکی از مؤلفههای اصلی رژیم استبدادی مذهبی ولایتفقیه است که همگان دامنه و ابعاد کلان و مستمر آن را در منطقه، بهویژه در عراق و افغانستان و لبنان، میدانند. افشای طرحهای تروریستی رژیم در آمریکا، آذربایجان، قبرس، کنیا، گرجستان، آذربایجان، تایلند، هند، بلغارستان و نقاط دیگر، به علت حاکم بودن سیاست مماشات در جامعه جهانی، نتوانسته است یک عامل بازدارنده در مقابل برنامههای رژیم ایجاد کند. سپاه قدس، زیر نظر مستقیم خامنهای، برنامهریزی و اجرای اقدامات تروریستی و آشوبگرایانهٴ رژیم ایران را به عهده دارد. تحریم این نیروی اهریمنی و تعدادی از سرکردگان آن از جانب تعدادی از کشورها مانع عزم جزم خامنهای برای ادامه این سیاست نشده است».
43-خامنهای با راه انداختن، تحریک کردن، مداخله کردن و توطئهگری در تمامی جنگهایی که پیرامون ایران شعلهور میشود، به آمریکا، اروپا و حتی روسیه این پیام را میرساند که قادر است کل منطقه را ناامن کند.
در این تردید نیست که دولت کنونی اسرائیل در اختیار جنگطلبان است. در این تردید نیست که در منطقه ما گروههای ریز و درشت بنیادگرا و تروریست همچون القاعده و داعش وجود دارند.
اما این گروهها خواه و ناخواه زیر چتر رژیم ولایتفقیه فرصت رشد و عمل پیدا میکنند. بهلحاظ تاریخی و سوابق امر، نقطه عزیمت و سربرداشتن همهٴ آنها، خمینی با عنوان ”ولی امر مسلمین جهان“ و ارتجاع خلص تحت نام ” انقلاب اسلامی“ بوده است. رژیم ولایتفقیه، کانون تروریسم و بنیادگرایی و مانع و دشمن اصلی صلح و دموکراسی در این منطقه از جهان است. کارگزاران رژیم به شمول سرکردگان سپاه، بارها گفتهاند که عمق استراتژیک رژیم نه مرزهای ایران، بلکه سوریه، لبنان، فلسطین و کرانههای مدیترانه است، راهبردی بر ضد منافع مردم ایران، که نشان میدهد قلب و مغز بنیادگرایی اسلامی را در تهران و در رژیم ولایتفقیه باید هدف قرار داد. مقاومت ایران بارها بر این امر تأکید کرده است، اما آمریکا و دیگر قدرتهای بزرگ جهانی پیرامون این موضوع بهشدت ضعیف، ناتوان و سردرگم اند و بارها غیرعقلانی عمل کردهاند.
شورای ملی مقاومت به وظیفه مبارزاتی خود عمل کرده و دخالتهای ممتد و آشکار رژیم ولایتفقیه در اوضاع سیاسی عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و سایر کشورها را افشا کرده است.
بار دیگر اعلام میکنیم که نمیتوان پروژه دستیابی رژیم ایران به بمب اتمی را از سیاست صدور ارتجاع و بنیادگرایی این رژیم و این هر دو را از نقض تمامی حقوق انسانی مردم ایران توسط ولایتفقیه جدا کرد.
راهبرد اصلی و واقعی در برابر خطر مبرم فاشیسم دینی حاکم بر ایران برای صلح منطقه و جهان، افشای واضح مداخلهگری این رژیم و خلعید از آن در کشورهای دیگر است. این رژیم نه بخشی از راهحل، بلکه خود مشکل اصلی است و هر گونه شریک کردن این رژیم در حل بحرانهای منطقهیی و باج دادن به آن، نقض غرض و تکرار اشتباهات فاجعهباری نظیر فاجعه ده سال گذشته در عراق است.
فصل هفتم-مبارزه بدون تزلزل برای سرنگونی، حماسههای پایداری در اشرف و لیبرتی
44-حمله ددمنشانه ”لشکر کثیف“ مالکی به قرارگاه اشرف و قتلعام 52تن از ساکنان آن در 10شهریور 92 فقط یک تعرض ساده از جانب دشمن به مقاومت نبود. این حمله، طرح خامنهای برای نابودی کامل مقاومت بود. او میخواست در آستانه خوردن زهر اتمی، مشابه قتلعام زندانیان سیاسی پس از ”زهر آتش بس“ در سال 67، از دست مقاومت به کلی خلاص شود.
بیانیه رسمی سپاه پاسداران و سرکردگان رتبهٴ اول آن، اظهارات وزیر اطلاعات و شرکت پاسدار قاسم سلیمانی در اجلاس مجلس خبرگان برای توضیح پیرامون این کشتار، نشان میدهد که این حمله اهداف شوم و بسا فراتری را پیگیری میکرده است. سرکردگان رژیم بلافاصله این حمله را پیروزی استراتژیک و مهمتر از ”عملیات مرصاد“ و دارای تأثیرات منطقهیی توصیف کردند و از احتمال کشته شدن مسئول شورا در این عملیات سخن گفتند.
