الله قلیخان جهانگیری از دلاوران ایل قشقایی
الله قلیخان جهانگیری از فرزندان دلاور ایل قشقایی و از شخصیتهای برجستهٴ خطه فارس بود.الله قلیخان جهانگیری محبوب عشایر و مردم محروم فارس و اصفهان
الله قلیخان جهانگیری بهرغم اینکه خودش از یک خانواده مرفه بود، زندگیش را وقف محرومان منطقه کرده بود. بههمین دلیل بود که عشایر و کشاورزان مناطق کوهستانی بین اصفهان و فارس علاقه بسیار زیادی به او داشتند.
آشنایی الله قلیخان جهانگیری با سازمان مجاهدین خلق ایران
الله قلیخان در زمان شاه و از سال 1352 به بعد زندانی سیاسی بود و در همین زمان با مجاهدین آشنا شد. او چندی قبل از سقوط رژیم شاه در دوران انقلاب ضدسلطنتی از زندان آزاد گردید.
الله قلیخان جهانگیری پس از انقلاب ضدسلطنتی، با مشاهدهٴ ماهیت ضدمردمی رژیم خمینی، فعالیتهای خود را در جهت احقاق حقوق دهقانان و عشایر محروم و ستمکشیده ادامه داد و از جمله اقدام به تشکیل ستادی در منطقه سمیرم در جهت اصلاحات ارضی کرد. پس از 30خرداد 1360، نیروهای سرکوبگر خمینی به مرکز فعالیت او و همرزمانش حمله کردند. این آغاز چندین سلسله درگیری بین الله قلیخان و یارانش با سپاه پاسداران و بسیج عشایری و دیگر مزدوران رژیم بود. بهدنبال درگیریهای مسلحانه با پاسداران، اللهقلیخان جهانگیری به همراه تعدادی از جوانان غیور عشایر محروم منطقه سمیرم اصفهان در کوههای حد فاصل سمیرم و نورآباد مستقر شدند. از آن پس الله قلیخان و یارانش در کنار مجاهدین همگام با مقاومت سراسری مردم ایران به نبرد علیه رژیم خمینی ادامه دادند.
الله قلیخان جهانگیری از حامیان بزرگ سازمان مجاهدین خلق ایران
الله قلیخان جهانگیری از مبارزان دلیری بود که ارادت فراوانی به مجاهدین داشت و از هر کمک و اقدامی در جهت یاری رساندن به آنها دریغ نمیکرد. او در اینباره به عشایر قهرمان توصیه میکرد و میگفت: «خانه هر فرد دهقان و چادر هر عشایر از فارس و اصفهان و کهکیلویه و بویر احمدی و چهارمحال بختیاری باید بهصورت خانه امنی برای مجاهدین و مبارزین مسلح خلق درآید. امروز حمایت از مجاهدین خلق و کمک به چریکهای مسلح این سازمان و دیگر همرزمانش در شهرها و روستاهای ایران وظیفه هر فردی است که خود را متعلق به این آب و خاک میداند».
