«… آخوندها هر مخالفتی علیه نظام استبدادی خود را با برچسب آمریکایی و غربی خنثی میکنند، اما در برابر این مقاومت، درماندهاند. زیرا این مقاومت به اعتبار نیروی محوری خود، یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران، آنتیتز فکری و فرهنگی این رژیم است و بنیادگرایی اسلامی را در ایران و کل منطقه افشا کرده است.
از سه دهه پیش، رودرروی اسلامپناهی فریبکارانه خمینی، مسعود رجوی، پرچم اسلام دموکراتیک را برافراشت و نشان داد که آموزههای قرآن و اسلام در همهٴ عرصهها با ولایتفقیه مغایر است.
او نشان داد که هر چه از جنس استبداد و تحمیل است، با روح قرآن بیگانه است. چرا که اسلام دین آزادی است.
با همین درک از اسلام، مقاومت ایران بهویژه مجاهدین، ایده خلافت و امپراطوری اسلامی را که خمینی علمدار آن بوده است، یک رویکرد قرون وسطایی، توسعهطلبانه و جنگافروزانه دانسته و در سه دهه اخیر پیوسته نخستین افشاگر آن بوده است. با همین درک، ما از جدایی دین و دولت و از اصل آزادی مذاهب دفاع میکنیم.
… مقاومت ایران و در محور آن مجاهدین خلق ایران با یک ایستادگی بینظیر، بیشترین بها را در مقابله با افراطیگری، بنیادگرایی، جنگافروزی و خونریزی تحت نام اسلام پرداخته است. این انگیزهٴ اصلی آخوندها در کشتار و قتلعام آنها و کارزار عظیم و بیوقفهٴ دروغپردازی و شیطانسازی علیه این مقاومت است.
با این همه از جانب مقاومت ایران میگویم که ما مفتخریم که در زمانهیی که منطقه و کل جهان را، بلای خشونت و تخریب و افراطیگری با نقاب مذهب تیره و تار کرده است، در صف مقدم نبرد با آنها هستیم.
بله، جریانی سازمانیافته معتقد به اسلام راستین وجود دارد. جنبشی که آمادهٴ فداکاری و قیمتدادن برای این نبرد است و توانسته با پایداری خود رایت اسلام روشنا و بردبار را در برابر بنیادگرایی و تاریکاندیشی و توحش به اهتزاز درآورد.
راستی راستی اگر این جنبش نبود، و اگر چنین راهحل و الگوی سمتدهندهیی را مسعود از روز اول به وجود نیاورده بود، منطقهٴ خاورمیانه باید صد برابر بیش از حالا قیمت میداد.
ایستادگی در مقابل هیولای بنیادگرایی و بانکدار جهانی تروریسم که برای سلاح اتمی خیز برداشته، البته بسیار سهمگین است. اما خوشبختانه پیشرفت ملتها و جنبش آنها برای آزادی بهخصوص در ایران، به این ضرورت تاریخی پاسخ داده است. مجاهدان آزادی در لیبرتی، پیشتازان این نبردند و قیمت سنگین این رویارویی را پرداختهاند. و باز هم خواهند پرداخت».
از سه دهه پیش، رودرروی اسلامپناهی فریبکارانه خمینی، مسعود رجوی، پرچم اسلام دموکراتیک را برافراشت و نشان داد که آموزههای قرآن و اسلام در همهٴ عرصهها با ولایتفقیه مغایر است.
او نشان داد که هر چه از جنس استبداد و تحمیل است، با روح قرآن بیگانه است. چرا که اسلام دین آزادی است.
با همین درک از اسلام، مقاومت ایران بهویژه مجاهدین، ایده خلافت و امپراطوری اسلامی را که خمینی علمدار آن بوده است، یک رویکرد قرون وسطایی، توسعهطلبانه و جنگافروزانه دانسته و در سه دهه اخیر پیوسته نخستین افشاگر آن بوده است. با همین درک، ما از جدایی دین و دولت و از اصل آزادی مذاهب دفاع میکنیم.
… مقاومت ایران و در محور آن مجاهدین خلق ایران با یک ایستادگی بینظیر، بیشترین بها را در مقابله با افراطیگری، بنیادگرایی، جنگافروزی و خونریزی تحت نام اسلام پرداخته است. این انگیزهٴ اصلی آخوندها در کشتار و قتلعام آنها و کارزار عظیم و بیوقفهٴ دروغپردازی و شیطانسازی علیه این مقاومت است.
با این همه از جانب مقاومت ایران میگویم که ما مفتخریم که در زمانهیی که منطقه و کل جهان را، بلای خشونت و تخریب و افراطیگری با نقاب مذهب تیره و تار کرده است، در صف مقدم نبرد با آنها هستیم.
بله، جریانی سازمانیافته معتقد به اسلام راستین وجود دارد. جنبشی که آمادهٴ فداکاری و قیمتدادن برای این نبرد است و توانسته با پایداری خود رایت اسلام روشنا و بردبار را در برابر بنیادگرایی و تاریکاندیشی و توحش به اهتزاز درآورد.
راستی راستی اگر این جنبش نبود، و اگر چنین راهحل و الگوی سمتدهندهیی را مسعود از روز اول به وجود نیاورده بود، منطقهٴ خاورمیانه باید صد برابر بیش از حالا قیمت میداد.
ایستادگی در مقابل هیولای بنیادگرایی و بانکدار جهانی تروریسم که برای سلاح اتمی خیز برداشته، البته بسیار سهمگین است. اما خوشبختانه پیشرفت ملتها و جنبش آنها برای آزادی بهخصوص در ایران، به این ضرورت تاریخی پاسخ داده است. مجاهدان آزادی در لیبرتی، پیشتازان این نبردند و قیمت سنگین این رویارویی را پرداختهاند. و باز هم خواهند پرداخت».