از این پیشتر، در اول تیرماه 92، خانم رجوی در گردهمایی بزرگ ایرانیان در پاریس، به خدمت گرفتن کوبلر نمایندهٴ ویژه دبیرکل را توسط خامنهای و مالکی در توطئه شناعت بار حذف فیزیکی مسئول شورا فاش کرده بود. خانم رجوی گفت: «امروز هم شاهدیم که یک کر هماهنگ خامنهای- مالکی- کوبلر و خدمتکاران آنها، همان منویات شوم را تکرار میکنند. بگذارید برای روشن شدن ابعاد این طرح و برای ثبت در سینهٴ تاریخ... بگویم: در تیرماه سال 91 بعد از قطع ملاقاتهایم با کوبلر، با پادرمیانی و حضور یک گروه از شخصیتهای برجستهٴ آمریکایی و اروپایی، که هماکنون در این جا حضور دارند، با کوبلر ملاقات کردم. در این ملاقات، گذشته از همهٴ حیلهها و نیرنگها برای جابهجایی اجباری مجاهدین از اشرف به لیبرتی، کوبلر، که از این پیشتر با مأموران گشتاپوی آخوندی دیدار و گفتگوهای مفصل کرده بود، به اصرار، خواستار اطلاعات در مورد مسعود بود. من بلافاصله برآشفتم و اعتراض کردم، اما او با سماجتی بسیار شک برانگیز، به پرس و جو ادامه میداد و در نقش دایه مهربانتر از مادر، حتی میگفت که در جریان جابهجاییها، قصد حفاظت از جان او را دارد. آنقدر که شخصیتهای حاضر در جلسه، همگی برآشفتند، برخی بپاخاستند و با اعتراض از او پرسیدند که این سؤالات و ردیابی را برای چه میخواهد؟ به موازات این ردیابی، هنگام انتقال آخرین ستونهای مجاهدین به لیبرتی نیز، عوامل رژیم در میان نظامیان و لباس شخصیهای مالکی و زیر نظر مأموران کوبلر، به عکسبرداری از چهره مجاهدین، در حین بازرسی مشغول میشدند، و هنگامی که مجاهدین اعتراض میکردند، کوبلر به جای ممانعت از این جاسوسی، خواستار خویشتنداری و سکوت مجاهدین میشد. البته برای همه روشن و مشخص است که در پشت این طرحها چه کسی قرار داشته و قرار دارد».
دو ماهونیم پس از قتلعام در اشرف، آقای طاهر بومدرا، رئیس پیشین حقوقبشر سازمان ملل در عراق، در 24آبان 92 در یک کنفرانس در پاریس پیرامون آنچه شخصاً در عراق شاهد بوده است گواهی داد: «من خدا را گواه میگیرم و این شهادت را بیان میکنم که سازمان ملل و همچنین کمیساریای عالی امور پناهندگان و سفارت آمریکا و بریتانیا در بغداد و سفارت آلمان در بغداد، همه اینها دستشان در سرکوب ساکنان اشرف در کار بوده است. همهٴ آنها تا همین امروز هم پذیرش اعضای سازمان مجاهدین را در اراضی کشورشان رد میکنند. چرا رد میکنند؟ چون سازمان ملل این طور استدلال میکند که چنانچه رهبران مجاهدین را از دور خارج کنیم بقیه ساکنان اشرف به کشورشان برمیگردند. به همین دلیل است که حملات علیه آنها در کمپ تکرار میشود... حملات تا زمانیکه رهبری از ساکنان جداسازی نشده، ادامه خواهد یافت. هدف جداسازی رهبری از ساکنان است. در نتیجه ، در اول سپتامبر حمله علیه اشرف صورت گرفت. فکر میکردند که رهبری در اشرف باقی مانده لذا حمله علیه اشرف صورت گرفت تا همه کسانی را که در اشرف باقی ماندهاند، از بین ببرند»... .
زمینهسازیها، شیطانسازیها و حملههای مداوم علیه مسؤل شورا و کیان شورا از اول سال 92 بهطور حیرت انگیزی بالا گرفت. طرح بحثهای مرگهای مشکوک در اشرف و لیبرتی در خدمت چنین جنایتی بود.
کارزار گسترده جهانی مقاومت علیه قتلعام و گروگانگیری در اشرف، که با اعتصابغذای 108روزه در لیبرتی و چندین شهر بزرگ جهان و با اعتراضها و تظاهرات مستمر هموطنان در سراسر جهان بهویژه تظاهرات کوبندهٴ بینالمللی در برابر کاخ سفید در همان روز ملاقات مالکی با رئیسجمهور آمریکا و سلسلهای از اقدامات حقوقی و سیاسی و پارلمانی همراه بود، ورق را بهکلی برگرداند و طومار حسابهای دشمن را درهم پیچید.
45-در 30آبان 92 دادگاه اسپانیا بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو شکایت علیه فالح فیاض، مشاور امنیتی مالکی، را به اتهام جنایت علیه جامعه بینالمللی، کشتار و گروگانگیری در اشرف پذیرفت و در رأی خود خاطرنشان کرد: کشتارها، جراحتها، بمباران صوتی، محروم کردن ساکنان از مواد غذایی و مراقبتهای پزشکی، هیچ چیزی در اشرف بدون اطلاع اعضای کمیته سرکوب اشرف و بهطور خاص فالح فیاض نمیتوانست اتفاق بیفتد.
