در حالی که رژیم اعلام میکند بیش از 500 شهر کشور با بحران آب مواجهاند و 6 کلانشهر به مرز هشدار آب رسیدهاند (رحمانی فضلی وزیر کشور حسن روحانی 22مرداد 1393) بار دیگر طرح انتقال حوضهای آب از خزر به دریاچه ارومیه و از خلیج فارس به اصفهان و سمنان، بین باندهای بساز و در رو رژیم بالا گرفته است. و باز هم تحت عنوان «مدیریت آب ضرورت توسعهٴ پایدار» خواب طرحهای کلان «نان دار» می بینند.
آب و آزادی!
در نظام ولایتفقیه، هرگاه شنیدید در مورد توسعه و عمران و برنامهریزی و خلاصه از این نوع کمالیات در امر مملکت داری حرف میزنند برای اینکه وقتتان هدر نرود و اعتمادتان به یأس مزمن گرفتار نشود، بهتر است این نوع حرفها را نشنیده و ندیده بگیرید. دست روی هر موضوعی در کارنامه رژیم بگذارید، این موضوع را به شما ثابت میکند که این حرفها در نظامهایی که ساختارشان اساساً بر استبداد رأی افراد بنا شده، چیزی جز ناندانی برای خواص و آقا زادهها نبوده و نیست. والا کیست که نداند خشت اول مقولات توسعه و عمران قبل از هر چیز «آزادی» است. و رابطه آزادی با نظام استبدادی ولایتفقیه، همان رابطه سنگ و شیشه است.به مقولهٴ «آب» نگاه کنیم. واقعیت این است که در طول سه دهه حاکمیت آخوندها، بسیاری دریاچهها و تالابها و رودها خشکیدند. دریاچه ارومیه، دریاچه بختکان، دریاچه هامون، تالاب جزموریان، تالاب گاوخونی، تالاب شادگان، رودخانههای زاینده رود و کارون بخشی از کارنامه سیاه حاکمیت آخوندها در امر آبخیزداری هستند. روی هر کدام از این منابع آبی خشک شده که دست بگذارید خشک شدنش نه ربطی به کاهش نزولات دارد نه ارتباطی به بحث «گرم شدن زمین». یک قلم به دریاچه ارومیه نگاه کنید. چرا آب آن خشک شد؟ چون به گفته خودشان روی 14رودخانه ورودی به این دریاچه بیش از 40سد ساختند. هنوز هم تعدادی سد نیمه کاره در دست دارند و تعداد دیگری هم در دست مطالعه! چرا سد ساختند؟ چون سد سازها پاسداران و آقا زادهها هستند و سدسازی هم «نان آور» است. برای همین باز هم میخواهند بسازند.
چگونه از آب نان میگیرند!
تمامی 7میلیارد مترمکعب حقابه دریاچه را به زمینهای از ما بهتران رساندند تا آنها هم از این آب به «نان» برسند.چگونه آب دریاچه ارومیه را خشکید؟
دریاچه ارومیه علاوه بر 7میلیارد مترمکعب حقابه از رودخانهها، یک میلیارد مترمکعب دیگر از آبهای جاری و سطحی مثل چشمه ها و چاه ها حقابه دارد، که حفر حدود 73هزار چاه در اطراف دریاچه این آبها را هم برای «خودی» های نظام «نان» کرد. (از این چاه ها میگویند 23هزار حلقه غیرمجاز اند).چگونه آب زاینده رود اصفهان خشکید؟
برویم اصفهان و چهار محال بختیاری، روی زاینده رود یک قلم 14 سد بزرگ ساختهاند 6 تا سد هم دارند میسازند، 11 سد بزرگ و یک سد کوچک هم در دست مطالعه دارند. با اینکه رودخانه و تالاب گاوخونی را خشک کردهاند هنوز دست بردار سد سازی نیستند.داستان سیاست تنظیم سامانههای آب در این مملکت داستان قنات زدنهای میرزا آقاسی صدراعظم ناصرالدینشاه شده است. که هر جا رسید سفارش حفر قنات داده، و به مقنی حیرانی که گفت حاج آقا از این چاه برای شما آب در نمیآید کندنش فایده ندارد پاسخ داد اگر برای من آب در نیاید برای تو نان در میآورد.
الآن هم در دوران تحریم و بیپولی ظاهراً برخی «برادران قاچاقچی» از قرارگاه ضد خاتم الانبیاء، به فکر کار نان و آب دار دیگری افتادهاند و به فکر انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه و آب خلیج فارس به کویری مرکزی و اصفهان و سمنان، افتادهاند.
به چه قیمتی از آب نان گرفتهاند:
این نان درآوردن بیحساب و کتاب، چهرهٴ سرزمین ایران را عوض کرده است. بسیاری تالابها خشکیده، جنگلها خشک شده و از رودخانهها بستر خشکی باقی مانده است. و افت چند ده پلهای در حفاظت محیط زیست به صدو چهلمین کشور جهان سقوط کرده است.علاوه بر آن کشاورزی منطقه اطراف رودخانهها را نابود کرده است. سد گتوند، سدهای روی زاینده رود و تونلهای حفره شده در سرچشمههای کارون از این نمونهاند.
حاصل سیاست آبخیزداری رژیم، اگر به شود به آن نام «سیاست» و «آبخیزداری» داد، برای مردم ایران علاوه بر انهدام کشاورزی سنتی، خشکی رودخانهها، افزایش ریزگردها و بیابان زایی، همراه با انواع سرطان و بیماریهای تنفسی و قلبی بوده است و بس.