الله قلیخان جهانگیری و عشق شورانگیز او به رهبر مقاومت مسعود رجوی
الله قلیخان جهانگیری عشق شورانگیزی نسبت به «مسعود رجوی» داشت. او در این باره میگفت: «تنها کسی که به مردم پشت نکرد و دروغ نگفت، مسعود رجوی بود». او همچنین در مورد مجاهدین گفته است: «از 30خرداد 1360 به بعد مجاهدین مشت خالی خیلیها را باز کردند و نشان دادند که بسیاری از مدعیان مبارزه و چپنماهایی که کباده قیام و شورش و… را میکشیدند در واقع اهل تجارت هستند و دکان باز کردهاند و با شرایط سخت دکانهایشان را بستند، آنها اهل مبارزه نیستند، فقط مجاهدین هستند که به یمن وجود مسعود رجوی مقاومت میکنند و مطمئن هستم این راه را تا به آخر ادامه میدهند».الله قلیخان جهانگیری در نبردهای حماسی با پاسداران خمینی
یکی از مجاهدین که مدتی در کنار اللهقلیخان و در چندین نبرد همراهش بوده ماجرای آشناییاش با او و نبرد اللهقلیخان را تا شهادت اینگونه تعریف میکند:
«در فروردین 1361همراه 10مجاهد دیگر از جمله مجاهدان شهید جواد ایزدی، پرویز توحیدی، غلامرضا جانملکی، کرامتالله سیوندانی، جواد فرصت، عبدالحمید مختاری، سعید مختاری و مجید نیکنام موفق شدیم از زندان کازرون فرار کنیم. قبل از اقدام به فرار از زندان، توانسته بودیم با رزمندگان عشایر مستقر در کوههای فارس و اصفهان ارتباط برقرار کنیم. برای روزهای اول و دوم فروردین قرار گذاشته بودیم. ما طبق طرح توانستیم از زندان خارج شویم و با کمک تعدادی از هواداران سازمان مجاهدین در بیرون زندان، به منطقه کوهستانی بین کازرون و نورآباد ممسنی برویم.
بعد از آشنایی اولیه، الله قلیخان جهانگیری گفت: «بچهها باید اینجا را هرچه سریعتر ترک کنیم و به محل مناسبتری برویم. میدانم که همه شما از زندان فرار کردهاید و حتماً رژیم از دیروز بهشدت همهجا را بهدنبال شما زیر و رو کرده و الآن هم سخت بهدنبال شماست، پس بجنبید».
صمیمت و صراحت اللهقلیخان در همان چند برخورد اول به دل همهمان نشست. در اردیبهشت 1362 از کوههای آباده به سمت کوههای کازرون و نورآباد ممسنی در حرکت بودیم. باید یک مسیر بسیار طولانی را طی میکردیم. وضعیت آذوقه و تدارکاتمان هم خوب نبود. 10روز بود که غذایی نداشتیم و تنها غذایمان برگ درختان کوهی و علفهای وحشی بود. باید به هر ترتیب خودمان را برای اجرای یک قرار به کوههای نورآباد ممسنی میرساندیم.
در اواسط خرداد 1362 توانستیم طبق طرح، خودمان را به محل اجرای قرار برسانیم. الله قلیخان بههمراه 6نفر دیگر از بچهها به محل اجرای قرار رفتند و بقیه در محل دیگری به استراحت پرداختیم. حوالی ساعت 2 نیمهشب بود که نگهبان همه را بیدار کرد و اعلام آمادهباش کرد و گفت: الله قلیخان درگیر شده است، دقایقی بعد دو نفر از بچههایی که همراه با الله قلیخان رفته بودند نفس زنان آمدند و گفتند که در محل قرار درگیر شدهاند و الله قلیخان زخمی شده و برای انتقال او نیاز به کمک دارند. یک تیم 4 نفره به کمکشان رفت. با آن که گلوله به سینهاش اصابت کرده و از پشتش خارج شده بود، اما او بخش مهمی از مسیر را با پای خودش پیموده بود. محل قرار برای دشمن لو رفته بود و پاسداران بهصورت گلهیی آنجا را محاصره کرده بودند. اما در همان آغاز درگیری بهمحض روبهرو شدن با آتش بچهها، زمینگیر شده و جرأت نکرده بودند حتی در حد چند قدم هم که شده آنها را دنبال کنند.
در هر حال الله قلیخان به چنگ پاسداران نیفتاد و بهرغم جراحت سختی که داشت، بهخاطر روحیه و جسارت و آمادگی خودش، با آنکه منطقه کاملاً آلوده بود، توانستیم او را از منطقه خارج کنیم. حوالی ساعت 8 صبح، هنوز در حال راهپیمایی و دور شدن از منطقه درگیری بودیم که، نگهبان فریاد زد: هلیکوپتر!