46-از این پیشتر، در 8آبان هیأت حقوقدانان آمریکایی بهریاست جرد گنزر، رئیس سازمان حقوقبشری ”استراتژیهای پرسئوس“ در روز بعد از ورود مالکی به واشینگتن، گزارش تحقیقی و مستند خود درباره ارتکاب جنایت علیه بشریت در اشرف را که در نیویورک به مقر مرکزی سازمان مللمتحد تحویل داده بود، در کلوپ ملی خبرنگاران در واشینگتن ارائه کرد. در این گزارش به صراحت نتیجهگیری شده بود «باراک اوباما از کسی در کاخ سفید پذیرایی میکند که مرتکب جنایت علیه بشریت شده است». حقایق مندرج در این گزارش، تماماً با استفاده از مصاحبه با 42 بازمانده قتلعام در اشرف و اسناد ویدئویی و آنچه در تلفنهای موبایل ساکنان پس از قتلعام در مشورت با 3 فرمانده آمریکایی حفاظت اشرف در سالهای گذشته و با استفاده از تکنیک نقشه برداری گوگل از ساختمانهای اشرف تهیه شده بود. این گزارش جایی برای دروغپردازی حکومت عراق و یاوهگوییهای رژیم و عوامل آن در داخل و خارج ایران باقی نمیگذاشت. در پایان گزارش، مسئولیتهای دولت آمریکا به رئیسجمهور کشور یادآوری شده و گفته شده بود او باید بهخاطر حیثیت از دست رفته دولت آمریکا و اشتباهات بزرگی که انجام داده است از مالکی بخواهد گروگانها فوراً آزاد شوند. حکومت عراق باید بهخاطر جنایت بزرگ علیه بشریت مواخذه شود و آمریکا بیش از این زیر تعهداتش درباره حفاظت 3هزار ایرانی باقیمانده در کمپ لیبرتی در عراق نزند...
47-در 18آذر بیانیه مشترک2 گروه کار تخصصی و 4 گزارشگر ویژه مللمتحد درباره قتلعام در اشرف و گروگانگیری منتشر شد. گروه کار ناپدید شدگان اجباری، گروه کار بازداشتهای خودسرانه، گزارشگر ویژه اعدامهای خودسرانه و فراقضایی، گزارشگر ویژه شکنجه و مجازاتهای بیرحمانه، گزارشگر ویژه خشونت علیه زنان و کارشناس مستقل مللمتحد برای ترویج یک نظم دموکراتیک و عادلانهٴ بینالمللی، همه، بالاتفاق جنایت بزرگ علیه بشریت در اشرف را محکوم کردند و از حکومت عراق خواستار نتایج تحقیقات و محل نگهداری 7 گروگان شدند. گروه کارشناسان مللمتحد تأکید کردند «مصونیت و بدون کیفر ماندن جنایتکارانی که مرتکب این جنایت شدهاند، خصوصاً با در نظر گرفتن اتهامات شدیدی که در مورد ارتکاب این جنایت توسط نیروهای عراقی مطرح است، اقدامی بهطور مشخص وقیحانه است. دولت عراق در قبال جلوگیری، حفاظت، تحقیق، محاکمه و مجازات تمامی اعمال خشونتآمیز، از جمله علیه زنان، مسئولیت دارد و باید تضمین کند که حقوق و کرامت آنها محترم شمرده شود». آنها همچنین خواهان تحقیقات مستقل درباره جنایت علیه بشریت در اشرف و محاکمه و مجازات جنایتکاران شدند.
48-در 20آذر قطعنامه لازمالاجرای حفاظت از ایرانیان مخالف در لیبرتی در کنگرهٴ آمریکا توسط نمایندگان ارشد هر دو حزب به ثبت رسید. این لایحه تحت عنوان «حصول اطمینان از حفاظت فوری مخالفان ایرانی که در کمپ لیبرتی زندگی میکنند میخواست که تسهیل پذیرش آنها بهعنوان پناهنده در ایالات متحده» توسط سنا و مجلس نمایندگان به تصویب برسد. لایحه از جمله مقرر میکند:
- «سیاست ایالات متحده باید انجام دادن کلیه اقدامات لازم و مناسب را برای حصول اطمینان از امنیت فیزیکی و حفاظت اعضای اپوزیسیون مجاهد خلق در لیبرتی در برگیرد»
- «پذیرش ساکنان لیبرتی در ایالات متحده بهعنوان پناهنده»
- «ایالات متحده آمریکا ساکنان اشرف را که هماکنون در لیبرتی بهسر میبرند بهعنوان افراد ”حفاظتشده“ طبق کنوانسیون چهارم ژنو بهرسمیت شناخت و خود را متعهد کرد تا از آنها تا تعیینتکلیف نهایی موقعیتشان، حفاظت کند»
- «ایالات متحده آمریکا میباید تمامی اقدامات لازم و مناسب را بهکار گیرد تا امنیت ساکنان لیبرتی را تضمین کند».
49-در جریان سفر مالکی به آمریکا از 7 تا 10آبان 92 کوبندهترین تظاهرات هموطنانمان و موضعگیریهای حامیان آمریکایی مقاومت ایران، بیوقفه در جریان بود. تظاهرات بزرگ و متمرکز در روز جمعه 10آبان، همزمان با ملاقات رئیسجمهور آمریکا با مالکی، در جلو کاخ سفید صورت گرفت. در روزهای قبل، شخصیتهای برجسته سیاسی در آمریکا، قویاً حمله به اشرف را محکوم کرده و مخالفت قاطع خود با سیاستهای مالکی و دادن تسلیحات از قبیل هلیکوپترهای تهاجمی آپاچی را که مالکی برای دریافت آنها به آمریکا آمده بود، اعلام کرده بودند.
در 10آبان نیوت گینگریچ (کاندیدای ریاستجمهوری و رئیس پیشین کنگرهٴ آمریکا) در برابر کاخ سفید اعلام کرد:
«من میخواهم سخنرانیم را حول نامهیی که در 29اکتبر (7آبان) به رئیسجمهور از طرف تعدادی از سناتورهای بسیار برجستهٴ آمریکا فرستاده شد، متمرکز کنم. این، هم یک گروه دو حزبی است و هم یک گروه با نفوذ. بگذارید توضیح دهم:. سناتور مک کین، کارل لوین، جیمز اینهوف، رابرت منندز، باب کراکر و لیندزی گراهام. همگی آنها این نامه را امضا کردهاند. چهار تن از آنها دارای مناصب ارشد در زمینههای سیاست خارجی و امنیت ملی هستند. سناتور لوین رئیس کمیته قوای مسلح است. سناتور اینهوف، نماینده ارشد جمهوریخواهان در همان کمیته است. سناتور منندز، رئیس کمیته روابط خارجی است و سناتور کورکر، نمایندهٴ ارشد جمهوریخواهان در همان کمیته است و البته سناتور مککین و سناتور گراهام افراد بسیار با تجربهیی هستند که همگی شما آنها را در تلویزیون دیدهاید و میدانید که آنها چقدر درگیر مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی هستند.
