در میان چنگ و دندانهایی که این روزها باندهای متخاصم رژیم علیه هم بهکار میگیرند، جنگ بر سر مذاکرات اتمی همچنان برجستهتر و گستردهتر است. آنچه در مجلس آخوندی، دولت و قوه قضاییه میگذرد نیز مستقیم یا غیرمستقیم به همین رویارویی مربوط میشود. در مجلس خبرگان ارتجاع که این روزها شانزدهمین جلسه نوبهیی خود را برگذار میکند باز هم دعوای اصلی بر سر مذاکرات هستهیی و میزان زهر و عقبنشینی در این همین زمینه است. اگرچه باند ولایت بهشدت نگران تحرکات رفسنجانی برای جایگزینی رئیس در کما مانده این مجلس است. با این حال اگر به عمق جنگ قدرت در رأس نظام نگاه کنیم موضوع زهر اتمی و تلاش برای خوراندن آن به خامنهای بخش اصلی این جنگ را تشکیل میدهد.
جالب این جاست که هر دو باند به زبان خاص خودشان نسبت به اوضاع وخیم اقتصادی و اجتماعی که کشتی نظام در گرداب خطرناک آن قرار گرفته ابراز وحشت میکنند. و هر کدام دیگری را عامل ایجاد این شرایط خطرناک معرفی میکند، خوب است ابتدا از مجلس خبرگان ارتجاع شروع کنیم که نایب رئیسش این دوگانگی و بنبست عمیقی را که نظام در آن گرفتار است در چند جملهٴ پیاپی به نمایش میگذارد. آخوند شاهرودی میگوید: «ما از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنیم، برای تیم مذاکرهکننده آرزوی موفقیت میکنیم، امیدی به مسأله مذاکرات هستهای، ندارد».
تلویزیون آخوندی ابتدا ازبحرانهای گریبانگیر نظام با اسم مستعار «جامعه بینالمللی» ابراز وحشت میکند، سپس حرف ظریف را مبنی بر ضرورت «مذاکرات جدی» منعکس میکند. ظریف میگوید ما باید «واقعیات» را مستقیماً با «اعضای اتحادیه اروپا و آمریکا» در میان بگذاریم. این در «شکلگیری افکار» آنها و در نتیجه دستیابی به راهحل بسیار مؤثر است.
حداد عادل مهرهٴ اصلی ولایت در مجلس ارتجاع نیز به نعل و به میخ میزند. در حالی که بر ضرورت استیضاح صورت گرفته تأکید میکند بلافاصله میگوید «استیضاح وزیر علوم برای ما سخت بود» و «به خدا» خواهان آن نبودیم. اما علت اینکه آن را عملی کردیم این است که «عدهیی فکر میکنند راه موفقیت در مذاکرات این است که در مسائل فرهنگی کوتاه بیاییم» و این خطرناک است. پاسدار رحیم صفوی سرکرده بازنشستهٴ سپاه و نشست کرده در صف مشاوران در بیت ولایت، این دوگانگی را در یک جمله به نمایش میگذارد و میگوید اکنون کار به جایی رسیده که با «درهم تنیدگی مسائل فرهنگی اقتصادی، سیاسی با امنیت ملی» مواجهیم. یعنی موضوع اتمی و زهر و عقبنشینی بر شدت وخامت اوضاع اقتصادی افزوده و برای نظام به معضل امنیتی تبدیل شده است. همین دوگانهگویی و قرار داشتن در دور پایانناپذیر ابراز وحشت در باند رفسنجانی روحانی نیز دیده میشود با این تفاوت که مهرههای آن باند رقیب و بهویژهدار و دستههای دلواپس را عامل اصلی بنبست معرفی میکنند. یک نمونهٴ بیپردهٴ آن را میتوانیم در روزنامه حکومتی اعتماد روز 12شهریور ببینیم که خطاب به روحانی نوشته است: لطفاّ بگویید «آیا واقعاً ”زیادهخواهی“ طرف مقابل مذاکرات را با دشواری روبهرو کرده یا فشارهای اردوگاه ”دلواپسان“ به ثمر نشسته است؟» این روزنامه باند رفسنجانی به این ترتیب روحانی را تحت فشار قرار میدهد که یا دیگر از زیادهخواهی دم نزند یا ریشهٴ آن را بیان کند.