همه به سرعت در محلهای مناسب شکاف کوه و زیر درختان مخفی شدیم و آنقدر بیحرکت ماندیم تا هلیکوپترها بعد از گشت زدنهای متوالی، تصور کردند که ما در آن منطقه نیستیم و از آن جا دور شدند. وضعیت الله قلیخان چندان رضایت بخش نبود و زخم او نیاز به جراحی و مداوای اساسی داشت. چون دیگر نمیتوانست تحرک داشته باشد و زخم گلوله بهشدت آزارش میداد. او را به خانه یکی از هواداران در گچساران منتقل کردیم و با کمک پزشکان هوادار مجاهدین بعد از یک عمل جراحی در شرایط بسیار سخت، دوباره بهبود یافت و به کوه بازگشت.
الله قلیخان جهانگیری مقاوم و سرفراز بر قلههای سمیرم جاودانه شد
سرانجام در بهمن 1362، هنگامی که مخفیگاه الله قلیخان و شماری از همرزمانش در کوههای سمیرم اصفهان برای دشمن لو رفت. رژیم با انبوه پاسدارانش که از چند جهت از شهرهای شیراز و اصفهان آورده بود و با استفاده از هلیکوپترهای متعدد و گسیل نیروی وسیع منطقه مخفیگاه او را به محاصره درآورد. درگیری و مقاومت دلیرانه و حماسی الله قلیخان و همرزمان مجاهدش ساعتها به درازا کشید و انبوهی از پاسداران و عوامل اطلاعاتی رژیم را بههلاکت رساندند. دشمن که تمام تلاشهایش را برای دستگیری الله قلیخان و یارانش، شکست خورده میدید، مخفیگاه را با هلیکوپتر به راکت بست. دشمن حتی به یک مجاهد زنده دست نیافت و الله قلیخان جهانگیری و همرزمان مجاهدش در آن مخفیگاه در 25بهمن 1362، به دست دژخیمان خمینی بهشهادت رسیدند».
بنگرید!
بنگرید دژخیمان!
بنگرید قاتلان!
بنگرید زبونان!
بنگرید ناباوران به قهرمانیهای زنده
بنگرید قامت راست فرزندان این خاک را
بنگرید جنازههای لبخند برلب قهرمانان را
بر دارها و چار راهها
در معبر آفتابهای دلگیر
و خیابانهای مغموم
بنگرید قاتلان روح زنده مردمی را
که بر دار میروند
و فردا با هر بذر نو
دوباره میرویند
و در توفانهای صبحگاهی هر روز صخرهها
بنگرید قاتلان!
پیام برادر مجاهد مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران
بهمناسبت شهادت شخصیت برجسته عشایری ایران اللهقلیخان جهانگیری
«هموطنان عزیز،
عشایر دلیر و رزمنده فارس;
برحسب اطلاعیه دادستانی دشمن ضدبشری در تهران که شب گذشته انتشار یافت:
الله قلیخان جهانگیری، شخصیت محبوب و برجسته عشایری که به حق از سرداران مقاومت خونین تودههای محروم عشایر فارس در سمیرم و یاسوج و نورآباد و ممسنی بود، همراه با تعدادی از یاران خود و گروهی از خواهران و برادران مجاهد ما که در کوهستانهای فارس مستقر بودند، در تاریخ 25بهمن بهشهادت رسیده است...
الله قلیخان و رزمندگان دلیر همراه او طی دو و نیم سال گذشته به اتفاق برادران مجاهدشان در کوهستانهای مرکزی و جنوبی میهنمان در برابر یورشهای سبعانه مزدوران خمینی به گونهیی تمامعیار مقاومت نموده و چندین بار درسهای فراموش ناکردنی به پاسداران مزدور خمینی دادند. در اوایل سال گذشته نیز 12تن از زندانیان مجاهد خلق که حلقه محاصره زندان خمینی را در کازرون شکسته و فرار کرده بودند در منطقه استقرار الله قلیخان به برادران مجاهد خود پیوستند».