علت اینکه این را یادآوری میکنم این است که این تنها نظر یک فرد نیست، اینها افرادی هستند در بهترین کمیتهها و دارای بهترین کارمندان... آنها اطلاعات واقعی دارند و آنها نکات بسیار نگران کنندهیی را در مورد وضعیت کشور ما با مالکی و رابطهمان با عراق بیان میکنند. این، زمینه را برای آن چیزی که رئیسجمهور اوباما در ملاقات امروز باید روی آن تأکید کند، فراهم میسازد.
بنابراین بگذارید یکی دو خط از این را برایتان بخوانم چرا که فکر میکنم نقلقول کردن از چنین افراد مهمی به ما درک درستی از نظرات آنها که بر پایه بررسیها و کار کارمندان آنها میباشد، میدهد.
آنها میگویند «بسیار مهم است که ما بهطور مستقیم با موضوع وقایع در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی برخورد کنیم».
نامه میگوید: «حملات علیه ساکنان کمپ اشرف در عراق سزاوار سرزنش است، بهخصوص به این خاطر که دولت عراق تعهد داد از این افراد حفاظت کند. مالکی باید درک کند که چنین اقداماتی باید متوقف شوند. این اقدامات نه تنها کار را برای دوستان عراق در آمریکا در ایجاد حمایت عمومی سخت میکند، بهطور خاص در کنگره، بلکه کار آنها را نیز برای بهبود همکاری استراتژیکی سخت میکند. همچنین جایگاه عراق بهعنوان یک عضو مسئول در جامعه بینالمللی را تضعیف میکند».
بگذارید این را روشن سازم که غیرقابلتصور است که در اول سپتامبر افراد مسلح وارد کمپ اشرف شده باشند و دولت مالکی هیچ اطلاعی از آن نداشته باشند. این غیرممکن است. غیرقابلتصور است که 7 گروگان در عراق نگهداری شوند و دولت مالکی هیچ اطلاعی از آن نداشته باشد. اولاً ، اگر دولت مالکی حقیقتاً هیچ اطلاعی از آن نداشت چرا آنها را بهعنوان یک همکار میدانید، چرا که آنها چیزی نمیدانند.
اما حقیقت این است که آنها میدانند و آنها بهعنوان متحد رژیم دیکتاتوری ایران، که البته ضدهر نیروی آزادیخواه در ایران است، عمل میکنند. من امیدوارم که رئیسجمهور امروز این امر را کاملاً روشن سازد که همکاری امری دوطرفه است و اگر مالکی به اینجا آمده تا از ما درخواست کمک کند، او باید شایستگی این کمک را با انجام چند کار کلیدی کسب کند.
اول اینکه از افرادی که در کمپ لیبرتی هستند حفاظت کند و مسئولیت تضمین سلامتی آنها را تا زمانی که بتوانیم برای همه آنها ویزا تهیه کنیم تا به کشورهای دیگری منتقل شوند و در امنیت قرار بگیرند، برعهده گیرد. دوم، او باید همین امروز متعهد شود که 7 گروگان آزاد خواهند شد و اینکه دولت او دست به هر کاری خواهد زد تا آنها را پیدا کند.
سوم اینکه، ما باید خواهان آن شویم که او دریابد چه کسی در پشت، نه تنها حمله اول سپتامبر بلکه همه حملات که منجر به کشته شدن افراد شده است، بوده است. چرا که عواملی از دولت عراق در تمامی این حملات دخیل بودهاند و آن افراد باید شناسایی و مجازات شوند و باید برایش روشن شود که آنها نمیتوانند جان افراد بیگناه را بدون هیچگونه عقوبتی بگیرند
آمریکا دو دلیل دارد تا از رئیسجمهور بخواهد که این موضع قوی را اتخاذ کند.
اولی، یک دلیل اخلاقی است. اگر شما از هر کادر نظامی که درگیر این موضوع بوده است بپرسید، آنها خواهند گفت که ما به آنها تعهد دادیم. شرافت و تعهد آمریکا در گرو این موضوع است. بنابراین ما یک دلیل عمیقاً اخلاقی داریم تا اصرار ورزیم که مالکی به تعهدات خود عمل کند.
دلیل عملی دوم این است که اگر مالکی اینقدر بدهکار دیکتاتوری ایران است که نمیتواند از افراد لیبرتی حفاظت کند، اگر او اینقدر از دیکتاتوری ایران میترسد که نمیتواند افراد مسئول را تحویل دهد، اگر او اینقدر نسبت به منافع آمریکا بیتفاوت است که نمیتواند 7گروگان را آزاد کند، چه دلیلی هست که ما او را شریک خود بدانیم؟
در این صورت او بهطور عملی به ما اثبات کرده است که آلت دست رژیم ایران است و شایان حمایت آمریکا نیست.
او باید انتخاب کند. اگر او میخواهد با آمریکا باشد پس باید دست به کارهایی بزند که در کادر تعهداتی باشد که داده است.
بگذارید یک گام فراتر روم، میدانم که هدف فوری این نیست، اما من نمیخواهم در اینجا با همه شما باشم و این نکته تکمیلی را نگویم: آمریکا تعهد داد که اگر ساکنان از اشرف به لیبرتی جابهجا شوند به آنها کمک خواهد کرد و آمریکا وظیفه دارد تا رهبری اخلاقی را با ادای سهم خود و پذیرش افرادی که به آنها تعهد دادیم بهدست گیرد... فکر میکنم که این یک هدف اخلاقی مهمی است.