اکنون که گیر کردن تمامیت نظام ولایت در بنبست عمیق کنونی را از دید هر دو باند مرور کردیم خوب است راهحل را نیز از زبان رسانههای باندی نظام از نظر بگذرانیم. روزنامه حکومتی اعتماد در شمارهٴ 12شهریور نوشته است: راه نجات «گذر هرچه سریع از تونل وحشت هستهیی» است. وجود تونل وحشت را درست گفته است، اما گذر هرچه سریعتر از آن توهمی بیش نیست زیرا ناامیدی از دیدن حتی کورسویی در انتهای این تونل وحشت در اظهارات و نوشتههای مهرهها و رسانههای هر دو باند موج میزند.
جالب این جاست که هر دو باند به زبان خاص خودشان نسبت به اوضاع وخیم اقتصادی و اجتماعی که کشتی نظام در گرداب خطرناک آن قرار گرفته ابراز وحشت میکنند. و هر کدام دیگری را عامل ایجاد این شرایط خطرناک معرفی میکند، خوب است ابتدا از مجلس خبرگان ارتجاع شروع کنیم که نایب رئیسش این دوگانگی و بنبست عمیقی را که نظام در آن گرفتار است در چند جملهٴ پیاپی به نمایش میگذارد. آخوند شاهرودی میگوید: «ما از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنیم، برای تیم مذاکرهکننده آرزوی موفقیت میکنیم، امیدی به مسأله مذاکرات هستهای، ندارد».
تلویزیون آخوندی ابتدا ازبحرانهای گریبانگیر نظام با اسم مستعار «جامعه بینالمللی» ابراز وحشت میکند، سپس حرف ظریف را مبنی بر ضرورت «مذاکرات جدی» منعکس میکند. ظریف میگوید ما باید «واقعیات» را مستقیماً با «اعضای اتحادیه اروپا و آمریکا» در میان بگذاریم. این در «شکلگیری افکار» آنها و در نتیجه دستیابی به راهحل بسیار مؤثر است.
حداد عادل مهرهٴ اصلی ولایت در مجلس ارتجاع نیز به نعل و به میخ میزند. در حالی که بر ضرورت استیضاح صورت گرفته تأکید میکند بلافاصله میگوید «استیضاح وزیر علوم برای ما سخت بود» و «به خدا» خواهان آن نبودیم. اما علت اینکه آن را عملی کردیم این است که «عدهیی فکر میکنند راه موفقیت در مذاکرات این است که در مسائل فرهنگی کوتاه بیاییم» و این خطرناک است. پاسدار رحیم صفوی سرکرده بازنشستهٴ سپاه و نشست کرده در صف مشاوران در بیت ولایت، این دوگانگی را در یک جمله به نمایش میگذارد و میگوید اکنون کار به جایی رسیده که با «درهم تنیدگی مسائل فرهنگی اقتصادی، سیاسی با امنیت ملی» مواجهیم. یعنی موضوع اتمی و زهر و عقبنشینی بر شدت وخامت اوضاع اقتصادی افزوده و برای نظام به معضل امنیتی تبدیل شده است. همین دوگانهگویی و قرار داشتن در دور پایانناپذیر ابراز وحشت در باند رفسنجانی روحانی نیز دیده میشود با این تفاوت که مهرههای آن باند رقیب و بهویژهدار و دستههای دلواپس را عامل اصلی بنبست معرفی میکنند. یک نمونهٴ بیپردهٴ آن را میتوانیم در روزنامه حکومتی اعتماد روز 12شهریور ببینیم که خطاب به روحانی نوشته است: لطفاّ بگویید «آیا واقعاً ”زیادهخواهی“ طرف مقابل مذاکرات را با دشواری روبهرو کرده یا فشارهای اردوگاه ”دلواپسان“ به ثمر نشسته است؟» این روزنامه باند رفسنجانی به این ترتیب روحانی را تحت فشار قرار میدهد که یا دیگر از زیادهخواهی دم نزند یا ریشهٴ آن را بیان کند.
اکنون که گیر کردن تمامیت نظام ولایت در بنبست عمیق کنونی را از دید هر دو باند مرور کردیم خوب است راهحل را نیز از زبان رسانههای باندی نظام از نظر بگذرانیم. روزنامه حکومتی اعتماد در شمارهٴ 12شهریور نوشته است: راه نجات «گذر هرچه سریع از تونل وحشت هستهیی» است. وجود تونل وحشت را درست گفته است، اما گذر هرچه سریعتر از آن توهمی بیش نیست زیرا ناامیدی از دیدن حتی کورسویی در انتهای این تونل وحشت در اظهارات و نوشتههای مهرهها و رسانههای هر دو باند موج میزند.