فکر نمیکنم که ما هرگز با روحانی جدید و مدره نما به توافقی برسیم. او کسی است که دستنشاندهٴ خامنهیی است و این بخشی از تلاش مستمر برای فریب دادن غرب است. حقیقت این است که منافع ما در جایگزین کردن دیکتاتوری در ایران است تا به یک دموکراسی کامل، باثبات و غیرخشونتآمیز در عراق برسیم. با تشکر و به همه شما توصیه میکنم که خودتان را درگیر این موضوع نگهدارید».
50-در جریان همین تظاهرات در بعدازظهر جمعه10آبان، سخنگوی رئیسجمهور آمریکا به خبرنگاران گفت:
«رئیسجمهور کمی بعد با نخستوزیر مالکی ملاقات خواهد کرد... آنها در مورد طیفی از موضوعات گفتگو خواهند کرد. این موضوعی است که مطمئن هستم یکی از آنها خواهد بود... ما کماکان عمیقاً در مورد سرنوشت افرادی که از کمپ اشرف ربوده شدهاند و همچنین در مورد امنیت ساکنان باقیمانده در کمپ لیبرتی در عراق نگران هستیم. ما این موضوعات را بهطور فعال و روزانه با یونامی، با کمیساریای عالی حقوقبشر، با دولت عراق و دیگر مقامات ذیربط پیگیری میکنیم تا در مورد اعضای مجاهدین خلق که مفقود شدهاند کسب اطلاعات کنیم و تأمین حفاظت ممکنه را برای ساکنانی که در کمپ حریه هستند تضمین کنیم. لذا مطمئن هستم... اینها نوع گفتگوهایی است که ما با همتایان خودمان بهعنوان بخشی از موضوعات مختلفی که مطرح میشود، انجام میدهیم»... (سایت کاخ سفید-اول نوامبر2013).
51-این همان ملاقاتی است که اوباما در آن برگزاری انتخابات در عراق را حداکثر تا 30آوریل 2014، به مالکی تحمیل کرد. مالکی و رژیم نمیخواستند زیر بار انتخابات بروند و طرح و برنامه آنها این بود که هر طور شده با اعلام وضعیت فوقالعاده در عراق به بهانهٴ جنگ با تروریسم در انبار، نخستوزیری بالفعل مالکی را دو سال دیگر کش و ادامه بدهند.
52-مالکی در بازگشت از آمریکا به عراق مخالفت ها و فضیحتی را که بهخاطر کشتار در اشرف در واشینگتن با آن روبهرو شده بود، به رژیم گزارش کرد. گزارشهای حکومت عراق معمولاً از چندین طریق برای رژیم ارسال میشود: سلیمانی سرکرده نیروی قدس، پاسدار داناییفر سفیر رژیم در بغداد، دفتر خامنهای در تهران، شورایعالی امنیت رژیم، وزارتخارجه و وزارت اطلاعات.
در یکی از این اسناد که از داخل رژیم در اختیار کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت قرار گرفته، چنین آمده است:
ملاقات با آقای اوباما در ساعت 3 بعدازظهر روز اول ماه یازده میلادی تا ساعت 4 و 15دقیقه انجام شد...
-آقای اوباما گفت که بهدلیل گزارشهایی که از سوی کنگره آمریکا پیرامون تک رویهای مالکی در حکومت و کنار گذاشتن دیگران و نقض حقوقبشر داده شده، وضعیتی مشکل و تنگنایی با دولت عراق وجود دارد.
-آقای اوباما گفت ما با یک تضاد ”آمریکایی-آمریکایی“ روبهرو هستیم که روی روابط بین شما و کنگره تاثیر زیادی دارد.
-آقای مالکی گفت که اطلاعات رسیده اطلاعات مغرضانهای است چونکه پایههای آن بر نابودی دموکراسی در عراق و برگرداندن نظام سابق بر سر کار استوار است. آقای مالکی گفت عراق و دولتش خواهان گسترش کار استراتژیکی و نظامی نیروهای آمریکایی علیه تروریسم در عراق هستند و این شایعه که دولت عراق سلاح را علیه مردم معینی در عراق بهکار خواهد برد دروغ و افتراء میباشد.
- آقای اوباما گفت مهم نیست، دولت آمریکا آماده کار و همکاری با هر رئیس جدید که زمام امور در عراق جدید را بهعهده بگیرد میباشد. عراق بایستی نقش مثبت خود را در موضوع سوریه ایفا کند و عدم تبعیت و دنبالهروی از ایران را اعلام کند چون که برخی برخوردهای پر سر و صدا در جریان هست که اساس آن ایران میباشد.
آقای مالکی گفت که ایران خودش در سوریه راهحل مسالمتآمیز میخواهد اما آقای اوباما صحبت را قطع کرد و گفت: ایران خواهان راهحل مسالمتآمیز هست ولی برای بقاء دیکتاتور بشار و نه اینکه بخواهد دموکراسی در سوریه حاکم شود.
-اما مهمترین چیزی که در این ملاقات صحبت شد، درخواست آقای مالکی از آقای اوباما بود مبنی بر تعجیل در بیرون بردن اعضای سازمان خلق از عراق، زیرا آنها عناصر نامطلوب در عراق هستند و اغلب عراقیها بهدلیل کارهایشان در زمان نظام صدام دشمنی خونی با آنها دارند و امکان حفاظت از آنها ضعیف شده است و آنچه در قرارگاه اشرف صورت گرفت یک عکسالعمل و واکنش قوی از سوی مردم عراق علیه اعضای سازمان خلق و کارهایی که در زمان حضورشان در قرارگاه اشرف تا سال 2009 کردهاند بود.
- آقای اوباما از آقای مالکی خواست که سریعاً هفت نفر دستگیر شده سازمان خلق را آزاد کند.
-آقای اوباما گفت که دولت عراق بایستی همه عراقیان را مورد مراعات قرار دهد و کلیه فراکسیونهای عراق را در تصمیمگیریهای مهم شرکت دهد و در حاکمیت تکروی نکند.
-آقای اوباما خلاصهای از گزارشهایی که علیه دولت عراق از سوی سازمان دیدبان حقوقبشر و گزارشهای برخی اعضای گنگره از سوی جمهوری خواهان را به اطلاع آقای مالکی رساند.
-آقای اوباما ابراز خوشبینی کرد که عراق و آمریکا در توافق نظامی و امنیتی باقی خواهند ماند و به عراق سلاحهای تاکتیکی برای مبارزه با تروریسم را میدهد ولی بشرطی که عراق به حقوقبشر نسبت به همه عراقیها ملتزم باشد.
53-شورای ملی مقاومت یک ماه پس از خاتمه اعتصابغذا در لیبرتی و کشورهای مختلف جهان در اجلاس دو روزه خود در روزهای 25 و 26دی 1392 به بررسی همه جانبهٴ حمله به اشرف و آثار و پیامدهای این رویداد بزرگ و نتایج آن برای رژیم و مقاومت پرداخت. در همین اجلاس گزارش 450صفحهیی ارتش آزادیبخش ملی ایران درباره جنایت علیه بشریت در اشرف مورد بحث و بررسی قرار گرفت و متعاقباً دبیرخانه شورا اعلام کرد: «اجلاس شورا با قدردانی از انتشار گزارش بسیار ارزشمند و جامع و مستند ارتش آزادیبخش ملی ایران درباره حمله به اشرف، آن را تنها گزارش واقعی در این باره توصیف کرد که به گفته خانم رجوی در مراسم گرامیداشت شهیدان در 15دی، به خوبی ”نشان داد که مقاومت ایران نخستین خواستار و نخستین برنده هر تحقیق مستقل و جامع و شفاف (در این باره) است“. همچنان که این گزارش ”یک روشنگری تاریخی درباره ضعف و ذلت حاکم بر سیاست غرب و عهدشکنیهای شرمآور آنهاست“ ».
54-در اجلاس دیماه شورا همچنین خاطرنشان شد که گزارش ارتش آزادیبخش، بادکنک قدرتنمایی و داعیههای ابلهانهٴ قدر قدرتی سرکردگان زهرخوردهٴ رژیم آخوندها، از جمله گزارش سرکرده نیروی تروریستی قدس به خبرگان ارتجاع و دعاوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران در تلویزیون رژیم را ترکاند. این گزارش بهدقت و بهطور مستند نشان داد که حمله و گروگانگیری و اعدامهای جمعی در اشرف توسط حکومت دستنشانده عراق، چیزی جز کاربرد رذیلانهترین و در عینحال بزدلانهترین روشهای رایج در شکنجهگاههای رژیم در برابر زندانیان بیدفاع با بهکار گرفتن خائنانی که به همدستی با جلاد کشانده میشوند، نبوده است. کما اینکه کارزار شیطانسازی و دروغپردازی رژیم ولایت، برای زمینهسازی، پیشبرد، و توجیه توطئههایش علیه مقاومت، با همین روشها و همین گونه عوامل کارسازی میشود.
وقتی هم که چهرهٴ کریه خیانت در صحنهٴ کشتار روشن شد، مزدورانی که چهره سوخته و سیاه و آیندهٴ تیره و تباه خود را، در آخر خط خیانت، در آینهٴ نظام آدمکشان دیدند، چندی بهحالت کمای سیاسی درافتادند و سپس، یک به یک، به فرموده وزارت در یک کر هماهنگ، همهٴ جنایتها را، به شیوه امام شیادان که میگفت خودشان خودشان را شکنجه میکنند و میکشند، به خود مجاهدین نسبت دادند!
هموطنانی که سال 1360 را بهخاطر دارند، به خوبی میدانند که در صحنههای رسوای تلویزیون خمینی در آن زمان، توابان درهمشکسته در موارد متعدد طبق سناریوی سردژخیم اوین لاجوردی، به امید اینکه از اعدام خلاصی یابند، مسئول شورای ملی مقاومت را ”قاتل“ خود میخواندند. اما لاجوردی در بسیاری موارد به آنها خیانت کرد و حتی پس از اجرای سناریویی که او دیکته کرده بود آنها را به جوخه اعدام سپرد.
در صفحه اول «اتحاد مردم» (متعلق به حزب توده-شماره 97 دوشنبه 12مهرماه 1360) در محل سرمقاله، در مورد اعدام ”احمد جان فشان وظیفه“ که هویت گروهی او در نشریهٴ کمونیست 20خرداد 1362 ”پیکاری“ ذکر شده است، آمده بود:
«پدر، مادر، مردم
بدانید
قاتل من پاسدار نیست
قاتل من حکومت انقلابی نیست
قاتل من میخواهید بدانید کیست؟
قاتل من رجوی خائن
قاتل من
آمریکاست!»
نشریه حزب توده در صفحه 6 افزوده بود:
«قاتل من رجوی خائن است!
باید این قاتل را، که قاتل همه فریب خوردگان دیگر هم هست، به جوخه اعدام انقلاب سپرد» (ضمیمه شماره 5 و 6).
در روز 29مرداد 93 خبر سر بریدن شقاوتبار یک خبرنگار آمریکایی به نام جیمز فولی منتشر شد و وجدان دنیا را با انتشار تصاویر مربوطه بر روی اینترنت تکان داد. این خبرنگار هم قبل از قتل فجیع خود به گفته تلویزیون سی.ان.ان «در کنار مردی با لباس سیاه زانو زده و در حال خواندن پیامی است که احتمالاً توسط اسیرکنندگانش نوشته شده است مبنی بر اینکه قاتل واقعیاش، آمریکا است».
قربانی قبل از قتل خود افزود: «من به دوستان، خانواده و عزیزانم فراخوان میدهم که علیه قاتلان واقعی، دولت آمریکا، برخیزند»...
پیداست که داعش پس از 33سال به تمام و کمال از خمینی و رژیم ولایتفقیه درس آموخته و از روشهای آنها کپیبرداری میکند. ولایتفقیه سرآغاز و بنیانگذار شقاوت و شناعتی است که اکنون داعش و داعشیهای وطنی مزدور به آن ادامه میدهند.
55-یکی دیگر از ترفندهای رذیلانهٴ دشمن ضدبشری که تحت عنوان دلسوزی برای مجاهدان لیبرتی یا خانوادههای آنان صورت میگیرد، علاوه بر انداختن تقصیر منتقل نکردن مجاهدین به آمریکا و کشورهای اروپایی به گردن «رهبران» برای صاف کردن جادهٴ دستگیری و کشتار آنان، کسب اطلاع از نقاط دقیق اصابت موشکها و وضعیت مجروحان و مصدومان بهطور مستقیم از طریق مأموران استخبارات عراق و بهطور غیرمستقیم از طریق مزدوران رژیم تحت عناوین مختلف از قبیل «خانوادههای مجاهدین» است. به این طریق دشمن به اشکال مختلف، همچنانکه در اطلاعیهٴ کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا به تاریخ 13دی 92 افشا شده است، حریص جمعآوری اطلاعات در مورد نتایج جزیی و تاکتیکی حملات موشکی بهمنظور طراحی و ادامه جنایتهای بعدی و پیگیری هدفهای مشخص است.
56-در حالیکه شکست قطعی توطئههای رژیم ولایتفقیه برای از میان برداشتن جنبش مقاومت و یگانه جایگزین دموکراتیک در سال 92 بارزشده و روند تحولات از هر بابت، ضرورت تغییر بنیادین و راهحل مقاومت ایران را برجسته کرده است، شورای ملی مقاومت بار دیگر برپایی گردهمایی عظیم هموطنانمان در روز 6تیر در پاریس را به دستاندرکاران و شرکت کنندگان تهنیت میگوید.
این گردهمایی با حضور و حمایت 600تن از دولتمردان و قانونگذاران و شهرداران و منتخبان مردم از 69کشور و 5قاره جهان، شامل 6نخست وزیر، 6وزیر خارجه و 22وزیر پیشین، و تأکیدهای آنها با تعلقات مختلف سیاسی بر ضرورت حمایت از مقاومت ایران و یگانه جایگزین دموکراتیک برای استبداد مذهبی، بازتاب خبری و سیاسی بسیار وسیعی پیدا کرد و رخدادی بسیار مهم در اوضاع پرتلاطم کنونی و بیانگر ظرفیت و توانایی جنبش مقاومت ایران ارزیابی شد.
دربارهٴ این گردهمایی، سناتور برجسته آمریکایی، جوزف لیبرمن، خطاب به اجتماع پاریس، گفت: «شما صرفاً در یک جلسه شرکت نمیکنید، شما انتخاب کردهاید که بخشی از تاریخ باشید، بخشی از تاریخ تغییریابنده؛ تاریخی بس طولانی از افراد وطنپرست و شجاعی که در آن جنگیده و به آزادی خود رسیدهاند. آزادی از قید رژیم شروری که آنها را به گروگان گرفته است، مردم ایران باید این دیکتاتورها را سرنگون کنند. مردم آزادیخواه در سراسر جهان باید این انقلاب بزرگ را حمایت کنند».
57- مقاومت ایران از تیر 92 تا تیرماه 93 به همت هموطنانمان و یاران اشرف در کشورهای مختلف جهان در مجموع 2512 کنفرانس بینالمللی، گردهمایی و جلسات بزرگ و کوچک، تظاهرات، آکسیون و اقدامات اعتراضی را برگزار کرده است. اعتصابغذای بزرگ در پاییز 92 در اغلب کشورها در شرایط بسیار سختی جریان داشت و بهعنوان مثال در کانادا در سرمای 18درجه زیر صفر برگزار شد. تحصن و آکسیونهای ژنو که در چهارمین سال خود ادامه دارد از مرز 1200روز فراتر رفته است.
شورا وظیفه خود میداند که در این رابطه از زحمات شبانه روزی خانم زهرا مریخی هماهنگکننده دفاتر رئیسجمهور برگزیده شورا و مسئول کمیسیون تبلیغات، و از تلاشهای خانم مهناز سلیمیان دبیر ارشد شورا صمیمانه قدردانی کند. همچنین تلاشهای کمیسیون ها و نمایندگیهای شورا در آمریکا و اروپا بسیار شایان تقدیر است.
فصل هشتم- بحران و بنبست رژیم، اعتلای راهحل و آلترناتیو دموکراتیک
58-در سال گذشته با شکست پروژه مهندسی مطلوب انتخابات، پروژه ریل گذاری جدید در ولایت (همان سیاست بیدنده و ترمز) و یک دست کردن حکومت، به کلی از دور خارج شد و در نتیجه در گارد دفاعی خامنهای شکاف عمیق به وجود آمد. فقدان ظرفیت لازم برای ترمیم رژیم، حباب وعده و وعیدهای روحانی را به سرعت ترکاند. ماحصل آن عقبنشینی ولیفقیه، تشدید تضاد اصلی جامعه ایران یعنی تضاد بین مردم و تمامیت رژیم ولایتفقیه بود. عقبنشینی در پروژه اتمی و تحولات عراق این تضادها را باز هم تشدید کرد و در نتیجه، هم شکاف در درون هرم قدرت عمیقتر شد و هم عصیان و خشم تودهیی عیان تر گردید.
بحرانهای حاد و ساختاری اقتصادی و معضلات بدون راهحل اجتماعی، رژیم ولایتفقیه را در چنبره خود گرفته و هر روز میدان تنفس را برایش تنگتر میکند. عقب افتادهترین جناحهای حاکمیت برای سرکوب خشم و عصیان مردم، به فکر فرستادن زورکی مردم به بهشت [بخوانید جهنم تحت حاکمیت خامنهای] افتادهاند، امری که با گستردهترین واکنش سخرهآمیز مردم روبهرو شد.
شورای ملی مقاومت طی یک سال گذشته همچون سالهای قبل بهطور پیگیر سیاست ضدملی رژیم پیرامون پروژه اتمی را افشا کرد و به طرد و تحریم این رژیم فراخوان داد. تندادن ناگزیر رژیم تحت فشارهای سنگین داخلی و بینالمللی به عقبنشینیهای توافقنامه ژنو، صحت راه و روش شورا را بیش از پیش روشن میکند. ما همچنین به شرحی که در این بیانیه گذشت، کارزار مقابله با مداخلة ولایت خامنهای در عراق و درهم شکستن خطوط و خاکریزهای منطقهیی او را پیگیرانه ادامه داده و در این مسیر هزینههای گزافی پرداخت کردیم. خامنهای در یک سال گذشته میخواست مقاومت را از نقشهٴ سیاسی ایران پاک کند، اما مقاومت سازمانیافته مردم ایران با استواری و اقتدار تمام به رشد و بالندگی و پیشرفتهای خود ادامه داد.
59-استحکام و پایداری شورای ملی مقاومت، محصول خط مشی اصولی آن، محصول خطوط اصولی آن که از طریق مسعود رجوی مسئول شورا در نقاط حساس بیان میشود، بهخاطر پایداری تاریخی و شکیبایی شگفتانگیز رزمندگان قهرمان ارتش آزادی، بهخاطر حمایتهای بیدریغ هموطنانمان در داخل و خارج ایران و بهخاطر پشتیبانی گسترده بینالمللی است. رمز ماندگاری و پایداری و رشد مقاومت سازمانیافته و یگانه جایگزین دموکراتیک و مستقل، اتکا به اصول انقلابی و مبارزه مرگ و زندگی با ارتجاع حاکم بر ایران است. با اتکا به این عوامل مقاومت سازمانیافته مردم ایران در رویارویی سیاسی، اجتماعی، حقوقی و دیپلوماتیک با رژیم حاکم بر ایران، توفانها و بحرانها را پیروزمندانه پشت سر گذاشت و پیروزیهای چشمگیری کسب کرد.
در چنین شرایط حساس و سرنوشت ساز، ما با صراحت اعلام میکنیم که راه نجات مردم مبارزه تمامعیار برای سرنگونی رژیم ولایتفقیه است.
60-شورای ملی مقاومت ایران، در آغاز سی و چهارمین سال حیات خود، بار دیگر خاطرنشان میکند:
ما بر اساس خط مشی اصولی خود مبنی بر مخالفت با هر گونه مداخلة نظامی خارجی در اوضاع ایران و مخالفت با هر گونه آلترناتیو سازی از جانب قدرتهای بزرگ، بر ضرورت قطع همهٴ حمایتها و امدادرسانیها به دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران، تأکید میکنیم.
ما از مبارزه حقطلبانهٴ کارگران و مزدبگیران علیه نظام حاکم حمایت و همبستگی خود را با آنان اعلام میکنیم. ما از خواست کارگران ایران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نظارت سازمان بینالمللی کار بر حقوق کارگران ایران و از لغو کار کودکان حمایت میکنیم.
ما خواستار اقدام بیدرنگ شورای امنیت مللمتحد بهمنظور جلوگیری از نقض حقوقبشر در ایران و بازدید گزارشگر ویژه حقوقبشر از زندانهای ولایت خامنهای و ملاقات با خانواده شهدا و زندانیان سیاسی هستیم و از جامعه جهانی خواهان اقدام عملی و جدی برای توقف اعدامهای گسترده و خودسرانه میباشیم.
ما برای رفع تمامی اشکال تبعیض جنسیتی از زنان و برابری کامل زن و مرد در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و قضایی، برخورداری اقوام و ملیتهای ساکن ایران از حقوق مساوی و بدون تبعیض در همهٴ پهنههای دولتی و اجتماعی و لغو هر گونه تبعیض مذهبی مبارزه میکنیم و خود را مدافع پیگیر آزادی بدون حد و مرز بیان و اندیشه، آزادی اطلاعرسانی و نفی هر گونه سانسور میدانیم.
ما از تلاش مدافعان بهبود محیط زیست برای جلوگیری از نابودی طبیعت و حفاظت و بهسازی محیط زیست حمایت میکنیم.
ما همهٴ هموطنان و نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی را به اتحاد و مبارزه جدی و مؤثر پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایتفقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای» فرا میخوانیم.
شورای ملی مقاومت همچنان که در آبان سال 1381 در ”طرح جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی استبداد مذهبی“ اعلام کرد، بر ضرورت همبستگی «نیروهای جمهوریخواهی که با التزام به نفی کامل نظام ولایتفقیه و همهٴ جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند» تأکید میکند.
شورای ملی مقاومت ایران
مرداد 1393